رضا جان ممنون از توضیحت.
در قسمت اول فرض رو بر یه کارگاه بزرگ گذاشتی،حالا اگه کارگاه کوچیک باشه چی؟
رابطه سرپرست کارگاه با دفترفنی چطور باید باشه؟
هدف سرپرست کارگاه سوای از اتمام صحیح پروژه میتونه چیز دیگه ای هم باشه؟
چقدر باید با هزینه ها بازی کنه؟به عبارتی از خودش میتونه تصمیم بگیره جهت خرج اضافه(جهت بهبود و ایمنی پروژه)یا باید مطابق برنامه ای که بهش میدن رفتار کنه؟
مرسی
مرسي امير جان .. سئوالات خوبي مطرح كردي ...
در يك پروژه كوچك مثل ساختمان مسكوني چند طبقه متعارف معمولا خود سرپرست كارگاه نقش مهندس اجرايي و نقش نوشتن صورت وضعيت و بر اوردها رو هم انجام ميده .. مسلما مقدار حقوقش نسبت به اون مورد برج كه واست مثال زدم كمتره و حدودا 700 تا 800 هزار تومان هست ...
يك چيز ديگه كه يادم رفت بهت بگم اينه كه هر چقدر انجام پروژه با خطرات بيشتري همراه باشه ضريب ريسك بالا رفته و حقوق افزايش خواهد يافت . به عنوان مثال نمونه كارهاي با ريسك بالا ميشه از پروژه مترو نام برد ...
دفتر فني معمولا متشكل از مهندسيني هست كه كارهايي نظير رسيدگي به صورت وضعيت ها و پرداختي هاي پيمانكاران و برآوردها براي سفارش دادن منحني هاي زمان بندي و كنترل كار بر اساس نمودار زمان بندي و بطور كلي كليه كارهايي طراحي و محاسبات مربوط به نقشه ها را انجام ميدهد . معمولا دفتر فني از اطلاعات سرپرست كارگاه همواره استفاده خواهد كرد . وليكن در بعضي از كارگاهها خود عوامل اجرايي نظير سرپرست كارگاه معاونت كارگاه و مهندسين اجرا نقش دفتر فني رو ايفا خواهند كرد . به عنوان مثال در يك پروژه در دفتر فني كه خود من هم يكي از اعضاي آن بودم نقشه هايي كه توسط مشاور به ما داده شده بود مجددا محاسبه شد و دريافتيم كه نقشه ها بسيار Over Design ( دست بالا ) طراحي شده كه به شدت غير اقتصادي ميباشد . لذا پيشنهاداتي رو به همراه محاسبات انجام شده به سرپرست كارگاه ارائه داديم و سرپرست كارگاه به اتفاق مدير پروژه و نمايندگان مشاور در جلسه حاضر شده و پس از مطرح شدن محاسبات جديد به ناچار پذيرفتند كه محاسباتشان غير اقتصادي انجام شده است . پيدا كردن ايراد در نقشه هاي سازه اي يا معماري نيز يكي از وظايف دفتر فني ميباشد .
دفتر فني زير نظر سرپرست كارگاه اداره ميشود ولي همواره مدير پروژه اعضاي دفتر فني را انتخاب كرده و بر كار آنها بطور غير مستقيم نظارت ميكند . در هر پروژه مدير پروژه حرف اول را ميزند و بعد از ان سرپرست كارگاه . لذا مدير پروژه كه توسط شركت انتخاب ميشود بايستي داراي سابقه بالا باشد و در اجرا بي نقص و بسيار متبحر باشد .
يك توصيه مهم براي كليه مهندسين عمران موفق اين هست كه يك مهندس عمران اجرايي بايستي علاوه بر علم داشتن نسبت به كليه امور كارگاهي حتي بايستي قادر به انجام دادن انها نيز باشد . به عنوان مثال وقتي يك مهندس عمران بتواند جوشكاري كند قطعا جوشكار از ان بيشتر حساب خواهد برد . ضمنا وقتيكه خود مهندس كار اجرايي انجام بدهد تسلط بيشتر پيدا كرده و ميتواند بر كار پيمانكار خود هم بيشتر نظارت كند . توصيه ميشود مهندس عمران در اموري همانند ديوار چيني جوشكاري استفاده از فرز آهن استفاده از فرز سنگ استفاده از دستگاه هوا برش تبحر داشته باشد .
بعضي شركت ها ترجيح ميدهند كه محل استقرار دفتر فني در خود شركت باشد ولي در بعضي شركت ها بالعكس محل دفتر فني خود محل پروژه انتخاب ميشود . در مواردي كه محل پروژه در شهري دور از محل شركت ميباشد يك دفتر فني علاوه بر محل شركت در محل پروژه مستقر خواهد بود .
در مورد سئوال سومت بايد بگم يك سرپرست كارگاه در يك كلام بايستي اهداف مدير پروژه رو تامين و بر آورده كنه در غير اين صورت مدير پروژه او را عزل و از شخص ديگري به عنوان سرپرست كارگاه استفاده خواهد كرد . معمولا مدير پروژه هر مشكل يا خطايي رو كه در كارگاه ببينه از چشم سرپرست كارگاه ميبينه كه همين موضوع يكي از دلايل فشار بالايي هست كه هميشه به سرپرست كارگاه وارد ميشه .
يك سرپرست كارگاه بايستي به گونه اي عمل كنه كه از حيف و ميل اموال و تجيزات كارگاه تا حد امكان اجتناب شود و با صرفه جويي تا حد امكان بالاترين كيفيت حاصل شود . معمولا اكثر شركت ها زياد به كيفيت كار توجه ندارند و بيشتر دنبال كم شدن هزينه ها هستند . به عنوان مثال شايد شما از مدير پروژه بخواهيد كه دستكش هاي بنايي مستعمل و پاره شده كارگران تعويض شود ولي مدير پروژه با اين موضوع مخالفت خواهد كرد . در اينجا باز هم مشاهده ميشه كه فشاري از سوي كارگران بطور غير مستقيم يا مستقيم ( در صورت نبود مهندسين اجرايي در پروژه هاي كوچك ) وارد خواهد شد . ضمنا باز هم در اعظم كارگاهها دستمزد كارگران با تاخير فراوان انجام ميشود كه باز هم كليه برخوردهايي كه بين كارگران و عوامل كارگاهيي در اين زمينه ايجاد ميشود متوجه شخص سرپرست كارگاه خواهد بود . اين نيز يكي از سنگين ترين وظايف سرپرست كارگاه هست كه هم از كارگر خود خواستار كار خوب باشد و هم او را دعوت به صبر كند تا با تاخير در پرداخت حقوق خود رضايت داشته باشد .
مسلما در مورد حد اختيارات سرپرست كارگاه در زمينه هزينه ها بايد گفت كه هر سرپرست كارگاه ماهيانه مبلغي رو از شركت دريافت ميكنه كه به اون تنخواه گفته ميشه و بايستي با اين تنخواه هم دستمزد پيمانكاران و كارگران رو تامين كنه و هم كليه ادوات و تجهيزات ضروري رو خريداري كنه و هم قسمتي از مبلغ رو هم پس انداز كنه كه در شرايط اضطرار و حادثه بتونه ازش استفاده كنه . مسلما اين كار بسيار سختي هست و معمولا جز در شركت هاي دولتي بزرگ رقم تنخواه به حدي پايين است كه سرپرست كارگاه به شدت تحت فشار خواهد بود . در بعضي از شركت ها مبلغي هم تحت عنوان كانتين بابت هزينه خورد و خوراك فقط عوامل كارگاهيي مانند مهندسين و كارمندان مستقر در پروژه اختصاص داده ميشود .
حالا خودت بگو كه يك سرپرست كارگاه با اين همه وظيفه سنگين و اين همه بار مسئوليت سنگين آيا حقوقي كه ميگيره واقعا حقوق واقعي اي هست كه بايد بگيره ؟؟؟
من هيچ زمان دلم نخواسته سمت سرپرست كارگاه رو داشته باشم چون مسئوليتش واقعا خرد كننده هست . اين حرف منو زماني بهش خواهي رسيد كه خودت در اين سمت مدتي فعاليت كني .
در يك كلام
ديواري كوتاهتر از ديوار سرپرست كارگاه بيچاره پيدا نميشه