چرا برخی از شرکتها جهش میکنند و برخی دیگر خیر؟(همه همکاری نمایند)

sszz23

عضو جدید
در این تاپیک قصد دارم به بررسی این موضوع بپردازیم که علت اینکه برخی از شرکتها روند رو به رشدی را طی میکنند و برخی دیگر در یک خط افقی(ثابتند و رشد نمیکنند) ادامه مسیر میدهند ودیگر اینکه چرا برخی از شرکتها سقوط میکنندچیست؟ لذا از تمامی دوستان درخواست میکنم که در این تاپیک نهایت همکاری را به عمل آورند.تا فقط نویسنده این تاپیک نباشد که به بررسی این موضوع میپردازد.با سپاس.
 
آخرین ویرایش:

mahtabi

مدیر بازنشسته
در این تاپیک قصد دارم به بررسی این موضوع بپردازیم که علت اینکه برخی از شرکتها روند رو به رشدی را طی میکنند و برخی دیگر در یک خط افقی(ثابتند و رشد نمیکنند) ادامه مسیر میدهند ودیگر اینکه چرا برخی از شرکتها سقوط میکنند. لذا از تمامی دوستان درخواست میکنم که در این تاپیک نهایت همکاری را به عمل آورند.تا فقط نویسنده این تاپیک نباشد که به بررسی این موضوع میپردازد.با سپاس.
سلام بحث فوق العاده ای رو شروع کردین.;)
بحثیه که همیشه و همه جا عنوان میشه ولی نهایتا کسی درس عبرت نمیگیره.
خوب در نظر اول باید به نظرم اون شرکت بره دنبال علل به وجود پاورندش.بعضی شرکت ها اونقدر که کارشون روتین شده که اگر به فرض تولیدی هستن محصول برای مردم یکنواخت شده و وجود بازار متغیر باعث میشه که اونها سقوط کنن یا خیلی شانس بیارن توی همون رنج فروش بمونن.

این یکی از دلایلشه.
بعدی؟
 

sszz23

عضو جدید
:que:شاید راز موفقیت برخی مدیران اساسا نوع و طبیعت مدیریت و رهبری متفاوتشان با دیگران باشد. و در واقع شیوه رهبریشون عامل موفقیت آنها به حساب بیاد.اما تشابهی و نقاط مشترکی در شیوه رهبریشون قطعا وجود نداره.اما سوالی که مطرحه اینه:آیا امکان نداره همین موفقیت و کامیابی برای اینگونه مدیران کمی گمراه کننده باشه؟چیزی که این مدیران را تا به امروز کامیاب کرده الزاما همون چیزی است که کامیابی اونها رو در آینده نیز تامین خواهد کرد؟ آیا شکست و سقوط و محو بسیاری از شرکتهای بزرگ جهان که الان فقط نام و یادی از آنها را میشه در لیست انحلال شرکتهای بزرگ جهان پیدا کرد،ناشی از همین موفقیت آنها نیست؟چرا اکثر مدیران فکر میکنند که حتما باید تغییر کنند،مگر تمام رقبای آنها به دنبال تغییر دادن شیوه های رهبری اونها نیستند؟پس چرا باز هم تصمیم به تغییر میگیرند؟اونها تغییر رو فقط در شیوه اداره کردن لحاظ میکنند یا...؟چرا برخی از شیوه های موجود در اداره کردن شرکتها ناکارامد میباشد؟
 

woodywood

عضو جدید
درمورد این که بعضی جاها می شود تغییرات ایجاد کرد یا نه باید بگم که همه جا میشه تغییرات ایجاد کرد اون هم بدون نگرانی از شکست
بعضی جا ها برای محصول نمیشه برنامه ریزی بلند مدت در نظر گرفت مثلا در محصولات غذایی چون هم فاسد شدنی هستند و هم این که هر روز مکانیزم جدید تری برای ایجاد آن محصول به وجود می آید .
ولی همان شرکت مواد غذایی می تواند خیلی راحت تغییراتی را انجام دهد.
توی مباحث صنعتی تغییرات به این معنی نیست که چیزی از بین برود و چیز دیگری جانشین آن شود .
حتی اضافه کردن یک خط تولید جدید به کارخونه به معنی تغییر می باشد .
خیلی از مدیرانی که دیدم متاسفانه وقتی خط تولید جدیدی را افتتاح می کنند از قبلیه یادشون میره.
کارخونه آرد که خط تولید نون بسته بندی را افتتاح کرد اونقدر کیفیت آردش پایین اومد که کارخونه رو به ورشکستگی رفت
همیشه باید مدیر یادش باشد که خط تولید اولیه براش اونقدر موفقیت داشته که تونسته دومی رو افتتاح کنه پس نباید اون خط تولید رو رها کنه بلکه به عنوان ضمانت بقای شرکت باید از اون استفاده کنه که اگه این خط جدید بازدهی نداشت یک خط حمایت کننده داشته باشه
 

mahtabi

مدیر بازنشسته
دستاورد خودم

دستاورد خودم

یه چیز جالبی که من همیشه اون رو به عنوان یه مشکل کوچیک بش نگاه می کردم مساله خود محوریه مدیریت عامل یه شرکته.
من خودم این تجربه رو حس کردم.این بدترین نوع مشکلات هست.
اگر یه مدیر عامل نیروی کار علمی میاره باید براش زمینه فعالیت رو ایجاد کنه و همیشه یه سدی سر راهش نذاره.
خیلی وقتا مشکلاتی ایجاد میشه اما میشه اونارو با کمی فکر حل کرد.
ولی وقتی یکی که در راس یه سیستمی هست که تازه بنا شده و د ر عین اینکه میخواد پیشرفت کنه نمیخواد حرفی رو قبول کنه تقریبا میشه گفت هیچ کاری از عهده بر نمیاد.

ما اگر میخوایم شرکتمون جهشی رو به جلو داشته باشه باید سعی کنیم از نیروهای علمی و عملیمون و ایده هاشون استقبال به عمل بیاریم.
اگر نخوایم ایده اونهارو بشنویم و به ایده و نظر خودمون اضافه کنیم ،هرگز نخواهیم توانست کار یاز پیش ببریم.
 

woodywood

عضو جدید
یه چیز جالبی که من همیشه اون رو به عنوان یه مشکل کوچیک بش نگاه می کردم مساله خود محوریه مدیریت عامل یه شرکته.
من خودم این تجربه رو حس کردم.این بدترین نوع مشکلات هست.
اگر یه مدیر عامل نیروی کار علمی میاره باید براش زمینه فعالیت رو ایجاد کنه و همیشه یه سدی سر راهش نذاره.
خیلی وقتا مشکلاتی ایجاد میشه اما میشه اونارو با کمی فکر حل کرد.
ولی وقتی یکی که در راس یه سیستمی هست که تازه بنا شده و د ر عین اینکه میخواد پیشرفت کنه نمیخواد حرفی رو قبول کنه تقریبا میشه گفت هیچ کاری از عهده بر نمیاد.

ما اگر میخوایم شرکتمون جهشی رو به جلو داشته باشه باید سعی کنیم از نیروهای علمی و عملیمون و ایده هاشون استقبال به عمل بیاریم.
اگر نخوایم ایده اونهارو بشنویم و به ایده و نظر خودمون اضافه کنیم ،هرگز نخواهیم توانست کار یاز پیش ببریم.


متاسفانه این موضوع کاملا توی دولت مشهوده
همه فکر می کنن اگه از کسی کمک بگیرن بهشون توهین میشه
می خوان بگن که خودشون علامه ی امر هستن
 
به نظر من سطح دانش یک سازمان تغییر نمی کنه مگر اینکه به مسئله آموزش در سازمان بها داده بشه.متاسفانه من دیدم که یک پرسنل برای شرکت در دوره های آموزشی حتی نمی تونه درخواست مرخصی بکنه:(درحالی که همین پرسنل قرار برای سازمان سودآور باشه و باری از مسئولیت های سازمان رو به دوش بکشه.در این دوره از زمان که در شرکتها سطح علمی سواد پرسنل به منزله سطح دانش سازمان در نظر گرفته میشه به نظر شما جای ما کجاست که هنوز گریبان گیر مسائل پیش پا افتاده هستیم.ماها چقدر انگیزه داریم که داریم با این شرایط دست و پنجه نرم می کنیم.
مسئله دیگه هم فامیلی شدن شرکت هاست که داره عقاید همه افراد موفق در سازمان رو لگدمال میکنه.:cry:
 

زيگفريد

عضو جدید
کاربر ممتاز
بنا به تجربه اي كه از كار در شركتهاي مختلف دارم بايد بگويم مهمترين عامل رشد و يا سقوط شركتها يك كلمه است : مديريت :razz:

اگر به پستهاي قبلي دوستان در اين تاپيك دقت كنيم ميبينيم كه تقريبا كليه عواملي كه ذكر كردند مستقيم يا غير مستقيم به لايق بودن يا نالايق بودن مديريت شركت برمي گردد .
 

just in time

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
موردكاوي

موردكاوي

باسلام
بحث خيلي بحثه وسيعيه و هر كس يه سليقه با توجه به تجاربش داره
در نتيجه براي اين كه بحث توي يه زمينه خاص باشه
و همه توي يه راستا بررسي كنن ، بهتر مورد كاوي بكنيم.
يه مورد موفق انتخاب كنيم و راجع بهش بحث كنيم.
بااحترام
 

sszz23

عضو جدید
خلاصه ای از نوشته ی جیم کالینز

خلاصه ای از نوشته ی جیم کالینز

این فایل خلاصه ای از "از خوب به عالی" جیم کالینز هست.توصیه میکنم این فایل رو مطالعه کنید و هر کس برداشت خودش رو از اون مطرح کنه.
 

پیوست ها

  • 1[1].pdf
    215.2 کیلوبایت · بازدیدها: 0

mahtabi

مدیر بازنشسته
باسلام
بحث خيلي بحثه وسيعيه و هر كس يه سليقه با توجه به تجاربش داره
در نتيجه براي اين كه بحث توي يه زمينه خاص باشه
و همه توي يه راستا بررسي كنن ، بهتر مورد كاوي بكنيم.
يه مورد موفق انتخاب كنيم و راجع بهش بحث كنيم.
بااحترام

سلام
نظر خوبیه.فکر کنم با پست بعدیه خانم فرزانه هم بخوره.
:gol:
این فایل خلاصه ای از "از خوب به عالی" جیم کالینز هست.توصیه میکنم این فایل رو مطالعه کنید و هر کس برداشت خودش رو از اون مطرح کنه.
من پرینت گرفتم بخونم .
بعد از مطالعه حتما نظر میدم.
:gol:
 

hamidse

عضو جدید
با سلام
دوستان پيش از اين مطالبي در مورد اهميت نقش مديريت در هدايت سازمان نوشتند.
من هم با نقش مديريت در خصوص جهش يا عدم جهش سازمان كاملاً موافقم . و بايد بگم مواردي هم هست كه عوامل داخلي و خارجي زيادي مثل : كمبود بودجه ، سياستهاي دولتي ، الزامات قانوني وبرخي محدوديتهاي مقرراتي و ... مي توانند بر نقش مدير يك سازمان بر جهش يا عدم جهش سازمان تاثير گذار باشند .
معمولاً مديراني كه باعث تغييرات شگرف و عظيمي در سازمانها مي شوند مديراني هستند كه :
1-با استفاده از تجارب و آموخته هاي خود در مديريت ، داراي روش و سياست خاص خود در مديريت سازمان بوده و به آن اعتقاد دارند.
2-داراي درجه جسارت بالايي هستند و در صورت لزوم ريسك مي كنند. در نتيجه بر اساس آداب و رسوم و قوانين گذشته سازمان كار خود را انجام نداده و كارهايي كه به نظرشان درست است انجام مي دهند.اين مديران مي توانند در كوتاهترين زمان اصولي را در سازمان نهادينه كنند كه در گذشته وجود نداشته است .
 

sszz23

عضو جدید
این فایل خلاصه ای از "از خوب به عالی" جیم کالینز هست.توصیه میکنم این فایل رو مطالعه کنید و هر کس برداشت خودش رو از اون مطرح کنه.


پیام کالینز به زبان ساده یک کلمه است:«خوب ماندن سد راه تعالی است»
کالینز برای درک این سوال دست به مطالعات موردی در سطح شرکتها زد.او می گوید:ما معمولا مدارس خیلی خوب نداریم چون به داشتن مدارس خوب اکتفا می کنیم.دولت خیلی خوبی نداریم چون فکر می کنیم داشتن دولت خوب کافیست و...
او می گوید:مهم ما در هر زمینه ای که فعال باشیم می توانیم بالا و بالاتر برویم.می توانیم افق دید خود را وسعت دهیم و خود را از چمبره ماندن در وضعیت صرفا خوب برهانیم.
او می گوید:هر شرکت رهسپار تعالی طی سالیان جهش مهم خود تحت مدیریت یک رهبر سطح پنجم بوده است.رهبران سطح پنجم نیازهای مبتنی بر خودخواهی و غرور را از خود دور می کنند و به هدفی بزرگتر یعنی ساختن یک شرکت عالی می اندیشند.این بدان معنی نیست که این رهبران هیچگونه غرور یا عزت نفسی ندارند در واقع آنها به طرزی باورنکردنی جاه طلب هستند اما جاه طلبی آنها در وهله اول و قبل از هر چیز برای سازمان است نه برای خودشان.
سلسله مراتب مدیران سطح پنجم:
مدیران یا به عبارت بهتر«رهبران پیشرفته سطح پنجم» واجد تمام خصوصیات مدیران چهار رده پایین تر هستند.
اما این 4 رده کدامند؟
سطح اول:فردی با توانمندیهای فوق العاده
با کمک استعداد-علم-مهارت و عادات کاری شایسته،همکاری موفقیت آمیزی از خود نشان می دهد.
سطح دوم:عضو گروه مشارکت
توانمندیهای فردی را صرف نیل به اهداف می کند و در یک کار گروهی به طور موثر با دیگران همکاری می کند.
سطح سوم:مدیر کارامد
افراد و نیروها را به پیگیری موثر و پر بازده اهداف از پیش تعیین شده سوق می دهد.
سطح چهارم:مدیر با نفوذ
مسئولیتهای خود را انجام می دهد-دیدگاه روشن و گیرایی را به شدت دنبال می کند و معیارهای عملی عظیم تری را ایجاد می کند.
سطح پنجم:مدیر خلاق یا رهبر
با آمیزه ای از فروتنی فردی و جسارت حرفه ای به دستاوردهای عالی و پایدار دست می یابد.
 
آخرین ویرایش:

sszz23

عضو جدید
با سلام
دوستان پيش از اين مطالبي در مورد اهميت نقش مديريت در هدايت سازمان نوشتند.
من هم با نقش مديريت در خصوص جهش يا عدم جهش سازمان كاملاً موافقم . و بايد بگم مواردي هم هست كه عوامل داخلي و خارجي زيادي مثل : كمبود بودجه ، سياستهاي دولتي ، الزامات قانوني وبرخي محدوديتهاي مقرراتي و ... مي توانند بر نقش مدير يك سازمان بر جهش يا عدم جهش سازمان تاثير گذار باشند .
معمولاً مديراني كه باعث تغييرات شگرف و عظيمي در سازمانها مي شوند مديراني هستند كه :
1-با استفاده از تجارب و آموخته هاي خود در مديريت ، داراي روش و سياست خاص خود در مديريت سازمان بوده و به آن اعتقاد دارند.
2-داراي درجه جسارت بالايي هستند و در صورت لزوم ريسك مي كنند. در نتيجه بر اساس آداب و رسوم و قوانين گذشته سازمان كار خود را انجام نداده و كارهايي كه به نظرشان درست است انجام مي دهند.اين مديران مي توانند در كوتاهترين زمان اصولي را در سازمان نهادينه كنند كه در گذشته وجود نداشته است .

عوامل داخلی و خارجی ای که بهش اشاره کردید مثل کمبود بودجه فکر نمی کنید به ورشکست شدن اون شرکت بیانجامد؟/تغییر سیاستهای دولتی اگر شرکت خصوصی باشد زیاد در جهش یا عدم جهش شرکتها تاثیری نداره.چون شرکتهای خصوصی زمانی که قرار هست تاسیس بشن مطابق با قانونهای مدون شده برنامه ریزی می کنند.پس این مورد از نظر من جزو مراحل ابتدایی هست که در نظر هم گرفته میشه.
تا جایی که من اطلاع دارم تمام شرکتها قصد دارند که اندیشه های نخبگان مدیریتی رو در شرکتشون پیاده کنند.مثل اندیشه های دمینگ یا....اما اون چیزی که مدیران باید بیش از پیش بهش توجه و دقت کنند اون استراتژی هایی است که باید در بازار در نظر بگیرند(برای بقا)به نظر من انجام ریسک تا حدودی لازم هست نه اینکه یک مدیر برای اینکه نشون بده که جسارت داره دست به ریسکی بزنه که سرانجام خوبی برای شرکتش در پی نداشته باشه.
در دنیای امروز این اندیشه ها هستند که باعث رشد و ترقی شرکتها میشوند.و در مرحله بعدی بودجه و....
یک مثال از عوامل خارجی و داخلی ای که ذکر کردید همون بحران اقتصادی جهانی هست.دیدید که شرکت بزرگی مثل جنرال موتورز چون دولتی بود ورشکست شد یا خیلی از بانکهای دولتی هم به همین ترتیب.اما به دنبال اون شرکتهای خصوصی نه تنها در امان ماندند بلکه رشد و جهش خوبی حتی به نسبت سالهای گذشته داشتند.
شرکتهای دولتی خیلی بزرگ میشن اما با به وجود اومدن یک بحران در کشور تمام ستونهای اون شرکتها هم شروع به لرزیدن میکنند.
شما نگاه به ایران نکنید که مدام تحریم میشه خب این تحریمها شرکتهایی که مثلا تو کار واردات -صادرات هستند (خصوصی ) رو متلاشی می کنه.اصلا در ایران رقابتی وجود نداره.به همین دلیل می بینیم که در اکثر شرکتهای ایرانی اصلا نمی دونن بهره وری چیه چه برسه به اینکه بخوان اندیشه های دمینگ و... رو پیاده سازی کنن.
تجربه من و یافته های من حاکی از اینه که ایران 30 سال از دانش روز دنیا عقبه.:confused:
 
بالا