نامه‌ها و نكته‌ها

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=1]مبارزه با فساد[/h]

گروه تاریخ اقتصاد- آنچه می‌خوانید قسمتی از گزارشي است که سر بولارد، سفیر کبیر انگلیس از تهران در سال‌های 1939 به وزارت امورخارجه آن كشور نوشته است:


«گزارش‌های روزنامه‌ها حاکی از آن است که استاندار اهواز پس از مشاهده نان نامرغوب به انبارهایی حمله کرده که ماموران مالیه گندمی را که باید میان نانوایان تقسیم می‌شد، در آن نگهداری می‌کردند و چهل و هشت گونی آرد یافته اند که با خاک زغال مخلوط شده بود. این امر اصلا بعید نیست. تاکنون ماموران چنان خود را مصون از مجازات حس کرده‌اند که قادرند دست به هر حقه‌ای هر قدر هم گستاخانه باشد، بزنند. درست پیش از سقوط سهیلی، از او پرسیدم آیا تاکنون یک مامور از زمان اشغال به جرم فساد تعقیب قانونی شده است و او جواب منفی داد، ولی ادعا کرد (به اعتقاد من به دروغ) که بعضی از آنان را به خاطر فساد اخراج کرده‌اند. در واقع آن کسی که اخراج می‌شود آدمی است که با امتناع از همکاری در فساد، یک مقام محلی را رنجانده است.»
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=1]اصناف شرقي در قرن هفتم[/h]

گروه تاریخ اقتصاد- روساي اصناف به نمايندگي از طرف حکومت شهري داراي وظايف اداري و مالي بودند و سمت مباشر مالي حاکم شهر را داشتند، حال آنکه روساي گيلدها داراي چنين وظايفي نبودند.
روساي گيلدها را اعضاي انجمن انتخاب مي‌‏کردند در حالي‌که روساي اصناف با توافق اعضا پيشنهاد مي‌‏شد و حاکم شهر وي را رسما منصوب مي‌‏کرد. به اين ترتيب، روسا يا کدخدايان اصناف در برابر حاکم شهر مسوول وصول ماليات و اداره امور صنف خود بودند.
اصناف شرقي هم از نظر ريخت‌‏شناسي شهرها و قرار داشتن بازارها در جوار مسجد جامع و مساجد ديگر و هم به سبب اوضاع و احوال اجتماعي داراي ارتباط نزديکي با جامعه روحانيت بودند، در حالي‌که گيلدها چنين خصيصه‌‏اي نداشتند.
گيلدهاي غربي در شهرهايي که خودمختار و مستقل بودند، فعاليت مي‌‏کردند و تفاوت و تمايز اساسي ميان صنعت و بازرگاني از يکسو و کشاورزي از سوي ديگر وجود داشت. به اين ترتيب، فئودال‏ها در قلعه‌‏ها زندگي مي‌کردند و صاحبان حرف و پيشه‌‏ها در شهرها. از اين رو، شهر و روستا کاملا از يکديگر متمايز بودند. حال آنکه در شهرهاي شرق ميانه، عاملان حکومت و زمينداران بزرگ جملگي در شهرها مي‌‏زيستند و در نتيجه محله‌‏هاي شهر و اصناف شهري همراه با اجتماعات روستايي زير سلطه آنان قرار داشتند. اين امر از يکسو از آزادي و خودمختاري اصناف جلو مي‌‏گرفت و از سوي ديگر مانع تضاد و تنازع ميان شالوده‌‏هاي توليد شهري و روستايي مي‌‏شد. اين تضاد و تنازع در مغرب زمين از عوامل موثر در پيدايش نظام سرمايه ‏داري بود.
- برگرفته از: ابن ‏اخوه، آیين شهرداري در قرن هفتم هجري، ترجمه جعفر شعار، تهران:
انتشارات علمي و فرهنگي
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
گوشه‌ای از خاطرات عالیخانی

DEN-780088

گروه تاریخ اقتصاد- در سال 1957، که مي‌شود 1336، به ايران بازگشتم.
پيش از آنکه به ايران برگردم يکي از دوستان من نامه‌اي به من نوشت و گفت که در نخست وزيري مرکزي درست شده براي تحقيقات درباره مسائل مختلف سياسي و اقتصادي بين‌المللي و به‌ويژه منطقه‌اي که با منافع ايران سر و کار دارد و همه نوع امکانات پژوهش در اختيار اشخاص مي‌گذارند و اگر من مايل هستم مي‌توانم در اين مرکز بيايم که وابسته به نخست وزيري است. من هم با سپاسگزاري قبول کردم و برگشتم به ايران. بعد متوجه شدم آن دستگاهي که مرا قبول کرد اسمش سازمان اطلاعات و امنيت کشور است و اداره‌اي دارد به نام اطلاعات خارجي که در آنجا اطلاعات مختلف سياسي، اقتصادي، اجتماعي و غيره درباره کشورهاي ديگر را گرد آورده و تجزيه و تحليل مي‌کند و به اطلاع شاه و نخست وزير و ديگر مقام‌هاي مسوول دولت (برحسب موضوع) مي‌رسانند. مسووليت من اين بود که به مسائل اقتصادي مربوطه رسيدگي بکنم.اين دوره براي من فوق‌العاده آموزنده بود. دريکي از سفرهايي که به عنوان عضو يک هیات بازرگاني به شيخ‌نشين‌ها رفتم با شيخ شارجه آشنا شدم و چندين بار با او ملاقات کردم. البته بايد درنظر بگيريد که درآن زمان اين شيخ‌ها هنوز به پول نفت نرسيده بودند و زندگي محقري داشتند و تماس و همنشيني با آنها بسيار آسان بود. شيخ شارجه که کاوش‌هاي نفتي يک شرکت آمريکايي در سرزمين او به نتيجه اي نرسيده بود، اين موضوع را با من در ميان گذاشت و حاضر شد امتياز نفتي خودش را در اختيار شرکت ملي نفت ايران قرار بدهد. بعد هم سفري به ايران کرد و ملاقات‌هاي بسيار گرم و دوستانه‌اي با مرحوم عبدالله انتظام، رئيس شرکت ملي نفت و اميرعباس هويدا، مدير امور اداري شرکت، داشت و به‌خصوص با هويدا که به عربي با او گفت‌و‌گو مي‌کرد روابط نزديکي پيدا کرد. ولي متاسفانه کارشناسان نفتي که به شارجه رفتند درآن زمان نتوانستند تشخيص بدهند که اين کشور داراي منابع هيدرو کربن به صورت نفت و گاز است و در نتيجه اين توافق عاطل ماند وگرنه ايران در همان موقع خودش وارد کار امتياز نفتي در کشورهاي ديگر مي‌شد.
- به نقل از یک مصاحبه با علینقی عالیخانی، وزیر اقتصاد در سال 1348
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=1]بانك شاهنشاهي و شركت انگليسي![/h]

گروه تاریخ اقتصاد- در سال 1889، بانك شاهنشاهي ايران، كه به عنوان يك بانك دولتي، امتياز نشر اسكناس را داشت، تاسيس شد.
اين شركت انگليسي، در سراسر ايران شعبه دارد. عمليات بانكي آن، منحصر به پذيرش پيش‌پرداخت‌هاي دولت يا بازرگانان معتبر است. ضمنا براي رجال ايران حساب پس‌انداز باز مي‌كند و به اعتبار حمايت بريتانيا، نقدينه آنان را، در جايي محفوظ و مطمئن نگه مي‌دارد. ساير امور مالي يا صنعتي، كه چند بار به مرحله آزمايش گذاشته شده بود، به ابتكار خود انگليسي‌ها، ادامه پيدا نكرد. اما از ميان عملياتي كه آغاز شده بود، تنها كار راه‌سازي از سوي شركت لينچ، در دره كارون كه عبارت از ايجاد يك راه‌ آبي به منظور حمل و نقل كالاهاي تجارتي بود، به انجام رسيد. يك سرويس كشتيراني نيز از سوي همين شركت، در دو نهر پایين رودخانه، از خرمشهر تا اهواز و از اهواز تا شوشتر دایر است. از شهر اهواز تا اصفهان نيز، به گشودن راهي كاروان‌رو، كه از ميان كوه‌هاي بختياري مي‌گذرد، از سوي آنان اقدام شده است. ضمنا نسبت به مرمت جاده شوسه از تهران به قم و سلطان‌آباد، كه قرار است از طريق بروجرد و خرم‌آباد به جاده شوشتر متصل گردد، همت گماشته‌اند.
- سفرنامه «اوژن اوبن» سفير فرانسه در ايران، ترجمه علي‌اصغر سعيدی
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=1]بازارهای رشت از مال التجاره مملو است[/h]گروه تاریخ و اقتصاد – کتاب سه سال در دربار ایران، نوشته دکتر فووریه، پزشک دربار ناصر الدین شاه از جمله اسناد مهم سال‌های آخر زندگی ناصرالدین شاه و اوضاع مملکت است. فووریه با تیزبینی و دقت بی‌نظیری جزئیات حضور چندین ساله‌اش در ایران را وصف می‌کند. او در مقدمه کتاب می‌نویسد: پس از آنکه در اول اوت 1889 وزارت امور خارجه فرانسه مرا رسما تحت اختیار ناصرالدین شاه قرار داد؛ او درحالیکه با من دست می‌داد این چهار کلمه را به زبان فرانسه ادا کرد: «شما طبیب من هستید.»
در اینجا روایت دکتر فووریه از شهر رشت را می‌خوانید:
رشت، شهری است که 30 هزار نفر جمعیت دارد و در میان باغات وسیع با بام‌های سراشیب به وضعی زیبا ساخته شده. هم تمیز است و هم بازارهای آن از مال التجاره مملو است. کاروانسراهای آن مرکز امتعه‌ای است که بین ایران و اروپا از راه دریای خزر مبادله می‌شود. و در آنجا فرش‌هایی از ابریشم به اشکال مختلف و نقوش زیبا با گلدوزی درست می‌کنند که شهرتی بسزا دارد. حکمران گیلان، اعتصام السلطنه، که من به دیدن او رفتم و از منسوبین نزدیک شاه است در عمارتی که مثل سایر عمارت اغنیای ایران بوده و مشرف به میدان بزرگی اما خالی از هرگونه معماری است، سکونت دارد.
اعتصام السلطنه یکی از دختران عم خود یعنی افسرالسلطنه را در عقد ازدواج دارد. این خانم از من بعضی دستورهای طبی گرفت و از راه لطف کالسکه خود را برای گردش در شهر و رفتن به کنار دریا در اختیار من گذاشت. شب که به قنسولخانه روس برگشتم، دیدم که یکی از پیشخدمت‌های حکومتی یک قطعه گل دوزی شده از طرف آن شاهزاده خانم برای من آورده تا ایام اقامت مرا در رشت همواره به یاد من بیاورد.
منبع: سه سال در دربار ایران، گزارش‌های دکتر فووریه، 1892، ترجمه عباس اقبال.
 
بالا