آیا شما عشقی که لایقش هستید را دریافت می کنید ؟ آیا قدردانی ، احساسات عاشقانه ، بغل کردن ، بوسیدن و احترام را درروابط زناشویی خود دارید ؟ آیا احساسات عاشقانه شما رو به سردی رفته است ؟ آیا رابطه تان شرو شور، درخشش ،هیجان ، انرژی ،شوق و خود انگیختگی خود را از دست داده است ؟
اگر زندگی عاشقانه شما نفس های آخر را می کشد ممکن است شما عامل آن باشید ! بله درست خواندید . من گفتم ممکن است فقط شما مقصر باشید .ممکن است شما فکر کنید هر کاری برای به دست آوردن ستایش و عشق همسرتان انجام داده اید .حقیقت اینست که بسیاری از زنان فکر می کنند اگر حداقل کارهای ساده مثل آشپزی، نظافت ،وقت گذراندن با همسر و روابط زناشویی را با او داشته باشند پس دیگر مردشان باید نسبت به آنها کشش کافی را داشته باشد . شما می توانید همه این کارها را بکنید اما هنوزآن چیزی که باید انجام دهید تا قلب همسرتان سرشار از احساسات عاشقانه باشد را انجام نداده باشید . اینجا برخی از دلایلی که ممکن است موجب این شوند که عشقی که لایقش هستید را دریافت نکنید را آورده ایم :
1 شما خیالتان از داشتن همسرتان راحت است !!
شما حالا احساس می کنید که او همسرتان است و همیشه هست .پس در نتیجه دیگر نشان نمی دهید که او مرکز جهان شماست .شما دیگر آن کارهای کوچکی را که قبلا انجام می دادید نمی کنید ، مثل پختن کیکی که او دوست دارد یا دسر مورد علاقه اش جز در شرایط خاص . یا فرستادن یک کارت پستال الکترونیکی که می گوید او چقدر برای شما اهمیت دارد . شما قبلا این حس را به او می دادید که خاص و مورد نیاز است و حالا دیگر این کاررا نمیکنید !!
2 روابط زناشویی به یک چیز عادی تبدیل شده است ، کاری از روی وظیفه!!
علاقه شما به روابط زناشویی ازبین رفته است . هیچ چیز که نشان دهنده علاقه شما به شروع رابطه باشد وجود ندارد و در بسیاری موارد شما او را از خود دور می کنید . شما به او اجازه نمی دهید عشقش را به شما نشان دهد . عشق فقط یک چیز ذهنی نیست و در تک تک حرکات ما مشهود است . شما با رد او این پیام را به او می دهید که برای او اهمیتی قایل نیستید ، از بودن با او لذت نمی برید و او احساس بی کفایتی و تحقیر خواهد کرد !
3 شما دیگر خود انگیختگی لازم را ندارید
کارهایتان را بی علاقه انجام می دهید، خود انگیختگی لازم را برای لذت از زندگی ندارید ، شور و نشاطی که نشانه لذت از زندگی است در شما نیست . برای داشتن سرگرمی و تفریح برنامه ریزی نمی کنید . تفریحات و گذراندن اوقات شاد در کنار همسرتان به شما کمک می کند تا شادی و نشاط لازم را در خود و زندگی عاشقانه خود ایجاد کنید و در نتیجه از زندگی لذت ببرید .
4 شما خیلی جدی شده اید ، حس شوخ طبعیتان از بین رفته است
حس شوخ طبعی شما با گذر زمان ناپدید شده است . همانطور که زندگی می گذرد ، شما دیده اید که دلیلی برای خندیدن به خود وچیزهای اطرافتان ندارید . از همه بدتر دیگر طنز موجود در جوک هایی که او تعریف میکند را نمی بینید . شما خندیدن با او را ترک کرده اید .
5 شما برای داشتن بهترین ظاهر خود تلاش نمی کنید
آیا دچار اضافه وزن شده اید ؟ آیا لباس هایتان قدیمی و از مد افتاده هستند ؟ دیگر به خودتان نمی رسید ؟ به بدن ، موها ، ناخن ، صورت و ... چطور ؟ آیا یخچالتان پر از خوراکی های آرامش بخش است ؟ دوستان جدیدتان را می گویم : غذا !!! حقیقت اینست که اگر شما چیزهایی که باعث جذابیتتان می شود را رها کنید ، توقع نداشته باشید همچنان برای او جذاب باشید !!
6 هرطور دلتان می خواهد با او حرف می زنید
عزیزم ، عسلم ، عشقم و همه اسامی زیبایی که در اوایل با آنها صدایش میکردید از زبانتان ناپدید شده است . حالا شما متخصص انتقاد از او ، کوچک کردنش و سرزنش او در هر فرصتی که پیش می آید شده اید . کلماتی که از دهان شما بیرون می آید نه تنها آرامش بخش روح او نیست بلکه به جای آن روحش را مثل کاغذ سنباده خراش می دهد !!
7 شما علاقه خود را به چیزهای مورد علاقه او از دست داده اید
آخرین باری که با او از تفریح مورد علاقه اش لذت برده اید کی بوده ؟ آیا در کار ی که او دوست دارد انجام دهد با او همکاری کرده اید ، حتی اگر آن کار لزوما شما را به هیجان نیاورد ؟ آخرین باری که کاری را با او انجام داده اید کی بوده است، صرفا به دلیل اینکه می دانید بودن شما او را خوشحال می کند ؟
8 او کسی را پیدا کرده از او بیشتر قدردانی می کند
وقتی به نکات ذکر شده در بالا نگاه کنید می بینید که برای او خیلی راحت است که به دنبال فهمیده شدن و قدردانی در بیرون از رابطه خود با شما باشد . اگر فرد دیگری به او بگوید که چقدر بزرگوار است ، چقدر جذاب است و چقدر از بودن با او به خود افتخار می کند ، می توانید شرط ببندید که آن فرد به راحتی او را از شما دور می کند .و شما با نشان ندادن اینکه چقدر او را گرامی می دارید و می ستایید ، این کار را آسان تر خواهید کرد !
اگر زندگی عاشقانه شما نفس های آخر را می کشد ممکن است شما عامل آن باشید ! بله درست خواندید . من گفتم ممکن است فقط شما مقصر باشید .ممکن است شما فکر کنید هر کاری برای به دست آوردن ستایش و عشق همسرتان انجام داده اید .حقیقت اینست که بسیاری از زنان فکر می کنند اگر حداقل کارهای ساده مثل آشپزی، نظافت ،وقت گذراندن با همسر و روابط زناشویی را با او داشته باشند پس دیگر مردشان باید نسبت به آنها کشش کافی را داشته باشد . شما می توانید همه این کارها را بکنید اما هنوزآن چیزی که باید انجام دهید تا قلب همسرتان سرشار از احساسات عاشقانه باشد را انجام نداده باشید . اینجا برخی از دلایلی که ممکن است موجب این شوند که عشقی که لایقش هستید را دریافت نکنید را آورده ایم :
1 شما خیالتان از داشتن همسرتان راحت است !!
شما حالا احساس می کنید که او همسرتان است و همیشه هست .پس در نتیجه دیگر نشان نمی دهید که او مرکز جهان شماست .شما دیگر آن کارهای کوچکی را که قبلا انجام می دادید نمی کنید ، مثل پختن کیکی که او دوست دارد یا دسر مورد علاقه اش جز در شرایط خاص . یا فرستادن یک کارت پستال الکترونیکی که می گوید او چقدر برای شما اهمیت دارد . شما قبلا این حس را به او می دادید که خاص و مورد نیاز است و حالا دیگر این کاررا نمیکنید !!
2 روابط زناشویی به یک چیز عادی تبدیل شده است ، کاری از روی وظیفه!!
علاقه شما به روابط زناشویی ازبین رفته است . هیچ چیز که نشان دهنده علاقه شما به شروع رابطه باشد وجود ندارد و در بسیاری موارد شما او را از خود دور می کنید . شما به او اجازه نمی دهید عشقش را به شما نشان دهد . عشق فقط یک چیز ذهنی نیست و در تک تک حرکات ما مشهود است . شما با رد او این پیام را به او می دهید که برای او اهمیتی قایل نیستید ، از بودن با او لذت نمی برید و او احساس بی کفایتی و تحقیر خواهد کرد !
3 شما دیگر خود انگیختگی لازم را ندارید
کارهایتان را بی علاقه انجام می دهید، خود انگیختگی لازم را برای لذت از زندگی ندارید ، شور و نشاطی که نشانه لذت از زندگی است در شما نیست . برای داشتن سرگرمی و تفریح برنامه ریزی نمی کنید . تفریحات و گذراندن اوقات شاد در کنار همسرتان به شما کمک می کند تا شادی و نشاط لازم را در خود و زندگی عاشقانه خود ایجاد کنید و در نتیجه از زندگی لذت ببرید .
4 شما خیلی جدی شده اید ، حس شوخ طبعیتان از بین رفته است
حس شوخ طبعی شما با گذر زمان ناپدید شده است . همانطور که زندگی می گذرد ، شما دیده اید که دلیلی برای خندیدن به خود وچیزهای اطرافتان ندارید . از همه بدتر دیگر طنز موجود در جوک هایی که او تعریف میکند را نمی بینید . شما خندیدن با او را ترک کرده اید .
5 شما برای داشتن بهترین ظاهر خود تلاش نمی کنید
آیا دچار اضافه وزن شده اید ؟ آیا لباس هایتان قدیمی و از مد افتاده هستند ؟ دیگر به خودتان نمی رسید ؟ به بدن ، موها ، ناخن ، صورت و ... چطور ؟ آیا یخچالتان پر از خوراکی های آرامش بخش است ؟ دوستان جدیدتان را می گویم : غذا !!! حقیقت اینست که اگر شما چیزهایی که باعث جذابیتتان می شود را رها کنید ، توقع نداشته باشید همچنان برای او جذاب باشید !!
6 هرطور دلتان می خواهد با او حرف می زنید
عزیزم ، عسلم ، عشقم و همه اسامی زیبایی که در اوایل با آنها صدایش میکردید از زبانتان ناپدید شده است . حالا شما متخصص انتقاد از او ، کوچک کردنش و سرزنش او در هر فرصتی که پیش می آید شده اید . کلماتی که از دهان شما بیرون می آید نه تنها آرامش بخش روح او نیست بلکه به جای آن روحش را مثل کاغذ سنباده خراش می دهد !!
7 شما علاقه خود را به چیزهای مورد علاقه او از دست داده اید
آخرین باری که با او از تفریح مورد علاقه اش لذت برده اید کی بوده ؟ آیا در کار ی که او دوست دارد انجام دهد با او همکاری کرده اید ، حتی اگر آن کار لزوما شما را به هیجان نیاورد ؟ آخرین باری که کاری را با او انجام داده اید کی بوده است، صرفا به دلیل اینکه می دانید بودن شما او را خوشحال می کند ؟
8 او کسی را پیدا کرده از او بیشتر قدردانی می کند
وقتی به نکات ذکر شده در بالا نگاه کنید می بینید که برای او خیلی راحت است که به دنبال فهمیده شدن و قدردانی در بیرون از رابطه خود با شما باشد . اگر فرد دیگری به او بگوید که چقدر بزرگوار است ، چقدر جذاب است و چقدر از بودن با او به خود افتخار می کند ، می توانید شرط ببندید که آن فرد به راحتی او را از شما دور می کند .و شما با نشان ندادن اینکه چقدر او را گرامی می دارید و می ستایید ، این کار را آسان تر خواهید کرد !
.............