*مردان موسيقي سنتي و نوين ايران*

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آقا ميرزا عبدالله
ا
آقا علي اكبر فراهاني يكي از نوازدندگان بي رقيب دوران قا جار بود كه مشهور است تار را بسيارزيبا مي نواخت و نغمات زيبا و دلپذيري ساخت كه عارف قزويني در ديوان خود از آن ياد كرده
آقا ميرزا عبدالله در حدود سال 1222 شمسي متولد شده واصول اوليه موسيقي را نزد برادر بزرگ خود ميرزا حسن فراگرفت وي با ادغام بعضي از دستگاههاي موسيقي ايراني هفت دستگاه مفصل و مستقل را پديد اورد و در اختيار همگان قرار داد و شاگردان بزرگي را تربيت كرد علا وه بر فرزندانش بايد از سيد حسن خليفه ميرزا مهدي خان صالحي مهدي قلي هدايت ميرزا نصير فرصت شيرازي اسماعيل قهرماني سيد علي محمد خان مستوفي سيد مهدي دبير حسين خان هنگ افرين حاج آقا محمد مجرد ايراني و ابولحسن صبا نام برد
بعد ها توسط همين شاگردان مثل ميرزا نصير شيرازي مهدي قلي خان هدايت رديف هاي استاد نت نويسي شد كه مدت هفت سال طول كشيد
ولي متاسفانه آهنگي از ايشان در دسترس نيست
اقا ميرزا عبدالله در سال 1297 شمسي دار فاني را وداع گفت




اقا ميرزا عبدالله فراهاني نفر نشسته
 
آخرین ویرایش:

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
علي اكبر شيدا 1

علي اكبر شيدا 1

علي اكبر شيدا
علی اکبرشيدا، پسر مرشدعلی، در سال ۱۲۵۹ قمری برابر با ۱۸۴۴ مسیحی در یکی از پر حادثه‌ترین دوران پادشاهی محمد شاه قاجار در شیراز به دنیا آمد.ودر تهران به سلك درويشان خا نقاه صفي عليشاه پيوست و تا پايان عمر نيز در همان خانقاه زيست
ميرزا علي اكبر شيدا را بايد پايه گذار اصلي تصنيف و ترانه به معني و مفهوم امروزي بدانيم او راه گشاو راهنماي عارف در تصنيف سازي بوده وبه عبارت ديگر تاريخ تصنيف سازي و ترانه سرايي در ايران با شيدا آغاز ميشود چه تصنيف هاي پيش از او هرگز شكل تصنيف او را نداشته و با شعر و موسيقي تا اين حد همگام نبوده است
شيدا مردي درويش و وارسته بود مختصري سه تار ميزد و خط نستعليق را هم خوش مينوشت آهنگها و اشعارش بسيار مطوب و دلنشين است اهنگهاي وي با آنكه متجاوز از نيم فرن از سرودن آنها مي گذرد هنوز داراي لطف و جاذبه است
وي در سال 1324 در سن شصت و پنج سالگي ديده از جهان فرو بست


 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
علي اكبر شيدا2

علي اكبر شيدا2

آثار علي اكبر شيدا(1)
1:مولود نبي
دستگاه سه گاه ...تنظيم:فرامرز پايور...شعرو آهنگ :علي اكبر شيدا
خواننده:حسين علي نكيسا خاطره پروانه عبدالوهاب شهيدي
2:آب حيات
دستگاه:گوشه عشاق (اوج)اصفهان تنظيم :فرامرز پايور شعر و آهنگ:علي اكبرشيدا ويا خانم اكرم الدوله
خواننده:مرحوم پروانه و فرزندش خاطره پروانه بنان پريسا شهرام ناظري

3:ناوك مژگان (غم عشقت مرا از پا افكند)
دستگاه :همايون ...آهنگ :قديمي شيدا ....تنظيم:فرامرز پايور ...شعر :سيد عباس سجادي
خواننده:نادر گلچين...سعيد خلج ستار..ديگران
4:چشم نرگس
دستگاه:شور نغمه دشتي......آهنگ :قديمي شيدا شعر:شوريده
خواننده:خاطره پروانه سيما بينا (شاخه گل 160)شجريان (گلهاي تازه ا102) ومعين
5:وعده كردي
دستگاه:گوشه عراق ماهور شعر و آهنگ :علي اكبر شيدا تنظيم:روح اله خالقي
خواننده:مرضيه گلهاي رنگا رنگ 221
6:عشق تو آتش جانا
دستگاه :ماهور.....آهنگ جهنگير مراد....شعر :منسوب به شيدا ومحد تقي بهار
خواننده:هما ...شجريان...شهيدي...افتخاري
7:ديريست كه دلدار پياي نفرستاد
دستگاه :ماهور....شعر :حافظ.وشيدا...آهنگ:شيدا..تنظيم :روح اله خالقي
خواننده :مرضيه
8:الا ساقيا
دستگاه:شور آواز ابو عطا....شعر و آهنگ:شيدا...تنظيم :روح اله خالقي
خواننده:شهيدي...مرضيه...شجريان
9:باغ تفرج..باغ نظر
دستگاه:همايون و شور شهناز 2 اجرا....آهنگ :قديمي شيدا ..شعر:سعدي
خواننده:آقا غفار..شجريان....رضوي سروستاني...هايده سالار پور
10:شيشه مي در شب يلدا شكست(دل شيدا)
دستگاه:سه گاه گوشه مخالف ...شعر:بابا طاهريا فايز..آهنگ:شيدا
خواننده:پروين...شجريان
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آثار علي اكبر شيدا 2

11:اي مه من اي بت چين
دستگاه:جند اجرادر دستگاههاي مختلف ونغمه هاي متفاوت راست پنجگاه بيات اصفهان ماهور
شعر و آهنگ: قديمي شيدا ......خواننده:شجريان شهرام نا ظري سيما بينا سيما مافيها سروستاني و ديگران

12:تار زلف
دستگاه :سه گاه ...آهنگ:شيدا قديمي ....شعر :شيخ بهايي
خواننده :شجريان پروين

13:از غم عشق تو
دستگاه :سه گاه و مخالف شعر و آهنگ:شيدا
خواننده:شجريان ..پروين

14:صورتگر نقاش چين
دستگاه:قسمت 1 در ماهور قسمت 2 در شوشتري (رازونياز) ..آهنگ :قديمي شيدا ..تنظيم :تجويدي معروفي ..شعر :سعدي امير خسرو دهلوي
خواننده:مرضيه ..ستار..سالار عندليبي

15:مكن اي دوست مكن
شعر و آهنگ :شيدا....دستگاه.:سه گاه خواننده:مرضيه

16:سلسله موي دوست
دستگاه :شور (جامه دران)همايون(اصفهان) ...شعر :سعدي شيدا ..آهنگ:اكرام الدوله منسوب به شيدا
خواننده:شجريان رضوي سروستاني ..ناهيد..پريسا..ايرج بسطامي ..ناظري..مينوي جوان

17:من ندانستم از اول
دستگاه :همايون نغمه اصفهان آهنك :شيدا ...شعر :سعدي فرصت شيرازي شيدا
خواننده:قربان خان نوروزي..طاهر زاده...مرضيه..پوران..سيما مافيها ..شهرام ناظري

18:اي بت چين
دستگاه :همايون بيات اصفهان ...شعر و آهنگ:شيدا
خواننده:مرضيه...پوران(يك شاخه گل 304) سيما مافيها..رضوي سروستاني

19:چين زلف مشكين
دستگاه :بيات اصفهان و شور شهناز..شعر و آهنگ:شيدا
خواننده:پروين..مرضيه..سيما بينا ..پريسا..شهلا سر شار

20:نرگس مستي به رويت همچو ماه
آهنگ و شعر :شيدا تنظيم روح اله خالقي ..دستگاه ماهور
خواننده :زند وكيل ..مرضيه..سالار عندليبي
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
علي اكبر شيدا4

علي اكبر شيدا4

آثار علي اكبر شيدا3
21:بت چين
از البوم بت چين اجرا استاد شجريان
http://www.2mahal.com/g.htm?id=13495

22:غم عشق
از البوم بي تو بسر نمي شود اجرا استاد شجريان
گوش كنيد:
http://www.2mahal.com/g.htm?id=13166

23:بت چين
از البوم سنگ خارا اجرا مرضيه
گوش كنيد:
http://www.2mahal.com/g.htm?id=13696

24:دل شيدا
از البوم رسواي دل اجرا استاد شجريان
گوش كنيد:
http://www.2mahal.com/g.htm?id=12970

25:چشم شهلا
از البوم گل ميخك اجرا علي رضا افتخاري
گوش كنيد :
http://www.2mahal.com/g.htm?id=8974

26:تار زلف
از البوم رسواي دل اجرا استاد شجريان
گوش كنيد :
http://www.2mahal.com/g.htm?id=12969
27:كيه كيه در ميزنه
از البوم دو صدايي هاي پوران اجرا پوران
گوش كنيد:
http://www.2mahal.com/g.htm?id=12880

28:ناديده رخت
اجرا پريسا
گوش كنيد:
http://www.2mahal.com/g.htm?id=36860

29:اجراي راست پنجگاه
البوم بهاران آبيدر اجرا شهرام نا ظري
گوش گنيد:
http://www.2mahal.com/g.htm?id=15901

30:تصنيف شيدا
از البوم سرمستان اجرا علي رضا افتخاري
گوش كنيد:
http://www.2mahal.com/g.htm?id=379
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
عارف قز ويني

عارف قز ويني

ابوالقاسم عارف قزوینی شاعر ملی و انقلابی و مبارز راه آزادی که از سخنوری و شعر و موسیقی و خوشنویسی بهرۀ کافی داشت ، در سال 1257 (تاریخ تولد عارف توسط آقای نورمحمدی از ثبت احوال استعلام شده و قطعاْ این تاریخ صحیح است )شمسی در قزوین پا به عرصۀ وجود نهاد.پدرش ملا هادی وکیل بود که به وکالت عدلیه اشتغال داشت.عارف سه برادر داشت که دو تن آنها از او بزرگتر بودند.به علت ناسازگاری اخلاقی و عدم تفاهمی که بین پدر و مادر عارف بود ، بیشتر اوقات این زن و شوهر به دعوا و ستیز سپری می شد و همین امر زندگی را از ابتدای کودکی بر عارف که روحی بسیار حساس داشت تلخ و ناگوار می ساخت.بعلاوه پدر عارف کارهایی کرده بود که اثر این کارها یک عقدۀ روحی در عارف ایجاد کرده بود و به همین خاطر ، عارف به طور آشتی ناپذیری با پدر خود دشمن شده بود و هرگز نام او را به نیکی یاد نمی کرد و شاید بخشی از روحیۀ بد بینی که تا پایان عمر با او بود ناشی از تلخی های دوره کودکی و خصومت بین پدر و مادر و اعمال پدر وی باشد.پدر عارف وکیل دعاوی بود.لازمۀ شغل وکالت داشتن تقوا و پرهیزگاری است و گویا پدر عارف عاری از این صفات بوده و حقوق موکلین خود را ضایع می کرده که همین لغزشها در روحیۀ حساس عارف اثر ناگواری بر جای گذاشت. عارف از کودکی دارای استعداد سرشار هنری و صدایی دلکش و حنجره ای بی مانند بود.پدر عارف به میزان استعداد خارق العاده عارف از تربیت او غافل شد ولی نسبت به فکر خود و تربیت آن دوره کوتاهی نکرد و چون موسیقی و خوشنویسی از هنرهای رایج آن دوران بود عارف را برای فراگیری این دو هنر ترغیب و تشویق کرده و در این راه وظیفۀ پدری خود را به انجام رساند.

« آموختن موسیقی و ردیفهای آوازی ایران»
پدر عارف او را در سن سیزده سالگی برای آموختن موسیقی نزد استاد حاجی صادق خرازی که یکی از محترمین قزوین بوده فرستاد.عارف مدت چهارده ماه نزد استاد خود به تحصیل در این فن کوشید و چون صدایی مناسب داشت و تحصیل موسیقی موافق ذوق او بود،کلی و جزئی آن را آموخت و به رموز آن واقف شد.روش آموزش عارف این بود که استاد او برای هر آواز شعری داشت که مناسب آن آواز بود و عارف این اشعار را در دفترچه ای یادداشت می کرد و از روی آن دفترچه به تمرین و مشق آواز می پرداخت.پس از فراگیری ردیفهای آوازی ، مرکب خوانی را نیز آموخت و تحصیلات موسیقی خود را تکمیل کرد.

«آموختن خوشنویسی»
عارف از دوره کودکی و نوجوانی در مکتبخانه های آن زمان نزد سه استاد به نامها شیخ رضا شالی ، شیخ علی سکاک و محمد رضا کتابفروش به تحصیل خوشنویسی پرداخت.و حسن خط را به جایی رساند که در سن چهارده سالگی ، خط او را برای عبرت و سر مشق اعیان زادگان قزوین به صورت قطعه نگه میداشتند.

«نوجه خوانی پای منبر میرزا حیسن واعظ»
بدین ترتیب عارف در هر دو هنر خوشنویسی و موسیقی آموزش های لازم را دید و چون دارای حنجره داودی بود همین امر سبب شد پدرش به این فکر افتد که از این نوجوان هنرمند در جهت مقاصد خود بهره برداری کند و با این کار سرپوشی بر خطاهای خود که در شغل وکالت انجام داده بگذارد.به همین خاطر عارف را به شغل روضه خوانی گمارد.در آن هنگام نوحه خوانی پیش درآمد و مقدمه روضه خوانی محسوب میشد.به همین جهت عارف را به میرزا حسین واعظ که مردی فاضل و ادیبی بی نظیر بود سپرد تا پای منبر وی نوحه خوانی کند.عارف از روی اجبار پدر علی رغم میل خود،مدت دو،سه سال در پای منبر میرزا حسین واعظ به نوحه خوانی پرداخت به طوری که خود عارف در سرگذشتش نوشته بخاطر همین دو،سه سال نوحه خوانی دوران کودکی ، در آخرت توشۀ قابل توجهی برای خود تدارک دیده است.پدر عارف با این تصور که او روضه خوان خواهد شد ، با داشتن دو پسر بزرگتر ، عارف را وصی خود قرار داده و در مجلس جشنی وی را معمم کرد.این اعمال پدر که هیچ یک مورد علاقه و سلیقه عارف نبود سبب شد که در او یک عقده و ناراحتی روحی بوجود آید و به همین علت همواره به پدر خود بدبین بود و از او به زشتی یاد می کرد و چون دارای روح حساسی بود،چنان طغیان و عصیانی کرد که پس از مرگ پدر ، به هیچ یک از خواسته های او جامۀ عمل نپوشاند و عکس آن رفتار نمود.در این مقطع،بقدری در انتقام جویی و برهم زدن آشیانۀ پدری افراط کرد که حتی از برادران خود نیز دوری کرد بطوریکه حتی نخواست بفهمد روزگار برادرانش به کجا خواهد کشید.در سرگذشتی که خود به رشته تحریر درآورده معتقد است که تمام بدبختیهائیکه در زندگی دچار شده اولاً ناشی از نارضایتی روح پدر از او بوده که بر خلاف میل او رفتار کرده،ثانیاًبخاطر بی توجهی به اوضاع و احوال برادران خود بوده که سراغی از ایشان نگرفته است.به دلیل همین بی توجهی به برادران،روزگار معامله غریبی با عارف کرد،بطوریکه بعدها با چندین نفر دوست و مانوس شد که هر یک برای او رفیقی مهربانتر از برادر بودند و هر کدام خود را کشتند و عارف را داغدار مرگ خود کردند.اصولاً یکی از عجایب زندگی عارف این است که با هر که مانوس شده یا خودش را کشته یا مقتول شده،یا سرش را بریده اند و یا بر دار رفته است.گویا روزگار خواسته است که وی را همیشه داغدار ببیند.

 
آخرین ویرایش:

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
«تحصیلات عارف»
پدر عارف که می خواست عارف روضه خوان شود، او را برای تحصیل علوم دینی در حوزه های آن زمان به تحصیل گماشت.بهمین خاطر عارف در دوران نوجوانی در دو مدرسه " التفاقیه" و "شیخ الاسلام" به تحصیل پرداخت و مقدمات،صرف و نحو،جامی و سیوطی را آموخت.استاد او در آموختن جامی و سیوطی "میرزا حسین قزوینی" معروف به خیاط بود که انسانی فاضل و دانشمند و از آزادی خواهان قزوین بود.در این دوران ، عارف با کلیات سعدی انس و الفت زیادی پیدا کرده و خود نیز اشعاری میسرود که بیشتر رنگ و بویی مذهبی و عشقی داشت که همگی از بین رفته و از آن ایام جز چند نمونه باقی نمانده است.تحصیل در این مدرسه موافق ذوق عارف نبوده و به اجبار پدرش بود،به همین سبب بعد از فوت پدرشت تحصیلات را نیمه کاره رها کرده و از مدرسه خارج گردید.




«آشنایی با شاه ، اشراف و درباریان»
عارف در سن هجده سالگی به تهران رفت. به علت داشتن صوت داودی ، به زودی مورد توجه محافل اشراف و درباریان قرار گرفت و حتی آوازۀ او به گوش مظفرالدین شاه رسید.

سر انجام عارف قزويني در سال 1312 ديده از جهان فرو بست



 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
عارف قز ويني 3

عارف قز ويني 3

آثار عارف قزويني 1

1:آمان آي آمان
دستگاه :شور...شعر و آهنگ :عارف قزويني
خواننده :شجريان افتخاري

2:نه قدرت كه با وي نشينم
دستگاه: افشاري شعر و آهنگ:عارف قزويني سال 1329
خواننده:شجريان ..الهه ..

3:از كفم رها
دستگاه :شور نغمه افشاري ....شعر و آهنگ :عارف قزويني سال 1329 تنظيم:پايور
خواننده :مرضيه سيما مافيها ..سيما بينا ..شجريان

4:گريه را به مستي
دستگاه :شور دشتي ..شعر و آهنگ:عارف قزويني 1328
خواننده:قمر الملوك وزيري شجريان شهيدي محسن كرامتي

5:چه ميشه (افتخار افاق)
دستگاه :سه گاه با وزن شش و هشت تنظيم :معروفي و پايور شعر و آهنگ:عارف 1327
خواننده :شجريان شهيدي الهه و خاطره پروانه

6:از خون جوانان وطن (آوار بهاري)
دستگاه :دشتي ...ابو عطا تنظيم:خالقي...شعر و آهنگ:عارف قزويني
خواننده:زري خانم (زري ارشاك خان)الهه ..خاطره پروانه...شجريان ...فرخ...كرامتي...كارگشا

7:ديدم صنمي سروقدي
دستگاه :شور تنظيم :معروفي......شعر و آهنگ:عارف قزويني 1318
خواننده :سيما بينا...شجريان...افتخاري

8:خواهم كنم جانم نثارت باز آ
دستگاه :شور ...افشاري شعر:مستشار اعظم دانش آهنگ: عارف قزويني 1300

9:نبود زرخت
دستگاه نوا...شعرو آهنگ:منسوب به عارف شيدا تاج السلطنه اكرام الدوله
خواننده:خاطره پروانه مرضيه شجريان

10:ديده مپوشان زتما شاي گل (بلبل شوريده)
دستگاه :ماهور ...شعر :بيژن ترقي...تنظيم :روح اله خالقي
خواننده:مرضيه
 

R-ALI

عضو جدید
با سپاس فراوان از آقای محسن ...
به خاطر این قسمت(مردان موسیقی سنتی و نوین ایران)

--------------------------------------------------------
گر در یمنی چو با منی پیش منی
گر پیش منی چو بی منی در یمنی
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آثار عارف قزويني 2
1:چشم نرگس
از آلبوم هواي تو خواننده افتخاري
گوش دهيد
2:بهار
از آلبوم بهار دلكش خواننده استاد شجريان
گوش دهيد
3:كرشمه ا
از آلبوم بي بي گل خواننده معين اصفهاني

گوش دهيد

4:كرشمه
از البوم عشق داند خواننده استاد شجريان
گوش دهيد
5جنگل جاري
از البوم نازنين خواننده داريوش اقبالي
گوش دهيد
6:تصنيف امان امان
از آلبوم خلوت گزيده خواننده استاد شجريان
گوش دهيد
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
درويش خان 1

درويش خان 1

درويش خان
(( غلامحسین درویش )) استاد موسیقی و فرزند (( حاجی بشیر طالقانی )) در سال 1251 ه ش د
رتهران متولد شد.
پدرش به نواختن سه تار آشنا بود و همین آشنایی وی را بر آن داشت تا غلامحسین را به مدرسه (( دارالفنون ))بفرستد تا موسیقی یاد بگیرد .
غلامحسین در 11 سالگی به شعبه موزیک دارالفنون راه یافت و نزد معلمان فرانسوی خط موسیقی و نواختن طبل کوچک و شیپور را آموخت .
تکیه کلام پدر به هنگام اسم بردن از دوستان کلمه درویش بود . دوستان نیز او را غلامحسین خطاب می کردند به طوری که بعدها نام خانوادگی او شد .
درویش مدتی در دسته موزیک (( ملیجک )) (عزیز السلطان ) طبل کوچک می نواخت .
از ویژگیهای موسیقی درآن زمان دوگانه بودنش در جامعه بود : گروهی نوازندگان موسیقی سرگرم کننده بودند و آهنگهایشان در میان مردم عادی رایج بود و در مراسم جشن و سرور استفاده میشد اما گروه دوم موسیقیدانان جدیو ردیفدان بودند و هنرنمایی ایشان به طبقات ممتاز تعلق داشت و نوازندگان معروف زمان در دربار رفت و آمد داشتند.
غلامحسین خان که از موزیکچی های ملیجک و کامران میرزا شده بود امکان شنیدن موسیقی گروه دوم را در دربار یافت و علاقه خاصی به تار پیدا کرد و از پدر خواست تا امکان آموزش او را فراهم آورد.
پس از مدتی به کلاس موسیقی (( آقا حسینقلی )) رفت و تار و سه تار آموخت و به دستگاه (( شعاع السلطنه))( پسر مظفرالدین شاه و والی فارس ) راه یافت و با او به شیراز رفت و در همانجا ازدواج کرد ثمره این ازدواج دختری به نام ( قمر ) بود .
درویش خان برای جبران کمبود مستمری و امرار و معاش ناچار شد دعوت سایر بزرگان را برای اجرای موسیقی پذیرفت و به همین سبب مورد غضب شعاع السلطنه قرار گرفت . او دستور داد انگلستان دست درویش را قطع کنند(( کمال السلطنه )) ( پدر ابوالحسن صبا و از دوستان درویش خان ) نزد والی وساطت کرد و او را از این سرنوشت وحشتناک نجات بخشید .
چندی بعد درویش در تهران در منزل خود کلاس دایر کرد . شعاع السلطنه فراشی را فرستاد تا درویش را مجبور به بازگشت به شیراز کند ولی درویش از چنگ او فرار کرد و به دوستش ( که سرایدار سفارت بریتانیا بود ) پناه برد.
سرایدار در فرصت مقتضی او را به سفیر بریتانیا معرفی کرد. درویش با نواختن چند نغمه اروپایی با تار به همراهی پیانوی خانم سفیر موفق به جلب نظر آنان و اخذ نامه ای از سفارت به شعا السلطنه شد که تقاضای آزادی او را کرده بودند و با آن نامه از شر مزاحمت شعاع السلطنه خلاص شد.
بعد ها درویش رئیس ارکستر (( اخوان صفا )) شد و در انجمن (( اخوت )) با ابتکاری جالب (( پیش در آمد ))را ابداع کرد . آثار او برخی تابع سنت و بخشی تحول یافته بود . پیش در آمد های او ویژگیهایی داشت که تا آن زمان بی سابقه بود .
او دو سفر برای ضبط صفحه به خارج از ایران کرد . در سفر اول با شهردار و طالهرزاده و رضا قلی خان و هنگ آفرین و باقر خان رامشگر و اسد الله خان و اکبر خان فلوتی از راه روسیه به لندن رفت . در سفر دوم هم به اتفاق باقر خان و طاهرزاده و اقبال السلطان و دوامی به تفلیس رفت . به علت تقارن با جنک جهانی اول فقط 2 صفحه به ایران آورده شده است .
درویش خان پس از دایر کردن کلاس های خود شاید این نخستین کلاس خصوصی است که واجد مقررات و نظم خاصی بوده است .
شاگردان دوره هایی را طی میکردند و در پایان دوره ی آخر به اخذ گواهی نامه موسیقی مدال تبرزین از دست استاد خود نایل می گشتند.
در این کلاس ها وی اولین کلاس موسیقی برای خانمها دایر کرد که خواهرش نیز در آنجا نوازنده تار بود .
تا آنجا که نگارنده میداند افراد ذیل ( که بعدها هر یک شخصیت بر جسته ای در موسیقی شده اند ) افتخار شاگردی این هنرمند بزرگ را داشته اند :
**کلنل علینقی وزیری که به اخذ مدال طلائی تبرزین نایل گشته است.
**مرتضی نی داود که مقام خلیفگی کلاس را داشت و به دریافت گواهی نامه و
مدال طلای تبرزین توفیق یافته است .
**موسی معروفی که به اخذ مدال طلای تبرزین نایل آمده است .
**حسین سنجری
**یحیی زرپنجه
**سعید هرمرزی
درویش خان در موسیقی مبتکر و صاحب سبک بوده و تار و سه تار را نیکو می نواخت.
مهمترین کار وی نو آوری و پویایی او در جهت اعتلای موسیقی ایرانی بود و برترین ویژگی او تاثیرش بر تکامل سازها و فرمهای موسیقی ایرانی است که نبوغ سر شار او نشان می دهد.
قبل از او تار 5 سیم داشت : 2 سیم سفید و دو سیم زدر و یک سیم بم .
درویش خان یک سیم سفید هم بین سیم زرد و بم اضافه کرد و آن را (( سیم شش )) نامید.
این کار باعث کاملتر شدن صدای تار شد و تنوع جدیدی در انواع کوک به وجود آورد .
درویش خان رنگها و تصنیفها و برخی قطعات مانند (( مارش )) و (( پولکا )) ساخت که موسیقی را از یکنواختی بیرون آورد .
و در آخر در غلامحسین درویش خان در شب دوم آذر 1305 هنگامی که شبانگاه با درشکه از خیابان امیریه به طرف شمال میرفت با اتوموبیل تصادف کرد و در بیمارستان نظمیه بر اثر ضربه مغزی در گذشت و در مقبره (( ظهیر الدوله )) ( در راه دربند ) به خاک سپرده شد .
وی به هنگام مرگ تنها 34 سال داشت و موسیقی ایران بسیار زود نابغه ای را از دست داد .
می توان گفت که درویش خان یکی از اولین قربانیان اتوموبیل در ایران است .





غلامحسين درويش تاريخ عكس 1305-1300
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آثار درويش خان
1:زمن نگارم خبر ندارد
دستگاه:ماهور...شعر :ملك الشعرا بهار....آهنگ:درويش خان 1303
خواننده:قمر الملوك وزيري حسين طاهر زاده شجريان شهيدي مرضيه افتخاري
2:بهار دلكش
دستگاه :شور (ابو عطا-حجاز) شعر :محمد تقي بهار يا عارف آهنگ:درويش خان 1294 تنظيم :پايور
خواننده:قمر الملوك وزيري .مهين صيادي.شجريان. شهيدي
3:شب وصل
دستگاه :ماهور سه ضربي...شعر :محمد تقي بهار آهنگ:درويش خان
خواننده:شجريان
4:باد خزان وزان شد
دستگاه:شور -افشاري شعر :محمد تقي بهار ...آهنگ:درويش خان1299
خواننده:ج ص...پروين...شجريان
5:صبحدم زمشرق طلوعي در جهان كن
دستگاه:سه گاه...شعر :حاجب...آهنگ :درويش خان
خواننده:تاج اصفهاني ..خاطره پروانه...شجريان...صديق تعريف
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مرتضي ني دادود 1

مرتضي ني دادود 1

مرتضي ني دادود



مرتضی نی داوود در سال ۱۲۷۹ و به روایتی دیگر ۱۲۸۰ خورشیدی در تهران و در خانواده ای اهل موسیقی زاده شد. پدرش " بالا خان" با تار و تنبک آشنایی داشت. مرتضی ابتدا در مدرسه به تحصیل دروس همگانی پرداخت، ولی ده یازده ساله بود که پدر با دریافت ذوق و علاقه به موسیقی در فرزند، او را به دست استاد معروف زمانه "آقا حسینقلی" سپرد.

مرتضی خان دو سال نزد آقا حسینقلی و سه سال نزد برجسته ترین شاگرد او، درویش خان، ردیف موسیقی سنتی و شیوه تار نوازی را آموخت و آن چنان پیش رفت که در کلاس درویش ختم توانست " تبرزین طلایی"، یعنی نشانی را که به شاگردان ممتاز داده می شد، به دست آورد.

مرتضی خان هنوز بیست سالی بیش نداشت که خود کلاسی برای آموزش تار و ردیف موسیقی بنیاد کرد و کلاسی که پس از مرگ نابهنگام درویش خان توانست ادامه آموزش همه شاگردان او را نیز بر عهده بگیرد.

در همین سال هاست که مرتضی خان بزرگ ترین کشف موسیقی خود را نیز آشکار می کند. او در یک محفل خصوصی، با صدای گرم دختر جوانی آشنا می شود که بعدها به رساترین صدای زنانه در عرصه موسیقی سنتی تبدیل می گردد: قمرالملوک وزیری.

مرتضی خان آموزش موسیقی او را بر عهده می گیرد و پس از آن که به شهر می رسد همکار جدایی ناپذیر او باقی می ماند.
بیشتر آنچه قمر از تصنیف و آواز از سال ۱۳۰۳ به بعد خوانده با تار شیرین و پر صلابت مرتضی نی داوود همراه بوده است.
نی داوود از سال ۱۳۱۹، سال بنیاد رادیو ایران، به این سازمان پیوست و در برنامه های مختلف موسیقی آن به همکاری و همنوازی با هنرمندان برجسته ای چون رضا محجوبی، علی اکبر شهنازی، حبیب سماعی، ابوالحسن صبا و موسی معروفی پرداخت.

او طی ده سال همکاری تنگاتنگ با رادیو، برای خوانندگان معروفی چون قمرالملوک وزیری، ملوک ضرابی، روح انگیز، ادیب خوانساری، جواد بدیع زاده و غلامحسین بنان تصنیف ساخته یا پا به پای آوازشان تار نواخته است
مرتضی نی داوود در سال ۱۳۴۸ کار مهم دیگری را به انجام رسانیده و آن نواختن و ضبط نزدیک به ۳۰۰ گوشه از مجموعه ردیف موسیقی سنتی ایران است که البته به دلایل نا روشن هنوز انتشار نیافته است.

از میان آفریده های او علاوه بر مرغ سحر، می توان از تصنیف هایی چون شاه من، ماه من، مرغ حق و آتش دل، و نیز پیش درآمد اصفهان یاد کرد که هنوز جاذبه خود را حفظ کرده است.
گفتنی است که در سالهای پس از انقلاب، مرتضی حنانه، این پیش درآمد او را به شیوه ای نو، برای ارکستر بزرگ تنظیم کرده که موسیقی اصلی سریال هزار دستان (ساخته علی حاتمی) است.

مرتضی نی داوود در سال ۱۳۵۹، یکی دو سالی پس از انقلاب اسلامی رهسپار ایالات متحده آمریکا شد و ده سال پس از آن، یعنی در دوم مرداد ماه سال ۱۳۶۹ در سن نود سالگی و در دیار غربت چشم از جهان فرو پوشید.
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مرتضي ني داوود خالق تصنيف مرغ سحر

مرتضی نی داوود، نوازنده تار و اهنگساز برجسته موسیقی ایرانی است.موسیقیدانان سنتی ایران که در فاصله جنبش مشروطیت و نخستین دهه از قرن جاری خورشیدی سر برآورده اند، همه پیش از هر چیز نوازنده بوده اند، هر چند که گهگاه به سراغ آهنگسازی نیز رفته اند.مهارت های فنی و گاه شگفتی آور این نوازندگان، آن چنان جمع شنوندگان را مجذوب خود می ساخته که آهنگسازی آنها را غالبا از یاد می برده اند. درویش خان، ارسلان درگاهی، موسی معروفی و حبیب سماعی از این گونه موسیقیدانان به شمار می روند.

در کنار اینان به چهره برجسته دیگری بر می خوریم که استثنایی را پدید آورده است: مرتضی خان نی داوود.
از یک سو رغبت به آهنگسازی در او همپای شوق نواختن در غلیان بوده و از سوی دیگر در میان پیش درآمدها، چهار مضراب ها، رنگ ها و تصنیف های او که به گفته خودش به دویست فقره بالغ می شود، یکی از فراگیرترین و پر آوازه ترین تصنیف های قرن، می درخشد، تصنیف برانگیزاننده "مرغ سحر" که نام او را برای همیشه در تاریخ موسیقی ایران نگاه خواهد داشت.

اگر چه می توان شعر پرخون، مرغ سحر، سروده محمد تقی بهار (ملک الشعرا) و سازگاری آن را با آرمان ملی و آزادی جویی مردم، پشتوانه شهرت و ماندگاری آن به شمار آورد، ولی از کارکرد زیبایی آهنگ نی داوود نیز نمی توان و نباید غافل ماند. کما اینکه بهار متن های زیبای دیگری نیز برای پیوند با موسیقی سروده ولی هیچکدام شهرت و تاثیر مرغ سحر را پیدا نکرده است.
شعر و آهنگ، در مرغ سحر توانایی بیانی همانندی دارند و با دقتی هنرمندانه به هم پیوند خورده اند.

موسیقی روان نی داوود، زبان کمابیش روشنفکرانه بهار را حتی برای مردم عادی دلپذیر و دریافتنی ساخته است. جاذبه ماندگار مرغ سحر سبب شده که پس ار نخستین اجرا با صدای "ملوک ضرابی" (و نه آنگونه که می گویند، قمرالملوک وزیری) خوانندگان زن و مرد دیگری نیز آن را در بازساری های تازه بخوانند
● ترانه مرغ سحر
مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازه تر کن
ز آه شرر بار، این قفس را
برشکن و زیر و زبر کن
بلبل پر بسته ز کنج قفس درآ
نغمه آزادی نوع بشر سرا
وز نفسی عرصه این خاک توده را
پر شرر کن، پر شرر کن
ظلم ظالم، جور صیاد
آشیانم داده بر باد
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت
شام تاریک ما را سحر کن
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت
شام تاریک ما را سحر کن
نو بهار است، گل به بار است
ابر چشم ژاله بار است
این قفس چون دلم تنگ و تار است
شعله فکن در قفس ای آه آتشین
دست طبیعت گل عمر مرا مچین
جانب عاشق نگه ای تازه گل از این
بیشتر کن، بیشتر کن، بیشتر کن
مرغ بی دل ، شرح هجران
مختصر کن مختصر کن مختصر کن!



 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
كلنل علينقي وزيري

كلنل علينقي وزيري

كلنل علي نقي وزيري
علی نقی وزیری، فرزند موسی در سال1266 در تهران به دنیا آمد. مادرش از نخستین زنانی بود که مدرسه ی دخترانه دایر نمود. وزیری اولین درس های موسیقی را از دایی خود، دکترحسین علی قزل ایاغ آموخت و به تار و ویولون توجه بیشتری پیدا کرد. پس از مدتی به مدرسه ی سن لویی رفت و نزد معلمی به نام «پرژو فروا»، موسیقی و اصول نت خوانی را فراگرفت و با کتاب های موسیقی به زبان فرانسه آشنا شد. چندی بعد به انجمن اخوت پیوست و در ارکستر درویش خوان به نواختن تار پرداخت.
پس از آشنایی با صمصام الملک، به اروپا رفت و مدت 3 سال در فرانسه و 2 سال در آلمان، به تکمیل معلومات موسیقایی خود پرداخت.
وزیری در آموزش ساز معتقد به اجرای «اتود» بود و در ارکستر نیز گاه چیزهایی غیرعادی می نواخت.از جمله کسانی که به همکاری با وزیری مشغول شدند، حسین گل گلاب بود که به کار سرودن اشعار و تصنیف ها و سرودهای وزیری پرداخت و موسی معروفی بود که به حفظ ردیف موسیقی ایرانی و نوشتن آن علاقه مند شد.
وزیری در جوانی می خواند و در اروپا هم کلاس آواز را گذرانده بود. او به تلفظ شعر دقت داشت و برای تنوع در بین تصنیف ها و آهنگهایش گاه تغییر وزن می نوشت و آنهایی که به وزن یکنواخت عادت داشتند می گفتند از ضرب خارج است! اما او همچنان به روش خود ادامه داد. همچنین در پاسخ ساز یا ارکستر به آواز، برخلاف روش معمول آن زمان که عین آهنگ خواننده را جواب می دادند، جملات دیگری می نوشت.
از دیگر آثار او، «گوشه نشین»، «سوز من» و «شکایت نی» بود. از آثاری که با تصنیف های حسین گل گلاب ساخت نیز می توان به اینها اشاره نمود: «ره عشق»، «جوانی»، «دل برده ای ز دستم»، «دوست» و «خوشا آن کس که دارد یار عاقل» که آخری با صدای وزیری و روح انگیز پخش شد.
وزیری نخستین کسی بود که برای کودکان سرود خواند که اشعار آن ها از حسین گل گلاب، عبدالعظیم قریب و حیدرعلی کمالی بود. از آن جمله است: آفتاب، گنجشکک، مادر، کودک یتیم، ماه و... که حشمت سنجری که کودکی هشت ساله بود، آن را اجرا می کرد و از آن زمان به پیشنهاد او خواندن سرودها جزء برنامه ی مدارس نظام شد. در سال 1304 وزیری چهار خطابه را در مدرسه ی عالی موسیقی ایراد کرد که از چند نظر اهمیت داشتند:
1-بیان عیب های جامعه ی هنری به شکلی بی پرده و روشن.
2-تازگی مطالب از نظر تاریخ موسیقی ایران.
3-اهمیت علم موسیقی و ارزش انتقاد در موسیقی.
برخی از اهالی موسیقی از صراحت وزیری، به ویژه به کار بردن اصطلاح «بازاری» که او برای آهنگ های روز به کار برد، رنجیدند و برخی دیگر نیز آن را پذیرفتند.
چند روز بعد، روزنامه ی «ناهید» مقاله ای انتقادآمیز درباره ی سخنان وزیری نوشت و با چاپ کاریکاتوری به او تاخت، اما برای او چندان اهمیتی نداشت.
در همین سال ها خانمی به نام «روح انگیز» برای آموختن آواز نزد وزیری آمد. برخی از اجراهای تار تنهای وزیری در آن دوره عبارت بودند از: «دخترک ژولیده»، «ژیمناستیک موزیکال»، «آواز دشتی»، «حاضر باش» و... . او آوازهای دیگری نیز به سبک خود نوشت که عبارت بودند از: «بنده ی عشق»، «حسن عهد» و «زردملیجه».
همچنین وزیری تابلوهای موسیقی به نام «قالیچه ی کرمان» و «نیم شب» یا «رویای حافظ » را ساخت و پانتومیم «دزدی بوسه» و لاسی ها و اپرت هایی چون اپرت «گلرخ» و «شوهر بدگمان» و درام های «دختر ناکام» و «جدایی» را ساخت و به اجرا نهاد.





در مهرماه 1307 بود که وزیری مدرسه ی موسیقی دولتی را افتتاح کرد و ریاست آن را برعهده گرفت. سال بعد از آن نیز ارکستری هم در مدرسه افتتاح شد که درس های ارکسترشناسی، آهنگسازی و پیانو و اداره ی ارکستر را خود وزیری تدریس می کرد و امکاناتی چون کتابخانه، آزمایشگاه و سازهای بیشتری نیز به آنجا اختصاص داده شد. در سال 1312 بود که وزیری نشان درجه ی اول علمی را دریافت کرد.

وزیری در سال 1308 در دارالمعلمین یک دوره ی سه ساله را گذرانید و در خرداد1313 موفق به دریافت لیسانس از رشته ی فلسفه و ادبیات شد.
وزیری برای هنر احترام زیادی قایل بود و از زمانی که رییس مدرسه ی موسیقی دولتی شده بود، هیچگاه اجازه نمی داد که ارکستر هنرستان در جایی نوازندگی کند. دولتیان که از این امر ناراضی بودند، بنابراین در زمستان 1313 او را از سمتش برکنار نمودند و خانه نشین کردند.
کتاب هایی که وزیری تا پایان سال 1313 نوشت عبارت بودند از:«دستور تار»(چاپ برلین)، دستور ویولون(1312)، دستور جدید تار(1315)، موسیقی نظری در سه جلد(1313) و سرودهای مدارس.
ده سال بعد، یعنی در سال 1323، جمعیتی به نام «دوستداران موسیقی ملی» تشکیل شد و از وزیری دعوت شد که ریاست این جمعیت را برعهده بگیرد. این گروه کنسرت هایی را در سراسر کشور برگزار نمودند



 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
- ابوالحسن صبا ( 1282-1336)



ابوالحسن صبا ( 1282-1336) نوازنده سه تار، ويلن ، ( مسلط به ديگرسازهای ايرانی ) مدرس ، محقق ومولف ، آغازکننده تکنيک انحصاری ويلن نوازی ، احيا کننده روش صحيح و قدمائی سه تارنوازی ، تربيت کننده مشهورترين موسيقی دانان درسازهای مختلف ، عضو انجمن وارکستر هنرستان موسيقی ملی وارکسترهای راديو ، صاحب نظر در شناخت وتدريس رديف های قدما (سازی وآوازی ) کارشناسی سازها وشيوه های تدريس موسيقی ، از اولين سازندگان قطعات نوين ( غير رديفی ) در عصر تجدد موسيقی ايرانی .
هنرآموزی
فراگيری اصول اوليه سه تار نزد پدرش ابوالقاسم کمال السلطنه ،آموزش تنبک نزد حاجی خان ، آموزش سه تار در محضر ميرزا عبدالله ودرويش خان ، تعليم کمانچه از حسين خان اسماعيل زاده ، آموزش ويلن نزد حسين خان هنگ آفرين ، تعليم سنتور از علی اکبر شاهی وآخرين استاد او، علی نقی وزيری .
آثار
سه دوره آموزش ويلن ، چهار دوره آموزش سنتور ، يک دوره آموزش تار وسه تار ، کتابی تحقيقی درباره شناسائی سازهای ايرانی وتاريخچه آنها ، تعدادی يادداشت ومقاله واظهار نظر ، رديف کامل دستگاهها وآواز های موسيقی ايرانی ، تصنيفهای دشتی ، سه گاه ، همايون ، چهار گاه ونغمه ضربی روی مخمس صفی عليشاه .
صبا عاشق همه سازهابود .يک موسيقيدان ايتاليائی که در زمان حيات صبا بااو ملاقات کرده بود درباره اش می گويد : اين مرد به تنهائی يک ارکستر کامل است . شوق بی حدش به آموختن سازها گاه به گاه ، سازهای غريب و نا آشنا را هم در برمی گرفت . درباره به صدا در آوردن اين گونه سازها اصطلاح اهلی کردن را بکار می برد .
اهميت اصلی هنر صبا در نواختن سه تار وويلن است .صبا در نواختن اين دو ساز صاحب سبک است . ظرايف ودقايق کارش را صاحب نظران منحصر به فرد می دانند وامروز کمتر نوازنده ويلنی است که از او به نحوی تاثير نگرفته با شد زيرا اين سازرا آنچنان می نواخت که پيش از او نوازنده ای ننواخته بود .او يکی از کامل ترين شيوه هارا در نواختن سه تار داشت . مضراب هايش پرداخته ودقيق بود . صبا سه تار را جز در مقام مخصوص آن به دست نمی گرفت . مضراب های چپ وراست اورا به لحاظ صحت وترتيبی که داشت ، درميان نوازندگان سه تار بی نظير دانسته اند .

خاصيت اصلی نوازندگی صبا ، غير از شناخت همه جانبه او از موسيقی ايران ، آشنائی با موسيقی غرب ، درک فيض از استادان سابق وهم زمانش ، رياضت مدام در نوازندگی ، بهره وری از سرچشمه های موسيقی فولکلوريک وتعليم وتعلم پيوسته موسيقی ، روح نوازندگی اوست .صبا درسال 1306 شمسی از طرف علی نقی وزيری برای تاسيس مدرسه صنايع مستظرفه به رشت می رود وشرايط مساعد محيط وعوامل موجود درآن ، اورا بسوی اولين واساسی ترين تحقيق موسيقی ايران يعنی موسيقی فولکلوريک سوق می دهد . تحقيق درموسيقی گيلان ازشهرگرفته تاعمق راه های صعب العبوروقلب روستاهای دوردست ، حدوددوسال باعلاقه وشورهرچه بيشترادامه پيدامی کند . اين تحقيقات بنيان های زندگی هنری صبا رادگرگون می کند : ازجمله درهمين دياراست که اوبرای اولين بار به وجود ضربهای لنگ درموسيقی ايران پی می برد ، آنهم درشرايطی که سايراستادان زمانه اش فکرمی کردند که نوازندگان محلی ، به اشتباه ضرب های لنگ رامی نوازند .
صبامردی بود باظاهری خوش ، بسيارساده زندگی می کرد و بااکثرشاعران وهنرمندان عصرخود دوستی داشت . اومدتی درمدرسه عالی آمريکائی تحصيل کرده بود . درسال 1301برای هميشه قيل وقال مدرسه را رهاکرد وبه موسيقی روی آورد . درتمام عمرش اين خوشبختی راداشت که جزبه سودای دل خويش که موسيقی بود ، نپرداخت . صبا ازسال 1310درخانه اش کلاس خصوصی موسيقی ترتيب داد . اورابه خاطرايثارش درتعليم شاگردان باميرزاعبدالله مقايسه کرده اند. شاگردان او هيچگاه خصوصيت استادرا فراموش نمی کنند . از سال 1318 که راديو تهران تاسيس شد ، در راديو نوازندگی می کرد وتا پايان عمر در هنرستان ملی بکار تدريس وتحقيق موسيقی اشتغال داشت . زندگی صبا آن رفاهی را که باعث فراغ بالش در پرداختن به نوازندگی باشد در اختيار او نگذاشت .
از سال 1310 به بعد مجبور بود بطور جدی ومداوم به تعليم موسيقی بپردازد . کار سنگين تعليم سبب شد که هنر نوازندگی او به آنچنان تعالی که در خورش بود وانتظار می رفت نرسد . اما هنوز هيچيک از تربيت يافتگان صبا يا نوازندگان ديگر روشی برتر از صبا پيش نگرفته اند . از اين رو يکی از افتخارات صبا در اين است تاروزی که چشم از جهان فرو بست نوازنده ای ممتاز واستادی يگانه در موسيقی ايران بود . صبا هنرمندی بود بدعت گذار ودرهمان حال ادامه دهنده سنت ها ، سنت هائی که در زمان او درشرف از ياد رفتن بود . در ميان معاصران خود شايسته ترين هنرمندی بود که می توانست اين هردورابه انجام رساند . آثاری که ازاوباقی است وآنچه که ازشخصيت وکارش نقل می کنند نشان می دهد که انجام اين مهم راتاپايان عمر فروتنانه دنبال کرد . صبا موسيقی غرب رابه خوبی می شناخت . بتهوون ، بارتوک ، کدای وپرکوفيف ، موسيقی دانان دلخواهش بودند . درجوانی به مدرسه کمال الملک رفت وازاين نقاش معروف تعليم نقاشی گرفت . چند تابلورنگ وروغن ازاوباقی است . اوعلاوه بر اينکه ادبيات کلاسيک ايران رابه خوبی می شناخت وبدان عشق می ورزيد ، ازادبيات جديد ايران نيز اطلاع داشت . آثارنيما وهدايت راخوانده بود وبانيما دوستی نزديک داشت . صبا درشب جمعه بيست ونهم آذر 1336براثر بيماری قلبی برای هميشه خاموش شد.
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
روح الله خالقی

روح الله خالقی









روح الله خالقي در سال 1285 در شهرستان کرمان متولد شد و از شاگردان ممتاز و بزرگ استاد علينقي وزيري بود. وي يکي از مفاخر موسيقي ملي ايران بود، بهترين سالهاي زندگي خود را صرف پيشرفت موسيقي ملي ايران و تعليم و تعلم هنرجويان در راه اين هنر ارزنده و آسماني و ظريف کرد. وي خود شناختي کامل و همه جانبه در موسيقي ايراني و فرنگي داشت.
آثار متعددي، شامل متدها و دستورهاي علمي براي تدريس موسيقي ملي، قطعات ارکستري، قطعات آواز، اتودها، آثار ساده براي مدارس، کتابها و نوشته ها و رسالات علمي از جمله: «نظري به موسيقي» و «سرگذشت موسيقي ايران» در دو جلد و غيره... از او بجاي مانده که داراي ارزشي گرانبها و پربار مي باشند.
آهنگ ها و ديگر آثار استاد خالقي بالغ بر يکصد آهنگ مي باشد که همگي آنها تم ايراني دارند و اصالت موسيقي ايراني کاملاً در آنها رعايت گرديده است. از جمله: «آمدي حالا چرا» با شعر استاد شهريار و دو ترانه بختياري و آهنگهاي ور ساقي، نواي عروس، رقص چي بي، آه سحر، سرود آذر آبادگان، سرود اصفهان، قوچاني، بهار عشق، مستي عاشقان، شب جواني و شب من، و مي ناب که يکي ديگر از آثار خوب و به ياد ماندني اين استاد کم نظير فرهنگ صوتي ايران است.
زنده ياد روح الله خالقي، از سن شانزده سالگي به خدمت شادروان کلنل وزيري درآمد و مدت چهل و سه سال در خدمت استاد بود و کليه کارهاي خود را در امور موسيقي زير نظر ايشان انجام ميداد. ايشان به قدري به استاد خود عشق مي ورزيد که جلد دوم کتاب «سرگذشت موسيقي ايران» را اختصاص به استاد بزرگوار خود داد.
سرودهاي دلنشين و جاوداني مثل سرود «اي ايران» با شعر زيباي دکتر حسين گل گلاب و برنامه هاي جالب و متنوع "گل ها" وجود دارد که نشان دهنده دانش موسيقي و ذوق هنري اين هنرمند بي نظير ايران است.
استاد روح الله خالقي، علاوه بر رياست هنرستان موسيقي ملي، تا هنگام فوت رهبري ارکستر «گل ها» و عضويت شوراي موسيقي راديو ايران را به عهده داشت. سالها نيز سرپرستي ارکسترهاي شماره يک و دو راديو به عهده او بود و برنامه جالب و به ياد ماندني «يادي از هنرمندان» را که از بزرگان موسيقي و هنرمندان ارزنده و فقيد ياد ميکرد از ديگر کارها و آثار برجسته او مي باشد. يکي ديگر از آثار و خدمات بزرگ اين ابرمرد موسيقي ايران، برنامه «ساز و سخن» بود که در آن مطالبي راهگشا و آموزنده درباره موسيقي براي اهل اين فن داشت.
استاد روح الله خالقي، سالها از بيماري سرطان معده رنج مي برد و پس از يک عمل جراحي معده تا حدودي بهبودي حاصل کرد. پس از بهبودي با شوق و فعاليت هر چه تمامتر به کار موسيقي پرداخت و هيچگاه در تمام مدت بيست و چهار ساعت شبانه روز، جز چند ساعتي جهت استراحت بقيه را به کار ساختن آهنگها و نواهاي دل انگيز، جسم بيمار خود را تسکين ميداد. ولي پس از چندي بيماري و درد او را راهي سفر اتريش کرد و در بيمارستان شهر سالزبورگ بستري شد و دوباره مورد عمل جراحي قرار گرفت. اما متأسفانه دو روز بعد از عمل در شبانگاه بيست و يکم آبان ماه سال 1344 خورشيدي دار فاني را وداع گفت و موسيقي ايران و دوستدارانش را در اندوه و ماتم بسيار باقي گذاشت.
از زنده ياد استاد روح الله خالقي دو فرزند دختر و پسر به يادگار ماند که دختر راه پدر را در پيش گرفت و خود موسيقيداني بزرگ و فخر آفرين گرديد.
روح الله خالقي، مردي بود با تقوي و با ايمان که بعد از خداوند و ائمه اطهار (ع)، تمام ذرات وجودش مملو از عشق به ايران و ايراني بود و براي سربلندي وطنش ايران و به زيستي مردم اين سرزمين هميشه به درگاه حضرت اهديت دعا مي کرد و آرزومند سعادت ايرانيان بود. سرود زيبا و جاودان "اي ايران، اي مرز پر گهر" وي نمونه بارز اين ايران دوستي او مي باشد.
زنده ياد استاد روح الله خالقي، هيچگاه نمي ميرد و همواره يادش در خاطر مردم ايران و ايران دوستان و در تاريخ موسيقي و هنر ايران براي هميشه جاودان خواهد ماند، چه وي زندگاني بارور و پر بار فرهنگي و هنري داشت.
شادروان روح الله خالقي، يکي از بزرگمردان تاريخ موسيقي کشور است که خدمات بزرگ و شايان توجه او هيچگاه فراموش نخواهد شد و نامش در تاريخ موسيقي ايران جاودانه خواهد ماند.
 
بالا