پژوهش پیرامون آیین زرتشت و مزدیسنا در نشستهای

senobarqi

عضو جدید
پژوهش پیرامون آیین زرتشت و مزدیسنا در نشستهای
کارگروه تاریخ انجمن افراز

در نخستین نشست از سری نشستهای پژوهش پیرامون آیین زرتشت و فرهنگ مزدیسنا و
برای واکاوی این جستار گسترده میبایست به نوعی تقسیم بندی میان جستارهای پیش
رو می پرداختیم.
جستارهایی که پیش روست را میتوان چنین بیان داشت:
1_زرتشت که بود. چگونه میاندیشید و آنچه با نام آیین زرتشت میشناسیم بر چه
اساسی استوار است؟
2_دین مزدسینا که از پس آموزه های زرتشت اما با رویکردی جدا و به معنای یک
دین ساخته میشود چه اساس و آموزه هایی دارد. و جایگاه فرهنگ ایران در آن
کجاست؟
3_سیر دگرگونی دین مزدیسنا در درازای تاریخ چگونه بوده است؟
به طور کلی میتوان سه سرچشمه از روایات پیرامون زمان و جایگاه زرتشت یافت.
سند نخست تواریخ به جا مانده از نویسندگان یونانی پیش از میلاد مسیح است.
دومین سند روایات سنتی پیرامون زمان جایگاه، و حتا خود شخصیت و زندگی اشو
زرتشت میباشند. نمونه هایی از این اسناد را هم اکنون در کتاب های پهلوی چون
دینکرد و نیز نوشته های تاریخی پس از اسلام که سرچشمه شان بی شک همین کتاب
های پهلوی است میتوان دید.
سرچشمه سوم حاصل کار پژوهشگران دو سده اخیر است.
زمان زندگی اشو زرتشت:
بر اساس اسناد یاد شده سه دسته ی کلی زمانی میتوان برای زندگی زرتشت نام برد.
دسته نخست که برگرفته از سخنان مورخین یونانی است بازه زمانی میان 6000 تا
7000 سال پیش ار میلاد را در بر میگیرد. دانشمندانی چون ارستو و یا مورخینی
چون خسانتوس لیدیایی زمان وی را به 6000 سال پیش از افلاتون یا همین زمان پیش
از حمله خشایارشا به یونان رسانده اند. این زمان ها که از آنان به نام تاریخ
کلاسیک یاد میشود نمیتوانند دقیق باشند چرا که نخست نمیتوان متصور شد که
یونانیان در این زمان دارای تاریخ نویسی یا حتا خط بوده اند که این تاریخ ها
را دقیق ثبت کره باشند. از سوی دیگر دانش زمین شناسی و تکامل زمان یاد شده را
در میانه ی دوران میان سنگی و واپسین دوران های بارندگی پیش از آغاز شهر
نشینی میداند. در این صورت نیز نمیتوان تصور کرد که زرتشت در زمانی که هنوز
نمیتوان نامی از زندگی اجتماعی انسان برد، ظهور کرده باشد.

 

senobarqi

عضو جدید
و اما فروزه های ایزدی چیستند؟
امشاسپندان که سپس و در اوستا نام میگیرند 7 فروزه_صفت_ از اهورامزدا هستند
که گویی انسان را نیز توانایی پانهادن به آنها هست. او میتواند با پیمودن
هریک از این گامها بیشتر و بیشتر به اهورامزدا نزدیک شده ویار او گردد.
اندیشه بنیادین بیان میدارد که میتوان با گام نهادن به واپسین فروزه ها و پس
از رسیدن به بیمرگی و رسایی (امرداد و خرداد) به اهورامزدا پیوست و با او یکی
شد.
امشاسپندان که سپس به مانند ایزدان دیگر خویشکاری مادی میابند، گویی
نمایندگان زمینی فروزه های اهورامزدایند.
اما در بیان زرتشت اینها نیز مانند مصداقهای پیشین و بدون دسته بندی و گاه
جدا از هم مطرح میگردند.همچنین فروزه های دیگری نیز بیان مبدارد که در شمار
امشاسپندان قرار نمیگیرند:
"ای مزدا بخشش پایدار رسایی و جاودانگی را به من ارزانی دار"
"این دو مینوی…..رسایی و جاودانگی را که از توست، با فروغ دل و خرد به دست
توان آورد…"
فروزه های امرداد و خرداد amertat & haurvatat
"ای مزدا اهورای تواناتر از همه و ای پارسایی و ای راستی گیتی افزا و ای
اندیشه نیک و ای توانایی مینوی .به من گوش فرا دهید...."
فروزه های پارسایی و سپنتا آرمئیتی(اسپند)، اشا و هیشتا (اردیبشهت)، وهومن
(اندیشه نیکـ)، شهریاری و توانایی(خشترا و ئیریه)
پیشتر _هات ۲۸_ دیدیم که زرتشت اشاره به انجمن مغان دارد شاید یک گردهمایی از
بزرگان قبیله است و در آنجا آرزو میدارد که بتواند آنان را با خود همراه کند.
اکنون و در این هات، گویا مدتی گذشته و زرتشت توانسته آنها را به سوی خود
بگرایاند. او همچنین اکنون گروهی از هم اندیشانش _یاوران_ را نیز گرد هم
آورده، اینبار آرزومند است که در گام پسین این دو را بهم پیوند داده و سایر
مردم از خویشانش گرفته تا بقیه را نیز گرد آنها آورده همکار خود کند و به
آیین خویش بخواند:
"از خویشاوندان بد دلی و خیره سری، از همکاران دروغ و دشمنی و از همیاران
دشگویی و ناسزا....از میان بر خیزد "
"...در پرتو راستی... سخنان خود را بیرون از انجمن مغان، به گوش دیگران نیز
برسانم…"
"…با اندیشه نیک…وارستگان تو را یار و یاور باشم … و از خدایان دروغین و
مردمان گمراه بیزاری جویم"
در حالی که خود :
"…همه تن و جان .. خود را به مزدا نیاز میکند و…همه توان مینوی خود را به
راستی ارمغان میدارد."
و میگوید که :
"باشد.. آنچه بایسته ماست و نمازی که شایسته توست...آشکار گردد"
 
بالا