يكي از موضوعات مهم و مطرح در مهندسي نفت، مديريت مخازن نفت و گاز است. توليد بهينه و بيشتر از مخزن مستلزم برنامهريزي، سازماندهي و نظارت صحيح و قوي بر عملياتهاي مرتبط با مخزن و توسعه آن است. "مديريت مخزن" پاسخي به اين دغدغههاست. متن ذيل حاصل گفتگويي است كه با مهندس آلآقا، مدير مهندسي نفت شركت متن (مهندسي و توسعه نفت)، صورت گرفته است:ضمن تشكر از شركت شما در اين گفتگو در ابتدا لطفاً بفرماييد مديريت مخزن چيست؟ و مدير مخزن كيست؟
اگر بخواهيم مديريت مخازن را به عنوان يك مقوله علمي در نظر بگيريم، بايد آن را به صورت علمي تعريف كنيم. اما اگر سؤال شما اين باشد كه بنده به عنوان يك كارشناس مخزن، از اين عنوان چه چيزي ميفهمم، بايد عرض كنم كه مديريت مخزن ضمن اينكه شامل مهندسي مخزن است، خيلي فراتر از آن است.
مخزن به مثابة يك موجود واقعي است كه دور از دسترس ماست و ما صرفاً بنا به بازتابهاي مخزن به فعاليتهاي خود مثل توليد و غيره حدسياتي راجع به مخزن ميزنيم. اين حدسها با بهدست آوردن اطلاعات بيشتر از مخزن كاملتر ميشود. اين مساله كه شناخت مخزن نام دارد، ابزاري براي رسيدن به هدف اصلي، يعني توليد صحيح از مخزن است. مديريت مخزن شامل كليه مسائل مربوط به مخزن است؛ يعني چگونه يك مخزن را از آغاز تا پايان مديريت كنيم: حفاري و توليد از مخزن جزو آن است، انجام روشهاي ازدياد برداشت بهموقع جزو آن است، چگونگي استفاده از فرآوري مصنوعي گاز (gas lifting) جزو آن است و خلاصه آنكه مديريت مخزن عبارت است از برنامهريزي براي كليه امور مربوط به مخزن و نظارت بر آن.
البته مدير مخزن، حفاري نميكند، اما تعيين ميكند كه حفاري بايد در چه عمقي و در چه مكانهايي انجام شود و چند چاه حفر شود. اتخاذ تصميماتي در خصوص اينكه در چه مراحلي حفر چاه توصيفي بايد شروع شود، چگونگي توليد، اندازهگيري فشار، اندازه گيري ميزان گاز و چگونگي كنترل آن و غيره، از جمله وظايف مدير مخزن است. مديريت مخزن مثل مديريت يك دانشگاه، يعني رسيدگي، نظارت، برنامهريزي در تمام مسائل مربوط به آن. پس مديريت مخزن عبارت است از يك جريان فعال و يك ارگانيزم متغير و متحول.
آيا مدير مخزن در برنامهريزي نيروي انساني هم دخالت ميكند؟
برنامهريزي نيروي انساني و مديريت مخزن، لازم و ملزوم يكديگر هستند. اگر برنامهريزي نيروي انساني نداشته باشيد، نميتوانيد مديريت مخزن داشته باشيد. گروه مديريت مخزن، مخصوصاً سرگروهها، فقط مهندس مخزن نيستند؛ بلكه بايد فردي را به عنوان مدير انتخاب كرد كه با داشتن زمينه قبلي آشنايي با مهندسي مخازن، به صورت عملي با بهرهبرداري هم آشنا باشد. شما وقتي ميگوييد اين چاه را آزمايش كن، بايد بدانيد در اين چاهها آزمايش ممكن است يا خير. شما اگر در اين ميدان كار كرده باشيد و آنرا بشناسيد، مثلاً ميدانيد كه فلان چاه محدوديت فلان را دارد، بنابراين وقتي برنامه آزمايش چاه را ميدهيد يك برنامه واقعي ميدهيد. به عنوان مثال، وقتي يك مخزن را شناسايي كرديم و ديديم كه اين مخزن يك شرايط خاص سيال دارد، نتيجه ميگيريم كه بعد از دو سال بايد برنامة تزريق را شروع كنيم. اين كار لازمهاش اين است كه نيروي انساني كه اين كار را بايد بكند؛ وجود داشته باشد. ميبينيد كه مديريت مخزن به نوعي يك شركت نفت كوچك است
.
بد نيست يك بار ديگر فرآيند مديريت مخزن را به طور نسبتاً كاملتري توصيف ميكنيد تا بررسي كنيم كه آيا چنين فرايندي هماكنون در كشور ما وجود دارد يا خير؟
مديريت مخزن شامل تمام مسائل مرتبط با مخزن و حتي شناخت جغرافيايي منطقه است. هيچ چيزي وجود ندارد كه بيرون از اين دايره باشد. روند تصميمگيري و فرآيند مديريت مخزن متاثر از ساختار كلي شركت نفت است و بنابر اينكه به چه شيوه اي تصميمگيري كنيد، فرايند مديريت مخزن فرق ميكند.
در هر حال اكتشاف را مديريت اكتشاف انجام ميدهد. مدير اكتشاف بر اساس زمينشناسي، ژئوشيمي، ژئوفيزيك و غيره، لرزهنگاري ميكند و ساختمانهاي مناسب را پيدا ميكند. اگر منطقة مناسبي پيدا كردند، موضوع را به مديريت نفت و به برنامهريزي تلفيقي ارجاع ميدهند. از طرف ديگر، برنامهريزي تلفيقي برنامه توليد از واحدهاي بهرهبرداري را تهيه ميكند. در كنار آن از طريق سازمان مديريت و برنامهريزي و مصوبات هيأت دولت و وزارت نفت، نياز دولت، برنامههاي مورد نظر و دستورات و انتظارات را ابلاغ ميكند. بنابراين دستور توسعه فلان ميدان را برنامهريزي تلفيقي صادر ميكند.
اگر بخواهيم مديريت مخازن را به عنوان يك مقوله علمي در نظر بگيريم، بايد آن را به صورت علمي تعريف كنيم. اما اگر سؤال شما اين باشد كه بنده به عنوان يك كارشناس مخزن، از اين عنوان چه چيزي ميفهمم، بايد عرض كنم كه مديريت مخزن ضمن اينكه شامل مهندسي مخزن است، خيلي فراتر از آن است.
مخزن به مثابة يك موجود واقعي است كه دور از دسترس ماست و ما صرفاً بنا به بازتابهاي مخزن به فعاليتهاي خود مثل توليد و غيره حدسياتي راجع به مخزن ميزنيم. اين حدسها با بهدست آوردن اطلاعات بيشتر از مخزن كاملتر ميشود. اين مساله كه شناخت مخزن نام دارد، ابزاري براي رسيدن به هدف اصلي، يعني توليد صحيح از مخزن است. مديريت مخزن شامل كليه مسائل مربوط به مخزن است؛ يعني چگونه يك مخزن را از آغاز تا پايان مديريت كنيم: حفاري و توليد از مخزن جزو آن است، انجام روشهاي ازدياد برداشت بهموقع جزو آن است، چگونگي استفاده از فرآوري مصنوعي گاز (gas lifting) جزو آن است و خلاصه آنكه مديريت مخزن عبارت است از برنامهريزي براي كليه امور مربوط به مخزن و نظارت بر آن.
البته مدير مخزن، حفاري نميكند، اما تعيين ميكند كه حفاري بايد در چه عمقي و در چه مكانهايي انجام شود و چند چاه حفر شود. اتخاذ تصميماتي در خصوص اينكه در چه مراحلي حفر چاه توصيفي بايد شروع شود، چگونگي توليد، اندازهگيري فشار، اندازه گيري ميزان گاز و چگونگي كنترل آن و غيره، از جمله وظايف مدير مخزن است. مديريت مخزن مثل مديريت يك دانشگاه، يعني رسيدگي، نظارت، برنامهريزي در تمام مسائل مربوط به آن. پس مديريت مخزن عبارت است از يك جريان فعال و يك ارگانيزم متغير و متحول.
آيا مدير مخزن در برنامهريزي نيروي انساني هم دخالت ميكند؟
برنامهريزي نيروي انساني و مديريت مخزن، لازم و ملزوم يكديگر هستند. اگر برنامهريزي نيروي انساني نداشته باشيد، نميتوانيد مديريت مخزن داشته باشيد. گروه مديريت مخزن، مخصوصاً سرگروهها، فقط مهندس مخزن نيستند؛ بلكه بايد فردي را به عنوان مدير انتخاب كرد كه با داشتن زمينه قبلي آشنايي با مهندسي مخازن، به صورت عملي با بهرهبرداري هم آشنا باشد. شما وقتي ميگوييد اين چاه را آزمايش كن، بايد بدانيد در اين چاهها آزمايش ممكن است يا خير. شما اگر در اين ميدان كار كرده باشيد و آنرا بشناسيد، مثلاً ميدانيد كه فلان چاه محدوديت فلان را دارد، بنابراين وقتي برنامه آزمايش چاه را ميدهيد يك برنامه واقعي ميدهيد. به عنوان مثال، وقتي يك مخزن را شناسايي كرديم و ديديم كه اين مخزن يك شرايط خاص سيال دارد، نتيجه ميگيريم كه بعد از دو سال بايد برنامة تزريق را شروع كنيم. اين كار لازمهاش اين است كه نيروي انساني كه اين كار را بايد بكند؛ وجود داشته باشد. ميبينيد كه مديريت مخزن به نوعي يك شركت نفت كوچك است
بد نيست يك بار ديگر فرآيند مديريت مخزن را به طور نسبتاً كاملتري توصيف ميكنيد تا بررسي كنيم كه آيا چنين فرايندي هماكنون در كشور ما وجود دارد يا خير؟
مديريت مخزن شامل تمام مسائل مرتبط با مخزن و حتي شناخت جغرافيايي منطقه است. هيچ چيزي وجود ندارد كه بيرون از اين دايره باشد. روند تصميمگيري و فرآيند مديريت مخزن متاثر از ساختار كلي شركت نفت است و بنابر اينكه به چه شيوه اي تصميمگيري كنيد، فرايند مديريت مخزن فرق ميكند.
در هر حال اكتشاف را مديريت اكتشاف انجام ميدهد. مدير اكتشاف بر اساس زمينشناسي، ژئوشيمي، ژئوفيزيك و غيره، لرزهنگاري ميكند و ساختمانهاي مناسب را پيدا ميكند. اگر منطقة مناسبي پيدا كردند، موضوع را به مديريت نفت و به برنامهريزي تلفيقي ارجاع ميدهند. از طرف ديگر، برنامهريزي تلفيقي برنامه توليد از واحدهاي بهرهبرداري را تهيه ميكند. در كنار آن از طريق سازمان مديريت و برنامهريزي و مصوبات هيأت دولت و وزارت نفت، نياز دولت، برنامههاي مورد نظر و دستورات و انتظارات را ابلاغ ميكند. بنابراين دستور توسعه فلان ميدان را برنامهريزي تلفيقي صادر ميكند.