درود بر دوستان خوبم
دیدم اگه من هم نظر خودم رو درباره ی نماز بزارم بهتره.
یادش بخیر یک زمانی عشقم این بود که نماز بخوانم و تا آنجایی که یادم هست از کوچکی نماز میخواندم هر چند وقفه هایی داشتم ولی وقتی به اول راهنمایی رسیدم حتما بایستی نمازم را میخواندم.ماجرا به خوبی میگذشت تا اینکه به ذهنم افتاد لاقل معنی این جملاتی را که میگویم بفهم و ان زمان بود که نماز را از روی کتاب دینی با ترجمه میخواندم تا معنی جملات در ذهنم برود.تا اینکه معنی جملات را از بر شدم و هنوز هم از بر هستم.در اوایل دبیرستان سعی کردم در زمانی که قران را میخوانم در همان لحظه، در ذهنم معنی جمله ها را ترجمه کنم و تا زمانی از این کار بسیار لذت میبردم .ولی به مرور در ذهنم این افتاد که چرا نماز را به عربی بخوانم.به زبانی که هیچ انسی با من ندارد و من سعی و تلاش خود را میکردم که با ان نماز بخوانم (ناگفته نماند که هم در دروس عربی و هم بینش و قران مهارت و پیشرفت بیشتری نسبت به سایر دروس و سایر همکلاسیهام داشتم) تا اینکه یک روز به این فکر افتادم که نمازم را به فارسی بخوانم و فکر کنم یه یا دو بار نماز را به فارسی خواندم ولی حقیقتا به زبان فارسی (در نماز)هیچ انسی نداشتم.مثلا فکرش را بکنید شما تا حالا در خانه تان روی زمین غذا خورده اید ولی به فکر این بیافتید که روی میز غذا بخورید ممکن است چند روزی به میز دلخوش کنید ولی باز بعد از چند روز احساس دلتنگی نسبت به غذا خوردن روی زمین میکنید البته این را بگویم که تا وقتی انسان کوچک است میتواند بعضی از عادتهایش را تغییر دهد ولی از وقتی که بزرگ شد و با ان انس گرفت دیگر تغییر این عادت برایش سخت و در بعضی مواقع غیر ممکن است،البته این را می شود با روش nlp تغییر داد.
خوب بگذریم من نماز را میخوانم با اینکه مفهوم و معنی آن را میدانم ولی هیچ انسی با آن ندارم ولی تنها چیزی که مرا به اوج و لذت میبرد گفتن جمله ی "خدایا شکرت" است که همیشه بعد از پایان هر نماز آن را میگویم و حقیقتا برای من نماز به عربی یک طرف و گفتن جمله ی "خدایا شکرت" هم یکطرف.
شاید اگر الان از دوباره به عقب برگردم نمازم را کاملا به فارسی بخوانم و شاید هم نخوانم ولی از آنجایی که با این نوع نماز خواندن انس پیدا کردم و از انجایی که نماز وقت چندانی نمیگرد نمازم را تا آنجا که سعی کرده ام میخوانم.
اما هر کس دلیلی برای نماز خواندن دارد که نمیشود همه یک دلیل برای نماز خواندن داشته باشند و دلیل من برای نماز خواندن تنها و تنها در این بیت مولوی است:
"شکر نعمت نعمتت افزون کند..............کفر نعمت از کفت بیرون کند"
و گرنه نه برای بهشت،نه جهنم،نه برای دوری از شیطان ،نه برای معاد،نه برای نبوت و........ نمی خوانم.
فقط این را بگویم حضرت محمد برپانخواست که بگویید که چه طور نماز بخوانید یا روزه بگیرد یا خمس بدهید و یا ...... بلکه برپاخواست که بگوید:
"اگر نمی توانید بیاندشید لاقل بیدلیل از کسی پیروی نکنید و اگر نمیتوانید خوب باشید لااقل بد نباشد"
__________________________________________________________________________________
نمی دانم چرا خدا به فکر اعرابی که جاهل بودند افتاده بود تا انها را از جهل برهاند ولی حواسش یه ذره این طرفتر که قاره ای سیاهان و بردگان نبود که آنها را از جهل و نزاع و درگیری و از همه بدتر بردگی که در طول تاریخ گریبانگریش بود رها کند. به نظر شما که انسان هستید عربستان بیشتر در فلاکت بود و هست یا قاره ی افریقا؟
موفق و پیروز باشید
یا حق
دیدم اگه من هم نظر خودم رو درباره ی نماز بزارم بهتره.
یادش بخیر یک زمانی عشقم این بود که نماز بخوانم و تا آنجایی که یادم هست از کوچکی نماز میخواندم هر چند وقفه هایی داشتم ولی وقتی به اول راهنمایی رسیدم حتما بایستی نمازم را میخواندم.ماجرا به خوبی میگذشت تا اینکه به ذهنم افتاد لاقل معنی این جملاتی را که میگویم بفهم و ان زمان بود که نماز را از روی کتاب دینی با ترجمه میخواندم تا معنی جملات در ذهنم برود.تا اینکه معنی جملات را از بر شدم و هنوز هم از بر هستم.در اوایل دبیرستان سعی کردم در زمانی که قران را میخوانم در همان لحظه، در ذهنم معنی جمله ها را ترجمه کنم و تا زمانی از این کار بسیار لذت میبردم .ولی به مرور در ذهنم این افتاد که چرا نماز را به عربی بخوانم.به زبانی که هیچ انسی با من ندارد و من سعی و تلاش خود را میکردم که با ان نماز بخوانم (ناگفته نماند که هم در دروس عربی و هم بینش و قران مهارت و پیشرفت بیشتری نسبت به سایر دروس و سایر همکلاسیهام داشتم) تا اینکه یک روز به این فکر افتادم که نمازم را به فارسی بخوانم و فکر کنم یه یا دو بار نماز را به فارسی خواندم ولی حقیقتا به زبان فارسی (در نماز)هیچ انسی نداشتم.مثلا فکرش را بکنید شما تا حالا در خانه تان روی زمین غذا خورده اید ولی به فکر این بیافتید که روی میز غذا بخورید ممکن است چند روزی به میز دلخوش کنید ولی باز بعد از چند روز احساس دلتنگی نسبت به غذا خوردن روی زمین میکنید البته این را بگویم که تا وقتی انسان کوچک است میتواند بعضی از عادتهایش را تغییر دهد ولی از وقتی که بزرگ شد و با ان انس گرفت دیگر تغییر این عادت برایش سخت و در بعضی مواقع غیر ممکن است،البته این را می شود با روش nlp تغییر داد.
خوب بگذریم من نماز را میخوانم با اینکه مفهوم و معنی آن را میدانم ولی هیچ انسی با آن ندارم ولی تنها چیزی که مرا به اوج و لذت میبرد گفتن جمله ی "خدایا شکرت" است که همیشه بعد از پایان هر نماز آن را میگویم و حقیقتا برای من نماز به عربی یک طرف و گفتن جمله ی "خدایا شکرت" هم یکطرف.
شاید اگر الان از دوباره به عقب برگردم نمازم را کاملا به فارسی بخوانم و شاید هم نخوانم ولی از آنجایی که با این نوع نماز خواندن انس پیدا کردم و از انجایی که نماز وقت چندانی نمیگرد نمازم را تا آنجا که سعی کرده ام میخوانم.
اما هر کس دلیلی برای نماز خواندن دارد که نمیشود همه یک دلیل برای نماز خواندن داشته باشند و دلیل من برای نماز خواندن تنها و تنها در این بیت مولوی است:
"شکر نعمت نعمتت افزون کند..............کفر نعمت از کفت بیرون کند"
و گرنه نه برای بهشت،نه جهنم،نه برای دوری از شیطان ،نه برای معاد،نه برای نبوت و........ نمی خوانم.
فقط این را بگویم حضرت محمد برپانخواست که بگویید که چه طور نماز بخوانید یا روزه بگیرد یا خمس بدهید و یا ...... بلکه برپاخواست که بگوید:
"اگر نمی توانید بیاندشید لاقل بیدلیل از کسی پیروی نکنید و اگر نمیتوانید خوب باشید لااقل بد نباشد"
__________________________________________________________________________________
نمی دانم چرا خدا به فکر اعرابی که جاهل بودند افتاده بود تا انها را از جهل برهاند ولی حواسش یه ذره این طرفتر که قاره ای سیاهان و بردگان نبود که آنها را از جهل و نزاع و درگیری و از همه بدتر بردگی که در طول تاریخ گریبانگریش بود رها کند. به نظر شما که انسان هستید عربستان بیشتر در فلاکت بود و هست یا قاره ی افریقا؟
موفق و پیروز باشید
یا حق