ارمیامهاجر
عضو جدید
مختار كیست؟
مختار بن ابى عبیدة بن مسعود بن عمرو بن عمیر بن عوف بن قسى بن هنبة بن بكر بن هوازن؛(1) از قبیله ثقیف؛ كـه قبیله مشهـور و گستردهاى از هـوازن، از اعراب منطقه طائف اسـت، میباشد.(2) كنیهاش ابواسحاق(3)؛ و لقـبش كـیـسـان بود كه فـرقـه كـیـسـانیه منسوب به او است. كیسان به معناى زیرك و تیزهوش است.(4)
طبق روایتى، اصـبـغ بـن نـبـاتـه، از یـاران امـیـرالمـؤمـنین مىگوید: "لقب كیس را امیرالمؤمنین به مختار دادنـد."(5)
پـدر مـخـتـار ابـوعـبـیـده ثـقـفـى است كه در اوایـل خـلافـت عـمـر از طـائف بـه مـدیـنـه آمـد و در آنجـا سـاكن شد.(6) وى یكى از سـرداران بـزرگ جـنـگ بـا ارتـش كـسـرى(ایـران) در زمـان عمر بود. (7) ماجراى رشـادت این دلیرمرد در واقعه یوم الجسر در جنگ با ارتش ایران در منطقه بصره معروف است.(8)
مـادر مـخـتـار دومـه است كه از زنـان بـا شخصیت بـود و او را صـاحـب عقل و راى و بلاغت و فصاحت دانستهاند.(9)
وى ادب و فضائل اخلاقى را از مكتب اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) آموخت،(10) و در آغاز جوانى، هـمراه با پدر و عموى خود براى شركت در جنگ با لشكر فُرس به عراق آمد و خاندان او همانند بسیارى از مسلمانان صدر اسلام، در عراق و كوفه ماندند. مختار در كنار امیرالمؤمنین(علیه السلام) بود و پـس از شهادت آن حضـرت، بـراى مدتى كوتاه به بصره آمد و در آنجـا سـاكـن شد.(11)
علامه مجلسى(ره) مىفرماید:
مـختار، فضایل اهل بیت پیامبر اكرم را بیان مىكرد و حتى مناقب امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) را براى مردم منتشر مىساخت و معتقد بود كه خاندان پیامبر از هر كس براى امامت و حكومت پس از پیـامبـر سـزاوارتـرند و از مصـایـبى كـه بـر خـانـدان پیامبر وارد شده، ناخشنود بود.(12)
خاندان مختـار از شیعیان مخلص و علاقهمنـدان بـه اهل بیت رسالت(علیهم السلام) بودند.
----------------
- تـاریخ طبرى، محمد بن جریر طبرى، ج 6، ص 7؛ تاریخ یعقوبى، احمد بن ابى یـعـقـوب، ج 2، ص 258؛ كـامـل فـى التـاریـخ، ابـن اثـیـر، ج 4، ص 163؛ بـحـار الانـوار، محمدباقر مجلسى ،ج 45، ص 350.
2- مـعجم قبائل العرب، عمر رضا كحاله، ج 1، ص 148- 149؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید معتزلى، ج 8، ص 303.
3- بحارالانوار، ج 45، ص 350؛ كامل ابن اثیر، ج 4، ص 171.
4- بـحـارالانـوار، ج 45، ص 345؛ قاموس، محمد بن یعقوب فیروز آبادى، ج 1، ص 257؛ وفیات الاعیان، ابن خلكان، ج 4، ص 172.
5- بحارالانوار، ج 45، ص 344؛ رجال كشى، ص 127.
6- مروج الذهب، ج 2، ص 315؛ انساب الاشراف، ج 6، ص 375.
7- الغـارات، ابـراهـیـم بـن مـحـمـد ثـقـفـى، ج 2، ص 517؛ كامل ابن اثیر، ج 2، ص 433.
8- انساب الاشراف، ج 6، ص 375؛ بحارالانوار، ج 45، ص 350.
9- همان .
10- مـقـتـل الحـسـیـن، عـبـدالرزاق موسوى مقرم، ص 167؛ حیاة الامام الحسین، باقر شریف القرشى، ج 3، ص 454.
11- الاعلام، خیرالدین الزركلى، ج 8، ص 70.
12- بحارالانوار، ج 45، ص 352.
مختار بن ابى عبیدة بن مسعود بن عمرو بن عمیر بن عوف بن قسى بن هنبة بن بكر بن هوازن؛(1) از قبیله ثقیف؛ كـه قبیله مشهـور و گستردهاى از هـوازن، از اعراب منطقه طائف اسـت، میباشد.(2) كنیهاش ابواسحاق(3)؛ و لقـبش كـیـسـان بود كه فـرقـه كـیـسـانیه منسوب به او است. كیسان به معناى زیرك و تیزهوش است.(4)
طبق روایتى، اصـبـغ بـن نـبـاتـه، از یـاران امـیـرالمـؤمـنین مىگوید: "لقب كیس را امیرالمؤمنین به مختار دادنـد."(5)
پـدر مـخـتـار ابـوعـبـیـده ثـقـفـى است كه در اوایـل خـلافـت عـمـر از طـائف بـه مـدیـنـه آمـد و در آنجـا سـاكن شد.(6) وى یكى از سـرداران بـزرگ جـنـگ بـا ارتـش كـسـرى(ایـران) در زمـان عمر بود. (7) ماجراى رشـادت این دلیرمرد در واقعه یوم الجسر در جنگ با ارتش ایران در منطقه بصره معروف است.(8)
مـادر مـخـتـار دومـه است كه از زنـان بـا شخصیت بـود و او را صـاحـب عقل و راى و بلاغت و فصاحت دانستهاند.(9)
وى ادب و فضائل اخلاقى را از مكتب اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) آموخت،(10) و در آغاز جوانى، هـمراه با پدر و عموى خود براى شركت در جنگ با لشكر فُرس به عراق آمد و خاندان او همانند بسیارى از مسلمانان صدر اسلام، در عراق و كوفه ماندند. مختار در كنار امیرالمؤمنین(علیه السلام) بود و پـس از شهادت آن حضـرت، بـراى مدتى كوتاه به بصره آمد و در آنجـا سـاكـن شد.(11)
علامه مجلسى(ره) مىفرماید:
مـختار، فضایل اهل بیت پیامبر اكرم را بیان مىكرد و حتى مناقب امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) را براى مردم منتشر مىساخت و معتقد بود كه خاندان پیامبر از هر كس براى امامت و حكومت پس از پیـامبـر سـزاوارتـرند و از مصـایـبى كـه بـر خـانـدان پیامبر وارد شده، ناخشنود بود.(12)
خاندان مختـار از شیعیان مخلص و علاقهمنـدان بـه اهل بیت رسالت(علیهم السلام) بودند.
----------------
- تـاریخ طبرى، محمد بن جریر طبرى، ج 6، ص 7؛ تاریخ یعقوبى، احمد بن ابى یـعـقـوب، ج 2، ص 258؛ كـامـل فـى التـاریـخ، ابـن اثـیـر، ج 4، ص 163؛ بـحـار الانـوار، محمدباقر مجلسى ،ج 45، ص 350.
2- مـعجم قبائل العرب، عمر رضا كحاله، ج 1، ص 148- 149؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید معتزلى، ج 8، ص 303.
3- بحارالانوار، ج 45، ص 350؛ كامل ابن اثیر، ج 4، ص 171.
4- بـحـارالانـوار، ج 45، ص 345؛ قاموس، محمد بن یعقوب فیروز آبادى، ج 1، ص 257؛ وفیات الاعیان، ابن خلكان، ج 4، ص 172.
5- بحارالانوار، ج 45، ص 344؛ رجال كشى، ص 127.
6- مروج الذهب، ج 2، ص 315؛ انساب الاشراف، ج 6، ص 375.
7- الغـارات، ابـراهـیـم بـن مـحـمـد ثـقـفـى، ج 2، ص 517؛ كامل ابن اثیر، ج 2، ص 433.
8- انساب الاشراف، ج 6، ص 375؛ بحارالانوار، ج 45، ص 350.
9- همان .
10- مـقـتـل الحـسـیـن، عـبـدالرزاق موسوى مقرم، ص 167؛ حیاة الامام الحسین، باقر شریف القرشى، ج 3، ص 454.
11- الاعلام، خیرالدین الزركلى، ج 8، ص 70.
12- بحارالانوار، ج 45، ص 352.