aminkhodabandeh
عضو جدید
سلام
دیدمبدجوری همه گیج می زنین که آخر قراره چه کاره شین؟ فکر کنم با یه مثال بهتر بشه مشکلاتتون رو حل کنم.
صنعت حمل و نقل رو در نظر بگیرین! چه کسانی توی این صنعت هستن؟ مهندس راه سازی، مهندس ترافیک، مهندس راه آهن، مهندس مکانیک، مهندس هوافضا، مدیریت شهری، مدیریت راهداری، خلبان، راننده شوفر، ... .
ICT و با اغماض IT، هم یه صنعته که توش مدیر IT، مهندس IT، مهندس نرم افزار، مهندس سخت افزار، مهندس صنایع تحلیل سیستم، مهندس مخابرات، مهندس الکترونیک، ... کار می کنن. هر کدوم هم یه وظیفه ای دارن که البته تو کار هم دخالت هم می کنن و درباره کار دیگران نظر می دن (یه نگاهی به صنعت حمل و نقل بندازی بهتر این دخالتها رو متوجه میشی).
مهندس مخابرات وظیفه اش تهیه سیستمهای انتقال داده و اطلاعات است،
مهندس الکترونیک وظیفه اش ساخت آی سی ها و تجهیزات و طراحی مدارهای مورد نیاز برای کمک به این سیستم انتقال و واسطه گری برای انسان هست. اونا CPU، کارت گرافیک، ... رو می سازن.
مهندس سخت افزار وظیفه اش ساختن وسایل و تجهیزات سخت افزاری مورد نیاز برای مدیریت این اطلاعات در سطح صفر و یک است و اساس کارش روی کار مهندس مخابرات و مهندس الکترونیک است. مهندس سخت افزار به اون کارها منطق می ده. اون روتر طراحی می کنه، آی سی ها رو ترکیب می کنه و مادربورد می سازه. به CPU دستوراتی می ده که چگونه وسایل سخت افزاری رو ترکیب کنه. در عین حال شبکه رو طراحی و آنالیز می کنه و می بنده، ...
مهندس نرم افزار می یاد روی بستر کار مهندس سخت افزار، نرم افزارهای سیستمی و کاربردی رو درست می کنه اما درست کردن نرم افزارهای کاربردی رو به تنهایی نمی تونه انجام بده. اون اول باید بتونه کاری که سیستمهای اطلاعاتی کاغذی و آدمها انجام می دن رو درک کنه اما اینقدر تو دانشگاه بهش برنامه نویسی، کامپایلر، الگوریتم یاد دادن که دیگه بلد نیست با آدمها خوب ارتباط برقرار کنه
پس مهندس صنایع تحلیل سیستم می یاد وسط، اون خوب بلده حرف بزنه، از کار هر کس هم 2 واحد پاس کرده، حرفشونو بفهمی نفهمی متوجه میشه، البته یاد گرفته که حرف مفت هم بزنه ولی مفت حرف نزنه. بلده که مشتری چجور سیستمی رو می خواد، می تونه خوب از زیر زبون مشتری چیزهایی رو در بیاره که خود مشتری فکرشو هم نمی کرد اون چیزها رو نیاز داره.
خوب مهندس IT چه کاره است این وسط. اون شترگاوپلنگ تشریف داره. یه ذره صنایع خونده، یه ذره نرم افزار، یه ذره شبکه. اقیانوس 2 سانتی. ولی تو ایران همین جواب می ده. دلالی بین این مهندسها کار اصلی مهندس IT هست. البته این اون هست که باید تشخیص بده این سازمان یا شرکت چه سخت افزاری می خواد، چه نرم افزاری می خواد، چه شبکه ای، ... مدیر پروژه ایشون هستن. البته ایشون یه سری مدل و چارچوب هم برای خودش داره، zachman، FEAF، TEAF،.... درست مثل نرم افزاری ها که UML، SOA، BPM و ... دارن. اگه نرم افزاری ها Rational Rose دارن، اونا هم system architect دارن. لازم به ذکر است که همین آقا یا خانم مهندس IT هست که با مدیر IT میشینه و مشخص می کنه که چه پروژه هایی باید تعرف و اجرا بشه.
اما مدیر IT! ایشون وظیفه دارن پروژه های اطلاعاتی، منابع اطلاعاتی و هر چیزی که مربوط به دانش و اطلاعات بشه رو جوری سازماندهی کنن که با اهداف استراتژیک سازمان در یک راستا باشه. همون Business & IT Alignment. ایشون مترجم حرفهای مدیر عامل و هیئت مدیره برای اون مهندسهای عزیز هستن.
سر درد گرفتم! بای!
دیدمبدجوری همه گیج می زنین که آخر قراره چه کاره شین؟ فکر کنم با یه مثال بهتر بشه مشکلاتتون رو حل کنم.
صنعت حمل و نقل رو در نظر بگیرین! چه کسانی توی این صنعت هستن؟ مهندس راه سازی، مهندس ترافیک، مهندس راه آهن، مهندس مکانیک، مهندس هوافضا، مدیریت شهری، مدیریت راهداری، خلبان، راننده شوفر، ... .
ICT و با اغماض IT، هم یه صنعته که توش مدیر IT، مهندس IT، مهندس نرم افزار، مهندس سخت افزار، مهندس صنایع تحلیل سیستم، مهندس مخابرات، مهندس الکترونیک، ... کار می کنن. هر کدوم هم یه وظیفه ای دارن که البته تو کار هم دخالت هم می کنن و درباره کار دیگران نظر می دن (یه نگاهی به صنعت حمل و نقل بندازی بهتر این دخالتها رو متوجه میشی).
مهندس مخابرات وظیفه اش تهیه سیستمهای انتقال داده و اطلاعات است،
مهندس الکترونیک وظیفه اش ساخت آی سی ها و تجهیزات و طراحی مدارهای مورد نیاز برای کمک به این سیستم انتقال و واسطه گری برای انسان هست. اونا CPU، کارت گرافیک، ... رو می سازن.
مهندس سخت افزار وظیفه اش ساختن وسایل و تجهیزات سخت افزاری مورد نیاز برای مدیریت این اطلاعات در سطح صفر و یک است و اساس کارش روی کار مهندس مخابرات و مهندس الکترونیک است. مهندس سخت افزار به اون کارها منطق می ده. اون روتر طراحی می کنه، آی سی ها رو ترکیب می کنه و مادربورد می سازه. به CPU دستوراتی می ده که چگونه وسایل سخت افزاری رو ترکیب کنه. در عین حال شبکه رو طراحی و آنالیز می کنه و می بنده، ...
مهندس نرم افزار می یاد روی بستر کار مهندس سخت افزار، نرم افزارهای سیستمی و کاربردی رو درست می کنه اما درست کردن نرم افزارهای کاربردی رو به تنهایی نمی تونه انجام بده. اون اول باید بتونه کاری که سیستمهای اطلاعاتی کاغذی و آدمها انجام می دن رو درک کنه اما اینقدر تو دانشگاه بهش برنامه نویسی، کامپایلر، الگوریتم یاد دادن که دیگه بلد نیست با آدمها خوب ارتباط برقرار کنه
پس مهندس صنایع تحلیل سیستم می یاد وسط، اون خوب بلده حرف بزنه، از کار هر کس هم 2 واحد پاس کرده، حرفشونو بفهمی نفهمی متوجه میشه، البته یاد گرفته که حرف مفت هم بزنه ولی مفت حرف نزنه. بلده که مشتری چجور سیستمی رو می خواد، می تونه خوب از زیر زبون مشتری چیزهایی رو در بیاره که خود مشتری فکرشو هم نمی کرد اون چیزها رو نیاز داره.
خوب مهندس IT چه کاره است این وسط. اون شترگاوپلنگ تشریف داره. یه ذره صنایع خونده، یه ذره نرم افزار، یه ذره شبکه. اقیانوس 2 سانتی. ولی تو ایران همین جواب می ده. دلالی بین این مهندسها کار اصلی مهندس IT هست. البته این اون هست که باید تشخیص بده این سازمان یا شرکت چه سخت افزاری می خواد، چه نرم افزاری می خواد، چه شبکه ای، ... مدیر پروژه ایشون هستن. البته ایشون یه سری مدل و چارچوب هم برای خودش داره، zachman، FEAF، TEAF،.... درست مثل نرم افزاری ها که UML، SOA، BPM و ... دارن. اگه نرم افزاری ها Rational Rose دارن، اونا هم system architect دارن. لازم به ذکر است که همین آقا یا خانم مهندس IT هست که با مدیر IT میشینه و مشخص می کنه که چه پروژه هایی باید تعرف و اجرا بشه.
اما مدیر IT! ایشون وظیفه دارن پروژه های اطلاعاتی، منابع اطلاعاتی و هر چیزی که مربوط به دانش و اطلاعات بشه رو جوری سازماندهی کنن که با اهداف استراتژیک سازمان در یک راستا باشه. همون Business & IT Alignment. ایشون مترجم حرفهای مدیر عامل و هیئت مدیره برای اون مهندسهای عزیز هستن.
سر درد گرفتم! بای!
