نگاهی به نخستین سکونتگاههای مسکونی دائمی پیش از اسلام در گیلان
در این جستار قصد آن داریم، با نگاهی مو شکافانه اما مختصر زندگی و هنر ساکنان این سرزمین را از دیدگاه هنر معماری مورد بررسی قرار دهیم. تا همین اواخر گمان می رفت بدلیل اقلیم خاص گیلان و وجود عوامل فرسایشگر، عمر بناهای ساخته شده در گیلان اندک است. اگر این فرضیه را تا حد زیادی درست بپنداریم موارد استثنایی بویژه در نقاط کوهستانی برای رد این نظر میتوان یافت. تنوع گونهها و تیپهای معماری متناسب با آب و هوای خاص نقاط مختلف گیلان از دیگر مباحثی است که جای تأمل و تحقیق افزونتر دارد.از عوامل تأثیرگذار در سازههای بومی گیلان نقش مصالح و ابزار ساخت بسیار مهم است. وفور مصالحی نظیر چوب ساکنان این خطه را تا حد زیادی از مصالح دیگر بینیاز ساخت. با نگاهی به معماری نواحی کوهستانی و جنگلی استفاده از چوب و جایگاه حیاتی آن را در ساخت و ساز بناها میتوان مشاهده کرد.هدف از انجام این پژوهش بررسی سیر تطور معماری پیش از اسلام با تأکید بر آثار معماری دوره اسلامی در روستای تاریخی امام است که مورد بررسی قرار گرفته است.واژگان کلیدی: معماری، باستانشناسی،کاوش، معماری دوره پیش از اسلام، معماری دوره اسلامی، روستای تاریخی امام و محوطههای استقراری
مقدمه:
یکی از موضوعات اساسی تاریخ تمدن سرزمینهای شمالی سلسله جبال البرز به طور اعم، و استان گیلان به طور اخص علیرغم سابقه فعالیتهای باستانشناسی استان تاکنون بدون پاسخ باقی مانده است، بررسی ساختار مسکن اقوامی است که در عصر پایانی مفرغ متأخر و عصر آهن (550-1500ق م) در بخش وسیعی از کشورمان و طبیعتاً استان گیلان مستقر گردیدهاند. بسیاری از باستانشناسان و صاحبنظران بر این اعتقادند که اقوام مزبور دارای مسکنی از پلانی شفاف و سازهای مستحکم برخوردار نبودهاند. بلکه به طور چادرنشینی روزگار میگذراندهاند. شاید اساس این نظریه بر این دو عامل متکی باشد. نخست اینکه چون در طول سابقه فعالیتهای باستانشناسی استان تاکنون آثاری از مسکن انها به صورت پلانی شفاف ساخته نشده است، این فرضیه قوت گرفت که انها اساساً دارای مسکن نبودهاند و دوم اینکه چون به زعم نظر برخی از صاحبنظران اقوام مزبور دارای زندگی شبانی و اقتصادی مبتنی بر تولیدات دامی بودهاند، طبیعتاً نمیتوانستند یکجانشین باشند. در نتیجه مسکنی از سازه مستحکمی برخوردار باشد، نبودند.
انسان پس از آنکه از زندگی غارنشینی به دشتها روی آورد، همسو با دیگر نیازهای روزمره خود به مسئله ساخت مسکن نیز اهتمام کامل داشته است. (خلعتبری، 1389) انسان ابزار ساز و ساخت اولین سازههای معماری اگرچه ساده و ابتدایی گام مهمی در حیات خود به جلو برداشت. آنچه در سر آغاز این مبحث قابل یادآوری است.معرفی قدیمترین سازههای معماری بدست آمده در گیلانپیلاقلعه: قدیمیترین سازه ای در حفاریهای باستانشناسی گیلان کشف گردید مربوط بنای مستحکمی است که کاوشگر مارلیک دکتر عزتاله نگهبان آن را متعلق به قلعهای مربوط به اواخر هزاره دوم ق. م میداند.با توجه به حفاریهای غیرمجاز روستائیان و سوداگران اموال فرهنگی در اراضی و کشتزارهای روستای نصفی میتوان به جرأت ادعا نمود، این منطقه یکی از اولین مراکز استقراری گیلان و شهری باستانی با ویژگیهای نظامی بوده است.موقعیت این روستا و نزدیکی آن به محل طلاقی رودخانه گوهررود یا کری رودخان به رودخانه سفیدرود با زمینهای حاصلخیز و موقعیت سوقالجیشی که از سه طرف به صورت نعل اسبی توسط ارتفاعات منطقه در بر گرفته شده این محل را مکانی مناسب برای زندگی اقوام بومی در دوران باستان نموده بود. پیلاقلعه که از آن یاد نمودیم تپهای است به وسعت تقریبی 90 × 75 متر و ارتفاع حدوداً 30 متر که در جوار رود گوهر رود و مشرف به آن قرار دارد. (همرنگ، 138)این قلعه دارای دیوارها، برج و بارو و متشکل از اتاقها و راهروهایی بوده که سقف آنها را با تیرهای چوبی پوشانده بودند. آثار سوختگی در کف اتاقها به صورت ذغال و خاکستر دیده میشد متعلق به تیرهای چوبی بوده که از سقف فرو ریخته بودند.کلورز: تپه باستانی کلورز (جلالیه) در غرب شهر رستمآباد کناره غربی جاده قدیم رشت ضلع شمالی دره (رودخانه کلورز) و 1000 متری غرب سپیدرود و در 50 کیلومتری جنوب رشت قرار دارد، این تپه در ارتفاع 253 متر از سطح دریا قرار گرفته و در حدود 8600 متر وسعت دارد ار تفاع این تپه از سطح در یای آزاد 253 متر است از سطح زمینهای کشاورزی ضلع جنوبی در حدود 26 متر بلندتر است این تپه از نمای دور شباهت زیادی به تپههای مناطق دشت دارد و در حالی که بصورت طبیعی از رسوبات باقی مانده سیلابی تشکیل شده استدر تپه کلورز سه دوره استقرار و معماری را به طور مسلم در اختیارداریم. نخست آثاری که متعلق به قرون اولیه هزاره اول ق.م تا پایان عصر آهنII ، دوره دوم متعلق به عصر آهن III و دوره هخامنشی و دوره سوم به دوره پارت و ساسانی تعلق داشت. با لایهنگاری تپه کلورز و شناسایی آثار معماری آن در دورههای مختلف، کاوش محوطه مزبور به منظور دستیابی به پلانی شفاف و روشن از ویژگی معماری اقوام مزبور ضرورتی خاص پیدا کرد. این آثار شامل سالن پذیرایی، اطاقهای نشیمن، راهرو، اجاق، تنور پخت نان، پیت زباله، و… می باشد که کف سالن پذیرایی و برخی از اتاقها با آجرهایی در ابعاد 7– 5×35×35 سانتی متر فرش گردیده است. پیرامون آثار مکشوفه در جبهه شمالی و شرقی دیواری سنگی به ضخامت دو متر محصور نموده که تصور میشود این وضعیت در پیرامون بخش فوقانی تپه تداوم داشته باشد. (خلعتبری، 1389)محوطهی باستانی تول گیلان: گورستان باستانی تول که سومین فصل کاوشهای باستانشناختی آن در تابستان 1383 صورت گرفت در 42 کیلومتری مرکز شهرستان تالش و در منطقه کوهستانی قرار دارد. روستای فصلی تول در فصل تابستان دارای چهل خانوار جمعیت است با فرا رسیدن فصل برداشت مزارع برنج، اغلب آنها به منطقه ساحلی و جلگهای کوچ نموده و تنها دو یا سه خانوار در طول سال در آن ساکن میباشند. امروزه اقتصاد ساکنین روستای تول مبتنی بر دامپروری و کشاورزی سنتی است که نگهداری گاو و گوسفند به صورت چرای آزاد در چمنزارهای منطقه صورت میگیرد، به همراه کشت گندم و جو به صورت دیم در فصل پاییز منبع اصلی معیشت را تشکیل میدهد.وضعیت آثار معماری مسکونی در گورستان تول تالشبا نگرش به عناصر معماری مسکونی به دست آمده در فصل سوم کاوشهای باستانشناسی گورستان باستانی تول و ارتباط روشن آنها با عناصر دیگر که کاربرد آنها در تهیه مواد غذایی محرز به نظر میرسد که شواهد و دلایلی بر وجود معماری مسکونی در این محوطه است.صدمه دیدن گورهای لایه تحتانی در مواقعی که مماس بر دیوارهای معماری مسکونی لایه بالایی بوده نشانگر این امر است که مصالح به کار برده شده در معماری گورها مجدداً و به صورت قسمتی از دیوار منازل مسکونی درآمده است و بر اثر همین فعالیتها در درون گورهای مذکور هیچ اثری از اشیای و اسکلت موجود نمیباشد. هر دو گروه معماری موجود بعد از تدفینها شکل گرفته که دوره دوم گروه دوم را به دلیل بالا بودن سطح پایینی سازه آن می توان آخرین معماری شکل گرفته در محوطه دانست. این امر با پایین بودن سطح گورها نسبت به سازههای شکل گرفته و صدمه دیدن معماری گورها در پی این ساخت و ساز مسلم به نظر میرسد. با به دست آمدن قطعات پراکنده سفالی از فضای این معماریها که در سطحی بالاتر از تدفینها به دست آمده و به لحاظ موارد مصرفی اکثراً شامل ظروف آشپزخانهای و متفاوت با فرم و اندازه ظروف داخل گورها است، نشانگر جدیدتر بودن سکونت شکل گرفته در محوطه نسبت به گورستان موجود در زیر آن میباشد. (صدر کبیر،1384)با نگاه به نتایج کاوشهای مناطق دیگر گیلان که به لحاظ وضیعت آب و هوا و جغرافیای طبیعی خاص که مواد خام خاصی را جهت استفاده در معماری در دسترس انسان قرار میدهد همانند محلهای باستانی کلورز، قلعه کوتی و لاس لوکان که به آثار معماری مسکونی در آنها برخورد شده، شباهتهای نزدیکی به لحاظ ساختاری و موقعیت با معماری مسکونی به دست آمده در کاوشهای فصل سوم محوطه باستانی تول تالش به نظر میرسد.محوطهی کافرستان: محوطهی باستانی کافرستان در میان ارتفاعات جنوبی روستای یسن و به فاصله 30 کیلومتری مرکز بخش دیلمان قرار گرفته است. فاصلهی آن تا شهرستان سیاهکل 76 کیلومتر و تا مرکز دهستان پیرکوه 10 کیلومتر است.محوطهی باستانی کافرستان روستای یسن از چند بخش با حدود مشخص تشکیل شده، در نقاطی چون تپه گردکول سی، زرگلو، قاسم زمین و نسکوچال و اربوچال دربردارندهی آثار معماری و گورستان بوده است.کاوش در محوطهی نسکوهچال کافرستان تیرماه 1389 توسط نگارنده انجام شد. و در منتهیالیه شمالی محوطهای کافرستان به نسکوهچال معروف است ترانشهای به ابعاد 5/4 ×4 متر حفر شد این محوطه در ارتفاع 1497 متری از سطح آبهای آزاد قرار دارد. خاک این محوطه از نوع رسی با آمیزشی از سنگهای بزرگ و کوچک بود در عمق 13 تا 15 سانتیمتری به سنگهایی برخوردیم که بعضی از آنها بصورت آواری و پراکنده دیده میشدند.با برداشت لایههایی دیگر به آرامی قسمتهای مختلف یک بنای مسکونی از زیر خاک بیرون آمد در یک بررسی از وضعیت پلان این بنا که البته آن هم کامل نیست به مسائل مهمی میتوان پی برد.در یک نتیجهگیری کلی میتوان اظهار داشت:1. در محوطه نسکوهچال آثار معماری در قالب بناهای مسکونی دایم در دوران تاریخی وجود داشته است.2. سازههای معماری در چند دوره متوالی به طول چند قرن مورد استفاده بودهاند.3. معماری بدست آمده در نسکوهچال مبتنی بر استفاده از سنگ در شالوده و دیوارهاست.4. برای ایجاد گرما از تنورها و اجاقهایی استفاده میشد که سوخت آنها چوب بوده است.5. اهالی باستانی و تاریخی نسکوهچال از شیوه چفت و بست دیوارها در زوایا آگاهی داشتند.6. فضاهای مسکونی خانوادههای مختلف در همسایگی هم بوده و از بافت در هم تنیدهای برخوردار بود.بنابراین با وجود کشف بقایایی از آثار معماری بناهای مسکونی در جای جای این محوطه باستانی میتوان گفت که مردم گیلان در پیش از تاریخ دارای آثار سکونت یکجانشینی و دایم بودهاند.محوطه باستانی مطلاکوه: این محوطه با مساحت 36 هکتار در فاصله 67 کیلومتری بخش رانکوه شهرستان املش با بلندی 1362 متری نسبت به سطح دریا قرار گرفته است. راه دست رسی آسان به این محل، جاده رحیم آباد به گرمابدشت است پس از پشت سر گذاشتن روستاهای گرمابدشت، زیاز، آغوز بن کند سر، شوک، هلو بن دره و پس از گذشتن از پل سیمانی روی رودخانه کجید و طی مسافت 300 متر به ابتدای محوطه امتداد مییابد.عبور جاده از میان محوطه باستانی گذشته موجب گردیده این محوطه به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شود و بخش عمدهای از آثار به درازای 1000 و به پهنای 8 تا 10 متر و در بعضی از نقاط آثاری بیشتر آسیب ببیند. در حین بررسی و شناسایی منطقه، آثار مربوط به بخش غربی با عنوان محوطه باستانی مطلاکوه آ و آثار مربوط به بخش شرقی با عنوان محوطه باستانی مطلاکوه ب نامگذاری گردید. این محوطه در دشتی هموار به وسیله کوههای ملجادشت از غرب، کوههای کجید از شمال و کوههای گورج و کلامرود در شرق، محدود شده است. رودخانه کجید در شمال آن قرار دارد.بخشی از سطح محوطه مطلاکوه پوشیده از اراضی گندم، جو و حبوبات بوده و در قسمت دیگر آن باغ فندق قرار دارد. در اثر ساخت جاده، بقایایی از معماری گورها و پی بناها در دیوارههای ایجاد شدهی جادهها نمایان است.بنابراین در محوطه باستانی مطلاکوه دو گروه معماری به دست آمد: نخست، آثار معماری منظم و مرتب (بیشتر در ضلع جنوبی و شرقی محوطه) شامل دیوارها، پی سنگی اجاقها و آثار سوختگی دوم: آثار معماری در دامنهی جنوبی محوطهی باستانی مطلاکوه است. این گونهی معماری در مقایسه با معماری گروه نخست بسیار ساده و ابتدایی است. به نظر میرسید این آثار قدیمیترین استقرار در محوطهی باستانی مطلاکوه را شامل گردد. دیوارها در این گونهی معماری، از قلوه سنگ های کوچک به صورت خشکه چین و نامنظم بوده و پی برخی از ساختمانها از سنگها رودخانهای ساخته شده است.علت شناسایی نشدن وضعیت معماری در این منطقه شاید وجود جنگلهای فراوان و انبوه عدم کاوش های باستانشناسی بر روی تپه های باستانی بمنظور شناخت لایه های معماری انجام شده است باشد و احتمالاً سبک بناهای این برهه از زمان نظیر ابنیه است که امروز هم در مناطق کوهستانی گیلان مرسوم و معمولی میباشد. به احتمال قوی دیوارها و ستونها که از چوبهای جنگلی تهیه میشده. همه از بین رفتهاند و اثری از آنها به جای نمانده است و رطوبت دائم در این نواحی این قوم را وادار میکرده که حتماً شالوده بناها را با سنگ پیریزی نمایند و پوشش روی سقف منازل نیز از چوب بوده است زیرا به همین علت دیوارها و سایر قسمتها از چوب بوده لذا ناگریز بودهاند سقف نیز از چوب تهیه نمایند تا از سنگینی و فشار سقف روی پایهها جلوگیری گردد.وجود معماری و احداث واحدهای مسکونی از دیرباز مورد توجه انسان بوده و دارای سابقهای بس طولانی میباشد و اینکه در باستان شناسی استان گیلان شاهد وجود معماری نمی باشیم نه به دلیل عدم آشنایی ساکنان اولیه منطقه به ساختار و استفاده از آن که به دلایلی ارتباط دارد که نگرش بدان در پاسخ به این پرسش اساسی ضروری به نظر میرسد: نخست اینکه شرایط آب و هوایی منطقه به گونهای است که آن را از دیگر مناطق کشور کاملاً متمایز میدارد، زیرا وجود بارندگیهای سیلآسا و درصد بالای رطوبت آن سبب میشود تا با سبز شدن خزه در دیواره بنا، رطوبت زیادی را در خود نگهداری، و رویش درختان جنگلی بر فراز بناها و ریشه دوانیدن آن از عواملی هستند که در سرعت بخشیدن به فروپاشی بنا نقش اساسی دارند. از دیگر سو مصالح به کار گرفته شده در احداث بنا نقش تعیین کنندهای در پایداری و مقاومت آن در برابر حوادث و گذشت زمان دارد. تصور میشود استفاده مصالح زایل شونده مانند چوب که وفور به صورت جنگلهای انبوه در اختیار ساکنان عصر آهن قرار داشت سبب شده است تا با گذشت زمان اثری از آن بر جای نماند، زیرا با توجه به شرایط آب و هوایی منطقه چوب از مصالحی مانند سنگ و آجر و خشت از استحکام و پایداری لازم برخوردار نبوده و به مرور زمان دچار فرورفتگی و فرد خواهد ریخت، از سوی دیگر از آنجا که بناهایی مسکونی دارای پی ساختمانی نبوده و با احداث پایههایی بنای اصلی بر روی این پایهها ساخته میشد تا از بروز رطوبت جلوگیری نماید. در نتیجه با گذشت زمان فرو ریختن بخشهای فوقانی اثری هم از پی بنا بر جای نمانده است و این خود سبب شده است تا اکنون صرفنظر از محوطههای گورستانی اقوام مزبور که به احتمال قوی با اندیشه خانهی ابدی آنها که با مصالح بادوامی چون سنگ و یا تنها با ایجاد حفره درون زمین شکل میگرفت آثاری از معماری آنها بر جای نماند. اما علیرغم موضوعاتی که تاکنون بدان پرداختیم. کاوشهایی که تا کنون در استان گیلان در محوطههای باستانی آن انجام شده است بعضاً اشاراتی به وجود معماری اقوام مزبور نمودهاند که نه به صورت پلانی روشن و شفاف بلکه دور نمایی ارز وجود مسکن در عصر آهن و پس از آن به تصویر میکشد مبتنی بر تولیدات دامی بودهاند مطابقت دارد.روستای تاریخی اُمام:روستای تاریخی اُمام در ارتفاعات بخش رانکوه شهرستان املش قرار دارد و همانند ماسوله در فومن، ابیانه در کاشان، میتواند جایگاه خوبی را در بین روستاهای کشور داشته باشد. جذابیت این روستا بیشتر بخاطر تلفیق معماری با طبیعت است. که موضوعی در شهرها و شهرکهای جدید ما اثری از آن به چشم نمیخورد. کوه، درخت و آب و در یک کلام همزیستی با طبیعت جای خود را به اتومبیل خیابان بزرگراه و آپارتمان داده است. امام در 75 کیلومتری جنوب شهرستان املش و 63 خانوار و 223 نفر جمعیت دارد راه دسترسی به آن از طریق جاده املش به رحیم آباد و گرمابدشت است پس از عبور از روستاهای گرمابدشت، زیاز، آغوزبن کنده سر، شوک، هلو بن دره، مطلاکوه به دره کاکرود می رسد از آنجا طی مسیر حدود 2 کیلومتر جاده خاکی را طی نمود تا به روستای اُمام رسید. کاوشهای باستانشناسی در دامنههای شمالی و جنوبی این روستا در دهه چهل شمسی انجام شده. منجر به شناسایی گورستانهای متعلق به ادوار مختلف گردیده که این گورستانها متعلق به مردان و زنان بوده است (صمدی 1338 ص 89 ) آن چیزی در اینجا حائز اهمیت است. گورهای مربوط به زنان بسیار مرتب و منظمتر از گورهای مردان بوده است. بهرحال روستای تاریخی اُمام از دوره صفویه تا سالها 56-1357 به عنوان مرکز ییلاقی خوانین املش و مناطق اطراف آن بوده است. و آن چیزی که موجب گردید این روستا از قدیمالایام تا حال حاضر مورد توجه قرار گیرد بنظر میرسد، داشتن آب هوای خوب، مراتع سرسبز، چشمه سارهای متعدد و قرارگیری در کنار دره زیبا بوده است.در اُمام اغلب ساختمانها به صورت دو طبقه مستطیل و مکعب شکل است. مشخصه بارز و متفاوت ابنیه این روستا با روستاهای نواحی گیلان است در دوره قاجار و پهلوی تعدادی از این بناها همزمان با سایر نمونههای ساخته شده در ایران شکل گرفت. بناهای دو اشکوبه اُمام از قسمتهای زیرین یا طبقه تحتانی به صورت انبار علوفه یا وسایل مورد نیاز زندگی و گاه آشپزی استفاده میشود. بستری که خانه بر روی آن احداث شدهاند گاه از سنگ بسیار سخت بر خوردار بوده است که از صعوبت کار سازندگان در امر پی کنی و ایجاد شالوده اثر حکایت دارد. استفاده از مصالح موجود در محل از دیگر ویژگیهای ساختمانها میباشد. اکثر بناها از دو راهرو میانی ساختمانی با درهای چوبی دو لنگه صورت میپذیرد. وجود پنجرهها و دربهای زیاد در کل بناهای تاریخی امام نشانگر آن است که سازندگان برای تهویه مناسب هوا در داخل ساختمان و کاستن از گرمای هوا در فصل تابستان با آگاهی عمل نمودهاند مصالح مورد استفاده در بناهای این روستا از سنگ لاشه، خشت، به ابعاد مختلف آجر و تیر چوبی است جهت کرسی چینی از سنگ لاشه- دیوار ها از خشت و آجر- سقفها، بالکنها و ستونها از تیر چوبی- بام از لت استفاده شده است. از آنجائیکه در اطراف روستا در گذشته درختان زیادی وجود داشته معماران نیازی به زدن طاقهای قوسی از لحاظ اجرا نسبتاً مشکل است ندارند. جهت اندود سطح خارجی ساختمانها از خاک آهک بصورت سفید رنگ استفاده میکنند و دیوارها را با همین خاکاندود میکنند.روستای امام نیز از جمله مناطقی است از دیرباز و به ویژه چند قرن اخیر به عنوان یک مرکز زیستی مبتنی بر معماری بومی گیلان مطرح بوده است.معرفی آثار مهم:میل امام: میل امام در نزد عموم مردم منطقه به برج، میل و آتشکده دوره ساسانی شهرت دارد و در حال حاضر به میل امام شناخته شده است این میل بر بالای کوه منفرد، و در سطح تپه صومعهسرا و یا سومانسرا قرار دارد و راه دسترسی به آن از طریق روستای امام است که پس از طی کردن 1000 متر و بعد از عبور از یک سربالایی تند و طاقتفرسا به میل تاریخی امام بر بلندای تپهی معروف به سومانسرا در ارتفاع 2000 متری نسبت به سطح دریا قرار دارد مصالح ساخت بنا از سنگهای کوهی بادبر و ملات ساروج است. قطر حدوداً 40/1 متر و قطر دیوارها هرچه به سمت بالا میرود کمتر میشود. ارتفاع فعلی بنا 6/6 متر است. داخل آنرا برای یافتن گنج حفر کردهاند و به بنا لطماتی وارد آوردهاند. سوراخهایی در دیوار داخلی وجود دارد که احتمالاً برای ایجاد طبقات کاذب بوده است. این میل بنایی است که هم میتوانسته موجب راهنمایی مسافران در طول راه تاریخی نواحی جلگهای شرق گیلان به سمت دیلمان و قزوین باشد و هم میتوانسته محلی برای نگهبانی از راهها و اعلام پیامهای ضروری توسط آتش در شب و دود در روز بوده باشد. بالای بنا در گذشته احتمالاً سقفی داشته که فرو ریخته است. عدهای نیز معتقدند که این بنا آتشگاهی مربوط به دوران قبل از اسلام است.
غیر از بنای یاد شده قبر یکی از سادات مرعشی به نام سید غیاثالدین بن سید عبدالوهاب در بالای تپهای موسوم به قراتپه وجود دارد. این بنا از سنگ و ملات گل ساخته شده و ایوانی باریک در ضلع شرق دارد. روستای امام به گواه بناهای تاریخی زیبای آن دیرگاهی از آبادانی و رونق برخوردار بوده است. این روستا در قرون اخیر مرکز خوانین محلی موسوم به خاندان صوفی بوده است.خانههای اربابی این روستا که تعداد آنها کم نیست اکثراً مربوط به دوره قاجاریه بوده و تعدادی از آنها در دو طبقه بنا شده اند. ویژگی این خانهها مساحت زیاد، استفاده از سنگ و آجر و ملات آهک، گچ و اندود کاهگل، سربندی با تیرهای چوبی و بامهای دامنهدار و چند شیبه، بام سفالسر و پنجرههای چوبی و درهای ساده با تزئینات چوبی است.
(با تأکید بر معرفی بافت تاریخی روستای اُمام املش )
نویسنده : ولی جهانی ( دانشجوی دکتری و دبیر علمی نخستین همایش گسکرشناسی)
چکیده:نویسنده : ولی جهانی ( دانشجوی دکتری و دبیر علمی نخستین همایش گسکرشناسی)
در این جستار قصد آن داریم، با نگاهی مو شکافانه اما مختصر زندگی و هنر ساکنان این سرزمین را از دیدگاه هنر معماری مورد بررسی قرار دهیم. تا همین اواخر گمان می رفت بدلیل اقلیم خاص گیلان و وجود عوامل فرسایشگر، عمر بناهای ساخته شده در گیلان اندک است. اگر این فرضیه را تا حد زیادی درست بپنداریم موارد استثنایی بویژه در نقاط کوهستانی برای رد این نظر میتوان یافت. تنوع گونهها و تیپهای معماری متناسب با آب و هوای خاص نقاط مختلف گیلان از دیگر مباحثی است که جای تأمل و تحقیق افزونتر دارد.از عوامل تأثیرگذار در سازههای بومی گیلان نقش مصالح و ابزار ساخت بسیار مهم است. وفور مصالحی نظیر چوب ساکنان این خطه را تا حد زیادی از مصالح دیگر بینیاز ساخت. با نگاهی به معماری نواحی کوهستانی و جنگلی استفاده از چوب و جایگاه حیاتی آن را در ساخت و ساز بناها میتوان مشاهده کرد.هدف از انجام این پژوهش بررسی سیر تطور معماری پیش از اسلام با تأکید بر آثار معماری دوره اسلامی در روستای تاریخی امام است که مورد بررسی قرار گرفته است.واژگان کلیدی: معماری، باستانشناسی،کاوش، معماری دوره پیش از اسلام، معماری دوره اسلامی، روستای تاریخی امام و محوطههای استقراری
مقدمه:
یکی از موضوعات اساسی تاریخ تمدن سرزمینهای شمالی سلسله جبال البرز به طور اعم، و استان گیلان به طور اخص علیرغم سابقه فعالیتهای باستانشناسی استان تاکنون بدون پاسخ باقی مانده است، بررسی ساختار مسکن اقوامی است که در عصر پایانی مفرغ متأخر و عصر آهن (550-1500ق م) در بخش وسیعی از کشورمان و طبیعتاً استان گیلان مستقر گردیدهاند. بسیاری از باستانشناسان و صاحبنظران بر این اعتقادند که اقوام مزبور دارای مسکنی از پلانی شفاف و سازهای مستحکم برخوردار نبودهاند. بلکه به طور چادرنشینی روزگار میگذراندهاند. شاید اساس این نظریه بر این دو عامل متکی باشد. نخست اینکه چون در طول سابقه فعالیتهای باستانشناسی استان تاکنون آثاری از مسکن انها به صورت پلانی شفاف ساخته نشده است، این فرضیه قوت گرفت که انها اساساً دارای مسکن نبودهاند و دوم اینکه چون به زعم نظر برخی از صاحبنظران اقوام مزبور دارای زندگی شبانی و اقتصادی مبتنی بر تولیدات دامی بودهاند، طبیعتاً نمیتوانستند یکجانشین باشند. در نتیجه مسکنی از سازه مستحکمی برخوردار باشد، نبودند.
انسان پس از آنکه از زندگی غارنشینی به دشتها روی آورد، همسو با دیگر نیازهای روزمره خود به مسئله ساخت مسکن نیز اهتمام کامل داشته است. (خلعتبری، 1389) انسان ابزار ساز و ساخت اولین سازههای معماری اگرچه ساده و ابتدایی گام مهمی در حیات خود به جلو برداشت. آنچه در سر آغاز این مبحث قابل یادآوری است.معرفی قدیمترین سازههای معماری بدست آمده در گیلانپیلاقلعه: قدیمیترین سازه ای در حفاریهای باستانشناسی گیلان کشف گردید مربوط بنای مستحکمی است که کاوشگر مارلیک دکتر عزتاله نگهبان آن را متعلق به قلعهای مربوط به اواخر هزاره دوم ق. م میداند.با توجه به حفاریهای غیرمجاز روستائیان و سوداگران اموال فرهنگی در اراضی و کشتزارهای روستای نصفی میتوان به جرأت ادعا نمود، این منطقه یکی از اولین مراکز استقراری گیلان و شهری باستانی با ویژگیهای نظامی بوده است.موقعیت این روستا و نزدیکی آن به محل طلاقی رودخانه گوهررود یا کری رودخان به رودخانه سفیدرود با زمینهای حاصلخیز و موقعیت سوقالجیشی که از سه طرف به صورت نعل اسبی توسط ارتفاعات منطقه در بر گرفته شده این محل را مکانی مناسب برای زندگی اقوام بومی در دوران باستان نموده بود. پیلاقلعه که از آن یاد نمودیم تپهای است به وسعت تقریبی 90 × 75 متر و ارتفاع حدوداً 30 متر که در جوار رود گوهر رود و مشرف به آن قرار دارد. (همرنگ، 138)این قلعه دارای دیوارها، برج و بارو و متشکل از اتاقها و راهروهایی بوده که سقف آنها را با تیرهای چوبی پوشانده بودند. آثار سوختگی در کف اتاقها به صورت ذغال و خاکستر دیده میشد متعلق به تیرهای چوبی بوده که از سقف فرو ریخته بودند.کلورز: تپه باستانی کلورز (جلالیه) در غرب شهر رستمآباد کناره غربی جاده قدیم رشت ضلع شمالی دره (رودخانه کلورز) و 1000 متری غرب سپیدرود و در 50 کیلومتری جنوب رشت قرار دارد، این تپه در ارتفاع 253 متر از سطح دریا قرار گرفته و در حدود 8600 متر وسعت دارد ار تفاع این تپه از سطح در یای آزاد 253 متر است از سطح زمینهای کشاورزی ضلع جنوبی در حدود 26 متر بلندتر است این تپه از نمای دور شباهت زیادی به تپههای مناطق دشت دارد و در حالی که بصورت طبیعی از رسوبات باقی مانده سیلابی تشکیل شده استدر تپه کلورز سه دوره استقرار و معماری را به طور مسلم در اختیارداریم. نخست آثاری که متعلق به قرون اولیه هزاره اول ق.م تا پایان عصر آهنII ، دوره دوم متعلق به عصر آهن III و دوره هخامنشی و دوره سوم به دوره پارت و ساسانی تعلق داشت. با لایهنگاری تپه کلورز و شناسایی آثار معماری آن در دورههای مختلف، کاوش محوطه مزبور به منظور دستیابی به پلانی شفاف و روشن از ویژگی معماری اقوام مزبور ضرورتی خاص پیدا کرد. این آثار شامل سالن پذیرایی، اطاقهای نشیمن، راهرو، اجاق، تنور پخت نان، پیت زباله، و… می باشد که کف سالن پذیرایی و برخی از اتاقها با آجرهایی در ابعاد 7– 5×35×35 سانتی متر فرش گردیده است. پیرامون آثار مکشوفه در جبهه شمالی و شرقی دیواری سنگی به ضخامت دو متر محصور نموده که تصور میشود این وضعیت در پیرامون بخش فوقانی تپه تداوم داشته باشد. (خلعتبری، 1389)محوطهی باستانی تول گیلان: گورستان باستانی تول که سومین فصل کاوشهای باستانشناختی آن در تابستان 1383 صورت گرفت در 42 کیلومتری مرکز شهرستان تالش و در منطقه کوهستانی قرار دارد. روستای فصلی تول در فصل تابستان دارای چهل خانوار جمعیت است با فرا رسیدن فصل برداشت مزارع برنج، اغلب آنها به منطقه ساحلی و جلگهای کوچ نموده و تنها دو یا سه خانوار در طول سال در آن ساکن میباشند. امروزه اقتصاد ساکنین روستای تول مبتنی بر دامپروری و کشاورزی سنتی است که نگهداری گاو و گوسفند به صورت چرای آزاد در چمنزارهای منطقه صورت میگیرد، به همراه کشت گندم و جو به صورت دیم در فصل پاییز منبع اصلی معیشت را تشکیل میدهد.وضعیت آثار معماری مسکونی در گورستان تول تالشبا نگرش به عناصر معماری مسکونی به دست آمده در فصل سوم کاوشهای باستانشناسی گورستان باستانی تول و ارتباط روشن آنها با عناصر دیگر که کاربرد آنها در تهیه مواد غذایی محرز به نظر میرسد که شواهد و دلایلی بر وجود معماری مسکونی در این محوطه است.صدمه دیدن گورهای لایه تحتانی در مواقعی که مماس بر دیوارهای معماری مسکونی لایه بالایی بوده نشانگر این امر است که مصالح به کار برده شده در معماری گورها مجدداً و به صورت قسمتی از دیوار منازل مسکونی درآمده است و بر اثر همین فعالیتها در درون گورهای مذکور هیچ اثری از اشیای و اسکلت موجود نمیباشد. هر دو گروه معماری موجود بعد از تدفینها شکل گرفته که دوره دوم گروه دوم را به دلیل بالا بودن سطح پایینی سازه آن می توان آخرین معماری شکل گرفته در محوطه دانست. این امر با پایین بودن سطح گورها نسبت به سازههای شکل گرفته و صدمه دیدن معماری گورها در پی این ساخت و ساز مسلم به نظر میرسد. با به دست آمدن قطعات پراکنده سفالی از فضای این معماریها که در سطحی بالاتر از تدفینها به دست آمده و به لحاظ موارد مصرفی اکثراً شامل ظروف آشپزخانهای و متفاوت با فرم و اندازه ظروف داخل گورها است، نشانگر جدیدتر بودن سکونت شکل گرفته در محوطه نسبت به گورستان موجود در زیر آن میباشد. (صدر کبیر،1384)با نگاه به نتایج کاوشهای مناطق دیگر گیلان که به لحاظ وضیعت آب و هوا و جغرافیای طبیعی خاص که مواد خام خاصی را جهت استفاده در معماری در دسترس انسان قرار میدهد همانند محلهای باستانی کلورز، قلعه کوتی و لاس لوکان که به آثار معماری مسکونی در آنها برخورد شده، شباهتهای نزدیکی به لحاظ ساختاری و موقعیت با معماری مسکونی به دست آمده در کاوشهای فصل سوم محوطه باستانی تول تالش به نظر میرسد.محوطهی کافرستان: محوطهی باستانی کافرستان در میان ارتفاعات جنوبی روستای یسن و به فاصله 30 کیلومتری مرکز بخش دیلمان قرار گرفته است. فاصلهی آن تا شهرستان سیاهکل 76 کیلومتر و تا مرکز دهستان پیرکوه 10 کیلومتر است.محوطهی باستانی کافرستان روستای یسن از چند بخش با حدود مشخص تشکیل شده، در نقاطی چون تپه گردکول سی، زرگلو، قاسم زمین و نسکوچال و اربوچال دربردارندهی آثار معماری و گورستان بوده است.کاوش در محوطهی نسکوهچال کافرستان تیرماه 1389 توسط نگارنده انجام شد. و در منتهیالیه شمالی محوطهای کافرستان به نسکوهچال معروف است ترانشهای به ابعاد 5/4 ×4 متر حفر شد این محوطه در ارتفاع 1497 متری از سطح آبهای آزاد قرار دارد. خاک این محوطه از نوع رسی با آمیزشی از سنگهای بزرگ و کوچک بود در عمق 13 تا 15 سانتیمتری به سنگهایی برخوردیم که بعضی از آنها بصورت آواری و پراکنده دیده میشدند.با برداشت لایههایی دیگر به آرامی قسمتهای مختلف یک بنای مسکونی از زیر خاک بیرون آمد در یک بررسی از وضعیت پلان این بنا که البته آن هم کامل نیست به مسائل مهمی میتوان پی برد.در یک نتیجهگیری کلی میتوان اظهار داشت:1. در محوطه نسکوهچال آثار معماری در قالب بناهای مسکونی دایم در دوران تاریخی وجود داشته است.2. سازههای معماری در چند دوره متوالی به طول چند قرن مورد استفاده بودهاند.3. معماری بدست آمده در نسکوهچال مبتنی بر استفاده از سنگ در شالوده و دیوارهاست.4. برای ایجاد گرما از تنورها و اجاقهایی استفاده میشد که سوخت آنها چوب بوده است.5. اهالی باستانی و تاریخی نسکوهچال از شیوه چفت و بست دیوارها در زوایا آگاهی داشتند.6. فضاهای مسکونی خانوادههای مختلف در همسایگی هم بوده و از بافت در هم تنیدهای برخوردار بود.بنابراین با وجود کشف بقایایی از آثار معماری بناهای مسکونی در جای جای این محوطه باستانی میتوان گفت که مردم گیلان در پیش از تاریخ دارای آثار سکونت یکجانشینی و دایم بودهاند.محوطه باستانی مطلاکوه: این محوطه با مساحت 36 هکتار در فاصله 67 کیلومتری بخش رانکوه شهرستان املش با بلندی 1362 متری نسبت به سطح دریا قرار گرفته است. راه دست رسی آسان به این محل، جاده رحیم آباد به گرمابدشت است پس از پشت سر گذاشتن روستاهای گرمابدشت، زیاز، آغوز بن کند سر، شوک، هلو بن دره و پس از گذشتن از پل سیمانی روی رودخانه کجید و طی مسافت 300 متر به ابتدای محوطه امتداد مییابد.عبور جاده از میان محوطه باستانی گذشته موجب گردیده این محوطه به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شود و بخش عمدهای از آثار به درازای 1000 و به پهنای 8 تا 10 متر و در بعضی از نقاط آثاری بیشتر آسیب ببیند. در حین بررسی و شناسایی منطقه، آثار مربوط به بخش غربی با عنوان محوطه باستانی مطلاکوه آ و آثار مربوط به بخش شرقی با عنوان محوطه باستانی مطلاکوه ب نامگذاری گردید. این محوطه در دشتی هموار به وسیله کوههای ملجادشت از غرب، کوههای کجید از شمال و کوههای گورج و کلامرود در شرق، محدود شده است. رودخانه کجید در شمال آن قرار دارد.بخشی از سطح محوطه مطلاکوه پوشیده از اراضی گندم، جو و حبوبات بوده و در قسمت دیگر آن باغ فندق قرار دارد. در اثر ساخت جاده، بقایایی از معماری گورها و پی بناها در دیوارههای ایجاد شدهی جادهها نمایان است.بنابراین در محوطه باستانی مطلاکوه دو گروه معماری به دست آمد: نخست، آثار معماری منظم و مرتب (بیشتر در ضلع جنوبی و شرقی محوطه) شامل دیوارها، پی سنگی اجاقها و آثار سوختگی دوم: آثار معماری در دامنهی جنوبی محوطهی باستانی مطلاکوه است. این گونهی معماری در مقایسه با معماری گروه نخست بسیار ساده و ابتدایی است. به نظر میرسید این آثار قدیمیترین استقرار در محوطهی باستانی مطلاکوه را شامل گردد. دیوارها در این گونهی معماری، از قلوه سنگ های کوچک به صورت خشکه چین و نامنظم بوده و پی برخی از ساختمانها از سنگها رودخانهای ساخته شده است.علت شناسایی نشدن وضعیت معماری در این منطقه شاید وجود جنگلهای فراوان و انبوه عدم کاوش های باستانشناسی بر روی تپه های باستانی بمنظور شناخت لایه های معماری انجام شده است باشد و احتمالاً سبک بناهای این برهه از زمان نظیر ابنیه است که امروز هم در مناطق کوهستانی گیلان مرسوم و معمولی میباشد. به احتمال قوی دیوارها و ستونها که از چوبهای جنگلی تهیه میشده. همه از بین رفتهاند و اثری از آنها به جای نمانده است و رطوبت دائم در این نواحی این قوم را وادار میکرده که حتماً شالوده بناها را با سنگ پیریزی نمایند و پوشش روی سقف منازل نیز از چوب بوده است زیرا به همین علت دیوارها و سایر قسمتها از چوب بوده لذا ناگریز بودهاند سقف نیز از چوب تهیه نمایند تا از سنگینی و فشار سقف روی پایهها جلوگیری گردد.وجود معماری و احداث واحدهای مسکونی از دیرباز مورد توجه انسان بوده و دارای سابقهای بس طولانی میباشد و اینکه در باستان شناسی استان گیلان شاهد وجود معماری نمی باشیم نه به دلیل عدم آشنایی ساکنان اولیه منطقه به ساختار و استفاده از آن که به دلایلی ارتباط دارد که نگرش بدان در پاسخ به این پرسش اساسی ضروری به نظر میرسد: نخست اینکه شرایط آب و هوایی منطقه به گونهای است که آن را از دیگر مناطق کشور کاملاً متمایز میدارد، زیرا وجود بارندگیهای سیلآسا و درصد بالای رطوبت آن سبب میشود تا با سبز شدن خزه در دیواره بنا، رطوبت زیادی را در خود نگهداری، و رویش درختان جنگلی بر فراز بناها و ریشه دوانیدن آن از عواملی هستند که در سرعت بخشیدن به فروپاشی بنا نقش اساسی دارند. از دیگر سو مصالح به کار گرفته شده در احداث بنا نقش تعیین کنندهای در پایداری و مقاومت آن در برابر حوادث و گذشت زمان دارد. تصور میشود استفاده مصالح زایل شونده مانند چوب که وفور به صورت جنگلهای انبوه در اختیار ساکنان عصر آهن قرار داشت سبب شده است تا با گذشت زمان اثری از آن بر جای نماند، زیرا با توجه به شرایط آب و هوایی منطقه چوب از مصالحی مانند سنگ و آجر و خشت از استحکام و پایداری لازم برخوردار نبوده و به مرور زمان دچار فرورفتگی و فرد خواهد ریخت، از سوی دیگر از آنجا که بناهایی مسکونی دارای پی ساختمانی نبوده و با احداث پایههایی بنای اصلی بر روی این پایهها ساخته میشد تا از بروز رطوبت جلوگیری نماید. در نتیجه با گذشت زمان فرو ریختن بخشهای فوقانی اثری هم از پی بنا بر جای نمانده است و این خود سبب شده است تا اکنون صرفنظر از محوطههای گورستانی اقوام مزبور که به احتمال قوی با اندیشه خانهی ابدی آنها که با مصالح بادوامی چون سنگ و یا تنها با ایجاد حفره درون زمین شکل میگرفت آثاری از معماری آنها بر جای نماند. اما علیرغم موضوعاتی که تاکنون بدان پرداختیم. کاوشهایی که تا کنون در استان گیلان در محوطههای باستانی آن انجام شده است بعضاً اشاراتی به وجود معماری اقوام مزبور نمودهاند که نه به صورت پلانی روشن و شفاف بلکه دور نمایی ارز وجود مسکن در عصر آهن و پس از آن به تصویر میکشد مبتنی بر تولیدات دامی بودهاند مطابقت دارد.روستای تاریخی اُمام:روستای تاریخی اُمام در ارتفاعات بخش رانکوه شهرستان املش قرار دارد و همانند ماسوله در فومن، ابیانه در کاشان، میتواند جایگاه خوبی را در بین روستاهای کشور داشته باشد. جذابیت این روستا بیشتر بخاطر تلفیق معماری با طبیعت است. که موضوعی در شهرها و شهرکهای جدید ما اثری از آن به چشم نمیخورد. کوه، درخت و آب و در یک کلام همزیستی با طبیعت جای خود را به اتومبیل خیابان بزرگراه و آپارتمان داده است. امام در 75 کیلومتری جنوب شهرستان املش و 63 خانوار و 223 نفر جمعیت دارد راه دسترسی به آن از طریق جاده املش به رحیم آباد و گرمابدشت است پس از عبور از روستاهای گرمابدشت، زیاز، آغوزبن کنده سر، شوک، هلو بن دره، مطلاکوه به دره کاکرود می رسد از آنجا طی مسیر حدود 2 کیلومتر جاده خاکی را طی نمود تا به روستای اُمام رسید. کاوشهای باستانشناسی در دامنههای شمالی و جنوبی این روستا در دهه چهل شمسی انجام شده. منجر به شناسایی گورستانهای متعلق به ادوار مختلف گردیده که این گورستانها متعلق به مردان و زنان بوده است (صمدی 1338 ص 89 ) آن چیزی در اینجا حائز اهمیت است. گورهای مربوط به زنان بسیار مرتب و منظمتر از گورهای مردان بوده است. بهرحال روستای تاریخی اُمام از دوره صفویه تا سالها 56-1357 به عنوان مرکز ییلاقی خوانین املش و مناطق اطراف آن بوده است. و آن چیزی که موجب گردید این روستا از قدیمالایام تا حال حاضر مورد توجه قرار گیرد بنظر میرسد، داشتن آب هوای خوب، مراتع سرسبز، چشمه سارهای متعدد و قرارگیری در کنار دره زیبا بوده است.در اُمام اغلب ساختمانها به صورت دو طبقه مستطیل و مکعب شکل است. مشخصه بارز و متفاوت ابنیه این روستا با روستاهای نواحی گیلان است در دوره قاجار و پهلوی تعدادی از این بناها همزمان با سایر نمونههای ساخته شده در ایران شکل گرفت. بناهای دو اشکوبه اُمام از قسمتهای زیرین یا طبقه تحتانی به صورت انبار علوفه یا وسایل مورد نیاز زندگی و گاه آشپزی استفاده میشود. بستری که خانه بر روی آن احداث شدهاند گاه از سنگ بسیار سخت بر خوردار بوده است که از صعوبت کار سازندگان در امر پی کنی و ایجاد شالوده اثر حکایت دارد. استفاده از مصالح موجود در محل از دیگر ویژگیهای ساختمانها میباشد. اکثر بناها از دو راهرو میانی ساختمانی با درهای چوبی دو لنگه صورت میپذیرد. وجود پنجرهها و دربهای زیاد در کل بناهای تاریخی امام نشانگر آن است که سازندگان برای تهویه مناسب هوا در داخل ساختمان و کاستن از گرمای هوا در فصل تابستان با آگاهی عمل نمودهاند مصالح مورد استفاده در بناهای این روستا از سنگ لاشه، خشت، به ابعاد مختلف آجر و تیر چوبی است جهت کرسی چینی از سنگ لاشه- دیوار ها از خشت و آجر- سقفها، بالکنها و ستونها از تیر چوبی- بام از لت استفاده شده است. از آنجائیکه در اطراف روستا در گذشته درختان زیادی وجود داشته معماران نیازی به زدن طاقهای قوسی از لحاظ اجرا نسبتاً مشکل است ندارند. جهت اندود سطح خارجی ساختمانها از خاک آهک بصورت سفید رنگ استفاده میکنند و دیوارها را با همین خاکاندود میکنند.روستای امام نیز از جمله مناطقی است از دیرباز و به ویژه چند قرن اخیر به عنوان یک مرکز زیستی مبتنی بر معماری بومی گیلان مطرح بوده است.معرفی آثار مهم:میل امام: میل امام در نزد عموم مردم منطقه به برج، میل و آتشکده دوره ساسانی شهرت دارد و در حال حاضر به میل امام شناخته شده است این میل بر بالای کوه منفرد، و در سطح تپه صومعهسرا و یا سومانسرا قرار دارد و راه دسترسی به آن از طریق روستای امام است که پس از طی کردن 1000 متر و بعد از عبور از یک سربالایی تند و طاقتفرسا به میل تاریخی امام بر بلندای تپهی معروف به سومانسرا در ارتفاع 2000 متری نسبت به سطح دریا قرار دارد مصالح ساخت بنا از سنگهای کوهی بادبر و ملات ساروج است. قطر حدوداً 40/1 متر و قطر دیوارها هرچه به سمت بالا میرود کمتر میشود. ارتفاع فعلی بنا 6/6 متر است. داخل آنرا برای یافتن گنج حفر کردهاند و به بنا لطماتی وارد آوردهاند. سوراخهایی در دیوار داخلی وجود دارد که احتمالاً برای ایجاد طبقات کاذب بوده است. این میل بنایی است که هم میتوانسته موجب راهنمایی مسافران در طول راه تاریخی نواحی جلگهای شرق گیلان به سمت دیلمان و قزوین باشد و هم میتوانسته محلی برای نگهبانی از راهها و اعلام پیامهای ضروری توسط آتش در شب و دود در روز بوده باشد. بالای بنا در گذشته احتمالاً سقفی داشته که فرو ریخته است. عدهای نیز معتقدند که این بنا آتشگاهی مربوط به دوران قبل از اسلام است.
غیر از بنای یاد شده قبر یکی از سادات مرعشی به نام سید غیاثالدین بن سید عبدالوهاب در بالای تپهای موسوم به قراتپه وجود دارد. این بنا از سنگ و ملات گل ساخته شده و ایوانی باریک در ضلع شرق دارد. روستای امام به گواه بناهای تاریخی زیبای آن دیرگاهی از آبادانی و رونق برخوردار بوده است. این روستا در قرون اخیر مرکز خوانین محلی موسوم به خاندان صوفی بوده است.خانههای اربابی این روستا که تعداد آنها کم نیست اکثراً مربوط به دوره قاجاریه بوده و تعدادی از آنها در دو طبقه بنا شده اند. ویژگی این خانهها مساحت زیاد، استفاده از سنگ و آجر و ملات آهک، گچ و اندود کاهگل، سربندی با تیرهای چوبی و بامهای دامنهدار و چند شیبه، بام سفالسر و پنجرههای چوبی و درهای ساده با تزئینات چوبی است.