نامه برای همسر عزیزم

jovhar

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمیدونم چی شد یهو به فکر این تاپیک افتادم
خیلی وقته نیومدم باشگاه
خیلی وقته تو این تالار تاپیک نزدم

به هرحال یه سوال هست که ازتون می پرسم

بخواین نامه ای برای همسرتون که مدتیه پیشتون نیست ( یا هست حالا هرچی ) چی مینویسین

من که تاحالا نامه برا هیچ کس ننوشتم
اما اینبار نوشتم و برا همسرم ایمیل کردم

اینم متن نامه من
ببخشید که کلی اشکال داره دیگه
 

jovhar

عضو جدید
کاربر ممتاز
همسر عزیزم سلام
می خواهم برای اولین بار برات بنویسم و به همین خاطر نمیدونم چی بنویسم و گیجم فکر می کنم هرچی تاحالا ننوشتم باید همین الان نوشته و خودم رو راحت کنم.
زمانی به نوشتن این نامه مشغول شدم که هفته ای هست نیستی و . . . مشغول امتحانات پایان ترمی. همین سه ساعت قبل بود که اینترنتی با هم چت کردیم و وب کم رو روشن کردی و من دلتنگ رو از نگرانی در آوردی. آخه خیلی نگران و دلتنگت بودم ( چقدر دوست داشتم اون لحظه بغلت کنم و ساعتی باهات رو در رو صحبت کنم).
جونم:
باید یک مطلبی رو اعتراف کنم اونم این هست که من تا ازدواج با تو سفره دلم رو برای کسی باز نکرده بودم، مخزن احساساتم رو به کسی نشون نداده بودم و همش رو برای تو نگه داشتم (فقط خودم خبر نداشتم) . اما با دیدن تو از اون روزی که اومدم خواستگاریت – از همون دفعه اول- گفتم این خانوم همون دختریه که من می خوام (نه معنی خواستن رو نمی دونستم تا اون لحظه)، حقیقتش از روی اجبار می رفتم خواستگاری . به خودم می گفتم همه ازدواج می کنن حالا تو هم داری از سنش رد میشی پس دیگه به ته خط رسیدی برو ازدواج کن و مثل بقیه مردم. اما واقعیت چیز دیگه ای بود و من اصلا ازدواج کردن و مسئولیت داشتن و مشترک بودن و اینها رو نمی خواستم. من نمی خواستم ( نمی تونستم) قبول کنم که یک نفر تا به این حد می تونه دلبسته باشه . واسه همین بود هر وقت می شنیدم یکی عاشق یکی دیگه شده ته دلم بهش می خندیدم، می گفتم عقلشو از دست داده، تا عقل هست عشق وسط نمیاد. زهی خیال باطل که سخت در اشتباه بودم. خودم گرفتار شدم طوری که شبهای زیادی به فکرت بودم، هر چه زمان بیشتر می گذشت بیشتر یادت می کردم و افسوس می خوردم که چطور از دستت دادم با یک اشتباه استراتژیک.
........
.....
..
عزیزم:
اما قسمت شد نمیدونم چی شد که یهو از زبونم در رفت اونم بعد از یک سال خوب بریم دنبال خانم . . . . . . . . . – همون که قبلا رفتیم خواستگاریشون-

  • ایشون رو که صحبت کردیم و تموم شد حتما عروس شده
  • حالا شما بپرسید حقیقتش من بین اونایی که خواستگاری رفتیم ایشون رو بهتر از همه دیدم
  • بپرسید و اگه مزدوج نشده بودن دوباره پیشنهاد بدید
  • ....
  • ....
  • ....
اینطوری شد که دوباره اومدم و البته محکم و با تفکرات جدید ( ازجمله دیگه کسی رو بخاطر علاقه شدید مسخره نکردم حتی خودم رو) ، خانواده ها هماهنگ شد و تلفنی صحبت کردیم و هرچه بیشتر حرف می زدیم و می دیدیم همدیگه رو، علاقه من بیشتر می شد و مصمم تر می شدم، حتی وقتی که داشتی منفی بافی میکردی نمیدونم دقیقا منظورت چی بود از گفتن یک سری سختی ها و مشکلاتت، من درکل مصمم تر می شدم ، چطوری بگم کششی در گفتار( گفتار کلمات صادقانه همون چیزی که خودت بودی اگه می خواستی می گفتی و اگه نگران می شدی می گفتی ، راست گفتار بودی) و رفتارت ( راست کردار بودی و صادق) ، از چشات معلوم بود. خجالت ( نه خجالتی که برطرف شد بلکه اون شرم حیایی که هنوز بعد از نزدیک یک سال تو نگاهت ذول زده و منو نگاه می کنه). کلی حرفها زدیم عزیزم یادته؟
حالا که فکر می کنم میبینم چقدر نوشتن سخته و کلمه مناسب به ذهن نمیاد برای نوشتن و ادای مطلب درباره تو که نزدیک ترین فردی به من چقدر سخته.
نمی خوام جزئیات بنویسم که نباید اینطوری باشه چون بعدش احساس می کنم که هرچی باید می نوشتم رو نوشتم.
چقدر موضوع برا نوشتن هست و من ناتوانم، از افکار گرفته تا خاطرات.
شرمنده میشم هروقت می بینم طوری رفتار میکنی که با من همراه باشی و می بینم که سختته و من سخت میگیرم و من چقدر عجولم، من چقدر بدم.
.............................
....................
..........
...
عزیزم:
دوست دارم اگر مشکلی یا اختلاف نظری با هم در زمینه ای داریم با هم صحبت کنیم بدون اینکه از هم ناراحت بشیم یا بخوایم اینطور فکر کنیم که داریم از خود گذشتگی می کنیم که این خودش اول ناراحتی های بعدی خواهد بود.
قرار نیست توی تمام موارد با هم هم عقیده باشیم و حرفمون یکی باشه، یا قرار نیست چیزی که من میگم یا دوست دارم ، به همون اندازه تو دوست داشته باشی یا چیزی که تو دوست داری رو من هم.
من خیلی تو رو دوست دارم و اینو مطمئن هستم که تو هم همینطور هستی ( ده ها بار گفتم هیچ روزی نبوده که از روز قبل کمتر دوستت داشته باشم بلکه بیشتر دوستت داشتم) و این از نظر عاطفی دلهامون رو با هم یکی کرده، اما دلیل نمیشه که مثل هم فکر کنیم و مثل هم عمل کنیم. هرکی یک مهارت ها و تجاربی از قبل به همراه داره که می تونه کمک کار دیگری باشه برای پیشرفت تو زندگی و حرکت به جلو. میدونی چیه؟: تو نیمه گمشده خودمی اون چیزایی که نمیدیدم رو از زاویه نگاه تو پی بردم.
اختلافات کوچک و بزرگ ( حاصل زندگی های متفاوت قبلی) با هم داریم که نمیشه منکر شد ( من هم از همون اول با همین دید اومدم خواستگاریت و می دونستم به هرحال دونفر آدم بدون اختلاف نظر وجود ندارن) اما باید تاجایی اونهایی که برای زندگی مشترکمون کمک و ارتقا دهنده هست و شور و شوق در زندگی برامون ایجاد میکنه رو حفظ کنیم نه اونایی که باعث اصطکاک و انحراف از اصل زندگی مشترک.
دوستت دارم
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بدون چاکلز هرگز.
میگم خیلی وقته ننوشته بودی اینبار عوضشو در اوردی. دستت درد نکنه قشنگ بود. من ای ام اس رو به نامه نوشتن ترجیح میدم. اس ام رو که زدم برا یکی دو روز موبایلمو خاموش میکنم.
 

maryam_a

عضو جدید
خیلی قشنگ بود....
امیدوارم همیشه دلتون شاد باشه و زودی همو ببینین:heart:
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم دلم میخواد یه نامه بنویسم....
نه به همسرم...
همسر ندارم...هم سر....
واسه خودم...یه چیزاییو به خودم یاداوری کنم...بگم چی بودی و الان کجایی...بعد یه دل سیر خودمو بغل کنم...سرمونو بذاریم رو شونه ی هم و گریه کنیم...نه تو گریه نکن...اشکای منو پاک کن....هی یادته اخرین باری که خندیدیم...من که یادم نیست....کجا رفتی...کی تنهام گذاشتی...برگرد...هیچ وقت به اندازه ی الان احساس پوچی نکردم...دلم از خودمم گرفته...دلم از اونم گرفته...خدایی که میگفت تنهام نمیذاره و الان تنها موندم....تنهای تنها...
دردمو به کی بگم...
کی منو میفهمه...
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خیلی خوب بود داداش خوبم .
امیداوارم که زود زود همدیگرو ببینید ..:heart:
برام دعا کن ... انسانم آرزوست ....
 

Sarp

مدیر بازنشسته
:biggrin:
جوهر نیومدی و نیومدی و نیومدی
حالا هم که اومدی زدی ترکوندی :biggrin:


حال اساسی دادی به همه علافهای باشگاه که هر 5 دیقه عاشق میشن و تاپیک میزنن :biggrin:


نامه تو با اجازه سیو کردم که فردا بخونم

جوهر خوبی ؟
تو که مزدوج شدی چگونه تا این موقع شب بیداری ؟
خیلی دل و جرات داری به خدا :biggrin:

سلام
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
:biggrin:
جوهر نیومدی و نیومدی و نیومدی
حالا هم که اومدی زدی ترکوندی :biggrin:


حال اساسی دادی به همه علافهای باشگاه که هر 5 دیقه عاشق میشن و تاپیک میزنن :biggrin:


نامه تو با اجازه سیو کردم که فردا بخونم

جوهر خوبی ؟
تو که مزدوج شدی چگونه تا این موقع شب بیداری ؟
خیلی دل و جرات داری به خدا :biggrin:

سلام
دیگ به دیگ می گه روت سیا...
والله!
 

hale a.a

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیگ به دیگ می گه روت سیا...
والله!
دلم چقدر برای خودم تنگ است.... نمی دانم خودم را کجای این همه دلتنگی جا گذاشته ام... کجای اینهمه اضطراب و دروغ...

خداااااااااای من حرف دلم...
جانا سخن از زبان ما میگویی...

 

Sarp

مدیر بازنشسته

Hosse!N_206

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آدمی شاد بود ...برای خودش صفا میکرد ... غصه ای نداشت و.... تا اینکه احساس عاشقی کرد و بدبخت شد.
 

jovhar

عضو جدید
کاربر ممتاز
بدون چاکلز هرگز.
میگم خیلی وقته ننوشته بودی اینبار عوضشو در اوردی. دستت درد نکنه قشنگ بود. من ای ام اس رو به نامه نوشتن ترجیح میدم. اس ام رو که زدم برا یکی دو روز موبایلمو خاموش میکنم.

:surprised::eek::confused:
بعدش اگه کسی باهات کار داشته باشه چیکار کنه؟
 

jovhar

عضو جدید
کاربر ممتاز
:biggrin:
جوهر نیومدی و نیومدی و نیومدی
حالا هم که اومدی زدی ترکوندی :biggrin:


حال اساسی دادی به همه علافهای باشگاه که هر 5 دیقه عاشق میشن و تاپیک میزنن :biggrin:


نامه تو با اجازه سیو کردم که فردا بخونم

جوهر خوبی ؟
تو که مزدوج شدی چگونه تا این موقع شب بیداری ؟
خیلی دل و جرات داری به خدا :biggrin:

سلام
چی بت بگم بشر خوب :cool:
حالا ما یه کاری کردیم تابلوش نکن دیگه بفهمه پوستمو میکنه:cry:
 

lars_manson2002

عضو جدید
کاربر ممتاز
:biggrin:
جوهر نیومدی و نیومدی و نیومدی
حالا هم که اومدی زدی ترکوندی :biggrin:


حال اساسی دادی به همه علافهای باشگاه که هر 5 دیقه عاشق میشن و تاپیک میزنن :biggrin:


نامه تو با اجازه سیو کردم که فردا بخونم

جوهر خوبی ؟
تو که مزدوج شدی چگونه تا این موقع شب بیداری ؟
خیلی دل و جرات داری به خدا :biggrin:

سلام

:biggrin: احسنت بر آن شیری که تو را خورد

و همه ما علافیم :ی
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم چقدر برای خودم تنگ است.... نمی دانم خودم را کجای این همه دلتنگی جا گذاشته ام... کجای اینهمه اضطراب و دروغ...

خداااااااااای من حرف دلم...
جانا سخن از زبان ما میگویی...

هییییییییییییی روزگار:cry:
 

???zendegi

عضو جدید
آخی چقدر عشق پاک و خالصی.مطمئنن همسرتون این نامه رو که سند عشقتون هست وهمیشه نگه میداره بادیدنش دلش کلی آروم میشه
امیدوارم خوشبخت باشید وعشقتون پایدار.:gol:
 

jovhar

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان تو پست اول پرسیدم اگه بخواین واسه همسرتون بنویسید چی خواهید نوشت:smile:
 

nargessss

عضو جدید
واقعا زیبا بود و ای کاش من و .... هم میتونستیم مثل شما احساسمون رو به زبون بیاریم ...........
 

jovhar

عضو جدید
کاربر ممتاز
واقعا زیبا بود و ای کاش من و .... هم میتونستیم مثل شما احساسمون رو به زبون بیاریم ...........
میشه
چرا نشه
یه دفتر دادم از همون اول به خانومم گفتم هرچی دوست داری بنویس
هر وقت دوست داری بنویس
اونم اطاعت امر کرده و مینویسه و قشنگ هم مینویسه
 

Sarp

مدیر بازنشسته
چی بت بگم بشر خوب :cool:
حالا ما یه کاری کردیم تابلوش نکن دیگه بفهمه پوستمو میکنه:cry:
تو الان داغی ممد
پس هرچه میخواهد دل تنگت بگو :biggrin:

پوست کندنش هم لذت بحشه :دی
:biggrin: احسنت بر آن شیری که تو را خورد

و همه ما علافیم :ی
تو هم مگه تاپیک عشقی میزنی؟
یا ابلفز

کجاش خنده داشت؟

بابک این روزا همچین سر خوشی, چه خبره؟ می خندی و خنده هات خیلی تلخ هستن, مشکل پشکل مالی داری الحمدلله؟
از شدت بیکاری و علافی حس حسودیت دزش داره میره بالا ؟ :surprised:
دوستان تو پست اول پرسیدم اگه بخواین واسه همسرتون بنویسید چی خواهید نوشت:smile:
میخوای تقلب کنی ناقلا ؟
میشه
چرا نشه
یه دفتر دادم از همون اول به خانومم گفتم هرچی دوست داری بنویس
هر وقت دوست داری بنویس
اونم اطاعت امر کرده و مینویسه و قشنگ هم مینویسه
جان ؟:eek:
چه جراتی
جوهر میتونم ایمیل آبجیمونو واسه یک دقیقه داشته باشم ؟:smile:
 
آخرین ویرایش:

Sarp

مدیر بازنشسته
جوهر متنت زیبا بود

ایشالا خوشبخت بشید و به پای هم پیر بشید
با یک و نیم جین بچه
 

jovhar

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو الان داغی ممد
پس هرچه میخواهد دل تنگت بگو :biggrin:

پوست کندنش هم لذت بحشه :دی

تو هم مگه تاپیک عشقی میزنی؟
یا ابلفز


از شدت بیکاری و علافی حس حسودیت دزش داره میره بالا ؟ :surprised:

میخوای تقلب کنی ناقلا ؟

جان ؟:eek:
چه جراتی
جوهر میتونم ایمیل آبجیمونو واسه یک دقیقه داشته باشم ؟:smile:

حالا ما یه حرفی زدیم تو هم سریع می خوای آمار بدی :surprised:
 

mostafanokhodian

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به به دوست عزیز سابق، کجا بودی شما؟:دی


والا نامه من زیاد نوشتم براش، هر موقع که دلم میگرفت، یا دلم تنگ میشد، سریع دست به قلم میشدم، تقریبا 5-6 صفحه A4 دو رو نامه دارم، که البته تا همین چند وقت پیش هیچ کدومشو نخونده بود، ولی یکی دوتاشو خودم براش خوندم بقیش هم قرار شد بدم بهش خودش بخونه
حالا کدومشو میخوای؟:D
 

Miss World

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بابا الان چه وقته ايميل زدن بود
ما خانوما با كوچكترين ابراز محبت تا مدتها ذهنمون درگيره......بي جنبه خودتي!!!!

ولي ديگه بدبخت درس نميخونه كخ...همش به فكر حرفاته
 

Similar threads

بالا