خدا به ما انگشت داده- مامان ميگه،«با چنگال غذا بخور»
خدا به ما صدا داده-مامان ميگه،«جيغ نزن»
مامان ميگه،«كلم بخور،حبوبات و هويج بخور»
ولي خدا به ما هوس بستني داده
خدا به ما انگشت داده-مامان ميگه،«دستمال بردار»
خدا به ما آب گل آلود داده-مامان ميگه،«شالاپ شولوپ نكن»
مامان ميگه،«ساكت باش،خوابه بابات»
اما خدا به ما در ِ سطل آشغال داده كه ميشه باهاش شترق صدا كرد.
خدا به ما انگشت داده-مامان ميگه،«بايد دستكش هات رو دست كني»
خدا به ما بارون داده-مامان ميگه،«مبادا خيس بشي»
مامان مي خواد كه ما مراقب باشيم و زياد نزديك نشيم
به اون سگ هاي قشنگ غريبه اي كه خدا بهمون داده نوازششون كنيم.
خدا به ما انگشت داده-مامان ميگه،«برو دستت رو بشور»
ولي آخه خدا به ما جعبه هاي پر از زغال.تن هاي سياه شده قشنگ
داده،چه جور!
من چندان باهوش نيستم،ولي يه چيز رو مطمئنم بخدا
يا مامان داره اشتباه ميكنه،يا اگه نه،خدا
خدا به ما صدا داده-مامان ميگه،«جيغ نزن»
مامان ميگه،«كلم بخور،حبوبات و هويج بخور»
ولي خدا به ما هوس بستني داده
خدا به ما انگشت داده-مامان ميگه،«دستمال بردار»
خدا به ما آب گل آلود داده-مامان ميگه،«شالاپ شولوپ نكن»
مامان ميگه،«ساكت باش،خوابه بابات»
اما خدا به ما در ِ سطل آشغال داده كه ميشه باهاش شترق صدا كرد.
خدا به ما انگشت داده-مامان ميگه،«بايد دستكش هات رو دست كني»
خدا به ما بارون داده-مامان ميگه،«مبادا خيس بشي»
مامان مي خواد كه ما مراقب باشيم و زياد نزديك نشيم
به اون سگ هاي قشنگ غريبه اي كه خدا بهمون داده نوازششون كنيم.
خدا به ما انگشت داده-مامان ميگه،«برو دستت رو بشور»
ولي آخه خدا به ما جعبه هاي پر از زغال.تن هاي سياه شده قشنگ
داده،چه جور!
من چندان باهوش نيستم،ولي يه چيز رو مطمئنم بخدا
يا مامان داره اشتباه ميكنه،يا اگه نه،خدا