هفت گناه نابخشودنی در سرمایه گذاری

sajad 3000

کاربر فعال تالار اقتصاد ,
کاربر ممتاز
هفت گناه نابخشودنی در سرمایه گذاری

گناه اول:

باور داشتن اين موضوع که براي بدست آوردن بازده‌هاي بيشتر، بايد حرکت بعدي بازار را پيش‌بيني کرد.

واقعيت:

سرمايه‌گذاران بسيار موفق در پيش‌بيني حرکت بعدي بازار، هيچگونه برتري نسبت به من يا شما ندارند.

.........................................

گناه دوم:

باور «مشاور»: اگر من نمي‌توانم بازار را پيش‌بيني کنم، حتماً شخصي هست که بتواند اين کار را انجام دهد ـ تمام کاري که بايد انجام دهم، پيدا کردن آن شخص است.

واقعيت:

اگر شما بتوانيد واقعاً آينده را پيش‌بيني کنيد، آيا آگاهي خود را از روي پشت بام‌ها به همه اعلام مي‌کنيد؟ يا آنرا به هيچکس نمي‌گوئيد با ارائه درخواست خريد به شركت كارگزاري و انجام معامله پول زيادي بدست مي‌آوريد؟

الاين گارزارلي، يک تحليل‌گر تكنيكال ناشناس بود که در ١٢ اکتبر ١٩٨٧، «فروپاشي مالي قريب الوقوعي در بازار سهام» را پيش‌بيني کرد. اين پيش‌بيني دقيقاً يک هفته پيش از دوشنبه سياه اکتبر بود.

..................................................

گناه سوم:

باور اين موضوع که اطلاعات داخلي راه بدست آوردن پول کلان مي‌باشد.

واقعيت:

وارن بافت، ثروتمندترين سرمايه‌گذار دنيا است. منبع مورد علاقه او براي كسب رهنمودهايي براي سرمايه‌گذاري، معمولاً به طور مجاني در دسترس است: گزارشات ساليانه شرکت‌ها!

.....................................................

گناه چهارم:

تنوع بخشي (متنوع سازي پورتفو)

واقعيت:

سابقه خيره‌کننده وارن بافت، از تشخيص تعداد محدودي سهم‌هاي برجسته ـ و سپس سرمايه‌گذاري کلان تنها در همين چند شرکت، ناشي مي‌شود.

..............................................

گناه پنجم:

باور اين موضوع که براي بدست آوردن سود‌هاي بزرگ بايد ريسک‌هاي بزرگ انجام داد.

واقعيت:

همچون کارآفرينان، سرمايه‌گذاران موفق نيز به شدت مخالف ريسک هستند و هر کاري بتوانند انجام مي‌دهند تا از ريسک اجتناب کنند و زيان را به حداقل برسانند.

............................................

گناه ششم:

باور داشتن به وجود يك «سيستم»: شخصي در جايي، سيستمي بوجود آورده است ـ با برخي از پيچيدگيهاي خاص در تحليل تكنيكال، تحليل بنيادي، معاملات کامپيوتري، مثلث‌هاي گان، يا حتي طالع بيني ـ که سود سرمايه‌گذاري را تضمين مي‌کنند.

واقعيت:

اين باور، يکي از پيامدهاي باور داشتن كلام مشاور است ـ اگر يک سرمايه‌گذار بتواند تنها به سيستم يک مشاور دسترسي پيدا کند، قادر خواهد بود به همان ميزاني که مشاور مي‌گويد پول در‌آورد. آسيب‌پذيري منطقي گسترده در مورد اين گناه نابخشودني در سرمايه‌گذاري اين است که چرا افرادي که سيستم‌هاي مربوط به معامله را مي‌فروشند، پول خوبي بدست مي‌آورند.

................................................

گناه هفتم:

باور به اينکه شما مي‌دانيد در آينده چه چيزي رخ مي‌دهد ـ و مطمئن بودن از اينکه بازار بايد «بطور اجتناب ناپذير»، درستي باور شما را اثبات کند.

واقعيت:

اين باور يکي از ويژگي‌هاي عادي کساني است که اشتياق بيش از حدي به سرمايه‌گذاري دارند. تقريباً همه با ايروينگ فيشر موافق بودند، هنگامي‌که او مدعي شد: «سهام به سطح بالاي جديدي رسيده است.» ـ دقيقاًچند هفته قبل از فروپاشي مالي بازار سهام در سال ١٩٢٩! هنگامي‌که در دهه ١٩٧٠ ارزش طلا افزايش يافت، باور اينکه بوجود آمدن تورمي حاد غيرقابل اجتناب است، آسان بود. با توجه به قيمت‌هاي yahoo.com، Amazon.com، eBay، و صدها شركت اينترنتي ديگر، که هر روز افزايش مي‌يافت، شعار وال‌استريت در دهه ١٩٩٠: «سود مهم نيست»، درست به نظر مي‌رسيد.
 

Similar threads

بالا