نام آورترین چهره های موسیقی سنتی

atousa_m

عضو جدید
کاربر ممتاز
نوازندگان تار : آقا ميرزاعبدالله

آقا علي اكبر فراهاني يكي از نوازندگان بي رقيب دوران قاجار بود كه مشهور است " تار " را بسيار نيكو مي نواخت و نغمات زيبا و دلپذيري ساخت كه عارف در ديوان خود از آن ياد كرده ولي متاسفانه آهنگي در دسترس نيست كه از آن بهره گرفته شود ، آقا علي اكبر زياد عمر نكرد و جوان بود كه دارفاني را وداع گفت شادروان علي اكبر فراهاني از خود سه پسر به جاي گذارد به نامهاي : ميرزا حسن كه تحت تعليمات پدرش نواختن تار و سه تار را به خوبي آموخت و با مهارت مي نواخت فرزندان ديگر آقا علي اكبر ، آقا ميرزا عبدالله و آقا حسينقلي بودند كه مورد بحث در اينجا آقا ميرزا عبدالله مي باشد . وي كه در حدود 1222 شمسي متولد شده بود ؛ اصول اوليه موسيقي را نزد برادر بزرگ خود ميرزا حسن فرا مي گيرد و سپس از مكتب ناپدريش آقا غلامحسين كه گفته اند مردي حسود و خسيس بود ، با رنج و سختي فراوان بهره مي گيرد . آقا ميرزا عبدالله ، همانطور كه در پيشگفتار آمد ، دستگاههاي موسيقي ملي ايران را مورد تجديد نظر قرار داد و با ادغام بعضي از آنها در هم ، هفت دستگاه مفصل و مستقل را پديد آورد و در اختيار همگان قرار داد و شاگردان بزرگي تربيت كرد كه علاوه بر فرزندانش ، بايد از سيد حسن خليفه ، ميرزا مهدي خان صلحي و مهديقلي هدايت ، ميرزا نصير فرصت شيرازي ، اسماعيل قهرماني ، سيد عليمحمد خان مستوفي و سيد مهدي دبيري ، حسين خان هنگ آفرين ، حاج آقا محمد مجرد ايراني و ابوالحسن صبا نام برد . بعدها توسط همين شاگردان مثل : ميرزا نصير فرصت شيرازي ، مهديقلي هدايت رديف هاي استاد نت نويسي شد كه مدت هفت سال طول كشيد .
 

atousa_m

عضو جدید
کاربر ممتاز
نوازندگان كمانچه :كامران داروغه


به سال 1321 در تهران متولد شد و از سن دوازده سالگي بنا به تشويق و توصيه پدر موسيقي آغاز نمود و در هنرستان عالي موسيقي ثبت نام كرد . او در طي يك سالي كه در اين مدرسه تحصيل مي كرد ، چون در آن جا موسيقي كلاسيك تدريس مي شد ، چندان موفقيتي به دست نمي آورد و مردود مي گردد و بدون اين كه به استعداد نهان فرزند اعتقاد و توجه زيادي داشت به وسيله يكي از دوستانش عليمحمد خادم ميثاق به هنرستان موسيقي ملي ايران راهنمايي و با سفارش او در اين هنرستان ثبت نام مي كند .
رئيس هنرستان شادروان روح الله خالقي از وي شخصا مي گيرد كه اگر نتواند در مدت يك سال موفقيتي كسب كند وي را از هنرستان اخراج نمايد . عشق و علاقه و استعداد و پشتكار او به زودي موجب مي شود كه در هنرستان پذيرفته شود . ناگفته نماند كه داروغه در هنرستان موسيقي ملي در آغاز كار زير نظر استاد حسينعلي ملاح به فراگيري ويولون مي پردازد و چنانچه خود وي از زحمات و كوشش فراواني كه استاد ملاح براي آموزش او متحمل شده ياد مي كند و همواره خود را مديون مراقبت ها و توجه آن استاد ارجمند مي داند .


روزي اعلاني از طرف مسئولين هنرستان شده بود كه كلاس هايي جهت دوره عالي هنرستان داير خواهد شد و در نتيجه جهت ثبت نام شاگرد مي پذيرفتند در آن ايام يكي از شاگرداني كه جهت فراگيري دوره عالي آمده بودند ، اسدالله ملك نوازنده معروف بود كه در يكي از اتاق هاي هنرستان مشغول نواختن كمانچه بود كه داروغه را بي اختيار مفتون خود مي كند و وي بلافاصله از اسدالله ملك خواهش مي كند كه نواختن اين ساز را به وي تعليم دهد و مدت سه ماهي نزد ملك تعليم مي گيرد و از آن تاريخ كامران داروغه به نواختن كمانچه روي مي آورد .
داروغه پس از فارغ التحصيل شدن از هنرستان به مدت دو سال به خدمت مقدس سربازي مي رود و پس از پايان خدمت سربازي وارد دانشكده هنرهاي زيبا كه رشته موسيقي هم جزو آن بود مي شود . اين دانشكده كه با همت استاداني مثل : دكتر نور علي خان برومند و دكتر داريوش صفوت داير گرديده بود موسيقي ايراني را در خدمت استاد برومند به مدت پنج سال فرا مي گيرد و از دانشكده فارغ التحصيل مي شود . كامران داروغه ، از سال 1345 به راديو راه مي يابد سپس به برنامه " گلها "توسط آقاي ملاح راه يافت و در راديو به نوازندگي ويولون و كمانچه مي پردازد و پس از تاسيس تلويزيون ملي ايران به نوازندگي كمانچه به سرپرستي مرحوم مرتضي حنانه به عنوان موسيقي اصيل ايراني مشغول مي گردد و از سال 1355 به تكنوازي كمانچه مي پردازد و حدود چهل تكنوازي انجام مي دهد كه در آرشيو راديو موجود و از بهترين هاي تكنوازي اين ساز مي باشد .



وي هميشه سعي داشت كه اين ساز را بين جوان ها رواج دهد و تغييراتي از لحاظ تكنيك براي كمانچه به وجود آورد كه اميد دارد با كمك شاگردانش ، كمانچه را كه يك ساز ملي و سنتي ايراني است و از جهت تكنيك و وسعت صدا و واخوان هاي آوازي خيلي غني و پربار است رواج و احياء كند و معتقد است اگر كسي بخواهد ، پرباري و غني بودن اين ساز را بر مبناي واقعي آن درك كند بايستي حتما سفري به باكو داشته باشد تا به بيند آقاي هابيل علي اف استاد كمانچه جهان چه كار مي كند و چه مي گويددرباره ساز كمانچه داروغه مي گويد:"اگر كسي تكنيك اين ساز را به دست آورد،كارهايي مي شود روي آن پياده كرد كه در ويولون امكان پذير نيست.به هر حال حق كمانچه هنوز ادا نشده و بايد آن هايي كه در موسيقي ادعايي دارند بيايند و اين كارها را انجام دهند و مشوق جوانان باشند كه اين ساز ملي و سنتي جاي والاي خود را از دست ندهد و ما هر وقت كه به خارج جهت شناساندن موسيقي اصيل و سنتي ايران مسافرت هايي داشتيم وقتي هنرمندان ما ويولون مي زدند براي آن ها زياد جالب نبود ولي هنگام گوش دادن به نواي كمانچه سراپا گوش مي شدند و نوازنده را بسيار تشويق مي كردند".
كامران داروغه ،كنسرت هاي فراواني به نفع مؤسسات خيريه و فرهنگي نظير:هلال احمر(شير و خورشيد)،انجمن نابينايان ، بيمارستان هاي مسلولين و دانشجويان بي بضاعت ترتيب داد و براي شناساندن موسيقي سنتي و ملي ايران ، مسافرت هايي از طرف راديو تلويزيون به كشورهاي: تركيه، آلمان ، فرانسه، ايتاليا ، افغانستان ، ژاپن، پاكستان، هندوستان، شوروي و درآمريكا رفتند..../

 

atousa_m

عضو جدید
کاربر ممتاز
نوازندگان تنبك : محمد اسماعيلي



محمد علي اسماعيلي به سال 1313 شهريور ماه در تهران متولد شد و از اوان كودكي علاقه شديدي به نواختن تمبك داشت و هر جا كه سيني و پيت و ناودان و غيره ... به دستش مي رسيد شروع به نواختن مي كرد .
مرتضي و مصطفي گرگين زاده ، دايي هاي وي كه هر دو اهل موسيقي بودند مشوق وي در نواختن ضرب بودند و پس از تحصيلات عمومي خواهر زاده خود ، وي را در سال 1330 به حسين تهراني ، استاد تمبك نواز معرفي مي نمايند و در هنرستان موسيقي ملي زير نظر حسين تهراني به فرا گرفتن فن نواختن ضرب مشغول مي شود و در تاريخ 1337 توسط استاد به وزارت فرهنگ و هنر وقت معرفي و رد اركسترهاي موسيقي ملي و گروه تمبك شروع به همكاري مي نمايد و بعد از 5 سال براي اجراي برنامه هاي موسيقي ملي و هر چه بيشتر شناساندن آن به كشورهاي : آفريقايي ، آسيايي ، اروپايي و آمريكايي مسافرت كرد و برنامه هاي اجرا نموده ، از سال 1343 در هنرستان موسيقي ملي ايران مشغول تدريس تمبك شد و از آن تاريخ به بعد شاگردان بسيار تعليم داد كه در مراكز رسمي هنري كشور مشغول فعاليت مي باشند .

در سال 1345 سرپرستي گروه تمبك وزارت فرهنگ و هنر آن زمان را عهده دار شد كه براي اين گروه ، حدود پانزده قطعه فانتزي روي ريتم هاي ايراني تنظيم كرد و در كشورهاي خارج و تالار رودكي سابق اجرا شد ، موسيقي قطعه يي به نام " رونما "نوشته خانم سرلك سرپرست موسيقي ملي تالار رودكي سابق كه روي يكي از داستانهاي اصيل ايراني نوشته شده بود ، به وسيله اسماعيلي تنظيم و توسط گروه تنبك وزارت فرهنگ و هنر سابق در تالار رودكي سابق اجرا گرديد كه با استقبال فراوان مردم روبرو شد و همين امر موجب شد كه بيش از دويست بار اجرا گردد. از ساخته هاي ديگر او قطعه يي است كه به ياد استادش حسين تهراني ، براي اركستر سازهاي ايراني و گروه تنبك ساخته است كه ملودي آن از استاد فرامرز پايور بوده و با اركستر پايور و گروه تنبك در شبي كه به ياد استاد حسين تهراني در تالار رودكي سابق برپا گرديده بود اجرا شد.
محمد علي اسماعيلي مشغول تدوين جلد دوم كتاب "تنبك و تدريس آن"مي باشد . وي بيشتر اوقات خود را با استاد فرامرز پايور مي گذراند.



 

نازي_مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
يه بابا قفلي ديگه هم پيدا شد

مسيقي سنتي
دو برنامه اصلی تلویزیون در خصوص موسیقی اصیل ایرانی ، آوای ایرانی و با کاروان شعر و موسیقی نام دارند . آوای ایرانی به تهیه کنندگی محمدرضا جعفری دوشنبه شب ها ازکانال 4 تلویزیون پخش میشود و به طور کلی بر دو قسمت است . قسمت اول برنامه ، اجرایی است از یکی از برنامه های قدما و بخصوص گلها که طی آن به گوشه ها و نوازندگی موسیقی آن به صورت زیر نویس اشاره میشود . در قسمت دوم برنامه ، به زندگینامه و آثار یکی از مفاخر بزرگ موسیقی ایران پرداخته میشود و در آن معمولا از سخنان داریوش پیرنیاکان(نوازنده تار و سه تارو استاد دانشگاه تهران ) و دکتر شاهین فرهت(موسیقی دان و استاد دانشگاه) بهره گیری میشود . این برنامه دارای نکاث مثبت زیادی است و البته دارای ایراداتی نیز میباشد. با توجه به وضعیت وااسفای موسیقی ملی ایران در تلویزیون ، وجود این برنامه نسبتا تخصصی ، غنیمتی است و باید برای همین اندک نیز شکر گذار بود . خدا را شکر که شکل و شمایلی هر چند نامانوس از سازها نیز نمایش داده میشود که این هم جای تقدیر دارد .
 

نازي_مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
داریوش رفیعی که بود؟


در سال 1306در شهر بم کرمان به دنیا آمد.از 19 سالگی خوانندگی در رادیو را شروع کرد....هنر او از درد و تاملات روحی خودش مایه میگرفت.ردیفها را از خوانندگان قدیمی از جمله بدیع زاده فرا گرفت و به وسیله همین هنرمند به رادیو راه یافت. متاسفانه معلوم نیست که چرا بعضی از هنرمندان به مکیفات روی می آورند.این بلای خانمانسوز تباهی جسم و جان آنان را سبب می شود و هیچ طرفی هم از آن نمی بندند.متاسفانه عمر داریوش رفیعی هم بخاطر به دام افتادن در این بلا و بیماری کزاز خیلی کوتاه بود و در 31 سالگی در 2بهمن 1337 نقاب خاک کشید. 2بهمن امسال ،49 سال از تاریخ مرگ او میگذرد.

 

زردتشت

عضو جدید
زندگی نامه جلیل شهناز(استاد بزرگ تار و سه تار ايران)

بارِ دیگر، یادی از هنرمندی می كنیم، اما نه به هنگام نبودش و مرگ او که یادی از استادِ موسیقی ایران، در زمان حیات او. یادی می كنم از استادی كه به حق، نام استادی گرفت و لقب خداوندگار تار ایران را صاحب گردید. مردی با پنجه سحر آمیز. تنها كسی كه نیم پرده هایش را با انگشت چهارم نیز می تواند بنوازد.
نگاهی گذرا، بر زندگی شخصی و هنری استاد
جلیل شهناز كه در اصفهان متولد شده، خود و خانواده اش همه اهل هنر بودند و در رشته های مختلف هنر از جمله تار و سه تار و سنتور و كمانچه به مقام استادى رسیدند. جلیل شهناز در سال ۱۳۰۰ شمسى در خانواده اى هنرمند در اصفهان متولد شد. پدرش علاوه بر تار كه ساز اختصاصى او بود، سه تار و سنتور هم مى نواخت و نواى شیرین سازها و آهنگ ها همیشه از خانه آنها به گوش مى رسید. عموى او غلامرضا سارنج بهترین كمانچه كش به شمار مى رفت. در چنین خانواده اى جلیل شهناز پرورده شد و جوانه هاى هنر در دل و جانش پرورش یافت.
پدر و برادرانش در تعلیم او نقش مهمى داشتند. حسین برادرش در سال ۱۳۱۸ درگذشت. تعلیم جلیل از ۱۴ سالگى شروع شد و هر روز پدرش چند ساعت به او آموزش مى داد. از حسن تصادف این كه جلیل شهناز با حسن كسائى استاد نى در كنار هم قرار گرفتند. پدر كسائى حاج جواد كسائى مدیر كارخانه ریسباف اصفهان بود كه از شیفتگان موسیقى به شمار مى رفت. دوستى خانواده شهناز و كسائى موجب گردید كه جلیل و حسن در موسیقى همنواز گردند. جلیل شهناز از سال ۱۳۲۴ مقیم تهران شد و از همان ابتدا با رادیو تهران شروع به كار كرد و در بسیارى از برنامه ها به عنوان تك نواز شركت مى نمود.
اوج درخشش هنر شهناز از سال ۱۳۳۶ شروع شد كه برنامه گل ها به همت داوود پیرنیا طرح ریزى و در رادیو اجرا گردید. در مدت كوتاهى موسیقى ما تجدید حیات یافت كه در همه ادوار تاریخ ایران بى سابقه است. در این برنامه شهناز با معروف ترین خواننده ها و نوازنده هاى زمان همكارى داشت. ساز شهناز در بیان آوازها و گوشه ها و تحریرها واقعاً به سرحد اعجاز مى رسید. بى تردید نغمه هائى كه با سر پنجه سحار او نواخته مى شد ریشه در اندیشه هاى تابناك عرفانى و تاریخ و جامعه و ادبیات غنى ایران داشته، به همین جهت ساز او به راحتى مى تواند با شنوندگان رابطه برقرار كند.
در آرشیو رادیو ایران آثار او با همكارى خوانندگان بلند آوازه اى نظیر تاج اصفهانى، ادیب خوانسارى، عبدالوهاب شهیدى و اكبر گلپایگانى، گنجینه فوق العاده اى است. بعد از بهمن ۵۷ كه محدودیت های بی شماری بر موسیقی ایران زمین روا شد، دولت براى احیاى موسیقى تلاشى نكرد و هنرمندان هر یك به گوشه اى رفتند. ولى شهناز برنامه هائى داشته است كه نمى توان آنها را با برنامه گل هاى جاویدان و گل هاى رنگارنگ مقایسه كرد.
از كارهاى جالب استاد شهناز حدود ۶ ساعت نوار او با استاد همایون خرم است كه تاكنون نسبت به نشر آن اقدامى نشده است. شهناز نیز با استفاده از تكنیك هاى برجسته در شیوه تارنوازى توانست بسیارى از ردیف هاى موسیقى سنتى ایران را با تار بنوازد كه از جمله نواختن در مایه دشتى و دشتستانى است كه بسیار با ارزش است.
دكتر مصطفی الموتی درباره جلیل شهناز می گوید:
یكى از هنرمندانى كه هنگام اقامت در ایران شناختم جلیل شهناز بود كه همه او را استاد مسلم تار و سه تار مى دانند. جلیل شهناز نه تنها در میان هنرمندان ایران مورد احترام خاصى بود بلكه به علت صفات ممتاز اخلاقى كه داشت در هر مجمع و محفلى كه شركت مى كرد با روش متین خود توجه و احترام همگان را جلب مى كرد و شاگردان زیادى هم تعلیم داده بود.
جامعه هنرمندان معتقدند جلیل شهناز که اکنون در ایران نیز زندگی می کند، از اساتید مسلم تار و سه تار است.

مرتضى حسینى دهكردى در مجله (ره آورد) چنین مى نویسد:
یكى از هنرمندان به نام كشور جلیل شهناز است كه سالیان دراز به زندگى مردم صفا و معنى بخشید. او نغمه سراى آرزوها و تمنیات چند نسل از جامعه خویش به شمار مى رود.
در برنامه های مختلف، تجلیل های بسیاری از وی شده است و اگر از مراسم چهره های ماندگار، كه سال پیش از شبكه ۲ سیمای جمهوری اسلامی پخش شد - به دلیل عدم نمایش ساز استاد - صرف نظر كنیم، آخرین تجلیلی كه از وی گشته است، در تاریخ ۲۷ تیر ۱۳۸۳ می باشد.
در این تاریخ مدرك درجه یك هنری (معادل دكترا) به جلیل شهناز نوازنده صاحب نام ایرانی اعطا شد. به منظور تجلیل از یك عمر فعالیت هنری جلیل شهناز در موسیقی ایران با حضور دكتر محمد ایمانی معاونت امور هنری وزارت فرهنگ، دكتر حسن خالقی معاون آموزش وزارت علوم، دكتر مجتبی صدیقی معاون پژوهشی سازمان مدیریت و برنامه ریزی و همچنین كارشناسان موسیقی دكتر حسن ریاحی، كامبیز روشن روان و مجید كیانی، لوح درجه یك هنری و مدرك معادل دكترا به ایشان اعطا شد. (۱)
بسیاری از آثار این استاد، هنوز هم منتشر نشده است. از این دسته آثار در طول تاریخ ایران كم نبوده اند. چه بسیار آثاری از نوازندگان و خوانندگانی كه پس از مرگشان منتشر شد و یا از رادیو پخش گشت. از آن جمله آثار فرهاد مهراد !! بسیاری از آثار موزیسین‌های بزرگ ایرانی، كه دار فانی را وداع گفته‌اند و یا در سال‌های واپسین حیات به سر می‌برند یا منتشر نشده و یا در آرشیوهای خصوصی نگهداری می‌شوند كه از میان این هنرمندان می‌توان به شادروان رضوی روستایی، تاج اصفهانی، جلیل شهناز، علی تجوید‌ی، سیاوش زندگانی، امیر بیداریان و ... اشاره كرد.
علی تجویدی، هنرمند پیشكسوت موسیقی، در این خصوص گفت :
دولت و نهادهای فرهنگی و موسیقی وظیفه دارند تا این آثار را منتشر كنند و یا اینكه بخش خصوصی را تقویت كنند تا به این امر اهتمام ورزد. بر پایه این گزارش پیشتر نیز، هنرمندانی چون داریوش پیرنیاكان آثار بازمانده از بزرگان موسیقی را میراث فرهنگی و معنوی ایران خوانده و خواستار حفظ و انتشار آن شده بودند.
و امروز، نوای ساز اوست كه در پس كوچه های این شهر، هنوز هم هست.ممكن است بسیاری از شما نام جلیل شهناز، پدر تار ایران را نشنیده باشید، ولی مطمئنا بارها در كاست ها و آهنگ هایی كه شنیده اید، ساز او نیز دخیل بوده است.
امروز، استاد پیر، كه مدتهاست، از بیماری قلبی و عصبی رنج می برَد، در بیمارستان برای چندمین بار بستری است و كلیه هایش نیز از كار افتاده است.استادی كه پس از سكته مغزی شدیدی كه سال های پیش داشت، دستانش، و آن پنجه خوبش دیگر بر ساز و همدمِ قدیمی اش می لرزید، دوباره که دیدمش، بدنش نیز، بر لرزه افتاده بود.
به نقل از روزنامه شرق، استاد جلیل شهناز، در اسفند ماه ۱۳۸۳ در بیمارستان بستری شده است و همسر ایشان در پاسخ به این پرسش كه آیا از استاد حمایتی می شود یا نه، این چنین پاسخ داده اند :
« ما بیمه شهرداری هستیم، من نمی توانم چیزی بگویم»
 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا