مجموعه مقالات معماری منظر

liya.s

عضو جدید
باغ شازده (شاهزاده) ماهان در کرمان

باغ شازده (شاهزاده) ماهان در کرمان

باغ شازده (شاهزاده) ماهان در کرمان
یکی از زیباترین باغ‌های تاریخی ایران محسوب می‌شود. این باغ در حدود ۴ کیلومتری شهر ماهان و در دامنه کوه‌های تیگران واقع شده و مربوط به اواخر دوره قاجاریه می‌باشد.

این باغ به دستور عبدالحمید میرزا ناصرالدوله حاکم کرمان طی یازده سال حکمرانی وی (۱۲۹۸ ه . ق تا ۱۳۰۹ ه. ق) ساخته شد و با مرگ وی نیز بنای آن نیمه تمام رها شد. گفته می‌شود وقتی خبر مرگ ناگهانی حاکم را به ماهان می‌برند، بنّایی که مشغول تکمیل سردر ساختمان بود تغار گچی را که در دست داشته محکم به دیوار کوبیده و کار را رها کرده و فرار نموده است. به همین علت جاهای خالی کاشی‌ها را بر سردر ورودی می‌توان دید. تاریخ بنای باغ ۱۲۷۶ خورشیدی است.

این باغ از نمونه باغ تخت‌های ایرانی است و در زمینی مستطیلی شکل به مساحت پنج و نیم هکتار بنا شده و دارای سردر ورودی بسیار زیبایی است. بناهای باغ عبارتند از کوشک اصلی یعنی سکونتگاه دائمی و یا فصل مالک که در انتهای فوقانی باغ قرار دارد.



سردر خانه در مدخل باغ به صورت بنایی خطی جبهه ورودی باغ را اشغال کرده و در دو طبقه بنا گردیده است. طبقه فوقانی دارای اطاق‌هایی است که برای زندگی و پذیرایی پیش بینی شده‌اند. سایر بناهای خدماتی باغ از حصار اصلی استفاده نموده و به صورت دیواری مرکب بناهای مختلف خدماتی را در نقاط مناسب در خود جا داده است .



این باغ علاوه بر سردر، شامل عمارت شاه‌نشین و حمام نیز می‌باشد. در حال حاظر قسمت شاه‌نشین، به یک رستوران تبدیل شده و توسط بخش خصوصی اداره می‌شود.



در این باغ درختان میوه متنوعی به چشم می‌خورند و در جلوی عمارت هم حوض‌ها و فواره‌ها آب‌نمای زیبایی را تشکیل داده‌اند. منبع آب باغ رودخانه کوچک تیگران است. مسعودی بنای این باغ را از جنبه‌های مختلف معماری و نقش آب در آن بررسی کرده است .
هر ساله گردشگران از این باغ زیبای ایرانی بازدید می‌کنند و از زیبایی و طراوت آن لذت می‌برند.


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
باغ های گورکانی و باغ ایرانی

فایل PDFمحقق:فروهر شاکری

دانلود
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
نشریه : مديريت شهري پاييز و زمستان 1390; 9(28):61-80.

عنوان کامل مقاله : بررسي مفهومي باغسازي ايراني در رويکرد پديدارشناسي در معماري منظر، تبارشناسي و شاخص شناسي

نویسندگان : بمانيان محمدرضا*,صالح الهام

* دانشکده هنر و معماري، دانشگاه تربيت مدرس، تهران، ايران


چکیده :
باغسازي ايراني به عنوان يکي از اصلي ترين پديده ها در ساختار شکل دهنده به معماري و ساخت محوطه ها و فضاهاي باز در تاريخ ايران و تمام سرزمين هاي تحت نفوذ آن حضور داشته است. به واسطه اين حضور، ايرانيان در تمام شئون زندگي فردي و جمعي خود، ارتباط نزديکي با اين سنت و پديده کهن داشته اند از اين رو مي توان باغسازي ايراني را به عنوان يکي از اصلي ترين پديده ها در ساختار شکل دهنده به منظر و به طور عام طراحي محيط مصنوع در گذشته تاريخي ايران نام برد. در اين پژوهش قصد ارزش گذاري و برتري بخشيدن به باغسازي ايراني در معماري منظر را نداريم، بلکه هدف اصلي در پژوهش حاضر بيان احراز هويت در معماري منظر از طريق بررسي مولفه هاي فضا در باغسازي ايراني است. اينکه خوانايي فضا در ساختار کالبدي باغ ايراني براي مخاطب امروزي چگونه احراز مي گردد و اينکه آيا ساختار کالبدي اين پديده در خاطره جمعي ايرانيان، هنوز حضوري قابل توجه دارد يا نه، مورد توجه پژوهش حاضر نبوه و هرگونه پرسش در علل پيدايش اين تفکرات نيازمند واکاوي در پژوهش هاي ديگر است. روش تحقيق در اين پژوهش از نوع توصيفي - تحليلي و جمع آوري اطلاعات به شيوه کتابخانه اي و ميداني بوده است. نتايج حاصل در اين پژوهش بيانگر آن است که باغسازي ايراني، نظامي از شکل گيري مکان در همه ابعاد پديدارشناسانه اين مفهوم بوده است و مي توان از آن به عنوان يک نظام شايسته در معماري منظر معاصر به عنوان يکي از انتخاب هاي پيشرو در امر طراحي و ساماندهي محيط مصنوع در ارتباط با طبيعت، بدان پرداخت.

كليد واژه: باغسازي ايراني، پديدارشناسي، معماري منظر، مکان، اين هماني

.
.
.
 

پیوست ها

  • 28713902804.pdf
    726 کیلوبایت · بازدیدها: 0
آخرین ویرایش توسط مدیر:

DDDIQ

مدیر ارشد
آب , نماد , كوير


اميد ريسمانچيان دانشجوي كارشناسي ارشد معماري منظر شهيد بهشتي
مهتا حيدري دانشجوي كارشناسي ارشد معماري علم و صنعت

واژگان كليدي: نماد, سمبل, آب, باغ ايراني,نفس, روح, كالبد, صورت, معنا, جوشگاه, چشمه, سنت

چكيده:
كوير همواره مفهومي از خشكي و بي آبي را به دنبال داشته است و آب در معماري كوير به عنوان اصلي ترين عنصر حيات بخش مطرح بوده است . در جائيكه تضاد بين خشكي و آب جلوه گر مي شود, نگرش مردم نسبت به آب متفاوت از مردم ساير اقليم ها مي باشد. اين نگرش متفاوت زاينده ريشه ها و مفاهيم نمادين است كه همواره تبلوري كالبدي درمعماري كوير داشته است, نظير جوشگاههاي باغ ايراني كه نمادي از سرچشمه ها مي باشد و از اين جوشش و حركت آب در دل خاك زندگي و معماري كوير هستي ميگيرد. در كوير آب نيست اما هر خطي برخاك يادآور خاطره آب است و مهمترين عامل شكل دهنده به فضاي زندگي مردم. مكانيابي شهرها, نظم شبكه معابر, توالي فضاهاي باز و بسته مسكوني, امتداد حركت قناتها, تحت تاثير مقوله آب شكل گرفته است.
مسلم آن است كه جلوه هاي نمادين آب در معماري كوير يكي از عوامل هدايت كننده فكر معمار در خلق فضا بوده است, فضائي كه به واسطه سوار شدن بر مفاهيم عميق فكري و معنوي همواره مورد ستايش بوده و زندگي درون خود را حفظ كرده است. امروزه با از دست رفتن اين جلوه هاي نمادين و مفاهيم بنيادين در تفكرات معماري و خالي شدن كانسپتهاي طراحي از معنا, فضاهاي كالبدي زندگي به رفع نياز فيزيكي تنزل يافته اند. هدف از اين مقاله بازنگري مفاهيم نمادين آب در معماري كوير و تاثير آن بر زندگي مردم مي باشد.
 

پیوست ها

  • aab namad kavir.pdf
    684 کیلوبایت · بازدیدها: 0

SADISHA

عضو جدید
:heart:باغ ایرانی بررسی آنها:gol:
 

پیوست ها

  • باغ ایرانی.pdf
    3.3 مگایابت · بازدیدها: 0

SADISHA

عضو جدید
:gol:باغسازی ژاپنی وبررسی دوره های آن:heart:
 

پیوست ها

  • bagh sazi japan.zip
    564.7 کیلوبایت · بازدیدها: 0

DDDIQ

مدیر ارشد
مقايسه تطبيقي باغ هاي تخت شيراز و قصر قجر تهران

مرضيه اعتمادي پور
آرمين بهراميان

پژوهش حاضر در پي شناخت ويژگي هاي طراحي معماري و منظر دو باغ تخت شيراز و قصر قجر تهران و دستيابي به الگوهاي ساختاري و ماهوي و نيز نحوه ارتباط آن ها بايکديگر، با هدف احياي الگوي باغ تخت، و بهره گيري از آن ها در طراحي هاي نوين منظر است، چرا که اين دو باغ از شاخص ترين و اصيل ترين نمونه هاي باغ تختي است که خود از زيباترين و کمياب ترين انواع باغ ايراني است. فرضيه تحقيق، بهره گيري از الگوهاي طراحي باغ تخت شيراز در باغ قصر قجر است. سير پژوهش که با روش کتابخانه اي شکل مي گيرد، به تعيين حدود اين تاثيرپذيري مي پردازد، که آيا حدود الهام گيري تنها در زمينه الگوهاي ساختاري و کالبدي محدود شده و يا باغ قصر قجر پذيراي الگوهاي ماهوي و اصول اصلي طراحي معماري و منظر باغ تخت نيز بوده است. تشريح تعريف و تاريخچه اي از باغ تخت و نيز توصيف دقيق ساختاري هر دو باغ به عنوان پيش درآمدي براي ارائه تحليل ها و مقايسه هاي تطبيقي ميان الگوهاي مذکور در هر دو باغ مطرح مي شوند. نتيجه تحقيقات به اين صورت ارايه مي گردد که باغ قصر قجر باتوجه به تحليل ها و مقايسه هاي صورت گرفته و نيز تاخر زماني نسبت به باغ تخت شيراز، تنها در زمينه ساختاري و کالبدي طراحي منظر از آن تاثير پذيرفته است و تفاوت هاي ماهوي ميان الگوهاي طراحي اين دو باغ ديده مي شود که زمينه ساز دو گونه متفاوت از ارتباط باغ و طبيعت ميان آن ها گرديده است. باغ تخت طبق الگوهاي رايج ارتباطي ميان باغ و طبيعت در باغ ايراني داراي الگوي «با طبيعت» است و باغ قصر قجر نيز برخلاف بسياري از باغ هاي ايراني به الگوي «بر طبيعت» نزديک شده است

کليد واژه: باغ قصر قجر، باغ تخت، مطالعه تطبيقي، الگوي با طبيعت، الگوي بر طبيعت
 

پیوست ها

  • مقايسه تطبيقي ب&#1.pdf
    2.8 مگایابت · بازدیدها: 0

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
.
[h=2]تحلیل ساختار باغ‌های ایرانی[/h]نویسنده: محمد سالاری

باغ‌های ایرانی سابقه‌ای دیرینه، به قدمت تاریخ چند هزار ساله این مرز و بوم دارند. هدف از ساختن آن‌ها، در درجه‌ی اول، تولید محصولات باغی و میوه بوده‌است. این پدیده در طول زمان به تعداد بسیار زیاد به وجود آمده و از بین رفته‌است و تنها معدودی از آن‌ها که توسط ثروت‌مندترین افراد، هم‌چون شاهان، شاه‌زادگان و خان‌ها ساخته می‌شد، دارای وجه تفریحی هم بودند و به‌دلیل داشتن معماری پایدار و با ارزش و جریان آب دائمی، توانسته‌اند در کوران حوادث باقی بمانند و به عنوان نمونه‌هایی از باغ‌کاری ایرانی در اختیار نسل کنونی باشند. از این رو پژوهشگران کنونی نمی‌توانند تصور گسترده‌ای از پدیده همه‌گیر باغ‌کاری و شیوه‌های رایج آن داشته‌باشند. پژوهشگر کنونی هنگامی که به چنین پدیده‌ای برمی‌خورد، به توصیف بهشت‌گونة آن می‌پردازد و می‌کوشد در میان کلمات، راه به چرایی این زیبایی شگفت‌انگیز بیابد و ناگزیر، آن را بازتاب یا فرافکنی صورت بهشتی و بنا به اندیشة شناخت‌شناسانة افلاطون، سایه‌ای مْثُلی از بهشتی که از آن بیرون رانده‌شده، می‌انگارد. اما تصور ماورائی و افسانه‌ای از این باغ‌ها هنگامی بر هم می‌ریزد که بدانیم باغ‌های موجود، تنها معدودی باغ‌ باقی‌مانده از انبوه باغ‌های ایجاد شدة انسان‌های ایرانی هستند، که بسیاری از آن‌ها چنین زیبا نبودند و نیز این که باغ‌ها در درجة اول، کارگاه‌های تولید میوه به شمار می‌رفتند.
باغ‌ ایرانی، یکی از راه‌حل‌های ساکنان این مرز و بوم برای غلبه بر جبر جغرافیایی اقلیم نیمه بیابانی است. سرزمین ایران، که در پهنه بیابان‌های نیم‌کره شمالی زمین جای دارد، تنها به دلیل عبور دو رشته کوه بزرگ البرز و زاگرس و شاخه‌های جدا شده از آن‌ها، هم‌چون «کرکس»، «شیرکوه» و «بارز»، آب و هوایی متفاوت با صحراهای شمال آفریقا و عربستان یافته است. قله‌های این کوه‌ها، رطوبت گذرنده از فراز خود را به بند می‌کشند و در یخچال‌ها و سفره‌های زیرزمینی محبوس می‌کنند. از همین رو در فصل گرم، دره‌ها و دشت‌ها با عبور آب، خرمی و زندگی می‌یابند.
آب در چنین اقلیمی، کمیاب است و به سختی به‌دست می‌آید. برخی از آب‌ها در عمق دره‌ها جاری‌اند، برخی دیگر، فاصله‌ی زیادی تا زمین‌های به نسبت مسطح دارند و گروهی دیگر، در عمق چند ده متری و گاه بیش از یک صد متری زمین هستند. از این‌رو، برای دسترسی به آن، شیوه‌های گوناگونی با استفاده جوی‌ها، آب‌بند‌ها، تقسیم‌کننده‌ها و قنات‌ها به کار برده شده‌است. چنین است که پدیدار شدن و بیرون جستن آب از دل این خاکِ خشک، به معجزه‌ای می‌ماند وهم از این روست که واژة آب، بْن‌واژه‌ای آوایی، ناشی از شگفت‌زدگی است. از آب، واژه‌های ترکیبی بسیاری، هم‌چون آبادی و بیابان را ساخته‌اند. از تضاد همین دو واژه است که مفهوم پردیس یا بهشت شکل گرفته است: باغ‌هایی پُردرخت درجزیره‌های کوچکِ آباد در میان دریای بی‌کران بیابان‌های بی آب و علف. پدیده‌هایی چنان چشم‌گیر که راهزنان گرسنه، اقوام مهاجم و خراج‌گیران حریص را یارای چشم‌پوشی نبود و ناگزیر، صاحبان باغ‌ها را وادار به ساختن، دیوارهایی به گرد آن‌‌ها می‌ساختند. این دیوارها علاوه بر جلوگیری از ورود اغیار، حیوانات اهلی و وحشی و شن‌های روان، زیبایی باغ‌ها را هم می‌پوشاند. از اتفاق، وجود این دیوارها سبب شگفت‌زدگی بیش‌تر در بازدیدکنندگان می‌شد چراکه تا پشت درِ باغ هم وجود چنین سبزینهگیِ خالصی تصور ناپذیر بود. درون باغ نیز برای بالا بردن امکانات نظارتی و امنیتی، نیازمند صراحت بود و ازاین‌رو، شبکه راه‌های درون باغ، و به‌ویژه راه مرکزی، بدون پیچ وخم ساخته می‌شدند. به همین دلیل، کوشک‌ها، که در اغلب باغ‌ها با کارکرد انبار، نگهبانی و اقامت موقت باغ‌دار ساخته می‌شدند، در محور مرکزی باغ جانمایی می‌شدند.




«باغ شاه‌زاده ماهان» : جزیره‌ای آباد در میان دریای بیکران بیابان‌های بی آب و علف

الگوی باغ‌های ایرانی، هم‌چون بسیاری از عناصر فرهنگی، دارای ویژگی انتشاری است که پس از پدیدار شدن و ماندگاری و تأثیرگذاری، از سوی جوامع دیگر نیز پذیرفته می‌شوند. در این پذیرش، ضرورتی به وجود علت‌های ایجاد آن عناصر نیست. پدیده نشر نشان می‌دهد که گاه عنصری فرهنگی در جایی حضور یافته است که هیچ‌گونه سنخیتی با شرایط پیرامونی خود ندارد. همان‌‌گونه که پردیس‌های ایرانی را می‌توان دربسیاری از کشورها با اقلیم‌های کاملاً متفاوت با ایران دید، حضور باغ ژاپنی نیز در ایران نباید موجب شگفتی شود.
اکنون موضوع باغ‌ها، کاملاً دگرگون شده است، زیرا:
ـ هدف از ساخت باغ‌ها بهره‌برداری اقتصادی و تولید میوه نیست، بلکه وجه فرهنگی و فراغتی آن‌ها است.
ـ به‌دلیل بهبود امکانات آبیاری ضرورتی به استفاده از شیوه‌های ثقلی و انتخاب زمین در دشت‌های پست نیست. شیوه‌های جدید این امکان را فراهم می‌آورند که در زمین‌های به شدت ناهموار هم به درخت‌‌کاری و باغ‌داری پرداخت.
ـ با وجود بهبود روش‌های آبیاری، اما مسأله کمیابی آب هم‌چنان به قوت خود باقی است.
ـ به دلیل گسترش دولت و امکانات امنیتی، پدیده راهزنی و دزدی از باغ‌ها، دیگر، مسأله چندان مهمی نیست و هم‌چنین به دلیل وجود روش‌های منظم مالیاتی، نیازی به خراج‌گیری با روش‌های جبری نیست. این امرعلت وجودی دیوارهای غیر شفاف را از میان برده است.
این تغییرات به حدی تأثیر‌گذار است که می‌تواند ساختار و استخوان‌بندی کلاسیک باغ‌های ایرانی را برهم بزند.
اما از سوی دیگر، باغ‌های ایرانی، جدای از علت‌های وجودی اولیه، به دلیل اثر گذاری هویتی‌شان دارای کارکردی جدید و از این رو دارای علت وجودی ثانویه‌ای هستند. باغ‌ ایرانی، با واژة پردیس، تا عمق زبان‌های اروپایی و از آن‌جا به سراسر جهان نفوذ کرده و واژه پارادیس به معنی بهشت را در آن فرهنگ‌ها ماندگار ساخته است. باغ ایرانی اکنون به عنصری فرهنگی، هویتی و شناسنامه‌ای ایرانیان تبدیل شده‌ و بدیهی است که استفاده از الگوی منحصر به فرد آن برای فضاهای سبز و تفرجی نوعی حفاظت از این فرهنگ به شمار می‌آید.

عوامل تحلیلی باغ های ایرانی
ـ سازمان فضایی: وجه مشخصه باغ‌های ایرانی در نوع کرت‌بندی آن‌ها است. این روش تقسیم‌بندی که به دلیل شیوه‌های آبیاری و اختصاص باغ‌ها به درختان میوه الزام‌آور بوده، برخلاف بافت اندام‌واره شهرهای ایرانی، از نظم هندسی به نسبت دقیقی تبعیت می‌کند. این نظم را می‌توان در همه فضاهای خصوصی، از جمله در واحدهای مسکونی نیز مشاهده کرد.
ـ استخوان‌بندی و شبکه: عامل اصلی در ساختار و استخوان‌بندی باغ‌های ایرانی، چگونگی عبور آب و تأمین آن برای همه کرت‌ها است. مسیرهای دسترسی انسانی و سلسله مراتب شبکه، همگی از الزامات عبور آب تبعیت می‌کردند و در نهایت بر هم منطبق می‌شوند. دراقلیم‌های گرم و خشک، حضور آب کم‌رنگتر و در اقلیم‌های معتدل و مرطوب این حضور بیشتر است. مقدار فضاهای باز و تنوع شبکه راه به مقدار حضور آب وابسته است. استخوان‌بندی صریح باغ‌های ایرانی در ضمن، امکانات امنیتی و نظارتی باغ‌ها را نیز افزایش می‌داده است.
ـ بستر وپهنه زمین: ساختارهای کوهستانی و دشتی و نوع توپوگرافی و وجود شیب زیاد از دیگر عواملی هستند که ضمن تأثیر بر عوامل پیش گفته، بر ابعاد و اندازه باغ‌ها نیز تأثیر می‌گذارند. شبکه آب، ساختار پلکانی و مُطب‍ّق یا مسطح باغ‌ها، حجم فضاهای باز، مکان‌یابی کوشک‌ها و نوع دیوار‌ها از این عامل تأثیر جدی می‌پذیرند.
ـ دیوار: از آن‌جا که باغ‌ها فضاهای خصوصی افراد بودند، دیوارها به عنوان مرز فضای خصوصی و احراز کننده مالکیت، عامل مهمی در ساختار باغ‌ها به شمار می‌رفتند. ساختار قلعه مانند و گاه پر پیچ وخم و تودرتوی آن‌ها، بر کلیت ساختار باغ‌ها تأثیر گذار بود. وجود دیوار تأثیر زیادی بر شگفت‌زدگی بازدیدکنندگان می‌گذاشت.
منبع :معمارنت
 

همراهی

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
پارک مفهومی، ایده ای نوین در گرافیک محیطی پارک کودک


منصور مهرنگار/اعظم منزه​

چکیده

از اهداف این مقاله نگرش های جدید در عرصه طراحی محیط کودک (پارک) ، پیشینه طراحی پارک کودک در قالب های مختلف با رویکرد فرهنگی اجتماعی،تغییر مذاق بصری در نوع طراحی پارک، رنگ بندی ان و همچنین نگرش جدید در ساخت اسباب بازی ها و در نهایت محیطی مفرح و اثر گذار است.

نقش بازی در رشد کودک
گرافیک محیطی پارک کودک
پارک مفهومی(رویکردی نو در طراحی بازی)
ویژگی های پارک مفهومی
طراحی مشارکتی(تعامل کودک با محیط زیست)
و...
 

پیوست ها

  • پارک_مفهومی،_ایده_ای_نوین.pdf
    376.2 کیلوبایت · بازدیدها: 1

آوای علم

مدیر تالار مشاوره
مدیر تالار
تحلیلی بر باغ فین کاشان

تحلیلی بر باغ فین کاشان



بنای اولیه باغ فین به قبل از اسلام و با تمدن سیلک پیوند خورده است که تمدن سیلک پیوندی ناگسستنی با چشمه جوشانی دارد که در بالای باغ جاری است، وبه چشمه سلیمانیه معروف است.

از زمانهای بس دور درپایین این چشمه باغی وجود داشته است که کمی پایین تر از باغ فعلی بوده و براثر زلزله ای که درسال 982 ه.ق روی داد باغ به کلی ویران شد که به دستور شاه عباس صفوی بعد از سال 1000 ه.ق باغی در مکان فعلی که در حقیقت قسمتی از باغ قدیمی بود ساخته شد.

عمارت خلوت کریمخانی:

ازسال 1135 ه.ق بعد از حمله افاغنه آبادانی باغ رو به رکود گرائید ولی با دستور کریم خان زند به خصوص با ساختن عمارتی که به نام خلوت کریم خانی در ضلع جنوبی باغ واقع است باغ فین رو به آبادانی گذاشت. ولی با زلزله معروف سال 1192 قمری باغ نیز آسیب کلی دید که پس از آن یعنی از سال 1200 قمری وبا روی کارآمدن سلسله قاجار به خصوص با دستور فتحعلی شاه به مرمت باغ جانی دوباره گرفت که ساختمان شتر گلوی فتحعلی شاهی در ضلع جنوب غربی باغ و حمام سلطنتی بزرگ که در مجاورت حمام اولیه ساخته شد از آثار آن می باشد.

با آغاز مشروطیت به جهت وضع دفاعی بنای باغ، این مکان پناهگاه اشرار ویاغیان گشت ودر مدت 14 سال یاغیان مصالح و اشیای گرانبهای آن را به یغما بردند.از وقایع مهم تاریخی در این باغ می توان به جشن تاجگذاری رسمی شاه اسماعیل صفوی و نیز قتل امیرکبیر در این باغ اشاره کرد.

عمارت سر در ورودی باغ:


مجموعه باغ فین حدود 2500 مترمربع مساحت دارد که در بدو ورود به این مجموعه با ساختمان رفیع سردرب ورودی برخورد می کنیم.این قسمت از باغ در دوره صفویه بنا گذاشته شده است.

این بنا دارای دو طبقه است که طبقه تحتانی شامل هشتی و دالان ورودی به باغ با اتاقهای جانبی، و طبقه فوقانی شامل سالن وسیع و زیبایی است که چشم انداز خوبی بر اطراف دارد.در اطراف باغ از جمله در طرفین سردرب، دیواری به ارتفاع 6-5 متر وهفت برج دیده می شود.

عمارت شترگلوی عباسی (کوشک صفوی) :

پس از ورود به باغ و گذشتن از خیابان مصفایی که در وسط آن نهرآب زیبایی که همیشه آب از فواره های فیروزه ای آن درفوران است ودرختان سرو زیبایی در دوطرف آن سر به فلک کشیده اند؛ اولین ساختمانی که جلب توجه می کند شتر گلوی عباسی است که به دستور شاه عباس بزرگ ساخته شده است.درجلوی این بنا حوض وسیعی دیده می شود ودر پشت این بنا نیز حوضچه ای قرار دارد که از کف آن آب فوران می کند، این بنا در دو طبقه و به گونه ای ساخته شده است که ازهر طرف باغ می توان به آن وارد شد.

در میان این ساختمان نیز حوضچه ای است که آب چشمه با طرحی جالب(موسوم به شترگلو) درآن فوران می کند.برروی دیوارها و سقف این بنا آثار نقاشی دوره صفوی با تصاویری از شکارگاه و شاهزادگان می باشد، این ساختمان قبلا به صورت سه طبقه و طبقه بالای آن به صورت کلاه فرنگی بوده است.

عمارت شترگلوی فتحعلی شاهی(کوشک قاجاری):

این بنا که در جنوب باغ واقع است به دستور فتحعلی شاه ساخته شده و شامل شتر گلو و صفه مجاور و دارای دو حیات خلوت در قسمت شرق و غرب آن است که کف صفه کلا از سنگ مرمر مفروش بوده و سقف آن به طرز جالبی نقاشی شده است که هنوز قسمت هایی از آن دیده می شود.

اتاق شاه نشین:

اندرونی کریمخانی و اتاق شاه نشین مجموعه مسکونی است که در جنوب باغ و در مغرب شترگلوی فتحعلی شاهی قرار دارد ودر سال1176 قمری به دستور کریم خان وبه همت آقا سلیم آرانی حاکم وقت کاشان ساخته شده و شامل چند اتاق تودرتو وحیاط و باغچه ای کوچک است که گفته می شود امیرکبیر40 روز در این ساختمان زندگی کرده است. درمقابل اتاق شاه نشین حوضچه زیبایی است که دارای منافذ متعدد ومنظمی است که آب چشمه سلیمانیه فین به طرز جالبی در آن فوران می کند.

حمام صفویه و قاجاری:

درقسمت جنوبی باغ ، دو حمام وجود دارد که به حمام کوچک وبزرگ معروف است، حمام کوچک از آثار دوره صفویه وهمراه با بنای اولیه باغ فین ساخته شده است.حمام بزرگ در دوران قاجاریه به وسیله فتحعلی شاه ساخته شده است.

حمام بزرگ مخصوص امرا وحمام کوچک اختصاص به استفاده خدام داشته است.در هریک از حمامها قسمتهایی شامل ورودی، گرمخانه، آبنما،خزینه، محل نظافت، سربینه(رختکن) به چشم می خورد.

کانالهایی جهت تعویض آب خزینه ها وحوضچه ها در کف حمامها وجود دارد.دیوار حمامها با عایق رطوبتی مخصوص- ماسه آهک یا ساروج- پوشانده شده است.
 

آوای علم

مدیر تالار مشاوره
مدیر تالار
در مورد اتاق شاه نشین لازم است بگویم

مقابل این اتاق حوضچه ای قرا ردارد که دارای 160حفره میباشد در قدیم این معماری خلاقانه به طرزی بود که اب از 80حفره وارد حوضچه و از 80حفره دیگر خارج میشد و هیچ گاه اب حوض سرازیر نمی شد

جالبتر کف این حوض از کاشی کاری که فرش کاشان نمایان میکرد تزئین شده بود و اتاق شاه هیچ تزئینی نداشت وقتی نور خورشید به کف این حوض میتابید عکس فرش را بر روی اتاق نمایان میکرد

اما
متاسفانه به علت پی بردن به نحوه معماری کف این حوض تخریب شده و دوباره بازسازی شده است که حاصل این کار نه به معماری این حوض پی بردن و علاوه بر این باعث شد اب حوض کمی سرازیر باشد سیستم این حوض تخریب شود

و کاشی های این حوض دزدیده شده و در موزه فرانسه نگه داری می شود.


امیدوارم بیش از این از اثار معماری ایرانی و فرهنگ ما نگه داری شود :gol:
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
نویسندگان: علیمردانلو،سارا - انصاری،مجتبی - الماسی فر،نینا

نشریه: اطلاع رسانی و کتابداری » کتاب ماه هنر » تیر 1389 - شماره 142 - (10 صفحه - از 46 تا 55)

چکیده :

00002.jpg
.
.
.
.
.
:gol:
 

پیوست ها

  • -سلسله_مراتب_دست&#.pdf
    689.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0
آخرین ویرایش توسط مدیر:

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
مجله : تاریخ > گروه های ویژه > تاریخ فرهنگ و تمدن > یاستان شناسی آثار هنری و بومی ملل

عنوان : روح باغ های سوزهو

نویسنده : لوون فو

مقدمه :

001.jpg
.
.
.

:gol:
 

پیوست ها

  • 20120614174541-9150-793.pdf
    629.2 کیلوبایت · بازدیدها: 0

DDDIQ

مدیر ارشد
بررسي تطبيقي تاثير ايده هاي معنوي در شکل باغ
مطالعه موردي باغ پاسارگاد از دوره هخامنشي و باغ فين از دوره اسلامی


راضيه لبيب زاده*
مهدي حمزه نژاد**
محمدعلي خان محمدي

بر اساس انديشه رايج، باغ ايراني در سراسر تاريخ يک هويت ثابت و تداوم يافته دارد، ولي بررسي هاي دقيق تر تمايزات کالبدي بارزي را بين نخستين باغ هاي ايراني (باغ پاسارگاد) و باغ هاي دوران اسلامي نشان مي دهد. به نظر مي رسد اين تفاوت ها ريشه در انديشه ها و آرمان هاي پشتوانه آنها داشته باشد. اين تحقيق درصدد بررسي اين تفاوت ها در کالبد و انديشه و نيز تحقيق در مباني متفاوت نظري عامل اين تمايزات کالبدي است.
هدف اين تحقيق آن است که نشان دهد باغ ها پيش از آنکه تجلي اقليم و ادوار تاريخي باشند، جلوه انديشه ها و باورهاي آدميان بوده و ساختار کالبدي باغ ها با تغيير انديشه ديني (آرمان ها و باورها) دچار تحولات شگرف شده است.
براي دستيابي به هدف فوق، با بهره گيري از روش پديدارشناسانه (مصداق به مفهوم) تمايزات باغ پاسارگاد با باغ هاي دوران اسلامي مورد بررسي قرار مي گيرد و تلاش مي شود تا با استناد به انديشه هاي فکري دو مکتب پيش و پس از اسلام، ريشه اين تفاوت ها تبيين شود.
بر اساس يافته هاي اين تحقيق مهم ترين تمايزات کالبدي: 1) سازمان دهي تقسيمات در پلان باغ، 2) نمادپردازي حرکت آب و 3) شيب بندي زمين و مکانيابي کوشک قابل معرفي است. در طراحي باغ اگرچه شرايط زمين بسيار تعيين کننده است، ولي طراحي مسيرهاي آب، جايگاه کوشک و چشم اندازها مي تواند کاملا آگاهانه، نمادين و معناگرا باشد. در سه مقوله فوق عامل معناگرا نقش بارزتري نسبت به عامل زمينه اي دارد.
به نظر مي رسد اين تمايزات کاملا جنبه نمادپردازانه داشته و ريشه در الگوهاي بهشت آرماني در هر مکتب دارند. در اين تحقيق تلاش شد تا بخش قابل ملاحظه اي از اين تفاوت ها با بهره گيري از «توصيف رابطه آرماني انسان با طبيعت» در باورهاي دو مکتب، مورد شناسايي قرار گيرند



واژگان کليدی
باغ ايراني، بهشت، آرمان، زرتشت، اسلام.
 

پیوست ها

  • ايده هاي معنوي د&#.pdf
    1.1 مگایابت · بازدیدها: 0
آخرین ویرایش توسط مدیر:

همراهی

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
پردیس هخامنشی خاستگاه باغ ایرانی

مقدمه

باغ ایرانی یکی از دستاوردهای مهم و منحصر به فرد فرهنگ ایرانی است که نه تنها در محدودۀ جغرافیایی ایران بلکه در سراسر فلات ایران گسترده و شناخته شده است . آنچه هویت این دستاورد را ارزشی یگانه می‌بخشد حضور آن در درازای تاریخ تمدن ایران زمین است. این نکته که آیا باغ ایرانی در دوران ماقبل هخامنشیان در ایران زمین بوده است یا خیر هنوز اسباب بحث و تحقیق است. بسیاری را اعتقاد بر این است که آنچه هرودوت از باغ‌های معلق بابل می‌گوید همانا باغ ایرانی است. لکن نه از کم و کیف آن آگاهیم و نه می‌توان به جرات آن را باغ ایرانی دانست.

تردیدهای ما درباره باغ ایرانی دوران هخامنشی است که به یقین می‌رسد. پردیس‌های هخامنشی جایگاه والایی در هنر دوران باستان دارند و اسناد و مدارک مهم و مستندی درباره این دستاورد عظیم فرهنگی وجود دارد. امروز برای ما شناخت «باغ ایرانی» یک ضرورت است و برای ادای این فریضه باید قدم را در پله اول بگذاریم و هستی باغ ایرانی را در دوران هخامنشی جستجو کنیم.

جایگاه اعتقادی
بدون تردید می‌توانیم بگوییم ساخت و پرداخت پردیس ریشه در باور های باستانی ایرانی – هخامنشی از یک سو و باور های میترایسم از سوی دیگر دارد. برای هخامنشیان گذشته از اهمیت و تقدس آب و باد و خاک و آتش، فصل‌ها و ماه ها هم دارای ارزش و جایگاه خاصی هستند که همه دست در دست می‌نهند تا باغ متولد شود.

سقراط یک بار از کزنوفون می‌پرسد: «آیا ما یونانی‌ها باید از تقلید شاه ایرانیان شرم داشته باشیم؟» منظور او این بود که ایرانیان و در راس‌شان شاه ایران زمین، کشاورزی را مهم‌ترین کارها می‌داند. شواهد و اسناد فراوانی موجود است که شاهنشاه هخامنشی نه تنها بزرگان پارس را که به کشاورزی می‌پرداخته‌اند مورد تشویق قرار می‌داده، بلکه خود به شخصه کشاورزی و باغکاری می‌کرده است. این اسناد که عمدتا مندرج در متون کلاسیک هستند در سطور بعد مورد مطالعه قرار می‌گیرد.

پارسیان بر اساس آموزه‌های زرتشت آب و خاک را مقدس و ودیعه اورمزد می‌دانستند و باطل رها کردن آب و خاک را کفران می‌شمردند. در اوستا می خوانیم که «یک اصل پارسایی کشت غلات است» و با این عمل «ارشه» یا نظم درست نهادینه می شود، قلمرو اهریمن کوچک می‌شود و زشتی از عالم دور می‌شود. عجیب نیست که نام ماه‌های زرتشتی و هویت امشاسپند آرمیتی بر فرایند کشت و کشاورزی استوار است.

تقدس باغ را تنها در آموزه‌های نظری پارسی نمی‌بینیم. بلکه به گونه‌ای واضح این باور جامه عمل هم پوشیده. در سراسر دوران هخامنشی پردیس‌ها در چهارگوشه امپراطوری گسترش می‌یابند و تشویق می‌شوند. هر کشاورزی که زمین بایری را آباد کند بر اساس قانون داریوش بزرگ تا پنج نسل از مالیات معاف می‌شود. اساس تقویم هخامنشی از الگوی کشاورزی گرفته شده. هرچند این الگو از ایلامیان است که آن هم ریشه‌ای بابلی دارد اما اسامی ماه‌های پارسی که همگی کشاورزانه هستند به هیچ وجه از ایلامی گرفته نشده و کاملا پارسی است. از همه این‌ها به کنار می‌دانیم که درهنگام حمله اسکندر و عقب نشینی داریوش ، ممنون سردار یونانی در دربار ایران، برای جلوگیری از پیشرفت سپاه اسکندر پیشنهاد سرزمین سوخته را ارائه می‌دهد. پیشنهادی که به احتمال زیاد می‌توانسته جلوی پیشروی اسکندر را بگیرد اما این پیشنهاد در حضور شاه ایران گستاخانه تلقی می‌شود و فرماندهان نظامی ایران زیر بار چنین گناهی نمی‌روند، حتی به قیمت تاراج تاج و تخت ایران.

عالی‌ترین جلوه این عشق و تکریم به کشاورزی در فرهنگ پارسی در پردیس به ظهور می‌رسد. باغی محصور در دیوارهای گلی کوتاه و ساده با جویباری در میان، آراسته به درختان چنار و سرو و صنوبر که در پایشان گل‌های رز و زنبق و یاس و نرگس دلربایی می‌کنند. در پردیس‌ها از درختان میوه همچون سیب و انار و گاهی حیوانات اهلی یا شکاری هم می‌توان سراغ گرفت. شاید بتوان پردیس را محراب ستایش طبیعت دانست که شاهنشاه پیشنماز این عبادت است.


شاه، باغبان و جنگاور

گزنفون در کتاب اقتصاد می‌گوید شاه بزرگ نه تنها جنگاوری بزرگ است بلکه باید به کارهای کشاورزی و رونق بخشیدن به باغ ها بپردازد. در این زمینه می‌نویسد:
«این شاه که متقاعد شده بود که کشاورزی و جنگاوری در شمار دلپسندترین و ضروری‌ترین کارهاست با شور و شوقی یکسان به هردو می‌پرداخت.»
در ادامه می‌گوید: «وانگهی (شاه بزرگ) هرجا اقامت می‌گزیند... توجه دارد که از این باغ‌ها در آن ایجاد شود. این باغ‌ها را پردیس می‌خوانند و آکنده از تمام چیزهای خوب و دلپذیری است که خاک عادت به پروراندنشان دارد. او خود بیشترین اوقات خود را در آن می‌گذراند، باید مراقب باشند که پردیس‌ها تا آن جا که ممکن است دارای بهترین و دلپذیرترین درختان و محصولات باشند.» (کتاب 4، فصل 4)

شاه هخامنشی نه تنها مسئولیت ساخت باغ را در کنار جنگ –یعنی حمایت از ملک و مملکت – وظیفه خود می‌داند بلکه در بسیاری اسناد این وظیفه را برترین وظیفه خود می‌شمارد. در کنار این مسئله، شاه این مهم را بر عهده تمام زیردستان و شهربانانش نیز می‌گذارد. تقریباً بر اساس این طرز تفکر است که در سراسر امپراتوری ده‌ها پردیس سلطنتی و شاید صدها پردیس اشرافی ساخته می‌شود. پردیس‌هایی که یونانیان را چنان شیفته خود می‌کند که نام پارادیس (=بهشت ) را از پردیس ایرانی وام می‌گیرند.

از سوی دیگر ساخت باغی سرسبز توسط شاه پارس در طبیعت عموماً نیمه خشک و خشک فلات ایران را حتی اکثر مورخان یونانی نشانه‌ای از اقتدار پارسیان و تسلط ایشان بر طبیعت در نظر می‌آورند. در نتیجه، پیوند شاه بزرگ با پردیس نه تنها بخشی از عناصر اصلی شکل‌دهندۀ ایدئولوژی پارسیان است بلکه با در نظر گرفتن تقابل بین سرسبزی پردیس و خشکی طبیعت پیرامونش ناخودآگاه بزرگداشتی در اقتدار شاه ایران بر طبیعت هم دانسته می‌شود.

دلدادگی شاه بزرگ به طبیعت در اسناد مختلف ظاهر شده در یکی از جالب‌ترین این اسناد به قلم هرودوت می‌خوانیم که در هنگام حرکت خشیارشا از فریگیا به ساردیس «شاه بزرگ چناری چنان برومند دید که به سبب زیباییش، برخی زیور آلات به آن درخت آویزان کرد و پاسداری از آن را به یکی از جاویدان ها سپرد.» (کتاب 7 بند 31) هر چند برخی مورخان یونانی این دلسپردگی به طبیعت و سبزی را به تحقیر و تمسخر تگریسته‌اند اما امروز با نگاهی جدید می‌دانیم که می‌توانیم این عمل را نشانه نوعی برتری اخلاقی برشماریم. هدایایی که شاه نثار چنار می‌کند ( بازو بند، گردن بند و جامه های فاخر) از نوع هدایایی است که معمولا در دربار به وفاداران به شاه و سلطنت و کسانی که به شاه نیکویی کرده‌اند اهدا می‌شود. شاید بتوانیم به تخیل خود جولانی دهیم و فرض کنیم که سنت هنوز زنده ایرانیان که به درختان پارچه (دخیل) می‌بندند ریشه در اندیشه تقدس درخت در نزد هخامنشیان دارد که در مرور زمان روش و منطق و حتی تقدس مذهبی متفاوتی پیدا کرده است.

در حکایتی دیگر می‌بینیم که اردشیر دوم که از لشکرکشی بر ضد کادوسیان باز می‌گردد سپاه خود را در ورطۀ قحطی و گرسنگی می‌یابد. پلوتارک چنین توضیح می‌دهد:
«چون شاه به منزلگاه سلطنتی گام نهاد یخبندان بود. در این منزلگاه پردیس‌هایی دلفریب که به طرز با شکوهی آرایش یافته بودند در میان سرزمینی برهوت یافت می‌شد. شاه به سربازانش اجازه داد که درختان پردیس را ببرند و به جای هیزم بسوزانند او حتی کاج و سرو را مستثنی نکرد. اما وقتی دید که سربازان تردید می‌کنند و به سبب زیبایی و شکوه درختان جرئت دست زدن به آنها را ندارند، خود تبر بگرفت و نخستین ضربه را بر بلندترین و زیباترین درختان فرود آورد. پس از آن سربازان درختان دیگر را قطعه قطعه کردند و آتش فراوانی برافروختند و شب را به صبح رساندند» (نقل از کتاب امپراطوری هخامنشی، پی یر بریان – فصل ششم – 364).

از این متن به وضوح درمی‌یابیم سربازان که به ایدئولوژی شاهی درباره تقدس باغ واقفند جرئت دست به تبر بردن ندارند و نیک می‌دانند که شاه، بزرگ‌ترین حامی درختان به حساب می‌آید. جالب این جاست که بر اساس گفته پلوتارک سربازان مجوز قطع دو درخت کاج و سرو را هم می‌یابند. درواقع می‌شود نتیجه گرفت که این دو درخت تقدس مضاعفی در باغ داشته‌اند و در این مقام شاه بزرگ حتی اجازه سوزاندن آنها را هم صادر کرده است. پردیس آنقدر مهم است که در خرابی‌های ناشی از جنگ هم نباید به آن خللی وارد آورد و در برخی تواریخ نیز می‌بینیم که شورشیانی چند برای اعلان سرکشی اقدام به غارت و تخریب پردیس می‌نمایند. چنانچه دیودوروس ذکر می‌کند که «نخستین عمل خصومت آمیزشان (مقدونیان ) قطع درختان پردیسی بود که شاهان پارس عادت داشتند در آن اقامت کنند» (کتاب 16 فصل 41) و در جای دیگر زمانی که صیداییان به تحریک فنیقیان و مصریان قصد جداسری می‌کنند به تعبیر پلوتارک اقدام به تخریب پردیس، درواقع اعلان جنگ به شاه بزرگ محسوب می‌شود (اردشیر فصل 25).

پاسارگاد باغ بهشت
پارس خاستگاه و گهواره قوم پارس و هخامنشیان است. کوروش پایتخت خود در مرکز پارس و درمحلی قرار داد که می‌گویند جایگاه بومی قبیله‌ای اش بوده است، اجداد کوروش از آن جا آمده‌اند و به روایتی آخرین جنگ بین سپاهیان پارس و آستیاگ مادی هم در همین محل روی داده است و پاسارگاد ( شاید به معنای جایگاه پارسیان ،پارسه گرد) نامیده می‌شود. به تدریج، بالاخص بعد از مرگ کوروش مجموعه کاخ‌های پاسارگاد و مقبره کوروش که در مرکز و قلب این مجموعه جای می‌گرفت، برای پارسیان، ماهیتی مقدس یافت. آنچه مشخص است این است که تعیین دقیق زمان ساخت و سازهایی که در پاسارگاد شده تقریبا محال است و نسبت دادن همه آنها به کوروش مورد بحث است. برخی مورخان حتی ساخت برخی کاخ‌ها را به داریوش نسبت داده‌اند.

پاسارگاد در دشت مرتفعی که 1900 متر ار سطح دریا ارتفاع دارد در حصار کوهستان واقع شده. امروز که هزاران سال از تخریب و ایلغار پاسارگاد می‌گذرد شکوه و سادگی توامان پاسارگاد نفس هر بازدید کننده‌ای را به شماره می‌اندازد و بی‌اختیار به یاد عظمت و زیبایی وصف‌نشدنی دوران آبادانی این مکان می‌افتد. در هر قدمی انسان تصور می‌کند که رد پایی از کوروش می‌بیند و اثری از گذشته پر شکوه ایران باستان می‌یابد. کاخ‌های پاسارگاد و در میان آنها مقبره بی‌همتای کوروش در بین پردیسی احاطه می‌شد که بی‌تردید اولین پردیس ایرانی است.

هرچه باشد قدیمی‌ترین و در عین حال دقیق‌ترین شواهد موجود از یک باغ ایرانی یا همان پردیس، مربوط به پاسارگاد می‌باشد. مجموعه مستندات پردیس پاسارگاد غیر از دستاوردهای حیرت انگیز باستان شناختی، مربوط به آثار نویسندگان کلاسیک یونان می‌شود. نویسندگان کلاسیک به وفور درباره کاشت گیاهان در فضای مقبره کوروش نگاشته‌اند. آریانوس (کتاب 6 فصل 29) درباره پردیس سلطنتی می‌گوید: «بیشه زار مقدسی که تمامی آن آبیاری می‌شد و شامل انواع درختان و چمنزاری پرپشت بود که آن را احاطه کرده بود.» کاوش‌های سطحی انجام شده هم نشان از جدول‌بندی‌ها و جوی‌سازی‌هایی در تمام سایت پاسارگاد دارد. در پاسارگاد باغی شناخته شده که به وسیله نهرهای سنگی آبیاری می‌شده و آبگیرهایی که از رودهای اطراف مشروب می‌شده‌اند در اطراف باغ شناخته شده است. هر چند مجموعه سلطنتی پاسارگاد مانند پارسه در طی زمان و شاید در کل دوران هخامنشی تکمیل شده اما به ضرص قاطع می‌توان گفت که طرح اولیه و ساختار اصلی پاسارگاد توسط کوروش و در زمان کوروش طراحی شده، من جمله پردیس مشهور آن. و شاید از آن زمان پردیس‌ها به جزء لاینفک ساختار شاهنشاهی و تجملات کاخ‌های سلطنتی درآمدند.

پردیزه – پرتتیش – پردیسوَ
درباره واژه پردیس، منشاء زبانی و معنای لغوی و تحت الفظی آن سخن بسیار گفته شده. والتر هینتس در کتاب داریوش و ایرانیان (کتاب دوم، فصل ششم) پردیس را با واژه «پردیسوَ» بابلی هم ریشه دانسته و به همین معنا پردیس را «مکانی محصور» ترجمه تحت اللفظی می‌کند. پی یر بریان نویسنده فرانسوی نیز پردیس را نزدیک‌ترین معادل برای پَرتَتیش می‌داند و آن را مکانی برای آرامش ترجمه می‌نماید (امیراطوری هخامنشی جلد اول 310 تا 315). شاید دقیق‌تر معنا را پرفسور رلف نارمن شارپ در کتاب فرمان‌های شاهنشاهان هخامنشی بدست می‌دهد. او واژهء «پَرَدَیَ دام» را اسم مونث در حالت مفعولی صریح مفرد و به معنای آسایشگاه ذکر می‌کند و در ادامه تاکید می‌کند: «کلمه فردوس Paradise از این گرفته شده» (ص 173).

طرح باغ
دانستیم یکی از صفات شاهنشاه «باغبان خوب» در فرهنگ پارسی بوده است و نه تنها شاه مهم‌ترین پاسبان خاک و آب بوده بلکه از افتخارات شاه این است که شخصا باغبانی می‌کرده. گزنفون می‌گوید: «...شاه متقاعد شده بود که کشاورزی و جنگاوری در شمار دلپسندترین و ضروری‌ترین کارهاست و با شور و شوقی یکسان به هر دو می‌پرداخت.» (کتاب 4 ، فصل 4) و در عین حال شاه بزرگ به تمام شاهان و شهربانان دستور داده که در سرزمین خود پردیس‌هایی در کمال زیبایی احداث کنند. جالب اینجاست که کوروش به لوساندر که با حیرت از نحوه حضور او در باغ سوال می‌کند پاسخ می‌دهد: «به میترا سوگند که در هنگام تندرستی تا آنگاه که با مشق جنگ یا کار صحرا عرق خود را در نیاورده‌ام ... عازم صرف شام نمی شوم»(کتاب 4 ، فصل 20-25).

با اطمینان می‌توان گفت که شاه بزرگ که خود را پاسبان باغ می‌داند و حتی شخصاً دست در کشاورزی دارد طراح اصلی کهن الگوی باغ ایرانی است. گزنفون درباره اصول طراحی باغ توضیحات دقیقی می دهد و آن را منسوب به کوروش می‌داند. اصولی که از زبان لوساندر طرح می‌شود و شامل هندسه، نظم و حتی گیاهشناسی و اسلوب گلکاری می‌شود. اصولی که به راحتی آن را درمورد باغ های بعدی ایرانی هم می‌توان تعمیم داد. توضیحات گزنفون از پردیس کوروش صغیر در ساردیس چنین است:

"لوساندر زیبایی درختان - که در فواصل معین و در صفوف منظم در باغ چنان کاشته شده بودند، گویی همه چیز بر اساس تناسب هندسی زیبایی انتظام یافته است و روایح دلاویزی را که در گردش به مشام آنان می‌رسید - را می‌ستود. در حالی که تمام وجودش از تحسین آکنده بود بانگ برآورد: کوروش به راستی این همه زیبایی مرا شگفت زده کرده است، با این همه آن کسی را بیشتر می‌ستایم که این باغ را برای تو طراحی کرده و ترتیب داده است. کوروش که از شنیدن این سخنان مسرور شده بود، پاسخ داد: ولی این منم که همه چیز را طراحی کرده و ترتیب داده است» (همانجا).

از دیگر نوشتجات کلاسیک در می‌یابیم عناصری همچون جوی‌های متقارن، چمنزارها، آبگیرها و کوشک از دیگر ساختارهای موجود در پردیس هستند. پردیس‌ها بعضا آنقدر بزرگ هستند که در آنها حیوانات وحشی به آزادی در گردشند و در مواقعی خاص برای شکار از پردیس استفاده می‌شود. در کنار پردیس هم جایگاهی برای حیوانات اهلی و انبار ذخیره غلات و میوه‌جات وجود داشته است. به این تعبیر کارکرد پردیس صرفا تفریحی یا تجملی نیست و بخشی از جریان اقتصاد هخامنشی است.

در واقع کوروش و معماران منظره‌پرداز زیر دستش با طراحی باغ به عنوان جزیی لاینفک و یکی از نقاط بنیادی در زندگی درباری و شهری مدل جدیدی را ابداع کردند که تا قرن ها پایدار و برقرار ماند. درست است که طرح پردیس را مثل بسیاری از الگوهای هنری و معماری هخامنشی می‌توان برگرفته (= eclectic ) دانست که ریشه‌های آن را در باغ‌های آشور باستان و ساردیس یافت می‌شوند اما همانند معماری هخامنشی، کوروش با ایجاد تغییرات و دمیدن روح پارسی در عناصر برگرفته از فرهنگ‌های دور و نزدیک، پردیس را به الگویی عمیقا ایرانی تبدیل کرد و آن را در سراسر فلات ایران اشاعه داد. به تدریج نظم، زیبایی و شکوه پردیس تبدیل به نشانه‌هایی از قدرت، شکوه و توان مدیریت شاهان پارس تبدیل شد.

اداره و نگهداری پردیس
برخی از مورخان تصور می‌کردند که پردیس نوعی شکارگاه ساده است اما منابع کلاسیک به دقت ابعاد کاربردی پردیس را توصیف می‌کنند و آن را بیشتر در قالب یک «نهاد» معرفی می‌کنند که مدیریت آن مستلزم مهارت، تسلط و قدرت است. برای احداث پردیس اول شرط مهم، انتخاب مکان مناسب است. در فلات ایران با توجه به محدودیت منابع آب ساخت پردیس نیازمند طراحی مدل‌های بسیار پیشرفته آب‌رسانی بوده (و هنوز هم چنین است) به همین جهت حیات اغلب باغ‌ها به حیات قنات بستگی پیدا می‌کند. قنات روشی ابتکاری و بسیار کار آمد برای استحصال آب در فلات ایران بوده و هست. روشی مطمئن که صرفاً مستلزم رسیدگی و نگهداری دقیق و مستمر توسط حفاران و مقنیان است. نویسندگان کلاسیک (مثل استرابون و آریانوس و نئارخوس) فلات ایران را به سه بخش تقسیم می‌کنند: مناطق عقیم از حرارت در بیابان و حاشیه‌های دریای پاری؛ کوهپایه‌های سرد و برفی زاگرس و مناطق حاصلخیز در فرورفتگی پارس. مناطق اخیر یا از رودهای دائمی مشروب می‌شوند یا متکی بر چشمه‌ها و قنات ها هستند. همین سیستم شبکه‌های آب‌رسانی در پردیس پاسارگاد هم دیده می‌شود و مسلماً در سایر پردیس‌ها وجود داشته است.

پردیس‌ها برای پرورش انواع گیاهان و جانواران مورد استفاده قرار می‌گرفته است. شاهنشاه و شاهان و شهربانان نمونه‌های مختلفی از درختان میوه و جانوران اهلی و وحشی را در پردیس پرورش می‌دادند. پردیس‌ها عموماً به عنوان اماکنی در اسناد یاد شده‌اند که انواع گیاهان ثمرات خود را به شاهنشاه اهدا می‌کنند (گزنوفون ، آناباسیس، کتاب 1) حتی پردیس ها را به عنوان جایگاه مطالعات گیاهی می‌توان دانست که باغبانان زبده در آن به شناخت گیاهان غیر بومی «مربوط به آن سوی فرات» و رشد گیاهان نادر و دارویی می‌پرداخته‌اند. (نحمیا باب دوم آیه 8) الیانوس نیز پردیس‌های شوش، اکباتان و پاسارگاد را حتی از باغ‌های هندی زیباتر دانسته و غنای گیاهی و جانوری آن را ستوده. الیانوس به روشی ابداعی در پردیس شوش اشاره می‌کند که گاوهای تربیت شده‌ای مسئول آبیاری پردیس می‌باشند.

طبق دستور کوروش شخص شهربان (ساتراپ یا به گویش پارسی خشثرپاون ) مسئول اداره پردیس است ( کوروپدیا - کتاب 8). شخص شاه ناظر، طراح و حتی مجری کارها در پردیس است از مرحله تاسیس گرفته تا رشد و پرورش و نگهداری گونه‌های مختلف و متناسب گیاهان و جانوران. این مجموعه از مسئولیت‌ها بدون تردید مستلزم بکارگیری و دستیاری گروهی از متخصصان گیاه شناسی و جانورشناسی و شاید لشکری از باغبانان مزدگیر (یا به گویش پارسی باستان کور تَش) است. بر طبق اسناد باروی تخت جمشید ( سند PFa33) دستوری مبنی بر ضرورت غرس 6166 درخت میوه (به، گلابی، سیب، توت، خرما و غیره) در سه پردیس در حوالی تخت جمشید ذکر شده. جزئیات فرمان بدرستی معلوم نیست، ظاهرا بذر یا نشاء این درختان از خزانه دولت مرکزی برای کاشت در پردیس ارسال می‌شده. در لوحه‌های دیگر به جیره‌ای که از خزانه به کارگرانی (=کورتَش‌ها) که در پردیس کار می‌کنند اشاره می‌شود (PF1815) و همین اسناد نشانگر مساعدت و نظارت دولت مرکزی در اداره و نگهداری پردیس می‌باشد. با مطالعه بیشتر گل نبشته‌ها در می‌یابیم که انبار مرکزی پارس به تناسب وسعت، برای پردیس‌های مختلف سهمیه بذر و نشاء تقویم می‌کرده است و سیستم اخذ مالیات نیز برای برخی پردیس‌ها سهمیه‌های پرداخت سالانه مقرر نموده است.

نهاد پردیس
کارکرد های مختلف و متنوع پردیس ضرورتاً این مکان‌ها را از یک جایگاه ساده – مثلا تفریحگاه – به یک نهاد پیچیده با هویت و عملکرد چندگانه ارتقاء می‌بخشد.

• اولین و ساده‌ترین انتظار از پردیس صرفاً محلی برای تفرج و استراحت است. این کارکرد تا امروز هم در باغ‌های ایرانی زنده است. جلوه‌های این بینش را در ادبیات کلاسیک ایران (از رودکی و فردوسی تا نظامی و صائب تبریزی) و نگارگری و نقاشی ایرانی (از نقاشی دوران دوران ایلخانی و آثار کمال الدین بهزاد تا شاهکارهای رضا عباسی در کوشک باغ چهل ستون اصفهان) می‌توان یافت. باغ محلی برای دیدار دل و دلبر و جایگاهی برای تفرج و تامل و حتی مکاشفه شاهان و بزرگان سرزمین است.

• اما پردیس در زندگی اقتصادی شاهنشاهی هم نقش عمده‌ای بازی می‌کند. از یک سو محصولات تولید شده در پردیس حتی در مواردی به دربار شاهنشاه در شوش و اکباتان هم می‌رسد، چه بصورت هدایا و پیشکش و چه در قالب مالیات‌های سالانه بر اساس قانون داریوش. الیانوس به املاک کوچک خود در پارس اشاره می‌کند که در آنها هم «پردیس هایی» وجود دارد و اساساً به پردیس با نگاه «باغ دارای عواید اقتصادی» نگاه می‌کند. بر اساس اسناد کلاسیک اهم عوایدی که پردیس‌ها به شاهنشاه اهداء می‌کنند عبارتند از گوشت دام و طیور، میوه، غلات، شراب و حتی جانوران زنده و کمیاب. خود ساتراپ یا شهربان نیز از این عواید بهره‌مند بوده. در ضمن در منطقه (به تعبیر نئارخوس) فرورفتگی پارس که استحصال چوب چندان راحت نبوده پردیس ها بعضاً چوب لازم برای ساخت و سازها را نیز فراهم می‌کرده اند.

• پردیس‌ها طبعاً به عنوان انبارهایی هم در نظر گرفته می‌شوند. در بعضی موارد محصولاتی که سلطنتی نامیده شده‌اند می‌توانند تا مدتی در انبار پردیس‌ها ذخیره شوند (لوحه‌های باروی تخت جمشید PF 150 – 156, 159 – 160) اهم این اقلام عبارتند از شراب، میوه‌جات و غلات مثل جو که اهمیت خاصی در پرداخت مواجب کارگران داشته‌اند.

• بدون شک پردیس‌های بزرگ با تنوع جانوری گسترده شکارگاه های اختصاصی سلطنتی بوده‌اند. ظاهراً ابعاد برخی پردیس‌ها به چندین هکتار می‌رسیده. تقریباً تمام نویسندگان کلاسیک از قبیل گزنوفون، استرابون، کوئینتوس کورسیوس روفوس و ... در اشاره به پردیس‌های بزرگ شاهنشاهی از قبیل داسکولیون، فریگیا، سغدانیا و پردیس منطقه فهلیان در پارس، پردیس را مرکز تجربه‌اندوزی باغبانی و تصویر زنده فضایل شاهی در برکت بخشی یا همان شکار می‌دانند. روفوس درباره پردیس سغدیانا می‌گوید:
«در این نواحی شکوه و جلال بربر ها (کذا) بیشتر در وجود درندگان پر ابهتی تبلور می‌یابد که در پردیس‌های وسیع به صورت گروهی محبوس شده‌اند. به این منظور جنگل‌های وسیع را بر می‌گزینند که به چشمه‌های فراوان با آب‌های روان مزین است. این جنگل‌ها با دیوار محصور شده است و دارای برج‌هایی است که پناهگاه هایی برای شکارچیان در آن تعبیه شده است» (کتاب 8 – فصل 1).

• پردیس‌های مهم در کنار جاده‌های بزرگ (جاده شاهی) قرار داشته اند از این رو در سفرهای سلطنتی مورد استفاده شاه بزرگ و درباریان و خدم و حشم قرار می‌گرفته است (پلوتارک، اردشیر – کتاب 25) دیودوروس یونانی دربین همه این پردیس‌ها پردیس بیستون را مشهورترین می‌داند به حدی که آوازه زیبایی و جمال آن، اسکندر را از بابل به بیستون می‌کشاند (کتاب 17 – فصل 90). آیا منظور این است که کتیبه مشهور داریوش در بیستون مشرف بر پردیسی بوده است؟ در این باره توضیحی نداریم. اساساً مورخ حق تخیل‌پردازی ندارد و بر اساس مدارک و شواهد باید نظر خود را بگوید اما اینجا تنها یک بار خطا می‌کنیم و این تصور را می‌پرورانیم پردیسی شکوهمند در سایه یکی از زیباترین و کامل‌ترین کتیبه‌های دوران هخامنشی حقیقتاً دیدنی و با شکوه بوده است.

باغ‌های مقدس با درختانی سنگی
مهرداد بهار اسطوره‌شناس فقید ایران، تعبیر باغ مقدس سنگی را برای تخت جمشید بکار می برد (تخت جمشید – مهرداد بهار، نصرالله کسرائیان). اندیشه تلفیقی در هنر هخامنشی جایگاه ویژه‌ای دارد. هنر هخامنشی تلفیقی است هنرمندانه از همه هنرهای زمانه با هویتی بدیع و منحصرا ایرانی. پس بیجا نیست اگر معماری حیرت‌انگیز هخامنشی را همچون باغی بدانیم و باغ ایرانی را به مثابه معماری طبیعت برشمریم. معماری باغ همچون پرورش ستون‌های تخت جمشید پنداره‌ای اشرافی، تجملی و مقدس است. صفاتی که مشخصات اصلی زندگی شاه بزرگ را تعریف می‌کنند.

اقتدار نهایی شاه بزرگ هخامنشی معمولاً در فرامین سلطنتی جلوه می‌کند. جلوه‌ای که با نقش مهر سلطنتی درخشش و ابهت خود را تثبیت می کند. مهرهای سلطنتی هخامنشی هر چند عموماً ساخته پارسیان نیستند و از تمدن‌های قبل همچون آشور و ایلام می‌آیند و چونان آثاری عتیقه و پر ارزش به ارث می‌رسند، اما انتخاب مهرها توسط شاهان هخامنشی تصادفی نیست و تصاویر مهرها معمولاً با ایدئولوژی سلطنتی همخوان و همراه می‌باشد. با این اوصاف بیشتر مهرها شاهان بزرگ هخامنشی را یا در حال شکار یا در باغ – چه در حال تفرج و چه در حال باغسازی – نشان می‌دهند و جلوه ای جدید از تجسم سنگ و باغ و شاه و معماری و تقدس و اقتدار را به نمایش می‌گذارند.


منبع:معمارنت
 

همراهی

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
برنامه ریزی و توسعه پایدار کلانشهر ها با تاکید بر منظر کشاورزی

چکيده :
توسعه منظر و فضاهاي باز شهري يكي از مهمترين مباحث امروز در توسعه كلانشهرها به شمار مي رود. اگر چه تا اواخر قرن بيستم فضاهاي باز و سبز در قالب توسعه پاركها و باغهاي تجهيز شده شهري خلاصه مي شدند اما در سالهاي پس از آن و به ويژه در اواخر دهه 90 ارائه راهكارهاي مبتني بر توسعه خلاقانه و پايدار منابع-به ويژه منابع آب- ارائه گرديد كه روند برنامه ريزي را از شكل قطعي و صرف خود خارج و ماهيتي پويا و متناسب با نيازهاي روز به آن داده است.

ايجاد و توسعه منظر كشاورزي يكي از مهمترين اين راهكارهاست كه با هدف حفظ منابع توليد كشاورزي و نيز ايجاد و توسعه منظري جديد در حاشيه كلانشهرها است. منظر كشاورزي در قالب مفهوم توسعه سبز؛امكان توسعه هماهنگ و مرتبط اجزاي شهر و منظر را با يكديگر فراهم آورده و راههاي مختلفي براي ايجاد و خلق شكلهاي جديد از منظر و تلفيق آن با سيماي شهر را فراهم ميكند. تاثيرات اكولوژيكي و محيطي در كنار اثرات اقتصادي نظير ايجاد اشتغال و بهره وري مناسب از فضا و منابع موجود؛ تمركززدايي و ويژگيهاي اجتماعي؛فرهنگي و كالبدي مهمترين ويژگيهاي اين شكل از منظر را تشكيل مي دهد. اين مقاله با تكيه بر تجارب موجود كه در زمينه برنامه ريزي و توسعه شهرهاي جنوب شرق آسيا و استراليا انجام شده در نظر دارد علاوه بر معرفي مفهوم و شكل جديدي از طراحي منظر جايگاه جديد اين حرفه را در طراحي شهرهاي جديد قرن بيست و يكم و نيز توسعه پايدار كلانشهرها ارائه مي دهد.




مقدمه:

برنامه ريزي و توسعه شهري در قرنها و دهه هاي مختلف بر توسعه صرف شهري با هدف فراهم آوردن جايگاهي براي زيست و تامين حداقل نيازهاي آدمي و يا بازطراحي و ساخت فضاهاي درون شهري متمركز بوده است. اين باور كه خلق تراكم هاي جمعيتي در هر نقطه اي فقط نياز به زيرساختهاي شهري را التزام مي بخشد و اين نيازها با استفاده از منابع موجود قابل رفع و برنامه ريزي است؛ يكي از معضلات اصلي طرحهاي توسعه شهري را در دهه هاي اخير تشكيل مي داد.

اين نگرش علاوه بر ايجاد ساختاري كالبدي- فضايي نامطمئن در آينده، به لحاظ اجتماعي و زيست محيطي نيز سيستمي ناپايدار را شكل داده كه فاقد توسعه هماهنگ بوده و شكلي يكسويه و خود به خودي مي گيرد. گونه شناسي اغلب كاربريهاي حاشيه شهرها بويژه كلانشهرهاي بزرگ نشان دهنده كاهش تراكم لكه هاي مزارع و باغات، رشد دانه بنديهاي پراكنده مسكوني و ايجاد هسته هاي مختلف زيستي است كه با طول زمان رشد يافته و در نهايت به يكديگر پيوسته مي گردند. در اين ميان اگرچه ابداعات و نوآوريهاي مختلفي در عرصه برنامه ريزي و طراحي شهري ارائه شده است اما اين موارد منحصر به فضاهاي داخل شهرها و شكل دهنده فضاهاي باقيمانده و يا تخريب شده است. اما در لبه ها و حواشي شهرها اين مساله به شكل عمده به استفاده حداقل از شكلهاي مناسب توسعه، بدون در نظر گرفتن ارزش كيفي زمينهاي موجود در جهت توليد و بهره وري، تغيير كاربري و ارائه شكلها و فرمهاي متداول هندسي و شهري بدون در نظر گرفتن ويژگيهاي محيطي- كالبدي معماري روستايي اين مناطق است.

افزايش اين روند بويژه در كلانشهرها، سبب فعال شدن جنبشهاي زيست محيطي مدرن در اواسط قرن بيستم گرديد و آنها را به ارائه راهكارهاي مناسب و تدوين ضوابطي براي كنترل و توسعه هماهنگ و پايدار محيط انسان ساخت با محيط طبيعي و منابع آن واداشت. انتشار كتاب "بهار خاموش" نوشته راشل كارسون در سال 1962، "كوچك زيباست" نوشته شوماخر در سال 1974 و "تراژدي مشتركات" اثر هاردين در سال 1977 نمونه اي از اين فعاليتها به شمار مي رود كه هر يك بر اساس نوع و ماهيت موضوع به تحليل علل مسائل زيست محيطي و تدوين اصول و راهكارهاي مناسب مي پردازد (گلكار، 1379). گسترش اين جنبشها و در نهايت ارائه نظريات تاثيرگذار در اواخر قرن بيستم، لزوم بازنگري در طرحهاي شهري و بويژه طرحهاي توسعه-كه بر حومه شهرها و برنامه ريزي براي استفاده حداكثري از منابع موجود را مورد تاكيد قرار مي داد- را قوت مي بخشيد و لزوم ارائه راهكارهاي مناسب را سبب

مي شد. منظر كشاورزي يكي از اين راهكارهاست كه در دهه اخير براي رشد و توسعه پايدار شهري مورد توجه قرار گرفته است. حفظ زمينهاي مرغوب كشاورزي و خلق فضاهاي جديد از زمينهاي حاصلخيز و سرسبز در ميان شهركهاي جديد و ايجاد هسته هاي جديد توسعه شهري از مهمترين اهداف اين طرح مي باشد. شناسايي عرصه هاي مناسب از نظر كمي و كيفي، يكي از مهمترين ابزارهاي برنامه ريزي منطقه اي پايدار به شمار مي روند كه مي توانند علاوه بر ايجاد سكونتگاههاي مناسب شهري، محيط و منظر شهري- روستايي را شكل داده، در نهايت اثرات اكولوژيك منحصر بفردي در پهنه شهر ايجاد كنند. در اين مقاله با بررسي تجارب شهرهاي استراليا، هلند و جنوب شرق آسيا، طراحي و برنامه ريزي سيستمي ارائه مي شود كه مبتني بر الگو و شكل زمينهاي كشاورزي است تا از اين طريق شكل و فرم جديدي از مفهوم "توسعه سبز" تبيين گردد. اين مفهوم تلفيقي از منظر زمينهاي كشاورزي، زيرساخت هاي شهري و كشاورزي به مثابه منبعي براي توليد و بهره وري اقتصادي است.

يكي ديگر از اهداف مورد توجه در اين مبحث بررسي و شناخت بحرانهاي مرتبط با زمينهاي حاصلخيز كشاورزي، باغات و فعاليتهاي توليدي و البته رو به زوال روستايي در حاشيه شهرهاي قرن بيستم است. از سوي ديگر آنچه در اين ميان از اهميت خاصي برخوردار است ارائه نقش جديد و جايگاه قابل توجه طراح منظر در روند برنامه ريزي و طراحي شكل جديدي از شكل منظر در ساختار شهر است. آنچه كه در اين ميان مورد بحث قرار مي گيرد رهيافت هاي جديد طراحي منظر مي باشد كه از نگاههاي معمول و كلاسيك با ماهيتي مصرفي و خدماتي به شكل مدرني از طراحي و برنامه ريزي تغيير شكل داده است. اين رهيافت قادر است تا شكل هاي جديدي از زمينهاي حاصلخيز و پايدار را در داخل و اطراف شهر ارائه كند.

طرح مساله

انسان همواره در طول تاريخ شهرنشيني به دنبال يافتن فرمهاي جديد شهري با هدف بهبود و اعطاي كيفيت زندگي خود بوده است. توسعه شهري يكي از پديده هاي عمده دوران معاصر است و امروزه نيز انسان به دنبال شهر ايده آل در قالب توسعه پايدار است. اما شكل متداول و كلاسيك توسعه بويژه در حاشيه كلانشهرها برنامه ريزي توسعه را به سمت مصرف گرايي يكجانبه منابع سوق داده است.

اين ويژگي به شكل بحرانهاي رو به رشد در مناطق حومه شهرها و از بين رفتن مناظر طبيعي در ايالات متحده، هلند و بخشهايي از اروپا توجه و تمركز بسياري از برنامه ريزان و طراحان شهري، متخصصين محيط زيست و اكولوژيست ها و طراحان منظر را به خود واداشته است (Armestrong&Allison, 2003 . Oliver&Jenkins, 2003) . براي اولين بار در اوائل دهه نود، اين بحران توسط نظريه پرداز معروف معماري و شهرسازي معاصر، رم كولهاوس و با اشاره به منطقه رانستاد هلند مورد توجه قرار گرفت. اشاره كولهاوس به تغييرات سريع اين منطقه در زمان كوتاه و گسترش شهر در حومه منطقه رانستاد بود(Armstrong, 2004). او پيش بيني كرد كه منظر و چشم انداز منطقه در مدت كوتاهي با تراكم هاي مسكوني يك يا دو طبقه جايگزين خواهد شد و فضاي باز منطقه فقط شامل مسيرهاي حركت سواره خواهند بود. با توجه ويژگي اين مناطق، بازنگري در سياستهاي توسعه نياز به ارائه شكل خاصي از برنامه ريزي و استراتژيهاي آتي داشت كه بر مبناي فشرده سازي شهر و عناصر آن، تعريفي دوباره از روابط ميان شهر و حومه را ارائه مي كرد (Grafe& Speaks, 2000). هدف اين استراتژيها حفظ لبه هاي روستايي- شهري و كيفيت اكولوژيك آنها بود تا از اين طريق بر كيفيت و غناي محيط زيست شهري اضافه نمايد.

اگرچه مقياس مطالعه و وسعت منظر در هلند با كشورهاي ديگر متفاوت است، با اين وجود آغاز اين بحث عامل محركي براي شناسايي و بررسي نمونه هاي مشابه در كشورهاي مختلف و ارائه راهكار در قالب انتشار مقالات و كتابهايي نظير "بعد از توسعه بي رويه" گرديد كه در آن نويسنده كتاب، بارت لوتسما پيشنهاد مي كند، معماران و طراحان منظر نياز دارند تا نسبت به اين مبحث حساسيت نشان داده با آن ارتباط برقرار كنند و براي حل آن راهكارهاي مناسبي ارائه نمايند. در كشورهاي ديگر نظير استراليا نظير چنين مساله اي مشاهده گرديد كه اين بار با توجه به ماهيت و شكل غالب توسعه خطي شهرهاي استراليا، توسعه با تخريب عرصه هاي طبيعي، مناطق تفرجگاهي و حفاظت شده و مهمتر از آن زمينهاي كشاورزي و باغات موجود همراه بود. اين شكل از توسعه بويژه در مناطق شهري خشك و كويري دنيا كه با كمبود خاك حاصلخيز و ذخاير پايين آبي مواجه هستند شكل نگران كننده اي به خود گرفته است زيرا در اين مناطق فرآيند حاصلخيزكردن خاك با سرعت پايين و هزينه بالايي انجام مي گيرد. از سوي ديگر رشد اقتصادي و ضرباهنگ بالاي توسعه صنعتي در كشورهاي جنوب شرق آسيا نظير هنگ كنك، يكي ديگر از عوامل شكل گيري اين نوع از توسعه يكسويه شهري شناخته شده است. در اين مناطق هسته هاي اوليه شهري با محوريت مراكز اقتصادي و صنعتي شكل گرفته و در نهايت در روند رشد خود كه با تغييرات سريع كاربري اراضي همراه است به يكديگر مي پيوندند. اگرچه در تمامي نمونه هاي ذكر شده عوامل مختلفي نقش داشته اند اما نتايج حاصل، كاهش ارزشهاي زيستي و محيطي، استفاده يكسويه از منابع و نابودي محيط و منظر طبيعي را بدنبال داشته است. در دهه اخير دستيابي به راهكارهاي مناسب براي حل اين مساله منجر به ارائه روشهاي جديد طراحي و ره يافتهاي مناسب با آن و با محوريت معماري، منظر و توسعه زيرساخت ها شده كه در نهايت فرمهاي جديد شهري و توسعه متناسب با آن ارائه شده است (Wall, 1999,pp.233). آنچه در ميان از اهميت خاصي برخوردار است ارائه تعريفي جديدي از منظر و جايگاه طراح و معمارمنظر در ساختار طرحهاي توسعه شهري است. منظر در اين نگاه از يك لكه صرفا سبز با نقشي اكولوژيك به عنوان منظري فرهنگي- طبيعي معرفي مي شود كه علاوه بر تاثيرات اكولوژيك، از نظر كالبدي- فضايي و همچنين حفظ اقتصاد بومي و محلي برپايه كشاورزي و صنايع وابسته اهميت مي يابد.

مفهوم توسعه پايدار و ارتباط آن با منظر

به دنبال طرح مسائل جدي زيست محيطي، نظير آلودگيها، اثرات گلخانه اي و افزايش دماي كره زمين، نابودي منابع طبيعي و بحران آب سازمانهاي رسمي بين المللي و گروههاي حامي محيط زيست در مقام واكنش در قبال اين مسائل برآمدند. بحث توسعه پايدار در سال 1978 از طريق گزارش موسوم به گزارش برانتلند با عنوان "آينده مشترك ما" توسط كميسيون جهاني محيط و توسعه بطور رسمي در دستور كار سياسي قرار گرفت. همچنين در سال 1992 در اجلاس سازمان ملل در شهر ريودوژانيرو ي برزيل تحت عنوان اجلاس سران زمين سندي در همين رابطه به امضاي 178 كشور جهان رسيدكه به عنوان "دستور كار 21" انتشار يافت. بر اساس سند مزبور تمام كشورها مكلف به تدوين برنامه هاي استراتژيك و علمي جهت اجراي مفاد دستور كار 21 در مقياس ملي كشور خود تحت عنوان دستور كار محلي 21 شدند(گلكار، 1379).

بر مبناي اين دستور كار سيستم برنامه ريزي، طراحي و توسعه شهري به عنوان يكي از مهمترين ابزارها و مكانيزمهاي مهم براي تحقق توسعه پايدار معرفي شده است و معماران، برنامه ريزان و طراحان شهري مي بايست آن در تمامي مراحل كارهاي حرفه اي خود مدنظر قرار دهند. از اينرو در جهت ارائه الگوهاي منطبق با اين چارچوب مفاهيمي نظير "طراحي شهري پايدار"، "طراحي شهري سبز"، "طراحي اكولوژيك" و نظاير آن مطرح گرديدند. بر اساس گزارش برانتلند تعريف روشن و مشخص از مفهوم توسعه پايدار برمبناي سه واژه كليدي توسعه، نيازها و نسل آينده نهاده شده است. براين اساس "توسعه پايدار توسعه اي است كه نيازهاي نسل حاضر را بدون مصالحه و صرف نظر از توانايي نسل آينده در برآوردن نيازهايش تامين نمايد." در مقياس شهري، طراحي پايدار بر پايه سه محور اصلي زير بنا نهاده شده است(مفيدي، 1383) :

الف – منابع محيطي

ب- مهارتهاي طراحي و فن آوري

ج- ارزش هاي اجتماعي

در مبحث منابع محيطي محيط و منظر در قالب فضاهاي باز و سبز شهري مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس مقياس، ماهيت و كاركرد لكه هاي سبز مي توان آنها را در قالب شهري، منطقه اي و فرامنطقه اي تقسيم بندي نمود. كاهش آلودگي و ارتقاي كيفي محيط زيست، ايجاد خرد اقليم ها، افزايش كيفيت بصري محيط و سلامت رواني و اجتماعي جامعه از مهمترين اثرات فضاي سبز در ساختار شهر مي باشد.

منظر كشاورزي: پيشينه و مفاهيم

منظر كشاورزي در دهه اخير بعنوان يكي از روشهاي مناسب براي حفظ و تلفيق منظر حاشيه شهرها همگام با توسعه شهري مطرح گرديد. پيشينه اين مفهوم به انتشار مقالات و كتب مختلف براي ارائه راهكارهاي مناسب توسعه در حومه شهرها و حل بحران نابودي مناظر روستايي در كشورهاي هلند، استراليا، آلمان و آمريكا بر مي گردد. ديان ساديج در كتاب خود با عنوان" شهرهاي صد مايلي " كه در سال 1993 منتشرشد به نيروهايي اشاره كرد كه در اواخر قرن بيستم، شهرها و بويژه شهرهاي غربي را شكل مي دهند. او با اشاره به نوع و گونه شناسي كاركردي براي منظر شهرهاي قرن نوزدهم و بيستم، طراحي فضاي سبز و معماري منظر را آيتمي مصرفي و در قالب باغهاي تجهيز شده و پاركهاي شهري تعريف مي كند(Sadjic, 1993). اين در حاليست كه شهرها و كلانشهرهاي هزاره جديد نيازمند تعريفي دوباره از مفهوم منظر و جايگاه طراح منظر دارند. چنين نگرشي با بررسي و مطالعه نحوه توسعه كلانشهرها بويژه در منطقه جنوب شرق آسيا و لزوم بازنگري در سياستها و برنامه ريزيهاي توسعه منظر شهري ارائه گرديده است (Sadjic, 1999). بر اين اساس طراحي منظر مي تواند منحصر به طراحي فضاهاي باز و سبز نباشد بلكه روشهاي مديريت منابع و استفاده بهينه از آنها را به همراه داشته باشد (Armstrong, 2004). اين راهكارها در قالب پروژه هاي منطقه اي، طرحهاي شهري، طرحهاي تحقيقاتي- كاربردي و مسابقات طراحي با محوريت حفظ و توسعه عرصه هاي قابل كشت و زمينهاي كشاورزي ارائه شد كه ازمهمترين آنها مي توان به موارد زير اشاره كرد:


1- مناظر كشاورزي آينده: شامل طرحي منطقه اي است كه با هدف حفظ زمينهاي كشاورزي در منطقه ويكتورياي استراليا تدوين شده است(Barr, 2003). اين طرح هم اكنون در منطقه سيدني نيز مدنظر قرار گرفته است.

2- استراتژي شهر ملبورن براي سال 2030 ميلادي با عنوان سياست لبه سبز: كه ارائه تصوير روشني از منظر آينده شهر ملبورن در سال 2030 را با حفظ وتوسعه زمينهاي كشاورزي از اهداف خود بيان كرده است (Delahunty, 2003).

3- Toolkit: بسته نرم افزاري براساس مطالعات و تحقيقات واحد تحقيقات منظر دانشگاه تكنولوژي كوئينزلند در استراليا توليد شده است كه قابليت تحليل و برنامه ريزي براي كنترل توسعه آتي شهر را به دنبال خواهد داشت. اين برنامه ابزاري ساده براي شناسايي زمينهاي كشاورزي، تغييرات آتي و در نهايت خلق شكل جديدي زمين است. اين برنامه بااستفاده ازتكنولوژي بكار رفته در آن به طراح منظر اين امكان را مي دهد كه شكلهاي جديد و توسعه يافته از اراضي سبز و حاصلخيز را با منظر شهري تلفيق و نتيجه نهايي را مشاهده كند(Mostafavi&Najle, 2003).

آنچه در تمام راهكارهاي ارائه شده تا كنون از اهميت قابل توجهي برخوردار است ارائه الگويي مشخص از مفهوم منظر كشاورزي است كه بوسيله آن كشاورزي و اثرات محيطي آن در سيستمي پويا با جنبه هاي اقتصادي و بازاريابي محصول در ارتباط باشد. بر اين اساس مي توان گفت در خلق منظر جديد، زمينه اي براي پيدايش حوزه هاي جديد از اقتصاد محلي يا منطقه اي، زيرساخت هاي توسعه محلي و شهري و توليد محصولات كشاورزي فراهم مي آورد.

به واقع مي بايست به اين نكته مهم توجه داشت كه اصطلاح منظر مبتني بر كشاورزي طبقه بندي جديدي از منظر و طبيعت ارائه نمي كند بلكه مفاهيم جديدي از مفهوم "توسعه سبز و پايدار" را تعريف مي كند كه مي تواند به عنوان بخش جديدي از فضاي سبز،كاركرد متفاوتي داشته باشد (Armstrong, 2004). در اين نگرش منظر كشاورزي بخشي از منظر سبز شهري تعريف مي شود كه علاوه بر كاركردهاي اقتصادي مي تواند به عنوان يك منظر فرهنگي، شهري و اكولوژيكي ارزشمند و جذاب باشد. براساس تعريف وال منظر شهري جديد، منظري است كه به مانند زمينها و مزارع كشاورزي تغيير مي كنند و از اين نظر منظري پويا هستند كه در آن عملكردهاي مختلف، هندسه، الگوي پراكنش، نوع نظم و شرايط متغير محيط از ويژگيهاي قابل توجه آن مي باشد(wall,1999).

منظر كشاورزي: نقش و ضرورت طراحي

در دهه 1990 ميلادي، بك و لوتسما، مفهوم مدرنيزاسيون انعكاسي را از ويژگيهاي شهرهاي هزاره جديد معرفي كردند كه براساس آن راهكارهاي مناسب براي توسعه جديد يك شهر از بطن بحرانهاي موجود بدست مي آيد(Beck,1994&Lootsma,1999). بر اين اساس منظر تجديد شونده يكي از اجزاي اصلي اين مفهوم به شمار مي رود كه نيازمند برنامه ريزي و طراحي است.

طراحي و برنامه ريزي منظر با قابليت تجديد، تغيير و توسعه، اولين بار در طرحهاي بحث برانگيز و چالشي افرادي نظير ويني ماس از گروه (ام، وي، دي، آر، وي) ، رم كولهاوس از گروه (او، ام، اي) و آدريان گئز از گروه (وست ايت) معرفي و ارائه گرديد. اين طرحها و ايده ها از نظر نوع ديدگاه، روشهاي خلاقانه حل مساله و نحوه عملكرد، از اهميت خاصي برخوردار است در حاليكه تئوري هاي فلسفي و ديدگاههاي زيبايي شناسي در رده هاي بعدي اين طرحها قرار دارد(Lootsma, 1999). ضرورت ارائه برنامه ريزي مشخص و طراحي منظر مبتني بركشاورزي، روشهاي تلفيق معماري، منظر و زيرساخت هاي شهري را به عنوان راهبردهاي اصلي اين ايده تبديل كرده است.

بطور كلي در شهرهاي فراصنعتي كه با تغييرات بسيار و گسترده روبرو بوده اند، اين ايده با راهكارهايي نظير ايجاد تراكم هاي شهري و افزايش ارتفاع مجتمعهاي مسكوني، سبب آزاد سازي زمين از ساخت وساز و درنتيجه گسترش فضاهاي باز، پاركهاي وسيع، شبكه حمل و نقل ريلي و دسترسي ها شده است. اين در حاليست كه در شهرهاي در حال توسعه، اين رويكرد با تاكيد بر زمينهاي حومه شهري، ارتباط و پيوستگي ميان زمينهاي كشاورزي موجود را حفظ كرده و با مطالعه ظرفيتهاي توسعه، نسبت به طراحي زمينهاي كشاورزي جديد و تلفيق آن با زيرساخت ها اقدام كرده است تا علاوه بر طراحي منظر كشاورزي، زمينه توسعه پويا را براي شهر فراهم آورد(Armstrong, 2004). تجارب برنامه ريزي و طراحي در استراليا نشان مي دهد كه دولت محلي، منظر كشاورزي را به عنوان فضاهاي باز با كاركردي تفريحي و حفاظتي و يا به عنوان منظري روستايي طبقه بندي مي كند(Sinclair et al, 2003).

با توجه به آنچه ذكر گرديد مي توان گفت يده ها و مفاهيم ارائه شده مبتني بر منظر كشاورزي، تلفيق همزمان منظر شهري و روستايي را مدنظر قرار داده است.

منظر كشاورزي: راهبردهاي جديد براي توسعه كلانشهرهاي معاصر

شهر معاصر در ديدگاه و نگرش كنوني به شهري گفته مي شود كه چندمركزي، وسيع، پراكنده اند و مبهم اند(Deklerk,1999,Lootsma 1999,Sadjic,1999,2002). در جائيكه جريان مواد(مصالح و مواد اوليه) و زيرساختهاي اوليه پررنگ و قوي هستند شكل مشخصي به خود مي گيرند و بنابراين شبكه اي از تسهيلات و امكانات كه از فضاي منطقه اي و يا بين المللي منشا مي گيرند در شهر تداخل مي كنند. اين شهرها بدليل تركيبي پيچيده و غني از مواد، انرژي و اطلاعات از قابليت و پتاسيل بالايي در توليد فرم هاي جديد، خلق فضاهاي بديع شهري و تلفيق آن با منظر كشاورزي و روستايي دارند. اين مفاهيم نقطه مقابل شهر از ديدگاه كلاسيك به شمار مي رود كه شهر را ايستا، مشخص و با مرزبندي سياسي و جغرافيايي تعريف مي كند.

با توجه به اين تعريف از شهر معاصر، چهار راهبرد اساسي كه در توسعه كلانشهرها بر مبناي منظر مي تواند شكل بگيرد عبارتند از:

راهبرد اول: ارائه مدل اجتماعي- اقتصادي پايدار براي شهرهاي قرن بيست و يكم

اين مدل كه بر پايه تئوريهاي موجود در مورد اقتصاد محيط زيست بنا شده است، طراحي سيستم هاي ارگانيك و پايدار را پيشنهاد مي دهد كه قادرند با روشهاي توليد چندگانه محصولات كشاورزي، تكنيكهاي جديد آبياري و شناسايي و استفاده از زمينهاي جديد كشاورزي تلفيق شده و سيستمي پويا را خلق كنند.
راهبرد دوم: پيوند علم و صنعت
برمبناي پتانسيلهاي موجود از تلفيق صنايع پيشرفته صنعتي و مراكز تحقيقات كشاورزي در دانشگاهها حاصل شده است. در اين راهبرد زمينهاي حاصلخيز حومه شهرها بعنوان ماشينهايي براي بازيافت و مديريت پسماندهاي شهري عمل خواهند كرد.

راهبرد سوم: منظر و فرآيند آموزش

در اين راهبرد كه بر مبناي مفهوم "مناظر آموزشي" ارائه شده است، منظر به عنوان خاستگاهي براي آموزش عمومي و تخصصي تعريف مي شود. در اين نگاه زمينهاي كشاورزي سايتهاي جديد آموزش و انتقال علم به شمار مي روند كه قادرند به عنوان مراكز خلاق، امكان ارائه راهبردهاي مديريت محيطي، بيوتكنولوژي، توليد غذا، مديريت منابع آب و صنايع خلاق توليدي را ارائه كنند.

راهبرد چهارم: منظر مكاني براي گفتگو:

شامل روشهاي جديد بهره وري و استفاده از زمينهاي حاصلخيز حومه شهري است كه مي توانند به طور موقت، مكاني براي بهبود بسياري از بيماريهاي روحي و جسمي ساكنين شهر باشند. ايده "منظر شفابخش" كه با اين اهداف ارائه شده است ابعاد بيشتري به كاركرد و اهميت زمينهاي حاصلخيز كشاورزي و باغات حاشيه شهر مي دهد. اين نكته نشان مي دهد كه دلايل زيادي براي حفظ زمينهاي كشاورزي وجود دارد كه مي تواند به خوبي با عملكردهاي جديد در شهرهاي امروزي تلفيق شود.

بحث و نتيجه گيري:

آنچه در اين مقاله مورد كنكاش قرار گرفت لزوم حفظ و بهره وري مناسب از زمينهاي كشاورزي و مرغوب به عنوان بخشي حياتي از كلانشهرهاي قرن بيست و يكم را مورد يادآوري قرار مي دهد. فقدان اين بخش مهم از فضاي سبز كه بوضوح در ساختار شهرهاي كنوني و توسعه هاي يكسويه آن ديده مي شود ناشي از سياستهاي مداخله جويانه انسان بدون درنظر گرفتن پيامدها و آثار آن در آينده حاصل شده است. اين روند مي تواند فقط بوسيله رهيافتي چند بعدي و جامع نگر و با استفاده از برنامه ريزي خلاق و ارائه نقشي پررنگ براي طراحي منظر در درون و اطراف شهرها متوقف گردد.

اين برنامه ريزي مي تواند حوزه هاي مختلف را در برگيرد كه از مهمترين آنها مي توان به موارد زير اشاره كرد:

1- ارائه تسهيلات، امكانات و مشوق ها به كشاورزان براي ادامه فعاليت خود در حومه شهرها و جلوگيري از تغيير كاربري اراضي.

2- ارائه شكلها و فرمهاي جديد از توسعه شهري با در نظر گرفتن الگوي زمينهاي كشاورزي و زيرساخت هاي مورد نياز آن.

3- تغيير سياستهاي دولت در منطقه بندي و آمايش سرزمين به شكل كلاسيك و امروزي.

4- ارائه روشهاي خلاق كشت چند گانه محصولات در طول سال.

5- بازاريابي محصولات و تقويت اقتصاد محلي.

6- مشاركت بخش خصوصي و ارائه امكانات جهت سرمايه گذاري.

فرآيند طراحي در اين بخش مي تواند مقياسهاي وسيع تا عرصه هاي كشاورزي موجود را در برگيرد اما آنچه كه در اين ميان از اهميت خاصي برخوردار است شناسايي روابط موجود ميان اين بخشها باجريانات موجود در محيط شهري، جزئيات و پيچيدگيهاي آن است تا از اين طريق زمينه تلفيق ميان كشاورزي و زيرساختهاي محيط انسان ساخت فراهم گردد.

منبع:مرجع معماران

 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
چکیده:
نگاه متن­ وار و ساختاری به منظر امکان تجزیه و تحلیل بصری مفاهیم و عناصر موجود در آنرا در قالب یک پژوهش بصری ممکن می­ سازد. در این نوشتار از تصاویر تاریخی و راهبرد توصیف ثانویه با مورد پژوهی اکتشافی در منظر استفاده شده و تحلیلها در رویکردی استنتاجی به نتایج منتهی می­ شوند. همچنین می­ توان آنرا نوعی تحقیق بصری نیز نامید که به تصویر به عنوان ابزار استخراج و استقراء می­ نگرد. از آنجا که هدف این پژوهش شناسایی مولفه­ ها و اهمیت اجزای منظر کلان تاریخی شیراز در تصاویر سفرنامه­ ها است. لذا چهار تصویر از سیاحان خارجی (دلند، شاردن، نیبور و بروگشن) که واجد مشخصه­ های منظر کلان شهر (ترسیم شده در ترازی بالاتر از سطح شهر) هستند، در بازه­ای 200 ساله انتخاب گردیده است. فرضیه این پژوهش مبتنی بر امکان­ پذیری استخراج مفاهیمی عینی از تصاویر ترسیمی توسط جهانگردان است که تداوم و استمرار آن می­ تواند معرف ماهیت و چگونگی منظر کلان تاریخی شیراز باشد. از این روی هر تصویر به عناصر تشکیل دهنده (طبیعی (پایه و ثانویه) و انسان ساخت) و مشخصه ­ها (میزان جزئیات) تجزیه و مورد ارزیابی کیفی و کمی قرارگرفته است. درصد تفکیکی هر عنصر از تصویر محاسبه و میزان توجه به جزئیات نیز در طیفی سه ارزشی (زیاد، متوسط و ضعیف) تحلیل شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان دادند، مجموعه کوه­های شمالی و جنوبی شهر و باغهای قرار گرفته در محور منتهی به دروازه قرآن، به ترتیب مهمترین عناصر طبیعی منظر کلان شهر هستند که اغلب با جزئیات متوسط و زیاد ترسیم شده­اند. مثتحدثات انسان ساخت مانند دروازه قرآن و بقعه علی بن حمزه (ع) نیز از مهمترین عناصر غیر طبیعی منظر تاریخی شیراز به شمار می­آیند. در نهایت رودخانه خشک، آخرین عنصر طبیعی منظر کلان شهر است که هرچند با جزئیات کم ترسیم شده ولی به عنوان یک عنصر کلیدی در تصاویر دیده می­شود. شایسته است مدیریت شهری نسبت به حفظ این موارد جهت تداوم هویت منظر تاریخی شهر اهتمام جدی داشته باشد.

نویسنده:فیضی، محسن، اسدپور، علی
منبع:فصلنامه علمی
پژوهشی باغ نظر، شماره 24، صص 12-3.


دریافت فایل:مشاهده پیوست BAGH26881363811400.pdf
 
آخرین ویرایش:

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
نویسندگان:سلطان زاده محمد*,اشرف گنجويي محمدعلي
* دانشکده هنر و معماري، دانشگاه شهيد باهنر کرمان
چکیده:
باغ هاي کرمان همچون بخش عمده اي از ميراث گران بهاي آن، مهجور و مغفول مانده و بسياري از آنها به غارت جهل و طمع و بي توجهي رفته اند. باغ فتح آباد و بيرم آباد متعلق به دو دوره تاريخي که در دو ناحيه از شهر کرمان قرار گرفته اند، به لحاظ ساختار، وجوه تشابه فراواني با يکديگر دارند. اين باغ ها از معدود و شايد تنها باغ هاي ايراني موجود هستند که در آنها دو عمارت وجود دارد و اين سبب شده تا تفاوت هايي با الگوي شناخته شده باغ ايراني داشته باشند. لذا در اين نوشتار تلاش مي شود با تحليل ساختار باغ، به برخي نقاط اشتراک و افتراق آنها با يکديگر زير چهار عنوان: ساختار باغ، استقرار ابنيه، تقسيمات فضايي و ارتباط با طبيعت اشاره شده و در خلال آن فرضياتي براي دلايل و نتايج فاصله گرفتن آنها از الگوي باغ ايراني و ميزان تاثير وجود دو عمارت و چند محور بر آن، به بحث گذاشته شود.

دریافت فایل:مشاهده پیوست 44213922508.pdf
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
نویسنده:یاسمین افتخار

منبع:منظر بهار 1392 شماره 22

چکیده:
رودها از مهم ترین عوامل شکل دهنده ریخت شهر و دوام و پایداری زیست آن هستند که به عنوان یکی از مهم ترین مؤلفه های طبیعی هر شهر نقش مهمی در تداوم هویتی آن بازی می کنند. این اندام های طبیعی از زمان صنعتی شدن شهرها تا مدت های طولانی مورد بی توجهی قرار می گرفتند و به فضایی آلوده و خالی از زندگی اجتماعی تبدیل شدند. در این میان در برخی موارد برای برطرف کردن آلودگی رودها تصمیمات نادرستی از سوی مدیران شهری گرفته می شود که تبعات منفی ناشی از آن پس از مدتی نمود پیدا می کند. نمونه بارز این برخورد، پوشاندن کامل رودهای آلوده در شهرهاست. در نتیجه نه تنها نقش رودها در ساختار شهر از بین می رود، بلکه جایگاهشان را نیز در ذهن و خاطرات مردم از دست می دهند. امروز اهمیت حضور طبیعت و مؤلفه های آن در شهر مدیران شهری را به سمت نگاهی متفاوت به این اندام های به ظاهر مخرب و تهدیدکننده در راستای بهره گیری و باززنده سازی اکولوژیک و اجتماعی آنها واداشته است. رودخانه هونگپو در شانگهای یکی از موفق ترین نمونه های این برخورد متفاوت با رودخانه ای درون شهری است. مشکل بزرگ این رودخانه، آلودگی بیش از حد آن بود به گونه ای که هیچ موجودی قدرت ادامۀ حیات نداشت. به این ترتیب مدیریت شهری در پروژه های مختلف حوزه این رود از جمله پروژه طراحی پارک هوتن، برطرف کردن و بازگشت نقش اکولوژیک و طبیعی رود در شهر شانگهای را هدف اصلی خود قرار داد. «کونگ جیان یو» طراح این پروژه که به واسطه رویکردهای ویژه اکولوژیک و زمینه گرایانه اش شهرتی جهانی دارد، ایجاد پیوندی پایدار میان مخاطب و بستر طبیعی رود را به عنوان هدف اصلی خود در پروژه در نظر گرفت. در این راستا برای باززنده سازی و احیای رود در شهر و زندگی مردم، از مؤلفه های مختلف فرهنگی و خاطره ای در مسیر رود بهره گرفت.

دریافت فایل:مشاهده پیوست 20130625101904-9808-415.pdf
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
سلام بر دوستان عزیز معمار

هدف از ایجاد این تاپیک فهرست بندی مقالات ِ مرتبط با معمــــــاری منظــــــر
می باشد

امیدوارم که با همکاری هم بتوانیم یک مرجع کامل از مقالات مفید در زمینه معمــــــاری منظــــــر
گردآوری کنیم .

با آرزوی موفقیت شما دوستان:gol:







  • فـهرســت تــاپیـــک :

________________________________________________

1. مجموعه مقالات پیرامون معماری منظر





  • [*=right]پست شماره #2

این پست شامل موارد زیر می باشد :

مقاله مستندسازي منظر باستاني تخت جمشيد
مقاله قیاس باغ ژاپنی و ایرانی
مقاله تصویرسازی باغ و عناصر آن در اشعار سهراب سپهری
مقاله باغ مصری ،حس زیبایی نظم



  • [*=right]پست شماره #3

این پست شامل موارد زیر می باشد :

مقاله ارزيابي مفهوم منظر در طرح هاي شهري (مقايسه تطبيقي سير تكوين طرحهاي جامع تهران با تجارب جهاني)
مقاله پيشنهاد ساز و كاري براي رفع ابهام معماران منظر و طراحان شهري در حوزه هاي مشترك
مقاله تحول رویکرد بصری به اکولوژیک در طراحی پار کهای شهری
مقاله ارتباط با منظر در آثار فرانك لويد رايت



  • [*=right]پست شماره #4

این پست شامل موارد زیر می باشد :

مقاله منظر شهری، بیانی از مدنیت جامعه
مقاله تداوم هويت در منظر شهري
مقاله هرمونوتیک منظر شهر
مقاله بررسی و سنجش کیفیت زیبایی در منظر شهری بر اساس مفهوم دیدهای متوالی



  • [*=right]پست شماره #5

این پست شامل موارد زیر می باشد :

مقاله پارک های موضوعی
مقاله شاخص ها و ويژگي هاي باغسازي دوران قاجار در تهران
مقاله بررسی و تحلیل تفکرات چارلز جنکز Charles Jencks
مقاله باغ به مثابه پیش آیند شهر



  • [*=right]پست شماره #6

این پست شامل موارد زیر می باشد :

مقاله بررسي اصول پايداري منظر در پارك جنگلي چيتگر
مقاله طرح منظر حاشیه رودخانه وایت
مقاله تحلیل پروژه باغ های خیال، فرانسه
مقاله طبیعت شهر؛ رویکرد هویت گرا در پارک هوتن شانگهای


  • پست شماره #7

این پست شامل موارد زیر می باشد :

مقاله تحلیل منظر کلان تاریخی شیراز بر اساس ترسیم های جهانگردان خارجی
مقاله برنامه ریزی و توسعه پایدار کلانشهر ها با تاکید بر منظر کشاورزی
​مقاله رویکرد ادراکی وعملکردی به آب در پارک های شهری
مقاله روح باغ های سوزهو



  • [*=right]پست شماره #8

این پست شامل موارد زیر می باشد :

مقاله بررسی نمونه اي ساساني از معماري منظر
مقاله سیر تغییر مفهوم پارک های شهریمقاله بررسي تطبيقي راهكارهاي دستيابي به آسايش، آرامش و تفكر در باغ های سنتی ایران و ژاپن
مقاله بررسی ِ هماهنگی ِ منظر ِ شهر ِ نوش آباد با منظر ِ کویر !


  • پست شماره #9

این پست شامل موارد زیر می باشد :

مقاله چهارگام مثالي به سوي پرديس هاي ايراني
مقاله باغ چینی؛ تجربه مدرنیته در عبور از حوزه های مشروع طراحی
مقاله منظر سازی کوهستان با استفاده از گیاهان بومی
مقاله شكل گيرى فرم چليپايى باغ بر اساس مفاهيم نمادين


  • پست شماره #10

این پست شامل موارد زیر می باشد :

مقاله بررسي رابطه انسان و طبيعت
مقاله معماری منظر آمریکا
مقاله رهيافتي بر هنر منظره پردازي و باغ سازي ايراني در دوران پس از ساسانيان
مقاله جایگاه طبیعت در جهانبینی و معماری معابد ادیان مختلف



  • [*=right]پست شماره #11

این پست شامل موارد زیر می باشد :

مقاله منظر حسی؛ رابطه میان منظر محسوس و فضای عمومی
مقاله پــارک مفهومــی برای کودک
مقاله بررسی نگرش های معمار منظر Jacques Wirtz
مقاله اکــو پــارک


  • پست شماره #12

این پست شامل موارد زیر می باشد :

مقاله بررسی و تحلیل پارک سیتروئن به مثابه فضای نوین شهری
مقاله الگوهاي طراحي منظر در امتداد مسيلهاي درون شهري
مقاله تحليل اكولوژيكي پارك هاي شهري
مقاله نقش کشاورزی در شکل گیری منظرشهری


  • پست شماره#14

این پست شامل موارد زیر می باشد :

مقاله سیر تکامل نقش و مفهوم منظر شهری
مقاله مقایسه چهار رویکرد در مدیریت منظر شهری
مقاله مفهوم منظرشهری
مقاله سازمان فضایی شهرهای اروپایی





  • [*=right]پست شماره #26

این پست شامل موارد زیر می باشد :

مقاله چیستی منظر شهری
مقاله از طبیعت واقع به طبیعت تاریخی
مقاله تحلیل زیبا شناسانه پارک دویسبرگ
مقاله بررسی عناصر منظری کاخ توپکاپی



  • [*=right]پست شماره #27

این پست شامل موارد زیر می باشد :

مقاله مروري بر نظريات و گرايشات معماري منظرحياط بازمدارس

مقاله ارزیابی روند تحول رویکردهای پیتر لاتز در دو پارک زاربروکن و دورا
مقاله بررسي تأثير آموزش طراحي منظر به شيوه تكه انگاری
مقاله رویکرد منظرین، عامل موفقیت گردشگری شهری


  • پست شماره #30

این پست شامل موارد زیر می باشد :​

مقاله طراحي با طبيعت در معماري
مقاله درآمد / منظر و مسکن
مقاله مطالعه تطبیقی الگوهای معماری و شهرسازی باغشهر طبس در دوره زندیه و باغشهر اصفهان در دوره صفویه


  • پست شماره #32

این پست شامل موارد زیر می باشد :

مقاله رویکردهای برخورد با منظر طبیعی جنوب
مقاله بازی با سطوح برای تولید هویت های منظر
________________________________________________
_______________________________________________________________
____________________________________________________________________________

2. مجموعه مقالات پیرامون آب در معماری منظر



  • [*=right]پست شماره #13

این پست شامل موارد زیر می باشد :

مقاله جایگاه آب در طبیعت مثال باغ بهشت
مقاله نقش آب در معماری
مقاله الگوهای گمشده باغسازی در معماری ایرانی
مقاله آب در باغ های ایرانی
مقاله آب در معماری منظر
مقاله نقش آب در طراحی محیط و معماری منظر
مقاله باغ دولت آباد - آب و گیاه
مقاله نقش پررنگ و آبي آب و در معماري و شهرسازي
مقاله معماری آب
________________________________________________
_______________________________________________________________
____________________________________________________________________________



3. مجموعه مقالات پیرامون باغ ایرانی



  • پست شماره#15

این پست شامل موارد زیر می باشد :

مقاله باغ ايراني و تجربه ايرانيان در معماري منظر
مقاله باغ یا پارک
مقاله چگونگی بازتاب شاخصه های مناظر شفابخش در الگوی منظر باغ ایرانی
مقاله مقایسه تفاوتها در مفاهيم ،الگوها ، و شكل باغهای ایرانی وباغهای فرانسوی


  • پست شماره #16

این پست شامل موارد زیر می باشد :

مجموعه ای از مقالات مربوط به باغ ایرانی 1 (فصلنامه گلستان)
مجموعه ای از مقالات مربوط به باغ ایرانی 2 (فصلنامه گلستان)


  • پست شماره#17

این پست شامل موارد زیر می باشد :


مقاله محصوریت در باغ ایرانی
مقاله بررسی وجوه تشابه مفاهیم موسیقی ایرانی و معماری باغ ایرانی
مقاله بررسي تطبيقي نگارگري مکتب دوم تبريز و باغ ايراني در دوره تيموري و صفوي
مقاله بررسی بنیادهای فرهنگی- محیطی در عناصر کالبدی باغ های ایرانی


  • پست شماره #18

این پست شامل موارد زیر می باشد :


مقاله هنجار باغ ایرانی در ایینه تاریخ
مقاله باغ های ایرانی
مقاله بررسي مفهومي باغسازي ايراني در رويکرد پديدارشناسي در معماري منظر
مقاله بررسي تطبيقي تاثير ايده هاي معنوي در شکل باغ


  • پست شماره #19

این پست شامل موارد زیر می باشد :


مقاله بررسي تطبيقي راهكارهاي دستيابي به آسايش، آرامش و تفكر در باغ هاي سنتي ايران و ژاپن
مقاله باغ ایرانی تمثیلی از بهشت با تاکید بر ارزش های باغ ایرانی دوره صفوی
مقاله بازشناسي و تحليل جايگاه عناصر موجود در باغ ايراني با تاكيد بر اصول ديني- آييني
مقاله تصویر باغ و عناصر منظر در قران با تاکید بر سوره الرحمن


  • پست شماره #20

این پست شامل موارد زیر می باشد :


مقاله شکل گیری بوستان های شهری در دوره معاصر- گذر از مفهوم باغ به پارک
مقاله باغ ایرانی - داراب دیبا ، مجتبی انصاری
مقاله بررسی وتحلیل ساختار کالبدی باغ ارم شیراز
مقاله نظام هندسی حاکم بر باغ سازی پلکانی ایرانی


  • پست شماره#21

این پست شامل موارد زیر می باشد :


مقاله بررسي نظام كاشت درختان در باغ ايراني
مقاله گلستان باغ گلستان (ارگ تاریخی تهران)
مقاله بررسي تطبيقي تأثير ايدههاي معنوي در شکل باغ
مقاله باغ ایرانی - یعقوب دانش دوست



  • پست شماره#22

این پست شامل موارد زیر می باشد :


مقاله علل پيدايش باغ هاي تاريخي ايران
مقاله نقدي بر فرضيه الگوي چهارباغ در شكلگيري باغ ايراني
مقاله تحليل فرآيند ادراك محيط باغ ايراني براساس نظريه روانشناسي بوم شناختي
مقاله شکل گیری باغ سلطنتی پاسارگاد و تاثیر ان در باغ سازی ایران


  • پست شماره#23

این پست شامل موارد زیر می باشد :

مقاله وجوه تمایز و تشابه باغ بیرم‌آباد و فتح‌آباد کرمان با یکدیگر و باغ ایرانی
مقاله باغ نظری همدان
مقاله تحلیلی انتقادی بر شرح مجموعه باغ های شمالی شیراز به روایت ویلیام اوزلی
مقاله کوشک باغ های صفوی اشرف البلاد


  • پست شماره#24

این پست شامل موارد زیر می باشد :

مقاله باغ خلیلی شیراز
مقاله باغ های شاهی عهد صفوی و روابط آنها با شهر
مقاله باغ هاي پادشاهان بزرگ


  • پست شماره#25

این پست شامل موارد زیر می باشد :

مقاله پردیس هخامنشی خاستگاه باغ ایرانی
مقاله باز خواني مفهوم نقش باغ ايراني در دستيابي به شهر پايدار ،بررسي تطبيقي باغ دولت آباد يزد
مقاله باغ‌های ایرانی و حیاط‌ ها


  • پست شماره #28

این پست شامل موارد زیر می باشد :

مقاله بررسی تاریخی و کالبدی باغ فین
مقاله اراضی باغهای قصردشت شیراز فرصت مکانی تاریخی
مقاله انتقال فرهنگ؛ روند انتقال باغ ایرانی به هند


  • پست شماره#29

این پست شامل موارد زیر می باشد :

مقاله باغهای خراسان در تاریخ بیهقی
مقاله آب , نماد , كوير
مقاله مقايسه تطبيقي باغ هاي تخت شيراز و قصر قجر تهران
مقاله جلوه‌های زیبایی در باغ ایرانی


  • پست شماره #31
این پست شامل موارد زیر می باشد :

مقاله زبان باغ سازى ايرانى



تکمیل فهرست در تاریخ :
95/02/16

 
آخرین ویرایش:

همراهی

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مقدمه

نزدیک یک دهه است که مفهوم «منظر شهری» بطور گسترده در مبانی نظری، محاوره ها و متون تخصصی حوزه های طراحی شهری، معماری منظر ، معماری و برنامه ریزی بکار می رود. از یکسو با توجه به گستره مفهومی و بویژه تسری آن به مبانی نظری رشته های هنری، و از سوی دیگر وجود زمینه های مشترک فعالیت ها در حوزه های فوق، لزوم تبیین مفهوم منظر شهری در هر حوزه تخصصی مطرح است. توجه به این موضوع بویژه در ایران، به دلیل توسعه سریع حوزه های تخصصی و رشته های نوین همچون معماری منظر اهمیت بیشتری دارد.

هدف این مقاله تبیین مفهوم منظر شهری از دیدگاه معماری منظر است. دراین هدف تمرکز بیشتر بر معرفی جنبه های مهم منظر شهری در مقیاس کلان شهر تهران است. دراین رابطه نیز با توجه به نقش معماری منظر در مقیاس های گوناگون آمایش سرزمین، بهره برداری مناسب از منابع طبیعی، پایداری محیطی و بویژه توسعه و ارتقای کیفیت فضاهای باز و مکان های سبز شهری، پرسش هایی بشرح زیر مطرح است:

• تفسیر منظر شهری از دیدگاه معماری منظر چیست و جنبه های مهم این مفهوم کدام است؟
• با توجه به روند توسعه شهرها، نقش تخصص معماری منظر در زمینه آسیب شناسی منظر، بویژه دررابطه با ارزش ها و کیفیت در منظر شهری چگونه است؟
• جنبه های کیفی موثر در منظر شهری با تاکید بر مولفه های طبیعی کدام است؟ این جنبه ها دررابطه با شهرهای ایران و بویژه تهران به چه صورت می تواند از قابلیت های معماری منظر بهره مند شود؟

با توجه به مفهوم کلی منظر شهری و همچنین گوناگونی خصوصیت های کالبدی و سیمای متفاوت شهر های ایران ، در این مقاله روش کار بر مقایسه آموزه های متاثر از آسیب شناسی منظر شهری مخصوصآ از دیدگاه «طراحی منظر بومگرا» استواراست. در این زمینه نیز تاکید بیشتر بر جنبه های کیفی و بویژه نقش مولفه های طبیعی در منظر شهری است. بعلاوه تلاش می شود به کمک متون مرجع، بررسی های میدانی و نیز تکیه بر تجارب نگارنده در انجام پروژه های معماری منظر در ایران و بویژه تهران، نتایج بدست آمده ارائه شود.
بررسی ها نشان داد که با پیروی از مبانی بوم گرایی در ارتقای کیفی فضاهای باز و سبز درحال توسعه شهرهای ایران، ضمن تقویت خوانایی و پایداری مولفه های طبیعی، می توان به تعدیل ناهنجاری های بصری، ناپایداری ها و فرسایش در فضاهای باز کمک کرد. این موضوع در نهایت ضمن ارتقاء کیفیت منظرشهری می تواند موجب توجه بیشتر متخصصین و استقبال مردم نیز واقع شود. نکته امیدوارکننده، تجارب موفق بسیاری از کشورها ازجمله کشورهای درحال توسعه در توجه به «ماهیت منظر شهری» است. ماهیت متاثر از بوم گرایی در عمل و توجه به «مولفه های طبیعی» که از آمایش سرزمین تا توسعه کمی و کیفی فضاهای باز شهری تسری یافته است.




سیر تکامل نقش و مفهوم منظر شهری


امروزه شهرهای بزرگ جهان بر سر جذب سرمایه و نیروی انسانی مبتکر با یکدیگر به رقابت برخاسته اند. پژوهش های جدید نشان می دهند که در این رقابت، طراحی شهری به مثابۀ ابزاری مؤثر مورد توجهی فزاینده قرار گرفته است. شهرهای برخوردار از منظر شهری مطلوب قادرند با وسعت بخشیدن به تجربۀ زیباشناختی شهروندان، موجبات ارتقای تصویر ذهنی جامعه از خویش و تقویت غرور مدنی آنان را فراهم ساخته و با اعتلا بخشیدن به وجهه و تصویر ذهنی شهر در سطح ملی و بین المللی، توان رقابتی شهر را برای جذب هرچه بیشتر سرمایه و اقشار خلاق تقویت نمایند.
اهمیت منظر شهری از آن روست که کلیت شهر را به مثابۀ یک «متن» آشکار ساخته و امکان «قرائت» و «خوانش» این متن را فراهم می آورد. تنها در آینۀ منظر شهری است که ابعاد ناملموس حیات مدنی همچون فقر و غنا، سلطۀ نهادها و ارزش های معین، سلایق زیباشناختیِ خرده فرهنگ ها، عمق تاریخی شهر، میزان ایمنی و امنیت جامعه، چگونگی احترام جامعه به قراردادهای اجتماعی و غیره، از طریق نظامی از «نشانه ها» امکان تجلی و بروز خارجی یافته و ارزیابی مثبت یا منفی را میسر می سازد. هدف از این گفتار، تبیین اهمیت منظر شهری و گونه شناسی نقش و مفهوم آن در سیر تکاملی محتوای طراحی شهری است. در این مطالعه مفهوم «منظر شهری» به عنوان مفهومی پویا (و نه ایستا) که قادر است در انطباق با تحولات پارادایماتیک طراحی شهری، نقش و وظایف نوینی برخود پذیرفته و انتظارات و نیازمندی های جدیدی را پاسخگو باشد، معرفی می شود.
در این رابطه، برای تبیین سیر تحول نقش و مفهوم منظر شهری از نظریۀ «بلوغ طراحی شهری -گلکار۱۳۸۲» سود برده شده است. در این مطالعه نشان داده خواهد شد که میان سیر تحول نقش و مفهوم منظر شهری و روند تکاملی مفهوم کیفیت طراحی شهری رابطه-ای متناظر وجود دارد و منظر شهری را می توان بر حسب نقش، مفهوم و سطح تکامل در یک طبقه بندی ۴ دسته ای تحت عناوین منظر شهری آرایشی یا تزیینی، منظر شهری عملکردگرا یا برنامه محور، منظر شهری ادراکی یا زمینه گرا و منظر شهری پایدار یا هوشمند گونه شناسی کرد.

برای ابهام زدایی، جایگاه منظر را در تعامل میان انسان و محیط و سپس یکی از جنبه های مهم منظر که به عنوان یک مدیوم یا واسطه ای که امکان قرائت متن شهری را فراهم می کند مورد بحث قرار می گیرد. محتوا و ادراک منظر شهری بحث می-شود، سیر تحول نقش منظر شهری بررسی می شود و نشان داده می شود یک فهم یگانه از منظر شهری وجود نداشته و یک فهم دینامیک و پویا مورد نیاز است و نهایتاً نتیجه گیری خواهیم کرد.



وقتی به منظر شهری فکر می کنیم، به یاد سخن جین جیکوبز Jane Jacobs می افتیم: «وقتی به یک شهر فکر می کنیم، بلافاصله خیابان های آن شهر به ذهن می آیند؛ اگر خیابان های آن زیبا و جالب باشند، به نظر زیبا می آید، در غیر این صورت شهری خسته کننده و ملال آور به نظر می رسد». منظر شهری اهمیت اش از این رو است که اگر آن را نوعی هنر تلقی کنیم، با گسترده ترین طیف مردم ارتباط دارد. اگر به عنوان یک هنر تجسمی فرض کنیم یا با نقاشی مقایسه کنیم، عمدتاً نخبگان به گالری ها می روند و بازدید می کنند، در حالی که ما هر روز صبح که از خانه خارج می شویم، وارد گالری منظر شهری یا خیابان می شویم؛ اگر به عنوان هنر نمایشی تلقی کنیم، باز نخبگان صرفاً در نقش تماشاچی این هنر را تماشا می کنند.
در منظر شهری اگر آن را یک درام تلقی کنیم، هم درآن بازیگریم، هم آن را تماشا می کنیم. پس نقش بسیار مهمی در گسترش و تعمیق تجربۀ زیباشناختی افراد دارد و فرصت مناسبی است برای آن که سواد بصری افراد جامعه ارتقا پیدا کند و از آن طریق آموزش های لازم را بگیرند. منظر شهری می تواند توان رقابتی شهرها را افزایش دهد، از جنبۀ اقتصادی و آن چیزی که طراحی شهری را در حالت رونق قرار داده و بسیاری از شهرهای دنیا از این نظر برای خود استراتژی طراحی شهری تدوین کرده اند، جنبۀ کمک به توان رقابتی شهرهاست. بحث ایجاد ارزش افزوده در میان است. طراحی شهری می تواند ارزش افزودۀ مشخصی را برای پروژه های عمرانی ایجاد کند و منظر شهری می تواند به عنوان سیستمی از نشانه ها برای پاتولوژی یا آسیب شناسی شهری مورد استفاده قرار گیرد.

اگر شهر را به مثابۀ کوه یخ در نظر بگیریم، یک دَهُمی که بیرون از سطح آب است می شود به منظر شهری تعبیر کرد یا بگوییم منظر شهری سطح تماس یا Interface «انسان» با «پدیدۀ شهر» است. بعضی مواقع طراحی شهری را می نامیم «مدیریت منظر شهری»، که می تواند منظر عینی شهر باشد Townscape یا منظر ذهنی شهر یا سیمای شهر Image Urban باشد. در هر حال منظر شهری واسطه ای است که شهر را پدیدار می کند و ترسیمات تجریدی طراحان و معماران فقط در قالب منظر شهری فقط تجربۀ واقعی و انسانی می شوند.
ابعاد غیر کالبدی شهر هم از طریق این منظر شهری است که تجلی خارجی پیدا می کنند. به منظر شهری به عنوان ابزاری برای آسیب شناسی شهری هم می توان نگاه کرد، مثل پزشکی که از عوارض چهرۀ بیمار می تواند پی به بیماری های درون بیمار ببرد. نهایتاً بحران در منظر شهری نشان دهندۀ بحران در طراحی شهری است و بحران در طراحی شهری نشان دهندۀ بحران در فرآیندهای شهری است. الآن شهرها در جهان به صورت شرکت های رقیب عمل می کنند و در این رقابت تلاش می کنند از هر ابزار ممکن برای جذب سرمایه و به ویژه در اقتصادهای دانش محور کنونی که بحث نیروهای نخبه عمده ترین اولویت است سعی کنند این اقشار یا آن چه که ریچارد فلوریدا آن را Creative Class (طبقه خلاق) معرفی می کند، این ها را جذب کند، بر اساس تحقیقات فلوریدا در مورد شهرهای آمریکایی مشخص می شود شهرها بر اساس شاخصی تحت عنوان شاخص خلاقیت شهری، سهم متفاوتی در تولید دانش و تکنولوژی های جدید داشته اند. بررسی ها نشان می دهند که شهرهایی توانسته اند اقشار یا طبقۀ خلاق که عمدتاً فارغ التحصیلان دانشگاه های خصوصی خوب آمریکا هستند بین سن ۴۰-۳۰ سال و تمام کمپانی هایی که در صنایع های تک مشغول اند، می خواهند این افراد را جذب کنند و می دانند که از طریق آنها می توانند کمپانی را روی پا نگه دارند و آن شهرها هم مایلند که این افراد به شهروندان آنها بپیوندند.
تحقیق نشان می دهد شهرهایی که تساهل و تسامح بیشتری از خود نشان می دهند و کیفیت های محیطی مطلوبی را عرضه می کنند مورد توجه این قشر قرار می گیرند. این قشر در ابتدای فارغ التحصیلی در حدود ۱۰۰۰۰۰ دلار در سال درآمد دارند، پس قدرت خرید و کیفیت استاندارد بسیار بالایی را از نظر زندگی می توانند داشته باشند و اینجاست که بحث طراحی شهری تا سرحدامکان مد نظر قرار می گیرد و بحث تدوین استراتژی های طراحی شهری را اولویت و ضرورت زیادی می دهد. در مورد نقش اقتصادی طراحی شهری از گذشته می دانیم که تحقیقات جدید با استفاده از مهندسی ارزش مشخصاً ثابت کرده طراحی شهری خوب می تواند ارزش افزوده، چه ارزش مبادله چه ارزش استفاده از نظر اقتصادی، اجتماعی و محیطی به پروژه ها دهد. برای ابهام زدایی از مفاهیم مرتبط با منظر شهری باید جایگاه مفاهیم مختلف مرتبط با هستۀ مرکزی را که منظر است، در تقابل بین انسان و محیط بررسی کنیم. با تصور این مدل ذهنی، اگر محیط در یک سو و ردیفی که در پایین هست انسان قرار گرفته باشد، در یک سلسله ای از محیط تأثیر می پذیرد و نهایتاً بر آن تأثیر می گذارد.
در مرحلۀ اول، محیط هندسۀ خود را در معرض حواس انسان قرار می دهد. ویژگی های فرمال خود را ویژگی های سنسوری، صدا، بو، کیفیت های لمسی یا هر کیفیت کالبدی که دارد در معرض حواس قرار می دهد که ادراک یا Perception شناخته می شود. در این مرحله، نتیجه این تعامل Townscape یا Cityscape نامیده می شود؛ «منظر شهری» یا «منظر عینی شهر»، چیزی که توسط حواس گرفته می شود، مثلاً منظره ای با سقف های شیب دار و دودکش، بلافاصله با طرح ها و Archetype هایی که دارد انسان متوجه می شود که می تواند کارخانه باشد. در این مرحله ذهن فرد بر اساس داده های محیطی، طرح واره های ذهنی، تجارب و خاطرات قبلی، تصویری از محیط ساخته و معنای معینی را روی آن الصاق می کند.
این مرحله را «منظر ذهنی» می نامیم. منظر ذهنی در حضور شئ نیست. این تعامل خاتمه پیدا نمی کند. بر اساس این شناخت محیطی که حدس زده ایم، این یک کارخانه است، حالا احتمال وقوع رفتارها را در این فضا ارزیابی می کنیم، مثبت یا منفی: Evaluative Image . تا زمان کوین لینچ تا اینجا را می دانستیم و همین بخش هم خیلی تکامل یافت. بعداً متوجه شدند که برای عمل طراحی شهری این بخش کافی نیست و حتماً باید بازتاب های ترجیحی مردم را نسبت به مکان های مختلف بدانیم تا بر اساس آن استراتژی تدوین کنیم. بعد از این مرحله است که می گوییم در این فضا این یا آن اتفاق خواهد افتاد و خوشایند ما هست یا نیست و تصمیم می گیریم بمانیم یا آن محل را ترک کنیم.
پس منظر شهری یک «سیستم» است که از سه زیرسیستم تشکیل شده: زیر سیستم «منظر عینی شهری»، «منظر ذهنی شهر» و «منظر ذهنی ارزیابانۀ شهر» و از تعامل بین این سه، منظر شهری به مفهوم کلی آن شکل می گیرد. در حقیقت منظر شهری یک شهر تلفیق سه نگاه است، نگاه از چشم فیزیولوژیک، نگاهی که نگاه چشم ذهن ماست و ذهن و حافظه دخیل می شود و نهایتاً بخش Affective یا تأثری عاطفی است که نگاه دل ماست و مبنای رفتار قرار می گیرد. در اهمیت منظر شهری گفتیم ابزاری است که در قرائت متن شهر به ما کمک می کند، بحث «نشانه شناسی شهری» یا Semiology از دهۀ شصت رونق زیادی گرفته و صاحب نظران زیادی در این مورد کار کرده اند، به عنوان مثال دانیل لیبسکیند Daniel Libeskind که معماری را به عنوان هنر ارتباطی معرفی می کند از زمرۀ افرادی است که می گوید: «منظر شهری یا معماری، نظامی از نشانه هاست، نظامی از دال هاست که به مدلول هایی اشاره می کند».
منظر شهری از طریق نظام نشانه ها می تواند مشخص کند که ارزش های زیست محیطی چقدر در جامعه مورد احترام است و چقدر برای مظاهر طبیعت تقدس قائل هستند. تصاویر نشان می دهد در شهر طبس قبل از زلزله برای نخل ها چنان ارزش هایی قائل بودند که معماری در مقابل آنها سر خم کرده بود و امکان حیات آنها را اجازه داده، عمق تاریخی شهر یا این که این فضا یا مکان متعلق به چه زمانی است، از طریق منظر شهری امکان پذیر می شود. مدیریت خاطرۀ جمعی از طریق منظر شهری امکان پذیر است.


جایگاه ارزش های زیست محیطی در فرهنگ جامعه
طبس پیش از تخریب زلزله

آن چهAldo Rossiتحت عنوان تاریخ هم زمان می گوید، در منظر شهری می توان آن را شاهد بود. وقتی یک کتاب تاریخی می خوانیم آن را فصل به فصل ورق می زنیم، هیچ زمانی دو فصل هم زمان مطالعه نمی شود. اما مثلاً در میدان بهارستان می توانیم نقاطی را مشخص کنم که وقایع دوران مشروطیت را دارند، وقایع قیام نهضت ملی را دارند، وقایع دوران انقلاب هم با هم، هم زمان حضور دارند. همان چیزی که لینچ می گوید: «معماری یا طراحی شهری ماکتی از تاریخ است که در قالب بتن، شیشه یا سنگ، و ماتریال های ساختمانی حضور دارند». بحثی که لینچ می کند در امتداد بحث منظر ذهنی یا سیمای شهر، کتابی دارد تحت عنوان ?What time is this place که دراین کتاب می گوید همان طور که لازم است تصویر ذهنی روشنی از فضاها داشته باشیم باید تصویر ذهنی روشنی هم از زمان وجود داشته باشد. ابنیه و فضاها باید مشخص کنند متعلق به چه دورۀ تاریخی اند. برای آن که نقش مرکزی دارد برای تعیین هویت آن شهر. برای آن که بتوانیم نسبتی بین خودمان و گذشته و در نتیجه با آینده برقرار کنیم. اما این گونه نیست. گاهی در تهران در چند سال گذشته می بینیم بعضی صورت ها از ساختمان ها کنده می شوند و صورت های دیگری روی آنها نصب می-شوند. مثل فیلم های سینمایی Cinematic City بحث روز است که سینما از شهر الهام می گیرد یا شهر از سینما. کاریکاتور آن درتهران در حال رخ دادن است. بیمارستان ها با جداره های جدید بعد زمانی را پنهان می کنند. از دید شهروندان در نمونه های دیگری اگر قرار باشد ساختمانی جمع شود Façade حفظ شده و ساختمان جدید به جدارۀ باقیمانده اضافه می شود. نمایش ارزش های مذهبی، عرض اندام نهادهای قدرت از سیاست یا اقتصاد یا فرهنگ یا ضد فرهنگ ... اگر شهر را مانند متن بدانیم، پس باید جمله ها یا پاراگراف ها نقطه گذاری شوند. نقطه گذاری از طریق عناصر امکان پذیر می شود. نمایند فرآیند الگو شدن جامعه در مناظر شهری هست و می توان رؤیت کرد. نمونۀ آن شهر دورهام یا شهر مسکو است. بحث این است که چقدر زیباشناسی نقش مرکزی در فرهنگ جامعه دارد. قراردادهای اجتماعی چقدر مورد احترام اند. در مورد Image یا تصویر ذهنی شهرها، تصویر ذهنی رنگی از هر شهر وجود دارد. تهران چه رنگی دارد، ابیانه چه رنگی است، ونیز چه رنگی است؛ که خود تحت تأثیر عناصر مختلف اند. روایت گری رویدادهای تاریخی Narrative Urban Design طراحی شهری قصه گو یا روایت پرداز...[کوتاه شده]


واشنگتن


بیت المقدس


فلورانس




نیویورکعرض اندام نهادهای قدرت: سیاست، مذهب، اقتصاد

سیر تحول منظر شهری خارج از کانتکست سیر تحول طراحی شهری نمی تواند بررسی شود. طراحی شهری دارای یک بلوغی بوده نقش آن تغییر کرده ، منظر شهری هم به همین ترتیب.
از دوران جنینی یا دوران کودکی طراحی شهری صد در صد توجه به عنصر بصری یا زیباشناختی عینی بوده و به همین ترتیب که پیش می رویم عناصر جدیدی وارد می شود، طبیعتاً در منظر شهری هم همین طور. یعنی گام بعدی از جنبش مدرن عنصر عملکردی هم ظهور می کند. در مرحلۀ بعدی بحث ادراک مطرح می شود، سپس با بحث بحران زیست محیطی بحث منظر شهری پایدار یا دیدگاه های زیبایی شناسی اکولوژیک مطرح می شوند، در تعریف طراحی شهری به همین ترتیب.


ونیز
ماسوله
تهران

منظر شهری آرایشی-تزیینی:
آموزه های کامیلو سیتCamillo Sitte برای مناظر رومانتیک است و آموزه های دهۀ برنهام Burnhamبرای جنبش زیباشناسی در قالب مناظر کلاسیک است، مثل مداخلاتاُسمانHaussmannدر شانزه لیزه است، مثل آمستردام، رتردام... اصول و قواعد خاص هریک: در منظر شهری کلاسیک قواعد مؤکدی وجود دارد، خط آسمان صاف و کشش افقی در نما وجود دارد؛ در حالی که در منظر شهری رمانتیک خط آسمان مقطع است، کشش عمودی وجود دارد و عناصری که منظره را می بندند، بخشی از جداره هستند. (کروکی کامیلو سیت) نقش عملکردی داشته و عنصر سازه ای مطرح بوده و نقش زیبا-شناختی داشته، عناصر تزیینی درونش جا داشته اند و زمینه گرا بوده ، خواه تحت تأثیر قواعد اکید کلاسیسیزم خواه تحت تأثیر محدودیت هایی که معماری بومی می تواند ایجاد کند.

پاریس، خیابان شانزه لیزه


تهران، خیابان امام خمینی

منظر شهری برنامه گرا یا عملکردگرا

مطرح است که منظر شهری مدرنیستی است: فرم از عملکرد تبعیت می کند و فرم و منظر بیرونی، منظر ساختمان و منظر شهری در حقیقت نتیجۀ عمل طراحی از درون به بیرون هست. طبق حرف لوکوربوزیه این منظر شهری تولید می شود و شاهد نمونه هایی هستیم که بعد از جنگ جهانی دوم بازسازی شده اند، این مورفولوژی از بین می رود (عکس یا کروکی) به طور خلاصه مفهوم خیابان از بین می رود. جدارۀ ساختمان نقش سازه ای خود را از دست می دهد، زیبا شناختی Abstract حاکم می شود... هندسۀ راست گوشه و کارهای شبیه موندریان... منظر شهری اتمیزه می شود؛ یعنی تک تک ساختمان ها می خواهند خود را بیان کنند و منظر جزء مطرح است نه منظر کل. برخلاف دورۀ قبل خیابان گم می شود و فضاهای گم شده پیدا می شوند. این بخشی از Houston در تگزاس است. می بینیم چه فضاهای زیادی برای پارکینگ ها اختصاص داده شده. کاربرد هندسۀ تجریدی، فرم های خالص در مرکز شهر برازیلیا.



تهران، بولوار کشاورز

منظر شهری ادراکی و زمینه گرا:

تحت تأثیر جنبش فنومنولوژی و پدیدارشناسی شهری به وجود می آید و از سوی دیگر بستر روانشناسی و مطالعات ادراکی به ویژه کارهای لینچ می آید و نقش محوری انسان را در درک هر پدیده ای مطرح می کند. بحث هایی که ونتوری مطرح می کند برخلافلوکوربوزیه که طراحی معماری را از درون به بیرون می داند،ونتوری معتقد است طراحی باید هم زمان توجه به دو وجه مختلف فرم باشد بدون آن که به یکی اولویت دلخواه داده شود.
نتیجه آن نوعی Contextualism یا زمینه گرایی است که مفهوم خیابان دوباره مطرح می شود. بحث معنای محیط و حس مکان و مسألۀ مهم بعد چهارم یا بعد حرکتی زمان هست که در مورد منظر شهری مورد توجه قرار می گیرد. حرکت به صورت پیاده در کارهای افرادی مثلکالِنCullenیا به صورت سواره مثل کارهایاپلیارد Appleyard، لینچ و مایرMyer... از نظر نقش، این منظر شهری فقط به عنوان یک لفاف فضای بیرون و درون را از هم جدا می کند، از نظر زیباشناختی زمینه گراست، تحت تأثیر جنبش پست مدرنیسم، ارجاعات تاریخی و سمبلیک دوباره به آن برمی گردد و از نظر ذهنی ادراکی چنانچه اشاره شد، بحث منظر ذهنی شهری Urban Image را وارد مطالعات می کند که نمونۀ آن را می بینیم.
بعد چهارم یا حرکت توسطگوردُن کالنو دوستان او پس از او، وارد کار می شود. سیستم هایی تحت عنوان سیستم های یادداشت برداری فضایی Location System از آن زمان معرفی می شوند، که می توانیم کیفیت های فضایی مختلف را مورد بررسی قرار دهیم. از سوی دیگر به غیر از حرکت پیاده، حرکت سواره مد نظر قرار می گیرد، طوری که معتقدند به رغم آن که به بزرگراه ها نگرش منفی داریم، تنها ابزاری هستند که ادراک کلان شهرها را ممکن می کنند و رانندگی و حرکت در بزرگراه ها می تواند تجربۀ لذت بخشی باشد اگر به طراحی بزرگراه ها بپردازیم و بیاییم نگاه منفی خود را از آنها برداریم و شروع به سازماندهی آنها کنیم.


سیدنی، منظر شهری زمینه گرا به کمک حفاظت جداره ها


منظر شهری هوشمند یا پایدار
مطرح می شود: بنیان نظری این نوع منظر شهری که اکنون در آن پارادایم قرار داریم، «زیباشناسی اکولوژیک یا سبز» هست افرادی مثلیان مک هارگ Ian McHarg ، پیتر کلتورپ Peter Calthorpe ، هیلدبرند فری Hildebrand Frey، به آن پرداخته اند. محور آن، تعریف «توسعۀ پایدار» است، یعنی بیاییم نیازهای نسل خودمان را از منابع طبیعی و فرهنگی تأمین کنم، بدون آن که نسل های آینده را از نظر تأمین نیازهایشان به مخاطره بیندازیم و اینجا بحث زمینه گرایی اکولوژیک، انطباق با محیط شهرهای طبیعی عمده می شود و از سوی دیگر نیز از نظر مطالعات ادراکی افرادی مثلNasarبحثی را مطرح می کنند تحت عنوان «منظر ذهنی ارزیابانه» که در ایران هنوز مطرح نشده؛ از نظر ویژگی ها، می توان گفت بحث هایی در جهت حفظ منابع طبیعی صورت می گیرد. ممکن است در بعضی کشورها تحت عنوان «شهر فشرده»، در جاهایی تحت عنوان «تمرکز زدایی متمرکز» صورت گیرد، اما بحث اینست که برگردیم به محلات یا جوامعی که مقیاس پیاده داشته باشند و به همین دلیل بحث ادراک منظر شهری از دید پیاده اولویت پیدا می کند و دیگر این که از طبیعت الگوبرداری کنیم، در سطوح مختلف، معماری یا طراحی شهری «بیومیمیتیک Biomimetic» مطرح می شود و از منابع انرژی پایدار استفاده کنیم. لفاف ساختمان را در حالت Passive مانند جنبش مدرن که به یک پرده تقلیل پیدا کرده بود، درآوریم و نقش بسیار فعالی چه از نظر انطباق هوشمند با محیط، چه از نظر مشارکت آن در تولید انرژی به آن بپردازیم.
از نظر نقش، نقش عملکردی به همان ترتیب، پوست های جدا کننده ای است که ساختمان را از درون و بیرون جدا می کند؛ از نظر زیباشناختی، زیباشناختی اکولوژیک را پیگیری می کند که خود زمینه گراست، اما زمینۀ طبیعی بیشتر مد نظر است و از نظر زیباشناختی ذهنی ادراکی یا منظر ذهنی ارزیابانه مطرح می شود. از نظر زیست محیطی، انطباق فعال با محیط یا ایجاد حداقل آلودگی ها و بهره برداری حداکثر از منابع و بحثی که امروز مطرح است معماری هوشمند است. هنوز منظر شهری هوشمند مطرح نشده، در ادبیات طراحی شهری به صورت استاندارد صحبت شده اما این که این اتم های هوشمند در کنار هم چه چیزی را تولید می کنند ادبیات کاملی موجود نیست. اما این روند هوشمند سازی ابنیه همچنان پیش می رود.
چنانچه پوست بدن انسان در مقابل گرما تعرق می کند و خود را خنک می کند، چشم ما در مقابل مزاحمت آفتاب خود را می بندد، پوستۀ ساختمان را به صورت فعال درمی آوردند، از طریق پنجره های فتوکروماتیک... [کوتاه شده]، پس منظر شهری در سیر تاریخی خود چهار شکل مختلف را پذیرفته، نه به این معنا که هر منظر شهری که جدید ایجاد شود، مناظر شهری قبلی کلاً کنار می رود، صحبت از وجه غالب آن است.
به طور خلاصه منظر شهری را از دو بعدی و سه بعدی و فرا سه بعدی شاهد بودیم. منظر شهری به مثابۀ ساختار فضایی اجتماعی مطرح است. بعد بصری تنها یکی از ابعاد این ساختار است. پس پرداختن صرف به آن ما را از نگاه طبیبانه به نگاه آرایشگرانۀ صرف تقلیل می دهد که آنجا تمام بیماری ها و مسایل شهری را صرفاً در صورت این فرد می بینیم. مانند آنست که فکر کنیم اگر آبله را از صورت کسی برچینیم، آبله خوب می شود. ما باید نگاه خود را از نگاه آرایشگرانه یا Cosmetic که در دورۀ اول مطرح بود به سمت نگاه پیچیده و طبیبانه ببریم. نکتۀ دیگر این که به موازات تحول ماهوی منظر شهری، ابزارها نیز باید ارتقا پیدا کنند. تهیۀ چهارچوب های استراتژیک برای هدایت و کنترل منظر شهری اهمیت پیدا می کند. نهایتاً منظر شهری مسؤولیت فرد خاصی نیست، مسؤولیت تک تک شهروندان است. لازم است قبل از آن به منظر درون مان بنگریم.
اوژن راسکین Eugene Raskin
می گوید:
«منظر شهری چیزی بیش از یک مسألۀ برنامه ریزی و طراحی شهری است، منظر شهری در درجۀ نخست مسألۀ ارزش ها، اهداف انسانی و به رسمیت شناخته شدن مسؤولیت های اجتماعی توسط آحاد جامعه است. زمانی که شهری را زشت یافتید، به خیابان های آن نظر نکنید، به مردمی که آن را چنین ساخته اند نگاه کنید، و درون روح، ذهن و قلب آنان را جستجو کنید. هنگامی که روح، ذهن و قلب آنان زیبایی و پاکی خود را بازیافت، منظر شهری نیز زیبایی و پاکی خود را باز خواهد یافت».​

نویسنده: کورش گلکار، کارشناس ارشد طراحی شهری و دارای دکتری معماری با گرایش طراحی شهری از استرالیا، عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی

منبع : معمار نت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
نویسنده: پی یر ونسان
منبع:منظر زمستان 1391 شماره 21
چکیده:
هدف این مقاله معرفی و روشن ساختن برداشت های متفاوت از منظر شهری، از طریق مطالعۀ نمونه هایی است که در طی فعالیت های حرفه ای و دانشگاهی نگارنده بازدید شده اند. در این بررسی ها این طور به نظر می رسد که مسایل و پرسش های مربوط به منظر شهری، بیانگر دیدگاه هایی است که از شهر به شهر تغییر می کند و خود نشان دهندۀ رویکردهای بسیار متنوع، برنامه های مختلف برای توسعه و برداشت های چندگانه از شهر است.
مفهوم «منظر» در فرهنگ غربی برآمده از محیط زیست طبیعی است1. این مقاله، با نگاهی به منظر که پیش از هر چیز بر مفهوم «کلاسیک» آن تکیه دارد، سعی در تبیین دقیق تر مفاهیم منظر شهری و سیمای شهر برآمده است. در ادامه خواهیم دید که این پیشینۀ طبیعت گرا، در توسعه های معاصر با رویکردهای جدید و غیرمنتظره ای مواجه شده است.

دریافت فایل:
مشاهده پیوست 20130417135117-9808-385.pdf
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
نویسنده:محمود تیموری، عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات نظر

منبع:نشریه اینترنتی معماری منظر

چکیده:
ادموند بیکن براین اعتقاد است که ساختن شهر یکی از بزرگترین دستاوردهای بشری است که شکل آن همواره شاخص شناخت بی رحم درجه تمدن بشر بوده وخواهد بود.اومجموعه تصمیمات مردم ساکن آن شهر راتعیین کننده شکل آن می داندوبه نظراو در شرایط خاص،حاصل تاثیر این تصمیمات در یکدیگر قدرتی است چنان روشن،وشکیل که به زاده شدن شهری اصیل می انجامد.....

دریافت فایل:
مشاهده پیوست mafhom manzar shahri.pdf


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
نویسنده: گوران عرفانی / کارشناس ارشد معماری منظر

چکیده:
هدف اصلی در فرآیند انجام کار پژوهشی شناسایی سازمان فضایی شهر(سیستم شهر) بر اساس تفسیر صحیح عناصر منظرین (کالبدی) موجود بود که این مسئله خود تابعی از دو بعد مکان و زمان انجام کار است که در نهایت به دریافتی نسبی منتهی می گردد.
بر این اساس سوال اصلی که همواره در طول بازدید ها مطرح می شد این بود که سیستم یک شهر(سازمان فضایی) چگونه در منظر شهر و بلعکس متبلور می شود؟ آیا می توان اجزائی با هویت مستقل در سطح شهر یافت یا نه؟ از کنار هم قرارگیری این اجزاء و کل های کوچکتر به چه ساختاری می توان دست یافت؟ ارتباط ما بین اجزاء چگونه است؟ آیا ساختاری وجود دارد که اینها را به هم ربط دهد و یا شهر متشکل از کل های کوچکتر نیست؟

دریافت فایل:مشاهده پیوست sazman fazaee oropa.pdf

منبع:نشریه اینترنتی منظر
سال یک - شماره پانزده - 1 اسفندماه 1386





 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

همراهی

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
منظر شهری، بیانی از مدنیت جامعه

چکیده :
شهر محصول مستقیم جامعه ای است که در آن زندگی می کنند و گوناگونی منظر شهرها در تاریخ و جغرافیای جهان، معلول اندیشه های متفاوت مدنی در جوامع می باشد. شهرهای فلات ایران به تبع تجربه ی تمدن های مختلف در یک بستر بوم شناختی و فرهنگی، منظر ویژه ای به خود گرفته است؛ لذا سیما و منظر شهر می تواند معیاری باشد برای بررسی روند تحولات جامعه و فهم اندیشه ی مدنی آن. بدیهی ست به دلیل تمایز ساختار و اندیشه ی مدنی جوامع، سهم حضور عرصه های آن در ایجاد فضاهای شهری و شکل گیری منظر آن ها متغیر خواهد بود. شهر از سوی عناصر منظر و از طریق نظام خاصی که میان آن عناصر برقرار می شود، شکل گرفته و واجد هویت مکانی و اجتماعی می شود و خواندن آن به مثابه ی یک متن، نیازمند آگاهی از قواعد و دستور زبان منظر می باشد. از این رو، قرائت منظر شهری برای پی بردن به آن دستورزبان و به منظور حفظ منظر و تعیین خط مشی توسعه برای آینده ای که انتظارات و مناسباتش متفاوت خواهد بود، ضروری می باشد. زیر بنای تحلیلی بحث، این نکته است که ارتباطی میان ماهیت اجتماعی و سیاسی فضاهای شهری و منظر آن برقرار است که با قرائت آن می توان سهم حضور بخش های یک جامعه را در شکل گیری منظر آن شهر بازجُست.

کلیدواژه:
ایران; برنامه ریزی شهری; معماری; جامعه مدنی; زیبا سازی
فضاهای شهری و ساختار مدنی جامعه
اگر زندگی اجتماعی به سه حوزه ی خصوصی، عمومی و دولتی تقسیم شود، عرصه ی خصوصی از آنِ فرد و خانواده، عرصه ی عمومی در بر گیرنده ی گروه های اجتماعی، سیاسی، صنفی و فرهنگی، و عرصه ی دولتی از آنِ دولت و ساختارهای آن خواهد بود. (پیران، 1378) طرح شماتیک ساختار یک جامعه در شکل شماره ی 1 نشان داده شده است. «فضای مدنی منوط به حضور عامل واسط میان عرصه های خصوصی و دولتی است.


این عرصه محل ابراز خواسته های مدرمی است که در قالب احزاب، گروه های سیاسی و اقتصادی، انجمن ها و ... ظاهر می شود» (جلایی پور، 1386). فضاهای عمومی در تحول تاریخی خود، تبلور مکانی و فضاییِ عرصه های عمومی و مدنی یک جامعه شده اند. بُعد سیاسیِ فضای عمومی را نمی توان نادیده گرفت. نمی توان ارتباط انسان ها به هم و نقش آن ها را در گستره های جمعی نادیده گرفت و صرفاً به آرایه بندیِ فضاها پرداخت. در مجموع، یکی از متداول ترین تعریف های فضای عمومی از این قرار است: «استمرار فضا زمان برای گفتمان سیاسی مرتبط به هم و با تعامل که دسترسی همگانی به آن آزاد است، موقعیت دولت کاهش می یابد، موانع بین حکومت و زیر دست به حداقل می رسد و مردم در صحنه نقش اول را عهده دار می شوند». (گورسل، 2007) با این تبیین منظر شهر و فهم آن در فضاهای عمومی (باز) و ادراکی شهر بیش تر از ابعادی نمادین برخوردارند و محتوای آن ها بیانیه های عینیِ مدنیت یک جامعه به شمار می رود.


منظر شهری
تاریخ ورق می خورد و گرد خود را بر روی شهرها بر جا می گذارد. از همین رو، هر فصلی از تاریخ، منظری ویژه از شهر را متبلور می سازد که آثار عینی آن را می توان در سیمای شهر قرائت کرد. منظر شهر، مرز تعامل و فهم متقابل انسان و محیط می باشد. منظر شهر تبلور لایه های تاریخی معنای شهر است. اضافه شدنِ تدریجیِ هر عنصری اعم از انسان، اشیا و فضاها و ... به شهر به مثابه ی بازیگری ست که وارد صحنه می شود و نقش جدیدی را به عهده می گیرد که یا در توصیف وضع موجود موثر می افتد یا در ترکیب با فضاها و همچنین، تحدید یا تعریف مجدد آن ها معنایی تازه از سناریوی شهر را تداعی می کند. بشر از دوره ای که مانسبات زیستش شکلی تازه – و از این رو مقیاس متفاوتی از پیش – می گیرد، نیاز می بیند مناسبات فضا و جامعه را کنترل کند. بنابراین، دست به اجرای تصمیماتی می زند که رابطه ی طبیعی انسان با محیط و در واقع منظر آن را دستکاری می کند. تا پیش از این انسان جزیی از محیط بوده و به همین دلیل، اندیشه ی بشر با عینیت محیط در انطباق بود/ در دوران مدرن، اندیشه ی جزء نگرانه زمینه های واقع شناختیِ کل را نادیده گرفت و محصول آن تجسم و تجسدی از شهر بود که ارتباطش را با محیط طبیعی و محیط ذهنی بشر گسست؛ تا جایی که با گسترش علوم اجتماعی و روان شناسی، به بحران قطع ارتباط بشر با نیاز ذاتی و محیطی اش پی برده شد. به همین خاطر، تفسیر مدنی انسان در این دوره منجر به مداخلاتی شد که سعی در به تعادل رساندنِ پتانسیل محیطی، ذهنیت و خاستگاه اجتماعیِ جامعه را داشت. این تحلیل های مقطعی گواه تفسیر انسان از هر دوره ی زندگی شهری خود می باشد. شهر پدیده ای است ماحصل تلاش بشر برای تعالی بخشیدنِ زندگی جمعیِ خود که در موضعی تصرف شده از فضا محقق شده است و محدودیت های محیطی در هر عصر، شکلی از آن را متبلور کرده که فرم شهر است و آنچه مردم درک می کنند و به خاطر می آورند، پدیده ای ست عینی – ذهنی به نام منظر که در صورت نمایانی (خوانایی) سیمای آن، می تواند شناختی درست و روشن از داستان شهر را تداعی کند.
مساله ی اصلی «منظر شهر» بحث تداوم و پیوستگی تصوری از شهر در استمرار تاریخی خود می باشد. در هر دوره، معنا و موضوعی از منظر آشکار شده و نهادینه می شوند. بنابراین، توسعه ی جدید باید در درجه ی نخست از شکستگی این تصویر جلوگیری کرده و تصویر نو به تدریج با تصویر قدیمی پیوند بخورد و همزمان از مناسبات نو نیز سخن بگوید. این تصویری خواهد بود هم دیرپا و هم نرم و انعطاف پذیر. انسان به مراتب برای ارضای نیازهای زمان خود مفاهیم فضا را از حیث اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و معنایی دائماً تغییر می دهد. ولی چون این تغییر از یک نظام ذهنی و بر پایه ی ساختارهای گذشته شکل می گیرد، در تسلسل زمان پیوستگی خود را حفظ می کند. در این بخش روند تحول شهر را از دو بُعد ساختار یزیکی و ساختار اجتماعی – سیاسی آن بررسی می کنیم و با تبیین مناسبت این دو، تبلور زمانی آن را در منظر شهر باز می شناسیم.

دوران باستان
اجتماع به دنبال مقاصد مدنی و زندگی جمعیِ خود مجموعه ای از روابط را به وجود می آورد که شکل گیری فضا و نوع رابطه ی آن ها از این روابط تبعیت می کنند. قلمروهای خالی از حضور مردم عادی به عنوان عرصه ای برای نمایش قدرت دولت، جایی برای احراز مدنیت اجتماعی باقی نگذاشته است و آنچه از معماری و منظر آن قرائت می شود، قدرتی است حقوقی و سیاسی. سیمای شهری عصر باستان اغلب حاصل اعتبار معابد یا قصرها و قلعه های شاهی بود. در واقع «شهر» فقط به بخش بالادستِ جامعه اطلاق می شد. این شهرها تضاد مطلقی با حوزه ی پیرامون خود که مردم عادی (کشاورز و پیشه ور) در آن ساکن بودند، داشتند.

دوران اسلامی
در دوره ی اسلامی، تجمع های صنفی، بازرگانی و مذهبی پیرامون مسجد جامع رشد و نمو می یابد وبازارها و میدان های محلی مراکز جمعی و فرهنگی شهر می شوند. قرائت منظر شهری این دوره نمود زندگی جمعی ست که مذهب در آن نقش شایان توجهی دارد. تکثرِ قومی و فضاییِ شهر و نظم پنهان آن از کثرت گرایی و گفتمان آزاد مردمی، قرارداد اجتماعی و حاکمیت قانون گواهی می دهند و می توان اذعان داشت که حقوق مدنی و تکثر، ارکانی از مدنیت شهر هستند که تحت قانونی که بیش تر ماهیتی هماهنگ کننده دارد، حضور دارند. این تکثر به این معنا که هر کس هر کاری خواست انجام دهد و فضای بی قانون و بی نظمی حاصل شود، نیست؛ بلکه تمام عرصه های خصوصی، عمومی و دولتی با مرزی منطقی در شهر حضور دارند. در دوران صفوی اندیشه ای جدید به سامان دهی شهر می پردازد: شاه به کمک اندیشه های فلسفی – سیاسی، دستور ایجاد فضایی به عنوان «واسطه» میان نیازهای اجتماعی ساکنان و قدرت شاهانه را می دهد. بر همین اساس، فضاهای همگانی به شکل میدان های بزرگ و بولوار ساخته می شوند که میدان نقش جهان از آن جمله است. در مجموعه ی میدان، واحدهایی که آن محیط را تکمیل می کنند، در بیش تر بخش ها مالکیت خصوصی دارند، اما با یکدیگر فضاهای مشترکی را ساخته اند که مرز میان فضاهای خصوصی و عمومی از میان رفته است و نفوذپذیری فضای معماری وشهری بالا رفته است؛ اما این دلیل بر مردمی بودن فضا نیست. این فضا به مرکزی حفاظت شده (توسط دولت) در حیطه ی فعالیت های اقتصادی تبدیل شده است که جایی برای تبلور فردیِ هر یک از شهروندان نیست، گرچه محتوای اجتماعی آن، بی تأثیر از مدنیت سیاسی آن نیست. در این جا قدرت سیاسی یا اقتصادی یا حتی نمایش شهروندمداری با ترفندهای معمارانه از جانب دولت انجام گرفته است. به راستی در این جا فلسفه ی خلق فضا چه قدر متأثر از خاستگاه مردمی است؟ به این ترتیب، مذهب، اقتصاد و سیاست مطابق با نظمی دستوری مفهوم مدنی مرکز شهر را عوض می کنند.
دوره ی معاصر
مسلماً مفهوم شهر از لحاظ سازمان یافتگی اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و کارکردیِ آن متفاوت است و آنچه مردم شهرنشین (شهروند) از شهر و زندگی در آن درک می کنند و رفتارهای آن ها به موجب آن شکل می گیرد، به مقدار زیادی متأثر از منظر شهر می باشد. از این رو، امروزه دست اندرکاران بیش تر شهرها در اندیشه ی ارتقای «کیفیت سیما و منظر شهری» خود می باشند و در این امر مدیران، استفاده کنندگان و رسانه ها به نوعی سهیم اند. منظر شهری در دوره ی معاصر گویای اولویت اقتصادی در شکل گیری فضاهاست و خدمات اداری، دفتری، دانشگاهی، بانکی و تجاری متمرکز، حصار شهر قدیم را می شکند. هدف، اعتلای کیفیت منظر شهر از طریق «نوگرایی» و بالابردن کیفیت خدماتی شهر است، ولی اتفاقی که می افتد، گسست نیروها، نیازها و انتظارات اجتماعی مردم را کالبد تحمیلی بر آن ها بود. تولید از مقیاس و محل مرکز تاریخی به حومه ها منتقل می شود و جاذبه ی گسترش نو، مرکز تاریخی را از بار اجتماعی – اقتصادی خود خالی می کند و مفهومی که از مرکز شهر ساخته می شود، فرسودگی کالبدی و اضمحلال بافت اجتماعی آن است. پدید آمدن عنصری جدید به اسم خیابان، سیمای شهری را عوض کرد و توسعه ی آن بار سنگینی را بر ساختار قدیم وارد کرد که نتوانست خود را با شرایط جدید تطبیق دهد. سیمای جدید برای پاسخ گویی به برخی مفاهیم تجدد، مراکز تجاری، مراکز فرهنگی، هتل ها و رستوران ها را پذیرا می شود. در عصر جدید یادمان گرایی، خیابان های عریض، میدان های وسیع و بناهای شکوهمند و برج ها عامل اعتبار شهر قلمداد می شوند. در هر شهری از گذشته های دور محل های مشترکی (مکان های حافظه ی جمعی) وجود دارد که موجد هویت جمعی شهروندان اند، ولی به تبع وسیع شدن اندازه ی شهر، تعلق ساکنان به این مکان ها کم تر می شود. چون قلمرو مالکیت آن ها کم شده است، لذا احساس تنهایی و انس نداشتن با شهر از عواقب آن می گردد. ساکنان فضاهای شهری بیش تر بر مبنا و مقیاس محله ی مسکونی شان درک می کنند، ولی تکه تکه شدنِ شهر با بلوارها و خیابان های عریض و عبور و مرور بیش از حد، تصویر مبهمی از شهر را در ذهن شهروندان تداعی می کند. چون وضعیت مرزی بسیار شدیدی بین قلمروهای شهری ایجاد شده که فضای حقیقی شهری را بیش تر «خطی» جلوه می دهد. فقدان دو ویژگی اصلی شهرهای سنتی روح جمعی زندگی امروز را تضعیف ساخته است: فراموش شدنِ تعریف محله و حذف فضاهای جمعی (منصوری، 1382) سیما و درک منظر شهر در قرن معاصر بر اثر ازدیاد خودرو و اخیراً حضور رسانه ها به شدت تغییر یافته است در این جا می توان عمده ی عوامل تأثیر گذار بر منظر شهر را چنین خلاصه کرد:
قدرت سیاسی، قانون گذاری و قانون مداری: قدرت سیاسی و قوانین حاکم بر جامعه و نیز نظام مدیریتی و مالی زمامدارانِ محلی تأثیر عمده بر سیمای شهری دارد؛ به طوری که مراکز شهری عموماً به منظور ایجاد اعتبار همواره مورد توجه صاحبان قدرت است و منش مسئولان و شهرداران هر از چند گاهی در هویت بخشی به منظر شهر یا بالعکس نقش داشته است.
عوامل اقتصادی: که مشتمل بر جنبه های تولید (صنعت و خدمات)، مصرف (مسکن) و مبادله ی میان این دو می باشد.
عوامل فن شناختی: ایجاد بلوار و بزرگراه های شهری، ساخت پل ها و تونل ها، امکان تردد زیرزمینی، بهکارگیری روش های نوین اجرا و مصالح جدید و متنوع، مترو و ... .
عوامل فیزیکی و ارتباطی: گسترش فضایی شهر و پیچیده شدن سفرهای درون شهری.
عوامل روان شناختی: یادمان ها و نشانه ها، گره های فضایی- فعالیتی، مسیرهای ویژه و محدوده های تاریخی و فضاهای جمعی.
عوامل فرهنگی و جمعیتی: فرهنگ شهرنشینی یا شهروندی، ساکنان و مهاجران.
عوامل مدیریتی: روابط کارفرما – مشاور – معماری، رویکردهای بخشی یا کل نگر، هماهنگی یا ناسازگاری ارگان های برنامه ریزی، طرح و اجرا در حوزه ی شهری.
تمامی این مقوله ها و مشابه این، ساختار و محتوای ادارک مردم از شهر را تحت تاثیر قرار می دهند و در واقع بازخوانی قضاوت مردم از شهر، ارزیابی منظر شهری خواهد بود. قرائت منظر شهر گویای ابعاد زیبایی شناختی، بار ذهنی و تاریخی، توان اقتصادی و رقابتی شهر و نیز اندیشه ی سیاسیِ مدیران شهر و ... می باشد. سیر تحول مفهومی منظر شهر در این سه دوره در جدول زیر خلاصه شده است.

هر سه ی این سازمان یافتگی ها از نوعی نظم پیروی می کنند که می تواند ریشه در باور دینی، زیست محیطی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی داشته باشد، ولی همواره وجود دارد و منظری که از شهر درک می شود، در واقع درک این نظام است.

جدول 1: سیر تحول مفهومی منظر شهری، مأخذ: نگارنده، 1387
دورهمفهوم شهرمنظر شهر (بیان مدنی )
باستانسازمان یافتگی سیاسیاقتدارگرا
اسلامیسازمان یافتگی اجتماعی – اخلاقیمردمی و همگرا
معاصرسازمان یافتگی عملکردی – اقتصادیواگرا (منظر ناشهر )

اهمیت منظر شهری
جامعه همیشه در حال تغییر است. نیازها و انتظارات مردم، سبک ها و میزان تحمل انسان نسبت به تغییرات در مدتی کوتاه عوض می شوند. ما در دنیای خانه، ماشین و کار بیش تر مشاهده گر غیرفعالی هستیم که همه چیز را با واسطه درک می کنیم. ابزارهای شناخت ما تکنولوژی صرف شده اند و تجربه ای که به دست می آید، فهم سطحی دنیای اطراف ماست. درکی که از منظر شهر داریم، تا حدی بسته به هدف ما از خواندن و ارتباط با آن دارد. می خوانیم که از راه دسترسی را پیدا کنیم، لذت ببریم یا نیازی را مرتفع سازیم یا ... . این ها توقعاتی است که از درک منظر شهر می رود. لذا بسته به تنوع انتظارات مردم، الگوهایی از منظر دیده شده و برخی نیز پنهان می مانند. با این حال، همگی واقعیت منظر را تجربه می کنند. بیش ترین اطلاعات دریافتی محیط از طریق حس بینایی صورت می گیرد، ولی این امر موجب نمی شود که صرفاً به زیباسازی محیط بپردازیم؛ بلکه ادراک محیط دارای ابعاد زیبایی شناسانه و معنایی بوده که «زمینه ی فعالیت های روزمره ی انسان» می شود. «منظر تأثیر زیادی بر کیفیت زندگی ما دارد و نباید آن را به اقتصاد یا تصمیمات صرفاً حرفه ای واگذار کرد. زیرا میان الگوها و فرایندهای سازنده ی شهر، ادراک ما از آن ها و پیوند دائمی با زیبایی و معنای محیط، ارتباط مستقیمی وجود دارد» (بل، 1382: 91) که جنبه های فیزیکی – اجتماعی فضا را به جنبه های ادراکی منظر تبدیل می کند. ارزش گذاری ترجیحات مردمی بر منظر شهر باید مقدم بر سلیقه های کلیشه ایِ عده ای از متخصصان باشد؛ ولی این امر ضرورت مدیریت و کنترل منظر شهر را کم رنگ نمی کند. مفهوم جدید شهر و شهرگرایی به دنبال تعادلی پویا میان نظم خودانگیخته ی شهری و نظم آگاهانه ی شهر در پی ارتقای زندگی شهری ست. در نظر گرفتن تنها عامل اقتصادی، شهر را به مکانی بی روح و کسالت آور تبدیل می کند که فاقد زیبایی، خوانایی و هویت شده، لذا تعلق انسان به آن کم می شود و این گسست احساسی با محیط بر جنبه های روانی و اجتماعی ادراک هم تأثیر مخربی دارد. از این رو، با تکیه بر نخستین هستی زبانی منظر که همان «فهم محیط» است، شاید به این نتیجه برسیم که هدف، ایجاد محصولی صرفاً زیبا نیست؛ بلکه شناخت ارزش های اجتماعی و ذهنی محیطی ست که خود آن را ساخته ایم. لذا راهکارهایی که ارائه خواهد شد ، نه تولید توده ای فیزیکی و بلکه مدیریت روانی و خاطره ای ارزش هایی ست که در شلوغی متن شهری موجود خوشایندی خاطر خواهد بود. «پاره ای اوقات محیط را فقط (و اغلب به اشتباه) از نظر ملاحظات اقتصادی و یا ملاحظات تکنیکی طرح می کنیم و سپس به مسائل اجتماعی و زیبایی شناختی می پردازیم» (لینچ، 1381) از این رو، با درک این مفهوم که انسان خود بخشی از محیطی است که درک می کند، راهکارهای ما به ایجاد یک منظر فرهنگی و پویا در شهر تبدیل می شود، لازمه ی این امر نگاهی کل گرایانه به ذات شهر و روح جمعی آن است که کل اجزای شهر را در برقراری یک کلِ معنادار و منسجم هدایت می کند.

جمع بندی
سهم حضور هر بخشی از جامعه در منظر شهری نمایان است و خواندن منظر، ما را به مفهوم حیات جمعیِ یک دوره از زندگی شهری رهنمون می شود؛ وقتی شهر دوره ی باستان را بازخوانی می کنیم، به مرزبندی شدید عرصه های اجتماعی بر می خوریم. این مرزبندی فضایی – فیزیکی بیانگر اختلاف طبقاتی جامعه می باشد که در ساختار جامعه مشهود است. لذا مفهوم تمدنی جامعه در این دوره امری سیاسی است که منبعث از یک قدرت مرکزی می باشد. در دوره ی اسلامی شاهد جریان دیگری هستیم که بر پایه ی شعار برابری اجتماعی به نوعی وحدت و هم بیانی در ساخت فضاهای خصوصی و عمومی (بناهای عام المنفعه) می انجامد. شخصیت شهر به هر طریقی که آدمیان آن را می ساختند، شکل می گرفت و به تدریج پیچیدگی بیش تری می یافت و وحدت جمعی و اخلاقی آن را واجد وحدتی بصری می نمود. در دوره ی معاصر با عوض شدن شکل تولید، سیمای شهر نیز عوض شد. شهر و فضاهای شهری به نوعی ماشین اقتصادی برای تولید ارزش اضافی و نیز سرمایه و ثروت تبدیل شدند؛ به طوری که نظمی دستوری برای مهار این نیرو به کار گرفته شد. این مقوله، تقدم یافتن ساختار اقتصادی فضا بر جنبه های اجتماعی آن بود. لذا اقتصاد سیاسی فضا تعیین کننده ی مکان استقرار سطوح مختلف اجتماعی شد. در عصر کنونی با تمام سرعتی که شهرنشینی دارد، شهر خود ناپدید می شود و این در حالی ست که شهر امروز باید عاملی برای تضمین سلامت آدمیان و میسر ساختن مشارکت و تعاون باشد و این اندیشه جز با رشد متقابل فرهنگ شهروندی و حس مسئولیت و هم سویی متولیان حوزه ی شهر نسبت به دانش وآگاهیِ زندگی شهری محقق نخواهد شد.

پي نوشت:
1- کارشناس ارشد معماری منظر

منابع :
[1] بل، سایمون (1382) "منظر؛ الگو، ادراک، فرایند"، ترجمه ی بهناز امین زاده، انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، تهران.
[2] پارکینسن، جان (1386) "دموکراسی، معماری و فضای هگانی"، ترجمه ی سحر قاسمیان، فصل نامه ی معماری ایران، دوره ی هشتم، شماره ی 29+30، تهران.
[3] ترنر، تام (1376) "شهرهمچون چشم انداز: نگرشی فراتر از نوگرایی (پست-پست مدرن) به طراحی و برنامه ریزی شهری"، مترجم فرشاد نوریان، شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری، تهران.
[4] رییس دانا، فریبرز (1384) "جهانی سازی و فضاهای عمومی"، فصل نامه ی اندیشه ی ایران شهر، سال اول، شماره ی سوم، تهران.
[5] فکوهی، ناصر (1383) " انسان شناسی شهری". نشر نی. تهران.
[6] گودسل، چارلز (1386) "مفهوم فضای عمومی و جلوه های مردم سالارانه ی آن"، ترجمه ی هدیه نوربخش، فصل نامه ی معماری ایران، دوره ی هشتم، شماره ی 29+30، تهران.
[7] ماتلاک، جان (1379) "آشنایی با طراحی محیط و منظر" ترجمه ی معاونت آموزش و پژوهش سازمان پارک ها و فضای سبز شهر تهران. انتشارات سازمان پارک ها و فضای سبز شهر تهران.
[8] مزینی، منوچهر (1381) "مقالاتی در باب معماری و شهرسازی". موسسه ی انتشارات و چاپ دانشگاه تهران. تهران.
[9] منصوری، سید امیر (1382) "روح جمعی، میراث فرهنگی و شهر" ویژه نامه ی شماره ی 9 مجله ی شهرداری ها. تهران. لکار، کورش، "مولفه های سازنده ی کیفیت طراحی شهری"، مجله ی صفه – شماره ی 54.
[10] قرِیب، فریدون (1381) "اصول طراحی تردد پیاده و دوچرخه"، انتشارات دانشگاه تهران.

نویسنده: علی عاشوری
منبع: نشریه دانش نما شماره پياپي ‍‍180-179
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

همراهی

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تداوم هويت در منظر شهري

منبع :نشریه باغ نظر/شماره 12/سال 92/محمد آتشينبار

چكيده
اگرچه "هويت" در مفهوم عام و كل آن، قدمتي طولاني و هم پاي تاريخ تمدن انسان دارد، اما پيشينه اين بحث در منظر شهري چندان با سابقه نيست. سهل و ممتنع بودن مفهوم هويت منظرشهري در فرايند شناخت و ادارك، پديدهاي چند بعدي و پيچيده را پيش روي ما قرار ميدهد. از آنجا كه شهر ويترين عرضه تفكرات جامعه به دنياي بيرون و بستر شكلگيري حيات مدني است، ارتباط هويت و منظر شهري به مقولهاي تأثيرگذار در علوم مرتبط با اين حوزه تبديل شده و تلاش براي يافتن ماهيت و چيستي هويت منظر شهري جهت ارزيابي معيار سياستهاي مداخله كلان درشهرهاي امروز، امري ضروري است
 

پیوست ها

  • TadavomHoviyatDarManzarShahri.pdf
    226.4 کیلوبایت · بازدیدها: 0
آخرین ویرایش توسط مدیر:

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
نویسنده:علیرضا نوروزی طلب، دکتری پژوهش هنر، استادیاردانشگاه تهران

چکیده :
یکی از استعدادهای شگرف آدمی، درک معقولات و مفاهیم است. قوه مفکره، امکان فهم رابرای انسان ها میسر کرده و نیروی فهم نیز توان تفسیر جهان را فراهم آورده است. پدیده های طبیعی ودست ساخته های انسانی، ابژه ها یا "برابر نهاده شده" هایی است که در هر مرتب های از مراتب فهم، عرصه تفسیررا نیز مفتوح داشته است. شهرسازی و شهرنشینی تجسم تاریخ مند حیات و تجربه زندگی است که به مثابه پیکر های اندام وار نشان از تکاپوی مادی و معنوی نوع بشر دارد. شهر در نگرش هرمنوتیکی همچون متن قابل تفسیر، تجلی گاه زندگی اجتماعی اوست که علاوه بر جنبه های کارکردگرایانه ویژگی های حیات معنوی جوامع انسانی را نشان می دهد.فرم و شکل شهر از مجموعه بافت های نشان های تشکیل شده که ماهیتی زبانی دارند. شکل شهر، می تواندبه مثابه شکلی معنادار تفسیر شود. هرمنوتیک در این بحث، علم تفسیر نشانه های موجود در متن شهر، برای دریافت معانی آن است. علم هرمنوتیک و نشانه شناسی ابزاری کارساز در فهم فرم و محتوا از طریق تحلیل نشانه های منظر شهری است.

دریافت فایل:مشاهده پیوست هرمونوتیک منظر شهر.pdf

منبع:منظر،شماره 11 ، ويژه منظرشهري تهران، آبان و آذر 89
 

A.R.A.M.Del

عضو جدید
کاربر ممتاز
مسعود متولی
دانشجوی کارشناسی ارشد طراحی شهری، دانشکدۀ شهرسازی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران



چکیده:

این مقاله به تحلیل موضوع کیفیت زیبایی بوسیلة تدوین معیارهای سنجش و ارزیابی بر پایه مفهوم دیدهای متوالی در منظر شهری پرداخته است. این ارزیابی بر اساس دید و ادراک ناظر در فضا شکل گرفته است و به نظر می رسد به عنوان روشی جهت تحلیل زیبایی در منظر، می تواند در طراحی شهری مورد استفاده قرار گیرد. رویکرد این پژوهش، ارائه نوعی رو ششناسی )متدولوژی( در ارزیابی منظر، بر پایه مطالعه و تحلیل محتوایی ادبیات طراحی شهری و معماری در این زمینه می باشد که چارچوبی را جهت سنجش کیفیات زیبای یشناختی کاراکترهای بصری متفاوت، در بخشی از شهر بر اساس مفهوم دیدهای متوالی بوسیله تحلی لهای تصویری و توصیفی ارائه می نماید. هدف اصلی پژوهش، برقراری ارتباط میان تئوری زیبای یشناسی منظر شهری و مفهوم دیدهای متوالی می باشد که این امر به دستیابی به اصول کاربردی در طراحی منظر شهری کمک شایانی می نماید. تأکید این اصول بر تغییرات تدریجی منظر در طول حرکت و ارتباط آن با زیبایی شناسی فضای شهری می باشد.
 

پیوست ها

  • barresi va sanjesh.pdf
    6.6 مگایابت · بازدیدها: 0
آخرین ویرایش توسط مدیر:

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
نویسنده: حمیدرضا محملی ابیانه

چکیده:

رويكردهاي مختلفي در خصوص مفاهيم سيما و منظر شهري وجود دارد. اين رويكردها ماهيت مفهوم منظر را گاه تا حد زيباسازي تنزيل داده و گاه آن را معادل هرگونه ارتباط و تعامل انسان و محيط و عامل هويت بخشي به آنها دانسته اند. تبعات مختلفي در نتيجه هر تعريف از منظر شهري براي برنامه ريزي و مديريت آن به وجود مي آيد. نكته حائز اهميت آن است كه در يك گونه بندي عمومي، چگونه ميتوان طرحه اي توسعه شهري را بر مبناي رويكرد آنها نسبت به موضوع برنامه ريزي و مديريت منظر شهري دسته بندي نمود.
بدين منظور، اين مقاله تجارب جهاني و اسناد توسعه شهري تهران را مورد بررسي قرار ميدهد. در چارچوب تجارب جهاني و به عنوان نمونه هاي مطالعاتي، طرح راهبردي جده (به عنوان نمونه اي از كشورهاي در حال توسعه با شرايط فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي مشابه ايران) و طرح لندن (به عنوان نمونه اي از كشورهاي توسعه يافته و پيشرو در حوزه برنامه ريزي و مديريت شهري در جهان) بررسي ميشود، سپس به روند طرحهاي جامع تهران (در سه طرح جامع تهيه شده توسط فرمانفرمائيان، آتك و بومسازگان) مي پردازد. روش بررسي، روش تحليل محتواست كه بيشتر براي بازخواني متون مورد استفاده قرار ميگيرد.
بر اين اساس، يافته هاي اين پژوهش نشان مي دهد كه روند تكميل اسناد توسعه شهري تهران در گذر زمان در جهت ارتقاي جايگاه مفهوم منظر شهري بوده است، اين موضوع همچنين در تجارب كشورهاي توسعه يافته به چشم ميخورد. در كشورهاي در حال توسعه نيز، تغييرات اسناد توسعه شهري به سمت ايجاد نگاه هويت گرايانه به مفهوم منظر بوده است. با اين وجود در تجارب موجود در طرح هاي توسعه شهري تهران، تاكنون راه حل هاي عملياتي مؤثري در جهت پياده سازي آرمان هاي تصوير شده در اين اسناد طراحي و مي تواند راه كارهاي عملياتي « چارچوب مديريت ديد لندن » تدوين نشده است. اگرچه تجاربي مانند سند مكمل طرح لندن با نام مناسبي را براي تحقق اهداف و راهبردهاي طرح هاي جديد توسعه شهري تهران در حوزه منظر شهري پيش روي كارشناسان و مديران شهري تهران قرار دهد.

دریافت فایل:مشاهده پیوست arzyabi-mafhoom-manzar-dar-tarhhaye-shahri.rar

منبع:فصل نامه علمی- پژوهشی باغ نظر/شماره هفده / سال هشتم/ تابستان1390
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
maxer مبانی معماری منظر معماری منظر 30
roya_arch معرفی پروژه های شاخص معماری منظر معماری منظر 162

Similar threads

بالا