[معماری اسلامی]:معماری اسلامی، آیینه حکمت الهی

Aihab

عضو جدید
معماری اسلامی، آیینه حکمت الهی



آرمانهای مذهبی، فرهنگی و رفتاری در هر زمان و مکانی، مسیری برای عینیت بخشیدن به فضاهای معماری بوده اند. معمار توانمند، واسطه فیض الهی در کالبد جهان مادی است. وی با شناخت حقیقت جهان ماده به مراحلی از تکامل دست یافته، جریان حکمت الهی را در وجود خویش بازپروری می نماید . حکمت، شور، جذبه و عشق را به قلمرو هنر دینی می افزاید. در حقیقت، هنر دینی، تجربه¬ای زیبا شناختی از امر قدسی است که از ساحتی آسمانی صادر می¬شود. تاریخ هنر بیانگر آن است که امر متعال یا قدسی در هنر، که دارای وجه دینی است، گاه با اشکال هندسی و گاه با نمایش رمزی و تمثیلی جهت ارائه فضا و تجربه دینی ظاهر شده است . با توجه به آیه 4 سوره تین می¬توان دریافت اسلام به عنوان مجموعه¬ای از ارزش ها، روشی برای زندگی با آرمان¬های والای اجتماعی است که آرمان¬ها در تشکیل ساخت محیط نمایان خواهد شد .
در هیچ جای قرآن عبارتی وجود ندارد که به عنوان توصیفی از مصنوعات یا راهنمایی مذهبی، برای ساختن یا ارزیابی اشکال بصری ملموس، تفسیر گردد. البته این امر را نمی¬توان به منزله بی¬توجهی اسلام به مقوله طراحی گذاشت بلکه نشان دهنده این است که اسلام تغییر رسوم فرهنگی از دوره و مکانی به دوره و مکان دیگر را به عنوان یک واقعیت به رسمیت شناخته است. مواضع نظری و عقاید عملی در باب خلق آثار هنری مستقیما در خود قرآن تصریح نشده و تنها از خلال آیات گوناگون می¬توان آن¬ها را استنتاج نمود. در قرآن درباره فعالیت¬های هنری و معماری تعریف مستقیم یا غیرمستقیم عرضه نمی¬شود و فقط به مجموعه¬ای از مشاهدات پراکنده می¬انجامد که در دو دسته جای می¬گیرند: ارجاعات به ابنیه و دیگری ارجاعات به تزیینات اماکن و طراحی فضاهای باز.
بازتاب مفهوم اسلامی در معماری بومی، یکپارچگی نظام اجتماعی و حفاظت از نیازها و حقوق مردم است و در نهایت تطبیق زندگی مسلمانان با پیام اسلام که منجر به محیط¬های هماهنگ اجتماعی و فیزیکی خواهد شد. از این رو در اسلام پذیرش علوم جدید و دانش روز به عنوان تکلیفی مذهبی به شمار می¬رود. به خصوص علم و دانشی که در جهت منافع بشر، حل مشکلات و در اصل حمایت از اصول اسلام باشد.
دین و در مقامی پایین¬تر هنر هر دو توصیف نشدنی¬اند و خصوصیت تعالی و تنزل را برای نظاره کننده فراهم می¬کنند. هر دو آنقدر به هم نزدیک¬اند که ممکن است تجربه زیبا شناختی هنری را برای برانگیختن تجربه دینی به کار برد. این تجربه در مساجد به زیبا شناختی در قالب اسلیمی¬ها و خطاطی¬های متنوع، در کلیساها و معابد هندی و ودایی به صورت نقاشی و مجسمه های گوناگون برای تعمیق و روحانیت بخشیدن به محیط مادی و استغراق انسان در فضایی فوق حسی به کار گرفته می شود. افلاطون معتقد است آنگاه که زیبایی مطلق به عنوان غایت به تجربه در می¬آید، با خداوند متحد است.
گاهی قالب¬های سنتی از تاثیر گذاری عاجز می¬ماند. آنگاه هنر قد علم می¬کند و همه را شیفته و مجذوب خود می کند که گاه خلاصه یک کتاب عظیم فلسفی یا مذهبی را در دل صفحاتی گنجانده و به مخاطب عرضه می کند. شریعت که راهی است به سوی عدالت، تجسم مفهوم توحید بوده و از منظر هدف، پاسخگوی نیازهای مرتبط با پیشرفت بشری بوده و به زندگی انسان نظم می¬بخشد. هدف آن تجلی تمام خوبیها و سرکوب همه بدی¬هاست که به آسان سازی زندگی روزمره می-انجامد.
اسلام بر مفهوم توحید و وحدانیت الهی استوار می¬باشد. که در معماری طراحان نیز سعی در رسیدن به این مفهوم والا یعنی رسیدن به وحدت از کثرت را دارند. در اسلام عدالت اجتماعی و برابری اجتماعی جلوه اصلی امت محسوب می-شود. در آیه 135 سوره نسا آمده: ای اهل ایمان نگاهدار عدالت باشید و برای خدا گواهی دهید. نمونه اصلی چنین خصلتی در طراحی شهرهای کهن دیده می¬شود که جوامع مسلمان، یهودی، مسیحی و دیگر فرقه¬ها در قالب یک جامعه یکپارچه در کنار هم گردآمده¬اند. از دیگر خصوصیات بارز دین اسلام همبستگی است که در معماری اسلامی، در میدان های کوچک مابین منازل و کوچه¬های باریک تجلی پیدا کرده است. کوچه¬های باریک علاوه بر مسائل اقلیمی از نظر مفهومی تمایل به روابط اجتماعی را افزایش می¬داده و این عناصر باعث تقویت تعامل بین ساکنین یک محل و ارزشمند جلوه¬دادن این روابط می¬شود. این پیوند قوی بین اجزای خانواده در معماری اسلامی چنان قوی به منصه بروز گذاشته شده، به نحوی که در بعضی از شهرها مانند یزد در ایران یا تونس، دو خانه با یک کوچه و اتاقی روی آن به هم متصل می¬شده که مربوط به یک خانوار گسترده بوده و یا گاهی چند واحد نیمه مستقل دور یک حیاط گرد هم می¬آمدند و چند نسل در کنار هم پیوند می¬خوردند.
خانه های خشتی و ساده نمونه بارزی هستند از معماری گذشته که مانع خودستایی می¬شدند. به¬طوری که تناسبات و مردم واری در ابعاد و اندازه¬های ساختمان¬ها فروتنی را در مردم ایجاد می¬کرد. عدم رعایت این مسائل در کاخ¬ها و بارعام پادشاهی چنان ارتفاع سالن¬ها زیاد بوده که انسانها در بدو ورود به چنین مکانی، احساس حقارت کرده و با تمام وجود جاه و جلال شاهی را درک می¬کرده است. بالعکس خانه پیامبر اکرم (ص) در ابتدای ظهور اسلام، نمونه ای بارز از سادگی در عین خشوع می باشد.
دین اسلام دین اعتدال و میانه روی است. همانطور که در آیه 143 سوره بقره آمده: بدین گونه شما را امتی میانه قراردادیم. در آیات دیگری مانند 31 سوره اعراف، 26 و 27 سوره اسراء آدمی را از اسراف منع می¬کند. چرا که تجمل منجر به بروز ضعف و ناتوانی شده و در نهایت انحطاط فرد و در پی آن جامعه را به دنبال خواهد داشت.
در اسلام همسایه به عنوان ستون فقرات امت می¬باشد. طبق آیه 36 سوره نساء، همسایه داری صحیح منوط به روابط مستحکم همسایگی و حفظ حقوق ایشان است. نمونه کالبدی این اتفاق در شهری مثل تونس قابل لمس است که اندازه¬ها و شکل خانه ها شبیه هم است و در کل بافتی یکدست در شهر حاکم است و این خود نمایانگر فقدان تبعیضات اجتماعی در جنبه فیزیکی مسکن است. یا مثال دیگری به نوع چیدمان خانه در بعضی از شهرهای سنتی بر می¬گردد. کنار هم قرارگرفتن خانه¬ها به نحوی که تمامی آنها از پشت بام به هم راه دارند نشان از اعتماد متقابل اعضای یک محل به یک دیگر است.
در آیه 164 سوره بقره و 99 سوره انعام می فرماید: رابطه بین آدمی و طبیعت، رابطه بهره برداری و توسعه است، به نحوی که تعادل طبیعی را بر هم نزند. این مطلب اشاره به استفاده از مصالح بوم آورد دارد که یکی از اصول اصلی معماری سنتی است.
درون گرایی و حفظ حریم نیز در آیات قران مورد بحث قرار می گیرد. چنانچه در آیات 27 و 28 سوره نور و 13 الی 16 مائده آمده: برای ورود به خانه هایی که خانه شما نیست، کسب اجازه از صاحب آن ضروری است حتی به رعایت حریم خصوصی بین اعضای خانواده تاکید شده¬است. این اصل را در جداسازی خانه¬های سنتی به فضاهای خصوصی، نیمه خصوصی و عمومی می بینیم که چگونه معماران ایرانی اینقدر ظریف به آن پرداخته¬اند. حتی قرارگیری بازشوها در جداره-ها به گونه¬ای طراحی شده¬اند که مانع از تجاوز به حریم خصوصی می¬شوند. گاهی برای رعایت حریم صوتی خانه به سه قسمت تقسیم میشد: قسمتی برای خانم¬ها، دیگری برای آقایان و قسمتی هم برای پذیرایی که برای تفکیک اینها از هم از مصالح متراکم استفاده می شده است.
همانندی بسیار عمیق و ناگسستنی مفهوم نور و وجود در عرفان اسلامی، موید این است که جریان وجود از سوی وجود مطلق متعال به صورت نور جلوه نموده و هرجا که نشان از وجودی هست، نوری هست از انوار خدا. حضور نور از مهمترین ابعاد هنری اسلام است و نور تعیین¬کننده هویت ذاتی اثر هنری است. تقسیم نور به نور ظاهر( جسم) و نور باطن( عقل) مقدمه تقسیم عالم به دو عالم ماده و ملکوت است.
ردپای نور را در آثار هنری به ویژه نگارگری و معماری به عنوان بستر خلاقیت¬های هنرمند پی می¬گیریم. حلقه اتصال انسان به ماورا، در بعد عینی نه ذهنی و قلمرو ایده¬ها از جمله عالم مثال، هنر و معماری است. عناصری وجود دارند که حلقه رابط بین نور و هنر است که مهم¬ترین آن ها رنگ است. اگر رنگ که عنصری صد در صد هنری است، در حکمت و عرفان اسلامی با نور پیوند یابد، راهگشای نزول حکمت در هنر است.
نتیجه گیری:
معماری اسلامی این سرزمین میراثی است از گذشته. با اینکه توجه به آن اندک است ولی سرشار از آموزه¬هایی است که در حال حاضر بیش از پیش به آن محتاجیم. معماری اسلامی ایران پر افتخار است و معمار ایرانی همیشه به دنبال وحدت وجود بوده که رمز جاودانه ماندن آن است. انسان پیوسته به عنوان شالوده و بنیان اصول اسلام بوده است. می¬بایست اصلی-ترین هدف خلقت، یعنی ستایش پروردگار به معنای درک حضور خداوند در تمامی مراحل زندگی را، به واسطه اختیاراتی که خدا به وی داده به جاآورد. هدف غایی اسلام دستیابی به یک امت واحد است که برای تولید جامعه¬ای هماهنگ، مسلمانان را ملزم می کند با دیگر اعضای اجتماع رابطه¬ای گرم و قوی برقرار سازد، که معماری اسلامی با رعایت اصولی مانند: عدالت و همبستگی اجتماعی، وحدت، فروتنی و سادگی، پیوند محکم بین اعضای خانواده و در پی آن اعضای یک جامعه، در هدایت انسان ها بدین سمت بسیار موفق بوده است. معماری اسلامی تنها با تکیه بر حکمت الهی می¬تواند مسیری باشد برای جهت دهی به معماری معاصر. اندیشه پنهان در خلق معماری اسلامی، روح معنویت و باور معنی حاکم بر آن است که ارتباط دهنده معمار و مخاطب است و بی تردید بر دل می¬نشیند.


منبع : پایگاه اطلاع رسانی محلات شهر تهران
 
بالا