مکان و معماری
در معماری ابنیه موزه میراث روستایی گیلان، پتانسیل نمایش زندگی روستایی وجود دارد به نحوی که شکلِ معماری بناها و فضاهای مربوطه بیانگر شکل زندگی روستایی است. به عبارت دیگر، این بناها، فرهنگ روستایی را به مخاطبین منتقل مینماید. البته باید درنظر داشت که فرهنگ در خاستگاه اصلی برقرار بوده و با انتقال صورت آن نیز در معرض خطر فراموشی است.
ارزیابی رویکرد موزه ای به معماری روستایی
موزه میراث روستایی استان گیلان بیانگر میراث روستایی با توجه به فضای زندگی روستاییان است. در موزه مذکور کل استان به حوزههای فرهنگی و معماری تقسیمبندی شده و هر ناحیه با نمونههایی از خانهها، فضاها و لوازم وابسته به زندگی روستایی معرفی شده است. بناهایی که در این موزه قرار دارند از نمونههای نادر برجای مانده از معماری روستایی گیلان هستند که از مکان اصلی خود واقع در روستاهای استان به اکوموزه میراث روستایی انتقال داده شده یا درحال انتقالاند.
ارتباط بین معماری، فرهنگ و مکان (روستا)
معماری از صور فرهنگ است و فرهنگ، معنا و محتوای آن است، چنانچه محتوا شکلدهندة صورت است و صورت، نماد و نشانه محتوا است. مکان، بستر شکلگیری فرهنگ و معماری است؛ محدوده زندگی انسانهایی است که در طی زمان، فرهنگ و معماری تولید کرده و بر غنای آن میافزایند. بنیان به وجود آمدن فرهنگ و معماری در مکان زندگی انسانهاست. اگرچه صورت برای محتوا قابل تولید است، اما توان ایجاد محتوا را ندارد؛ همانطور که معماری برای فرهنگ قابل بازیابی است ولی معماری به تنهایی توان ایجاد دوباره فرهنگ را ندارد. نفی مکان، نیز انقطاع در تداوم فرهنگی و معماری است.
در معماری ابنیه موزه میراث روستایی گیلان، پتانسیل نمایش زندگی روستایی وجود دارد به نحوی که شکلِ معماری بناها و فضاهای مربوطه بیانگر شکل زندگی روستایی است. به عبارت دیگر، این بناها، فرهنگ روستایی را به مخاطبین منتقل مینماید. البته باید درنظر داشت که فرهنگ در خاستگاه اصلی برقرار بوده و با انتقال صورتِ آن نیز در معرض خطر فراموشی است.
این ابنیه، در بستر شکلگیریشان دارای تاریخ و هویت مربوط به خود بودهاند که شاید هریک از آنها باعث مباهات مردم یک روستا یا منطقه باشند. این بناها جزیی از خاطرات روستاییان یا مردمیاند که آن را ایجاد و با آن زندگی کردهاند و قسمتی از ماهیت وجودی آنها هستند. انتقال بناها برای روستاییان، پاکسازی هویت و فرهنگ حقیقی روستایی است. مکان جدید برای معماری منتقل شده دارای ماهیتی تصنعی است. اصالت مکان، رکن فراموششده در موزه میراث روستایی گیلان است و نتایج این به عنوان پاکسازی از بین بردن خاطرات، نابودی پشتوانهها، انگیزه ماندنها و دلبستگیها به فضای روستایی است. از این رو انتقال ابنیه، نفی مکان در معماری روستایی است و پیامدش، فراموشی، نابودی فرهنگ و زایندگی فرهنگی روستایی است.
جابهجایی ابنیه تاریخی از دیدگاه قوانین داخلی و بینالمللی
ایران جزء کنوانسیون حمایت میراث فرهنگی و جهانی است. اصول منشور ونیز اساس فعالیتهای علمی و قانونی در کنوانسیون میراث جهانی است . ماده هفتم منشور ونیز به طور مستقیم درباره انتقال ابنیه تاریخی است. بنا از محیط و موقعیتی که در آن ساخته شده است و از مراحل تاریخی که آن را به وجود آورده است، جدا نیست. جابهجا نمودن یک قسمت و یا کل ساختمان تاریخی بدین ترتیب هرگز جایز نبوده مگر در موردی که برای حفظ آن احتیاج به چنین عملی باشد و یا در مواردی که یک علت مهم ملی و یا بینالمللی چنین جابهجایی را ایجاب نماید.
خطر نابودی ابنیه در اثر عوامل طبیعی به صورت دفعی و دائمی همواره بناهای تاریخی را تهدید مینمایند. همان طور که پیشتر گفته شد، ایده اصلی تأسیس موزه میراث روستایی گیلان نیز در پی زلزله سال1369 گیلان شکل گرفت. زلزله یکی از شایعترین عوامل تخریب ابنیه تاریخی بوده و مقاومسازی راه حل آن است و انتقال ابنیه روستایی کمکی به حل مشکل زلزله نمیکند.
شاید نگرانی برای سرنوشت و حفظ ابنیه تاریخی روستایی گیلان باعث جابهجا کردن آنها بوده است. از مهمترین عوامل نابودی ابنیه تاریخی در کشورهای جهان سوم، عوامل انسانی، به ویژه مدیریت غلط است. داستان میدان نقش جهان و برج جهان نما، تخریب حمام صفوی خسرو آقا، در اصفهان و یا تخریب قسمتی از حصار تاریخی یزد، نمونههایی از آن است. در حالی که شهرهای معروف و مورد توجه حوزه میراث فرهنگی کشور، مانند اصفهان و یزد مورد تخریب و حذف آثار قرار میگیرند، از این رو احساس خطر نابودی ابنیه تاریخی روستایی گیلان امری دور از ذهن نبوده است. این در حالی است که در بسیاری از روستاهای کشور آثار و ابنیه تاریخی ارزشمند همراه با روستاییان به زندگی خویش ادامه میدهند. در برخی روستاها که مدیریت صحیح اعمال شده است نه تنها ابنیه تاریخی و بافت روستایی حفظ شده بلکه استفاده از همین پتانسیل، جایگاه گردشگریِ ملی و بینالمللی به روستاهای مذکور داده است.
روستاهایی مانند :
ماسوله، زیارت، ابیانه، فهرج، نیاسر، اورامانات و... . پس نه تنها امکان حفظ ابنیه تاریخی در روستاها وجود دارد؛ بلکه پتانسیل ویژهای را برای توسعه پایدار روستایی نیز ایجاد میکند.
بنابراین جابهجایی بناهای تاریخی روستاهای گیلان، از دیدگاه قوانین بینالمللی و داخلی جایز نیست. جالب اینجاست که سازمان مسئول بر نظارت و اجرای قوانین مذکور، خود بانی این موزه است.
رویکرد موزهای
گذر زمان در مکان زندگی انسانها باعث توسعه و غنای فرهنگی و معماری است. میراث فرهنگی، ثروتهای است که از گذشتگان بر جای مانده است و پویایی و تداوم آن بر غنای آن میافزاید. حال در طی این گذار از ابتدا تا به امروز اگر برههای انتخاب و معرفی شود، مسلماً ارزشهایی را بیان خواهد نمود. بیان ارزشها در جهات گوناگون با تعدد و تنوع حوزههای میراثی، نقش بارزی در تداوم فرهنگی دارد. تأسیس موزهها یکی از راهکارهای معرفی میراث فرهنگی بوده است.
با نگاهی کلی به موزه میراث روستایی گیلان، شاخصه اصلی آن معرفی معماری روستایی است. اساس معرفی و نمایش میراث روستایی در این محل، معماری روستایی به ویژه خانهها و فضاهای وابسته به آن است؛ به دیگر سخن نوعی موزه معماری روستایی با نمونههایی واقعی است. بیان ارزشهای میراث روستایی گیلان در موزه میراث روستایی، بیشتر توسط بناهای انتقال یافته است به عبارتی برای معرفی میراث روستایی گیلان، خاستگاه اصلی این بناها مورد پاکسازی ابنیه تاریخی قرار گرفته است.
موزهای دیدن فرهنگ و استفاده ابزاری از ابنیه تاریخی روستایی به منظور نمایش آن، رویکرد موزهای است. این رویکرد اهمیتی برای فرهنگ پویایی که در روستاها و ابنیه تاریخی آن در جریان بوده است قائل نیست. ارمغان رویکرد موزهای، مردهبینی و سپس میراثسازی از فرهنگ است. گسترش رویکرد موزهای به فرهنگ توسط بانیان میراث فرهنگی، از ویژگیهای مخاطرهآمیز آن است. در این رویکرد، نمایش فرهنگ در موزه مهم بوده و در موزه میراث روستایی گیلان، ابنیه تاریخی نوعی اشیاء نمایشی موزه هستند .
نتیجهگیری
ابنیه تاریخی منتقلشده در موزه، نمایشگاهی از شکلِ زندگی روستایی بوده و ماهیتی تصنعی دارد. اصالت مکان، اصلی است که با انتقال ابنیه تاریخی، انتقال نمییابد از این رو ابنیه انتقالی در موزه دارای هویت جعلی شده و جای خالی آنها، انقطاع فرهنگی در روستاها را به دنبال خواهد داشت.
بر اساس قانون، انتقال بناهای تاریخی از مکان اصلی خود مردود بوده و وجود عوامل تهدیدکننده مانند زلزله نیز از توجیه علمی برخوردار نیست. حفظ ارزشهای فرهنگی روستاهای گیلان منوط به جلوگیری از انتقال ابنیه تاریخی آنهاست و امکان بهرهبرداری اقتصادی نیز مانند ایجاد و توسعه گردشگری روستایی در روستاهای صاحب ابنیه وجود دارد.
وجود رویکرد موزهای نسبت به فرهنگ و معماری روستایی، باعث انتقال ابنیه تاریخی روستاهای گیلان بوده است. نتیجه دیدگاه مذکور، شیءشدگی بناهای تاریخی روستایی، جمعآوری و نمایش آن در موضعی جدید به نام موزه میراث روستایی است. در موزه میراث روستایی صحبت از نمایش فرهنگ است ولی در روستاهای صاحب ابنیه تاریخی، خود فرهنگ جاری است. ادامه این اقدام باعث جلوگیری از تدوام فرهنگی در روستاهای صاحب ابنیه شده و حجم وسیع این انتقال، باعث پاکسازی هویت روستاهای گیلان خواهد شد.
به نظر میرسد این موزه موفق به نمایش زندگی روستایی با محوریت شکلِ ابنیه تاریخی معماری روستایی شده است، اگرچه متولیان آن میتوانستند با هزینه و رنج کمتری کالبد ابنیه تاریخی را در موزه بازسازی کرده و علاقهمندان را به مکان اصلی ابنیه یعنی روستاهای گیلان ارجاع دهند که در این صورت هم موزه روستایی داشتند و هم روستاهای گیلان ابنیه تاریخی خود را از دست نمیدادند، همچنین ارتباطی معنایی و واقعی بین روستاها و موزه روستایی برقرار میشد.
نویسنده : احسان دیزانی/کارشناس ارشد مرمت و احیای بناها و بافتهای تاریخی
منبع : ص 6-9 ماهنامه تخصصی منظر ، شماره هشتم ، تیر 1389.
در معماری ابنیه موزه میراث روستایی گیلان، پتانسیل نمایش زندگی روستایی وجود دارد به نحوی که شکلِ معماری بناها و فضاهای مربوطه بیانگر شکل زندگی روستایی است. به عبارت دیگر، این بناها، فرهنگ روستایی را به مخاطبین منتقل مینماید. البته باید درنظر داشت که فرهنگ در خاستگاه اصلی برقرار بوده و با انتقال صورت آن نیز در معرض خطر فراموشی است.
ارزیابی رویکرد موزه ای به معماری روستایی
موزه میراث روستایی استان گیلان بیانگر میراث روستایی با توجه به فضای زندگی روستاییان است. در موزه مذکور کل استان به حوزههای فرهنگی و معماری تقسیمبندی شده و هر ناحیه با نمونههایی از خانهها، فضاها و لوازم وابسته به زندگی روستایی معرفی شده است. بناهایی که در این موزه قرار دارند از نمونههای نادر برجای مانده از معماری روستایی گیلان هستند که از مکان اصلی خود واقع در روستاهای استان به اکوموزه میراث روستایی انتقال داده شده یا درحال انتقالاند.
ارتباط بین معماری، فرهنگ و مکان (روستا)
معماری از صور فرهنگ است و فرهنگ، معنا و محتوای آن است، چنانچه محتوا شکلدهندة صورت است و صورت، نماد و نشانه محتوا است. مکان، بستر شکلگیری فرهنگ و معماری است؛ محدوده زندگی انسانهایی است که در طی زمان، فرهنگ و معماری تولید کرده و بر غنای آن میافزایند. بنیان به وجود آمدن فرهنگ و معماری در مکان زندگی انسانهاست. اگرچه صورت برای محتوا قابل تولید است، اما توان ایجاد محتوا را ندارد؛ همانطور که معماری برای فرهنگ قابل بازیابی است ولی معماری به تنهایی توان ایجاد دوباره فرهنگ را ندارد. نفی مکان، نیز انقطاع در تداوم فرهنگی و معماری است.
ارتباط بین مکان، فرهنگ و معماری
در معماری ابنیه موزه میراث روستایی گیلان، پتانسیل نمایش زندگی روستایی وجود دارد به نحوی که شکلِ معماری بناها و فضاهای مربوطه بیانگر شکل زندگی روستایی است. به عبارت دیگر، این بناها، فرهنگ روستایی را به مخاطبین منتقل مینماید. البته باید درنظر داشت که فرهنگ در خاستگاه اصلی برقرار بوده و با انتقال صورتِ آن نیز در معرض خطر فراموشی است.
این ابنیه، در بستر شکلگیریشان دارای تاریخ و هویت مربوط به خود بودهاند که شاید هریک از آنها باعث مباهات مردم یک روستا یا منطقه باشند. این بناها جزیی از خاطرات روستاییان یا مردمیاند که آن را ایجاد و با آن زندگی کردهاند و قسمتی از ماهیت وجودی آنها هستند. انتقال بناها برای روستاییان، پاکسازی هویت و فرهنگ حقیقی روستایی است. مکان جدید برای معماری منتقل شده دارای ماهیتی تصنعی است. اصالت مکان، رکن فراموششده در موزه میراث روستایی گیلان است و نتایج این به عنوان پاکسازی از بین بردن خاطرات، نابودی پشتوانهها، انگیزه ماندنها و دلبستگیها به فضای روستایی است. از این رو انتقال ابنیه، نفی مکان در معماری روستایی است و پیامدش، فراموشی، نابودی فرهنگ و زایندگی فرهنگی روستایی است.
جابهجایی ابنیه تاریخی از دیدگاه قوانین داخلی و بینالمللی
ایران جزء کنوانسیون حمایت میراث فرهنگی و جهانی است. اصول منشور ونیز اساس فعالیتهای علمی و قانونی در کنوانسیون میراث جهانی است . ماده هفتم منشور ونیز به طور مستقیم درباره انتقال ابنیه تاریخی است. بنا از محیط و موقعیتی که در آن ساخته شده است و از مراحل تاریخی که آن را به وجود آورده است، جدا نیست. جابهجا نمودن یک قسمت و یا کل ساختمان تاریخی بدین ترتیب هرگز جایز نبوده مگر در موردی که برای حفظ آن احتیاج به چنین عملی باشد و یا در مواردی که یک علت مهم ملی و یا بینالمللی چنین جابهجایی را ایجاب نماید.
خطر نابودی ابنیه در اثر عوامل طبیعی به صورت دفعی و دائمی همواره بناهای تاریخی را تهدید مینمایند. همان طور که پیشتر گفته شد، ایده اصلی تأسیس موزه میراث روستایی گیلان نیز در پی زلزله سال1369 گیلان شکل گرفت. زلزله یکی از شایعترین عوامل تخریب ابنیه تاریخی بوده و مقاومسازی راه حل آن است و انتقال ابنیه روستایی کمکی به حل مشکل زلزله نمیکند.
شاید نگرانی برای سرنوشت و حفظ ابنیه تاریخی روستایی گیلان باعث جابهجا کردن آنها بوده است. از مهمترین عوامل نابودی ابنیه تاریخی در کشورهای جهان سوم، عوامل انسانی، به ویژه مدیریت غلط است. داستان میدان نقش جهان و برج جهان نما، تخریب حمام صفوی خسرو آقا، در اصفهان و یا تخریب قسمتی از حصار تاریخی یزد، نمونههایی از آن است. در حالی که شهرهای معروف و مورد توجه حوزه میراث فرهنگی کشور، مانند اصفهان و یزد مورد تخریب و حذف آثار قرار میگیرند، از این رو احساس خطر نابودی ابنیه تاریخی روستایی گیلان امری دور از ذهن نبوده است. این در حالی است که در بسیاری از روستاهای کشور آثار و ابنیه تاریخی ارزشمند همراه با روستاییان به زندگی خویش ادامه میدهند. در برخی روستاها که مدیریت صحیح اعمال شده است نه تنها ابنیه تاریخی و بافت روستایی حفظ شده بلکه استفاده از همین پتانسیل، جایگاه گردشگریِ ملی و بینالمللی به روستاهای مذکور داده است.
روستاهایی مانند :
ماسوله، زیارت، ابیانه، فهرج، نیاسر، اورامانات و... . پس نه تنها امکان حفظ ابنیه تاریخی در روستاها وجود دارد؛ بلکه پتانسیل ویژهای را برای توسعه پایدار روستایی نیز ایجاد میکند.
بنابراین جابهجایی بناهای تاریخی روستاهای گیلان، از دیدگاه قوانین بینالمللی و داخلی جایز نیست. جالب اینجاست که سازمان مسئول بر نظارت و اجرای قوانین مذکور، خود بانی این موزه است.
رویکرد موزهای
گذر زمان در مکان زندگی انسانها باعث توسعه و غنای فرهنگی و معماری است. میراث فرهنگی، ثروتهای است که از گذشتگان بر جای مانده است و پویایی و تداوم آن بر غنای آن میافزاید. حال در طی این گذار از ابتدا تا به امروز اگر برههای انتخاب و معرفی شود، مسلماً ارزشهایی را بیان خواهد نمود. بیان ارزشها در جهات گوناگون با تعدد و تنوع حوزههای میراثی، نقش بارزی در تداوم فرهنگی دارد. تأسیس موزهها یکی از راهکارهای معرفی میراث فرهنگی بوده است.
با نگاهی کلی به موزه میراث روستایی گیلان، شاخصه اصلی آن معرفی معماری روستایی است. اساس معرفی و نمایش میراث روستایی در این محل، معماری روستایی به ویژه خانهها و فضاهای وابسته به آن است؛ به دیگر سخن نوعی موزه معماری روستایی با نمونههایی واقعی است. بیان ارزشهای میراث روستایی گیلان در موزه میراث روستایی، بیشتر توسط بناهای انتقال یافته است به عبارتی برای معرفی میراث روستایی گیلان، خاستگاه اصلی این بناها مورد پاکسازی ابنیه تاریخی قرار گرفته است.
موزهای دیدن فرهنگ و استفاده ابزاری از ابنیه تاریخی روستایی به منظور نمایش آن، رویکرد موزهای است. این رویکرد اهمیتی برای فرهنگ پویایی که در روستاها و ابنیه تاریخی آن در جریان بوده است قائل نیست. ارمغان رویکرد موزهای، مردهبینی و سپس میراثسازی از فرهنگ است. گسترش رویکرد موزهای به فرهنگ توسط بانیان میراث فرهنگی، از ویژگیهای مخاطرهآمیز آن است. در این رویکرد، نمایش فرهنگ در موزه مهم بوده و در موزه میراث روستایی گیلان، ابنیه تاریخی نوعی اشیاء نمایشی موزه هستند .
بررسی و تحلیل رویکرد موزهای در روستاها و موزه میراث روستایی
نتیجهگیری
ابنیه تاریخی منتقلشده در موزه، نمایشگاهی از شکلِ زندگی روستایی بوده و ماهیتی تصنعی دارد. اصالت مکان، اصلی است که با انتقال ابنیه تاریخی، انتقال نمییابد از این رو ابنیه انتقالی در موزه دارای هویت جعلی شده و جای خالی آنها، انقطاع فرهنگی در روستاها را به دنبال خواهد داشت.
بر اساس قانون، انتقال بناهای تاریخی از مکان اصلی خود مردود بوده و وجود عوامل تهدیدکننده مانند زلزله نیز از توجیه علمی برخوردار نیست. حفظ ارزشهای فرهنگی روستاهای گیلان منوط به جلوگیری از انتقال ابنیه تاریخی آنهاست و امکان بهرهبرداری اقتصادی نیز مانند ایجاد و توسعه گردشگری روستایی در روستاهای صاحب ابنیه وجود دارد.
وجود رویکرد موزهای نسبت به فرهنگ و معماری روستایی، باعث انتقال ابنیه تاریخی روستاهای گیلان بوده است. نتیجه دیدگاه مذکور، شیءشدگی بناهای تاریخی روستایی، جمعآوری و نمایش آن در موضعی جدید به نام موزه میراث روستایی است. در موزه میراث روستایی صحبت از نمایش فرهنگ است ولی در روستاهای صاحب ابنیه تاریخی، خود فرهنگ جاری است. ادامه این اقدام باعث جلوگیری از تدوام فرهنگی در روستاهای صاحب ابنیه شده و حجم وسیع این انتقال، باعث پاکسازی هویت روستاهای گیلان خواهد شد.
به نظر میرسد این موزه موفق به نمایش زندگی روستایی با محوریت شکلِ ابنیه تاریخی معماری روستایی شده است، اگرچه متولیان آن میتوانستند با هزینه و رنج کمتری کالبد ابنیه تاریخی را در موزه بازسازی کرده و علاقهمندان را به مکان اصلی ابنیه یعنی روستاهای گیلان ارجاع دهند که در این صورت هم موزه روستایی داشتند و هم روستاهای گیلان ابنیه تاریخی خود را از دست نمیدادند، همچنین ارتباطی معنایی و واقعی بین روستاها و موزه روستایی برقرار میشد.
نویسنده : احسان دیزانی/کارشناس ارشد مرمت و احیای بناها و بافتهای تاریخی
منبع : ص 6-9 ماهنامه تخصصی منظر ، شماره هشتم ، تیر 1389.