>>> * محفل دل سوختگان * <<<

behnam_elec

کاربر بیش فعال
سلام به همهبی معرفتا بابا کجایين پس من 10دقیقهس دارم دنبال این تاپیک میگردم
بچه ها شاید یاور نکنید از وقتی که گفتم میخوام دوباره شروع کنم
فکرش از ذهنم بیرون نمیره
قبلی رو میگم نمیدونم بخدا چیکار کنم
دارم دیونه میشم
همش تو فکرمه تو دانشگاه تو شرکت تو خواب و بیداری تو خوشی تو غم
نمیدونم چی کار کنم
یه نفر رو هم تو دانشگاه دیم خدای واقعا برازندس و خانم سر سنگین و نجیب و درس خون
اما یه انگشتر نقره تو انگشتشه
نمیدونم الکیه راسته یا..... نمیدونم
چند بارم خواستم بهش بگم اما مگه میشد مممممممممممممممممنننن دستو پام دوباره میلرزید
بخدا داشتم داشتم شاخ در میاوردم که منم یا نه
نتونستم بهشبگ اما بنظرم متوجه شده که من دارم دنبالش میرم یا حواسم بهشهاما خوب گفتم اگه مجردم باشه پوستم کندس تا بله رو ازش بگیرم
از اونورم که هی اون میادتو خاطرم
بخدا رو هوا موندم دارم سر به بیابون میزارم
کسی میاد با هم بریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یه مشاوره بدن اینکاره هاش
متظرم
راستی مدیکال تو کجایی هان بابا دلمون به تو خوش بودا عزیز
مهرا چصوری کجای نیستی؟؟؟؟؟؟؟؟/
 

jigsaw

عضو جدید
کاربر ممتاز
با عرض شرمندگی ! از بچگی ادبیاتم ضعیف بود ...!!!
 

مهرا

عضو جدید
سلام به همهبی معرفتا بابا کجایين پس من 10دقیقهس دارم دنبال این تاپیک میگردم
بچه ها شاید یاور نکنید از وقتی که گفتم میخوام دوباره شروع کنم
فکرش از ذهنم بیرون نمیره
قبلی رو میگم نمیدونم بخدا چیکار کنم
دارم دیونه میشم
همش تو فکرمه تو دانشگاه تو شرکت تو خواب و بیداری تو خوشی تو غم
نمیدونم چی کار کنم
یه نفر رو هم تو دانشگاه دیم خدای واقعا برازندس و خانم سر سنگین و نجیب و درس خون
اما یه انگشتر نقره تو انگشتشه
نمیدونم الکیه راسته یا..... نمیدونم
چند بارم خواستم بهش بگم اما مگه میشد مممممممممممممممممنننن دستو پام دوباره میلرزید
بخدا داشتم داشتم شاخ در میاوردم که منم یا نه
نتونستم بهشبگ اما بنظرم متوجه شده که من دارم دنبالش میرم یا حواسم بهشهاما خوب گفتم اگه مجردم باشه پوستم کندس تا بله رو ازش بگیرم
از اونورم که هی اون میادتو خاطرم
بخدا رو هوا موندم دارم سر به بیابون میزارم
کسی میاد با هم بریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یه مشاوره بدن اینکاره هاش
متظرم
راستی مدیکال تو کجایی هان بابا دلمون به تو خوش بودا عزیز
مهرا چصوری کجای نیستی؟؟؟؟؟؟؟؟/
ااااااااااا
خیلی بده که ...
جواب اون خانومه چی بود؟؟؟قبول کرد؟؟؟
خوب خوبه دیگه چرا بهانه میاری دیدی وقتی آدم عزیزی رو از دست میده بعد یه مدت درد از دست دادنش کم میشه؟؟؟
اینم همونه فرقی نداره که یکی رو جایگذین کن یادت میره
 

behnam_elec

کاربر بیش فعال
سلام نه بابا شنبه رفتم بهش كفتم
طفلك رو انكار برق كرفته بود؛
كفت اقا بهنام من ازدواج كردم؛
منم كفتم آخ
شرمندم.
بايد حدس ميزدم همجين دختري خواهان زياد داره؛
خوب اينم از شانس ما
اما بايد بكم خيلي فكر اولي اذيتم ميكنه؛كاش فراموشش شه يا من بميرم تا با من بياد زيره خاك
 

behnam_elec

کاربر بیش فعال
سلام بر و بچ چطورین کجایین بابا دلمون گرفت بخدا خیلی خلوت شده اینجا
کسی پست نمیده
راستی تولدم بود 9 خیلی حال کردم تو دانشگاه و خونه ترکوندن دمشون گرم حالو هوام عوض شد
دیگه کسی دل سوخته نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اخ که جیگرم کباب شد
 

مهرا

عضو جدید
سلام
خوش به حالت شده دیگه همه تحویلت میگیرن
واقعا همچین حرفی زد؟؟؟
مهندس با دختر عمت صحبت کن ایشون میتونن کمکت کنن خانوما استاد این کاران
اگر خواستی خود کشی کنی من روش های زیادی بلدما که بهت پیشنهاد بدم
بهنام جان این راهش نیست که تو بمیری تا فراموشش کنی دنبال یه راه بهتر باش
 

behnam_elec

کاربر بیش فعال
سلام
خوش به حالت شده دیگه همه تحویلت میگیرن
واقعا همچین حرفی زد؟؟؟
مهندس با دختر عمت صحبت کن ایشون میتونن کمکت کنن خانوما استاد این کاران
اگر خواستی خود کشی کنی من روش های زیادی بلدما که بهت پیشنهاد بدم
بهنام جان این راهش نیست که تو بمیری تا فراموشش کنی دنبال یه راه بهتر باش

سلام
اره همین حرفو زد
یعنی چی برم از دختر عمم بپرسم هان:mad:
تازه من منظورم این بود تا وقتی من زنده ام با ها مه و اذیتم میکنه فقط با مرگمه که میتونم ازش خلاصی پیدا کنم
 

مهرا

عضو جدید
سلام
اره همین حرفو زد
یعنی چی برم از دختر عمم بپرسم هان:mad:
تازه من منظورم این بود تا وقتی من زنده ام با ها مه و اذیتم میکنه فقط با مرگمه که میتونم ازش خلاصی پیدا کنم
علیکه سلام
خوب خدا نخواسته چرا بهت بر خرده؟؟؟
خوب برو به دختر عمت بگو برات یه دختر خوب پیدا کنه خانوما راحت تر میفهمن چه خانومی چه جوریه تا یه آقا
حالا من منظور بدی نداشتم هر جور خودت راحتی
 

Medical_eng87

عضو جدید
کاربر ممتاز

 

behnam_elec

کاربر بیش فعال
سلام خوبین بچه ها
خیلی داغونم
همیشه از بی دلیلی اون برای ترک کردنم میگفتم اما 3روز پیش خودش زنگ زدو من قسمش دادم که راستشو بگه که چرا حکم جدای برامون گرفتو صادر کرد
گفت که عاشق شدم
عاشق پسر خالم شدم
خیلی خونسرد اینو میگفتو ن از تو نابود شدم
وقتی که گفتم پس چرا تو اغوشم بودی پس چرا اون کارهارو انجام دادی
جوابش فقط سکوت بودو گریه
شما بگید این کافیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟///
این جواب دل شکسته منه
جواب شبهای بارونیه منه
جواب تنهاییه منه
جواب اون همه عذاب منه
جوابش به تمام سوالاته من سکوت بود
من هم گفتم چرا زودتر نگفتی
بخدا همیشه بهش میگفتم که من از تو نه گداییه عشق میکنم از میخوام که بزور پیشم باشی من تورو با کامه دل میخوامتو بس
اما اون بی اعتنا به یه دل به یه قلب به یه احساس به یه انسان رفت پی خوشیه قلب خودش
قشنگ نوشتی که
دوستت داشتمو ندانستی
دوست خواهی داشت اما او نمیداند
حالا اون به این رسیده
دیده تمام عشق اون برای یکی دیگه فقط رفع هوس بوده و بس
حالا برگشته که خیلی دیره.
شما جای من بودید چیکار میکردید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟///
 

Medical_eng87

عضو جدید
کاربر ممتاز
بله دیگه ، یکی از راه های مرحم برای دلسوختگی درس خوندنه!!!!!!!!!!!
 

Similar threads

بالا