مشیت؟؟؟!!

کالیگولا

عضو فعال
کاربر ممتاز
امروز داشتم میومدم خونه که تو خیابون یه آگهی ترحیم دیدم! :
"تقدیر و مشیت الهی آن بود که دوست عزیزمان .... از میان ما برود...."
درسته که این فقط یه جمله قشنگ برای ترحیم بود ولی خیلی از ماها به این قضیه اعتقاد داریم و با کوچکترین اتفاقی تقصیر رو به گردن تقدیر میندازیم!
ولی آیا این درسته؟ آخه یعنی چی؟؟ آدم عزیزش بمیره و بگه قسمتش بوده دیگه!
من که نمی فهمم! شماها چی؟
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
آره دیگه
یعنی تا حالا تو زندگیت برات پیش نیومده که به تقدیر اعتقاد پیدا کنی؟
بعضی وقتا یه اتفاقایی میفته که خودت نمی تونی توجیهش کنی
دسته خودت نیست.
ولی بعد از مدتی می فهمی که باید این اتفاق برات بیفته
یعنی خودت نتیجشو میبینی.
من که بران اتفاق افتاده و بهم ثابت شده.
مطمئن باش اونی هم که میمیره قسمت بوده که اون موقع از بین بره.حالا چه برای خودش چه برای اطرافیان.
از من میشنوی یکم به زندگیت فکر کن ببین تا حالا این جوری نبوده؟
 

کالیگولا

عضو فعال
کاربر ممتاز
آره دیگه
یعنی تا حالا تو زندگیت برات پیش نیومده که به تقدیر اعتقاد پیدا کنی؟
بعضی وقتا یه اتفاقایی میفته که خودت نمی تونی توجیهش کنی
دسته خودت نیست.
ولی بعد از مدتی می فهمی که باید این اتفاق برات بیفته
یعنی خودت نتیجشو میبینی.
من که بران اتفاق افتاده و بهم ثابت شده.
مطمئن باش اونی هم که میمیره قسمت بوده که اون موقع از بین بره.حالا چه برای خودش چه برای اطرافیان.
از من میشنوی یکم به زندگیت فکر کن ببین تا حالا این جوری نبوده؟
آدم می تونه همه چیو تغییر بده! پس مشییت از نظر من یه خورده سر کاریه!(البته نظر شما برای خودش محترمه!) خیلی وقتا همچین چیزایی برام پیش اومده ولی مطمئنا دلیلی داشته!
ولی یه چیزی! اگه یه روزی خدایی نکرده عزیزی رو از دست بدی بازم میگی قسمت بوده؟؟
 

الهه_م

عضو جدید
منم به شدت اعتقاد دارم به این قضیه.
من 4سال پیش یه اتفاقی واسم افتاد که به نظر خودم بدترین اتفاق زندگییم بود و حق خودم نمیدونستم که اون اتفاق بیفته
تازه چند ماه پیش فهمیدم که اگه اون روز اون اتفاق نمی افتاد........................
خدا صلاحمون رو بهتر از خودمون میدونه
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
آره حرفه منم همین طوره
منم چندین اتفاق برام افتاده که تازگی دارم می فهمم چرا این چوری شد؟
آره در مورد مرگ عزیزان هم همین اعتقادو دارم. البته ابن حرفم به ابن معنی نیست که برام ارزش ندارن ولی اعتقادم این جوریه.
چون تو زندگی خودم برای خودم پیش اومده نه اینکه از کسی بشنوم که بگم دروغه.
 

kad19612

عضو جدید
سلام شب همگی بخیر
قرشتگان روزی از خدا پرسیدند: بارخدایا تو که بشر را اینقدر دوست داری غم را چرا آفریدی؟
خداوند گفت: غم را بخاطر خودم آفریدم چون این مخلوق من که خوب می شناسمش تا غمگین نباشد به یاد خالق نمی افتد
 

kad19612

عضو جدید
[FONT='Tahoma','sans-serif']کاري نکنيم که روزي حتي خودمان هم باور نکنيم که داريم دروغ مي گوييم آن هم به خودمان و کاري نکنيم که روزي به خدا هم دروغ بگوييم و اي کاش روزي مردم با صداقتي همچون صداقت چشمهاشان با هم سخن بگويند پروانه سوخت شمع فرو مرد شب گذشت اي واي من که قصه دل نا تمام ماند

[/FONT]
 

کالیگولا

عضو فعال
کاربر ممتاز
[FONT='Tahoma','sans-serif']کاري نکنيم که روزي حتي خودمان هم باور نکنيم که داريم دروغ مي گوييم آن هم به خودمان و کاري نکنيم که روزي به خدا هم دروغ بگوييم و اي کاش روزي مردم با صداقتي همچون صداقت چشمهاشان با هم سخن بگويند پروانه سوخت شمع فرو مرد شب گذشت اي واي من که قصه دل نا تمام ماند

[/font]
دوست من ممنون از پستت! ولی این چه ربطی به بحث ما داشت؟؟!
 

cute

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
به نظر منم افسون درست میگه
شاید همه چیزو به تقدیر ربط دادن درست نباشه ولی نمی شه نادیدش گرفت
 

kad19612

عضو جدید
بعضی مواقع برای اینکه خودمونو از کارایی که کردیم توجیح کنیم میگیم که مشییت و تقدیر خداست
ولی اخرش که به خودمون که نمی تونیم دروغ بگیم و به نوعی شونه خالی کنیم
 

kad19612

عضو جدید
می تونیم مشیت مرگ رو اینطوری بگیم
خداوند آتش را آفريد تا ارزش آب را بدانيم وخلا زاييده شد تا ارزش هوا را بدانيم و بعد مرگ آمد تا ارزش زندگي را بشناسيم
 

kad19612

عضو جدید
شب همگی بخیر
خوابای رنگی رنگی ببینید
کامران ممنون از این موضوعی که انتخاب کردی:w27:
 

cyrus

عضو جدید
من زیاد به تقدیر اعتقاد ندارم ولی اینو هم باید قبول کرد که بعضی از اتفاقات از دایره اراده‌ی ما خارجه مثلا همین قضیه که تو اتاقت نشستی داری یهو میگن فلانی مرد ...
به نظر من یه همچین قضایایی دست ما نیست حالا بعضیا دوست دارن بگن این تقدیر یا مشیت الهیه
 

pooneh12345

عضو جدید
کاربر ممتاز
مشیت

مشیت

بله این یه واقعیت تقدیر جبر همه اش واقعیته
ما آدمها با نوعی اختیار آمیخته به جبر یا جبر آمیخته به اختیار زندگی می کنیم
خیلی وقتها خیلی چیزها بدون اینکه ما بخوایم اتفاق میفته هرچند هیچ کدوم از این اتفاقات بی دلیل نیست
می خوام داستانی رو در فلسفه جبر رو اختیار بگم
یه روز دوتا بچه می رن پیش ملاصدرا یکی ادعا می کنه که ما کاملا اختیار داریم و دیگری می گه نه ما هرکاری رو از روی جبر انجام می دیم
ملاصدرا بهشون گفت هرکدوم یه پارو ببرین بالا هرکدوم به دلخواه یکی از پاهاشون رو بردن بالا.گفت حالا اون پاتونو ببرین بالا و هردو خردن زمین
ملاصدرا گفت:می بینین زندگی ما آمیزه ای عجیب از جبر و اختیاره
 
بالا