مهرورزی ،میراثی در حال نابودی/ به مناسبت شبی که در آن انار محبت دانه می شود ......

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
با نیم نگاهی به سالهای نه چندان دور ، زمان پدر ها و مادر بزرگ های خودمان می توانیم به راحتی به این نتیجه برسیم که محبت و علاقه در آن زمانها بسیار پر رنگ تر بود و انسانها زمان بیشتری را در کنار یکدیگر صرف می کردند زمانی که اکنون به لطف پیشرفت علم و بروز وسایل ارتباطی کمتر شده است .


در این روزگار سخت و طاقت فرسایی که هر روزش تکراری از دیروز است و محبت ، عشق و مهرورزی جایگاه خود را در میان این روزهای آهنی گم کرده اند ، شاید بد نباشد نگاهی به مهرورزی در میان این جامعه پر هیاهو بیاندازیم ، مهرورزیی که نه تنها در روابط انسانی دارای ارزش است، بلکه ریشه در مهرورزی الهی دارد. انسان و جهان مرهون و مدیون مهرورزی خدا هستند و بدون رحمت الهی، نه مخلوقی وجود دارد و نه خلقتی، نه پیام آوری ظهورمی کند، نه کتابی از آسمان نازل می گردد و نه انسان، راهی به سوی زندگی می یابد.
مهرورزی، یکی از شیرین ترین و دلپذیرترین مفاهیم و واژه های زندگی بشر است. دوست داشتن و محبوب بودن، هر دو مورد علاقه و مطلوب انسان هاست.




خداوند، کانون مرکزی همة رحمت ها، محبت ها و مهرورزی هاست و آفرینش، ریشه در رحمت و مهرورزی خدا دارد. او هم بهترین حبیب است و هم بهترین محبوب؛ هم رحیم است و هم رحمان و این دو صفت، در صدر تمام سوره های قرآن، علاوه بر متن بسیاری از آیات، تکرار شده اند. در قرآن کریم چهار بار از خداوند متعال به عنوان «ارحم الراحمین»؛ برترین مهربانان، یاد شده است. شاید یکی از امید بخش ترین آیات قرآن، آیة ۱۲ سورة انعام باشد که در آن خداوند نوید می دهد که مهرورزی را بر خویشتن حتمی کرده است.
خلقت، آیتی از مهربانی خداست و رسالت، شاهدی دیگر بر مهربانی های او و نزول قرآن کریم و دیگر کتاب های آسمانی، نشانه های رحمت عام او می باشند که زمینه را برای بهره گیری از رحمت خاص الهی فراهم می آورند.
رحمت الهی، بیکرانه است و مرزی برای مهربانی خدا نیست؛ «و رحمتی وسعت کلّ شیء»


در روایات اسلامی آمده است که مردی به پیامبر اکرم(ص) گفت: دوست دارم پروردگارم مرا مورد محبت خویش قرار دهد؛ چه کاری باید انجام دهم؟
حضرت فرمود: «ارحم نفسک و ارحم خلق الله، یرحمک الله» بر جان خویش و بر خلق خدا، رحم کن تا مورد محبت و مهر الهی قرار گیری.
ابراز محبت و مهرورزی رسول خدا (ص) نه تنها شامل خانواده، دوستان و اهل ایمان می‏شد، بلکه مخالفین، از اخلاق نرم و شفقت ‏آمیز آن بزرگوار بهره ‏مند می‏شدند. به همین جهت خداوند متعال رسول گرامی اش را در قرآن تحسین نموده و می‏فرماید: “انّک لعلی خلقٍ عظیم؛(۵) یقیناً تو دارای اخلاق عظیم و نیکو هستی.”

پس می توان به راحتی به این نتیجه رسید که مهرورزی از دیر باز مورد توجه انسانها قرار داشته و همه انسانها در طلب کسب عشق و محبت پروردگار خود بوده اند اما در جامعه امروزی با توجه به همه مشکلات و دغدغه های مالی که گریبانگیر اکثریت جامعه شده است توجه به این امر مهم روز به روز کم رنگ تر می شود تا جایی که گاهی در کوچه و بازار شاهد آن هستیم که فشار کاری زیاد باعث می شود مردم در برخورد های روزانه خود رفتار تند و گاهی خشن را از خود نشان دهند .
محبت و عشق نه تنها در جامعه که در خانواده ها نیز کم رنگ شده است پدران و مادرانی که ساعتها خارج از خانه و بدور از فرزندان خود هستند به هنگام بازگشت به کاشانه خود همه خستگی طول روز را به فرزندان خود منتقل کرده و نه تنها زمان کوتاهی را برای آنها صرف می کنند ،گاهی با رفتار های تند فرزندان و اعضای خانواده را از خود می رانند که این خود تهدید بزرگی برای پایه و اساس خانواده های امروزی است ،شاید بد نباشد در همین راستا به روایتی از زمان پیامبر توجه کنیم .

روزی پیامبر در مسجد مشغول خواندن نماز بود. ناگهان امام حسین(ع) به سوی محراب دوید و به هنگام سجده پیامبر برپشت آن حضرت سوار شد. هنگامی که پیامبر(ص) سر از سجده برداشت، حسین (ع) را با دست هایش می‏گرفت و در کنار خود بر زمین می‏نهاد. وقتی که به سجده دوم رفت باز حسین(ع) برپشت آن حضرت سوار شد. این صحنه چندین بار تکرار شد تا پیامبر از نماز فارغ گردید. یک نفر یهودی از دور این منظره را دید. نزدیک آمد و به پیامبر عرض کرد:شما با فرزندان خود به گونه‏ ای رفتار می‏کنید که در میان ما چنین رفتاری نیست! پیامبر به او فرمود: اگر شما به خدا و رسولش ایمان بیاورید، به کودکان مهر و محبت می‏ورزید. همین صحنه و گفتار موجب شد که آن یهودی مسلمان شود.
با نیم نگاهی به سالهای نه چندان دور ، زمان پدر ها و مادر بزرگ های خودمان می توانیم به راحتی به این نتیجه برسیم که محبت و علاقه در آن زمانها بسیار پر رنگ تر بود و انسانها زمان بیشتری را در کنار یکدیگر صرف می کردند زمانی که اکنون به لطف پیشرفت علم و بروز وسایل ارتباطی کمتر شده است .

عده ای علت آن را گرانی بازار می دانند و عده ای وجود وسایل سرگرمی چون تلویزیون ، شب نشینی های زیبای چون شب یلدا دیدار های پر از مهر عید نوروز ، همه و همه رو به کاهش شدیدی است .


محبت، عشق و مهرورزی که از جایگاه بالایی در میان انسانها بر خوردار است ، متاسفانه این روزها کمتر به آن پرداخته می شود و امید آن می رود که این امر مهم جایگاه اصلی خود را بدست آورد .

م.تهرانی



http://mehrvarzi.ir/6781/مهرورزی-،میراثی-در-حال-نابودی/
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب یلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیم‌کره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق می‌شود.

ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن می‌گیرند. این شب در نیم‌کره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیش‌تر و طول شب کوتاه‌تر می‌شود. مراسم شب یلدا (شب چله) از طریق ایران به قلمرو رومیان راه یافت و جشن «ساتورن» خوانده می‌شد.

واژه «یلدا» به معنای «زایش زادروز» و تولد است. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر می‌شوند و تابش نور ایزدی افزونی می‌یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می‌کردند و از این رو به دهمین ماه سال دی (دی در دین زرتشتی به معنی دادار و آفریننده) می‌گفتند که ماه تولد خورشید بود.

یلدا و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل می‌داد و در طول سال با سپری شدن فصل‌ها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیت‌های خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.

آنان ملاحظه می‌کردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند می‌شود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر می‌توانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکش‌اند.

مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی - هند و اروپایی، دریافتند که کوتاه‌ترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شب‌ها کوتاهتر می‌شوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید نامیده و آنرا آغاز سال قرار دادند.

بدین‌سان در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع می‌شد و در اوستا، واژه Sareda, Saredha «سَرِدَ» یا «سَرِذَ» که مفهوم «سال» را افاده می‌کند، خود به معنای «سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است.

در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی، ص 255، از روز اول دی ماه، با عنوان «خور» نیز یاد شده‌است و در قانون مسعودی نسخه موزه بریتانیا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده شده‌ است.

*در برهان قاطع ذیل واژه «یلدا» چنین آمده‌ است:

«یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شب‌هاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل می‌کند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک می‌باشد و بعضی گفته‌اند شب یلدا یازدهم جدی است».

سفره شب یلدا، «میَزد» Myazd نام داشت و شامل میوه‌های تر و خشک، نیز آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان، «لُرک» Lork که از لوازم این جشن و ولیمه بود، به افتخار و ویژگی «اورمزد» و «مهر» یا خورشید برگزار می‌شد.

روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) و دی گان؛ می‌خواندند و به استراحت می‌پرداختند و تعطیل عمومی بود.

فردوسی به استناد منابع خود، یلدا و خور روز، را به هوشنگ از شاهان پیشدادی ایران (کیانیان که از سیستان پارس برخاسته بودند) نسبت داده و در این زمینه از جمله گفته است:

که ما را ز دین بهی ننگ نیست به گیتی، به از دین هوشنگ نیست
همه راه داد است و آیین مهر نظر کردن اندر شمار سپهر

شب چله:

چهل روز از زمستان که آغاز آن برابر است با اول جَدی و هفتم دی ماه جلالی و بیست و دوم دسامبر فرنگی، و پایانش برابر است با شانزدهم بهمن ماه جلالی و سی ام ژانویه فرنگی که به آن چله بزرگ زمستان گویند.در ایران مرکزی چله بزرگ زمستان از آغاز زمستان که برابر است با آغاز دی ماه شروع می شود و مدت آن چهل روز است. و چله کوچک زمستان از شب دهم بهمن ماه تا پایان بهمن ماه که مدت آن بیست روز است.

چله بزرگ:

چهل روز از موسم زمستان که آغاز آن مطابق اول جَدی و هفتم دی ماه جلالی و بیست و دوم دسامبر فرانسوی و پایانش شانزدهم بهمن ماه جلالی و سی ام ژانویه فرانسوی است.

چله کوچک:

بیست روز از فصل زمستان که آغاز آن از هفدهم بهمن ماه جلالی شروع می شود و در پنجم اسفند ماه پایان می یابد. چله زمستان همان چله بزرگ است و گاه در تداول عامه کنایه از سرمای سخت باشد: چله زمستون.
 

st-eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
توی شب نشینیا تلوزیونایی که هر روز بزرگ و بزرگتر میشن حتی اجازه نمیدم به همدیگه نگاه کنیم چه برسه حرف زدنو ....
من تلوزیونو تا حد قابل قبولی از زندگیم حذف کردم.واقعا چیز به درد نخوریه.
خیلی وقتا تو جمعای خونوادگی ادما نیاز دارن که یکی بیاد اون صفا و نزدیکی رو بینشون بیاره اون وقت مث ادم تشنه بقیه میانو از این جمع صمیمی لذت میبرنو و روحشونو سیراب میکنن من به چشم دیدم...
 
بالا