قبل حضرت ادم هم انسان بوده !!!؟

iris-f

عضو جدید
تفاوت ما با انسان های قبل ما می تونه تو ظاهر و نوع فهم و درکمون باشه. موضوع خیلی جالبی راه انداختی، وقتی دیدمش حسابی جذبم کرد
 

iris-f

عضو جدید
به نظر من اون آدما مثلا به اندازه ما اختیار و دانش و علم نداشتند. منظورم از نظر کیفی
 

masoud ros

عضو جدید
میتونه همه ی این خصوصیات جمع شه تو همون خاصیتی که مارو از بقیه متمایز میکنه
شاید همون روحی باشه که خدا از خودش به ما داده
 

Hadi-Hashemi

عضو جدید
(( زمانی که پروردگارت به فرشتگان فرمود می خواهم در زمین جانشینی بگذارم . گفتند ( باز ) در زمین کسانی می گذاری که در آن فساد کنند و خونها بریزند ))1
از این ایه این چنین برداشت می شود که قبل حضرت ادم هم انسانها یا شبه انسانهایی در زمین وجود داشته اند که فرشتگان از انها با القاب خونریز و مفسد یاد میکنند.
روایتی از امام صادق نیز وجود دارد که که پیام این ایه را روشن تر میکند.
((شاید شما گمان می کنید که خدای عزوجل غیر از شما هیچ بشری دیگری را نیافریده است . نه چنین نیست فبلکه هزار هزار آدم آفرید که شما از نسل آخرین آنها هستید))2
قدیمی ترین فسیل انسانی که تاکنون در روی زمین پیدا کرده اند مربوط به 25 میلیون سال پیش است در حالی که از افرینش حضرت ادم تنها چند هزار سال بیشتر نگذشته است.
بنا بر این طبق ایات که اشاره دارند بر این که تمام انسانهایی که بعد از حضرت ادم بوده اند از نسل او بوده اند پس تمامی انسانهایی که قبل از حضرت بوده اند به یکباره از بین رفته اند. شاید دلیل این انقراض دسته جمعی عزابی باشد که به دلیل خونریزیها و فسادشان بر ان ها وارد شده.
اثاری که در قارها یه جا مانده بعضی عمری بیشتر از یک یا دو ملیون دارند پس اگر که این چنین باشد در نتیجه این اثار از انسانهایی به جا مانده که نسل انها انقراض یافته.
جالبه ! نه ؟
۱-بقره، 30 ، "وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون".‏
۲ـ شیخ صدوق، توحید، ص 277، ج 2، چاپ تهران.


سلام به همه دوستان - راستش من یه جستجو کردم ولی همه ترجمه ها اون کلمه " باز " رو نداشتن عربیم هم اونقد خوب تیست که از اصل آیه چیزی بفهمم, میشه یکی برام توضیح بده :smile:


http://www.entezarqran.blogfa.com

http://www.erfan.ir/farsi/quran/quran_proj/display/display.php?id_page_q=6

http://www.parsquran.com/data/show.php?sura=2&ayat=۳۰&user=far&lang=far&tran=1

حتی ترجمه ی زبان های دیگه رو هم دیدم

http://www.kuran.gen.tr/?x=s_main&y=s_middle&kid=1&sid=2

یکی توضیح بده ممنون میشم - چون یجا میخوام مطرح کنم ولی میترسم بگن شما قرآن رو به دلخواه خودتون معنی میکنید.

:que:
 

masoud ros

عضو جدید
من این ایه با معنیش رو همون جوری که بود نوشتم
اگه این جوری که شما میگید باشه نمیدونم
 

masoud ros

عضو جدید
خوب حالا اگر بگیم ((باز)) نبوده تو این ایه
خوب فرشته ها که از غیب نگفتند که این افریده ها خون ریز هستند
حتما یه سابقه ی قبلی داشته
 

M.Reza2008

عضو جدید
نه عزیزم هیچ جا مطرحش نکن، چون درست نیست.
بعضی از مترجما (تقریبا همه) برای درک بهتر جمله های ترجمه و معنی دار بودنشون کلماتی رو از خودشون اضافه می کنن که تا حدودی درسته.
اما در این مورد اینطور نیست. یعنی این کلمه رو بچه ها بنا به درک خودشون اضافه کردن و جالبه که روش بحث هم میکنن که چرا اینجا "باز" آورده شده
توضیحش یکم مفصله:
وقتی میگیم گفتن "باز" اینکارو میکنی هم خدا و هم همه ملائکه رو درگیر و وابسته و نیازمند زمان نشون میدیم؛ در حالی که زمان یکی از مخلوقات خداست (بنا به روایتی یکی از ملائکه است) و خدا علاوه بر اینکه نمیتونه وابسته به مخلوقش باشه، در صورتی که اونو نیازمند زمان تصور کنیم خلاف صفت "بی نیازی مطلق" رو به خدا نسبت دادیم.
در حقیقت زمان منحصر به دنیای ماست و دنیا(ها)ی پس از این دنیا نمیتونه دارای زمان باشه. اونطور که من شنیدم تو دنیای قبلی هم ما زمان داشتیم. یعنی وابسته به زمان و مکان و یه فاکتور دیگه بودیم که الان بهش وابسته نیستیم؛ و پس از مرگ هم زنجیر مکان رو از پامون باز میکنن و ...
حالا میرسیم به جواب اینکه اگه اونجا (میبخشید که میگم "اونجا"، کلمه دیگه ای به ذهنم نمیرسه) زمان وجود نداشته چطور ملائکه این حرف رو زدن و با چه علمی آینده انسان رو پیش بینی کردن (اگه کلمه "باز" رو حذف کنیم همین معنی استخراج میشه):

بذارید اینو با یه سوال جواب بدیم. ما میگیم خدا عالم مطلقه، یعنی میدونه ما مثلا از فردا صبح تا شب چیکار می کنیم؛ و همینطور میگیم انسان اختیار داره هر کاری دلش میخواد بکنه.
شما چطور میتونید این 2تا رو کنار هم بزارید بدون اینکه همدیگه رو نقض کنن؟
یعنی اگه خدا بدونه ما فردا چیکار میکنیم پس اختیاری وجود نداره و همه چیز جبره.
علاوه بر اون اگه ما بتونیم کاری غیر از اونچه تو علم خدا برای امروز ما وجود داره انجام بدیم علم خدا جهل خواهد شد. مصداق این شعر خیام:
من می خورم و هرکه چو من اهل بود/ می خوردن من به نزد وی سهل بود
می خوردن من حق ز ازل میدانست/ گر می نخورم علم خدا جهل بود

کسی میدونه جواب این سوالو؟
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
بذارید اینو با یه سوال جواب بدیم. ما میگیم خدا عالم مطلقه، یعنی میدونه ما مثلا از فردا صبح تا شب چیکار می کنیم؛ و همینطور میگیم انسان اختیار داره هر کاری دلش میخواد بکنه.
شما چطور میتونید این 2تا رو کنار هم بزارید بدون اینکه همدیگه رو نقض کنن؟
یعنی اگه خدا بدونه ما فردا چیکار میکنیم پس اختیاری وجود نداره و همه چیز جبره.
علاوه بر اون اگه ما بتونیم کاری غیر از اونچه تو علم خدا برای امروز ما وجود داره انجام بدیم علم خدا جهل خواهد شد. مصداق این شعر خیام:
من می خورم و هرکه چو من اهل بود/ می خوردن من به نزد وی سهل بود
می خوردن من حق ز ازل میدانست/ گر می نخورم علم خدا جهل بود

کسی میدونه جواب این سوالو؟

با یک مثال جوابتو می دم
دانش آموزی بسیار تنبل است وسر کلاس هم بازیگوش است و هیچ اهمیتی هم به درس نمی دهد با این وضعیت برای معلم او کاملا قابل پیش بینی است که این دانش آموز رفوزه می شود.از اتفاق این دانش آموز رفوزه می شود
آیا این علم معلم به رفوزه شدن او یعنی جبرا رفوزه شده.اگر معلم پیش بینی می کرد که قبول می شود آیا او قبول می شد
 

M.Reza2008

عضو جدید
شما خدا رو با معلم مقایسه میکنید؟
معلم احتمال زیادی میده که شاگرده رفوزه میشه. شاید یارو معلم خصوصی گرفت و قبول شد.
ولی خدا میدونه که این اتفاق حتما فردا برای من پیش میاد یا من حتما این کارو انجام میدم.
علم خدا پیش بینی ساده رمال یا معلم نیست. اونم نه کلی بلکه با جزئیات کاملش
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
شما خدا رو با معلم مقایسه میکنید؟
معلم احتمال زیادی میده که شاگرده رفوزه میشه. شاید یارو معلم خصوصی گرفت و قبول شد.
ولی خدا میدونه که این اتفاق حتما فردا برای من پیش میاد یا من حتما این کارو انجام میدم.
علم خدا پیش بینی ساده رمال یا معلم نیست. اونم نه کلی بلکه با جزئیات کاملش

در مثل مناقشه نیست
یه مثال دیگه
علم دانشمندان به زمان دقیق انفجارات خورشیدی
 

M.Reza2008

عضو جدید
در مثل مناقشه نیست
یه مثال دیگه
علم دانشمندان به زمان دقیق انفجارات خورشیدی

مناقشه نیست ولی اون رفتار ماشینی داره و قابل پیش بینی.
ما داریم در مورد انسان دارای اختیار صحبت میکنیم نه مثلا یه شمع 10سانتی که تو هر ساعت 1سانتش آب میشه پس پیش بینی می کنیم که 10ساعت میتونه بسوزه.
انسان اراده داره که به جای راستی که خدا "پیش بینی" کرده به چپ بره
خورشید بر اساس قوانین فیزیکی قابل پیش بینی کامله (کلا تو این مثالتون شک دارم) ولی انسان چی؟ تو شرایط کاملا یکسان ممکنه با کابوس شبش فرداش کاملا عوض شه
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
مناقشه نیست ولی اون رفتار ماشینی داره و قابل پیش بینی.
ما داریم در مورد انسان دارای اختیار صحبت میکنیم نه مثلا یه شمع 10سانتی که تو هر ساعت 1سانتش آب میشه پس پیش بینی می کنیم که 10ساعت میتونه بسوزه.
انسان اراده داره که به جای راستی که خدا "پیش بینی" کرده به چپ بره
خورشید بر اساس قوانین فیزیکی قابل پیش بینی کامله (کلا تو این مثالتون شک دارم) ولی انسان چی؟ تو شرایط کاملا یکسان ممکنه با کابوس شبش فرداش کاملا عوض شه

خوب بهتره کمی فلسفیش کنیم
همون طور که عرض کردید زمان صفتی است عرضی برای موجودات این عالم ماده و خالق آن هم خداوند است و ما هم موجودی هستیم محدود در مکان و زمان و واژه هایی نظیر دور و نزدیک و دیروز امروز و فردا هم ناشی از این محدودیت است لذا با توجه به اینکه خداوند خود خالق زمان است پس به تمام حالات آن نیز عالم است و اگر بگوییم آینده که نیامده که برای خداوند قابل پیش بینی باشد خداوند را بوسیله مخلوقش محدود کرده ایم
ان شاالله که شما از جبریون نیستید؟!!!
 

M.Reza2008

عضو جدید
نه ابدا. من با اونا کاری ندارم و شعر خیام رو تائید نمی کنم. گرچه فکر می کنم باید طعنه به جبریون باشه.
اولش رو خوب اومدید ولی اخرش رو نه.
آینده انسان که هنوز نیومده اونجا معنی نداره. چون زمان نداریم. یعنی خدا در یک آن( بازم محدودیت کلمات) و در 0ثانیه تونسته اطلاعات زندگی انسانهارو ببینه و در کنارش فرشته های مقرب هم حضور داشتن و شاهد بودن و از روی این اطلاعات اون قضاوتو کردن.
این اطلاعات هم به این صورت نبوده که مثل یه فیلم سینمایی بشینن از دور نگاه کنن.
اگه اطلاع داشته باشید که در روز قیامت و قبل از حساب کتاب ما یه چیزی هست بهش میگن "یوم المجادله" یعنی ما خدا رو محاکمه می کنیم که اگه فلان چیزو به من میدادی یا نمیدادی من راه کمال رو پیدا میکردم و حالا که این مشکل رو داشتم نتونستم کاری کنم.
اونا هم ساکت نمیمونن و نمیگم بله حق با شماست. مثلا شما میگی من اگه مثلا کور بودم میشستم یه جا و راه کمال رو پیدا میکردم. اونجا هم که نه زمان هست و نه مکان به شما اون زندگی بدون چشم رو "عرضه" میکنن، دقیقا مثل اینکه یه بار هم بدون چشم زندگی کردید نه مثل یک فیلم.
دیدن و پیش بینی خدا هم به همین صورت بوده.
شاید تا اینجا نظرات چبریون استنباط بشه، ولی تفاوت اینجاست که خدا اونجا میدونست انسان کی، کجا چه کاری رو "از روی اختیارش" انجام خواهد داد.

یه چیز دیگه از اشکال نیازمند زمان بودن خدا: اگه خدا نیازمند زمان باشه باید براش سن و سالی وجود داشته باشه و احتمالا طبق اعتقاد جناب کاپلو و دوستاشون از یه زمانی وجود داشته و قبل از اون نبوده. برای همین میخوان به زور یه creatorی بسازن بالاتر از خدا که نمیدونم اون الان کجاست و اصلا زنده است یا نه
 

masoud ros

عضو جدید
نه عزیزم هیچ جا مطرحش نکن، چون درست نیست.
بعضی از مترجما (تقریبا همه) برای درک بهتر جمله های ترجمه و معنی دار بودنشون کلماتی رو از خودشون اضافه می کنن که تا حدودی درسته.
اما در این مورد اینطور نیست. یعنی این کلمه رو بچه ها بنا به درک خودشون اضافه کردن و جالبه که روش بحث هم میکنن که چرا اینجا "باز" آورده شده
توضیحش یکم مفصله:
وقتی میگیم گفتن "باز" اینکارو میکنی هم خدا و هم همه ملائکه رو درگیر و وابسته و نیازمند زمان نشون میدیم؛ در حالی که زمان یکی از مخلوقات خداست (بنا به روایتی یکی از ملائکه است) و خدا علاوه بر اینکه نمیتونه وابسته به مخلوقش باشه، در صورتی که اونو نیازمند زمان تصور کنیم خلاف صفت "بی نیازی مطلق" رو به خدا نسبت دادیم.
در حقیقت زمان منحصر به دنیای ماست و دنیا(ها)ی پس از این دنیا نمیتونه دارای زمان باشه. اونطور که من شنیدم تو دنیای قبلی هم ما زمان داشتیم. یعنی وابسته به زمان و مکان و یه فاکتور دیگه بودیم که الان بهش وابسته نیستیم؛ و پس از مرگ هم زنجیر مکان رو از پامون باز میکنن و ...
حالا میرسیم به جواب اینکه اگه اونجا (میبخشید که میگم "اونجا"، کلمه دیگه ای به ذهنم نمیرسه) زمان وجود نداشته چطور ملائکه این حرف رو زدن و با چه علمی آینده انسان رو پیش بینی کردن (اگه کلمه "باز" رو حذف کنیم همین معنی استخراج میشه):

بذارید اینو با یه سوال جواب بدیم. ما میگیم خدا عالم مطلقه، یعنی میدونه ما مثلا از فردا صبح تا شب چیکار می کنیم؛ و همینطور میگیم انسان اختیار داره هر کاری دلش میخواد بکنه.
شما چطور میتونید این 2تا رو کنار هم بزارید بدون اینکه همدیگه رو نقض کنن؟
یعنی اگه خدا بدونه ما فردا چیکار میکنیم پس اختیاری وجود نداره و همه چیز جبره.
علاوه بر اون اگه ما بتونیم کاری غیر از اونچه تو علم خدا برای امروز ما وجود داره انجام بدیم علم خدا جهل خواهد شد. مصداق این شعر خیام:
من می خورم و هرکه چو من اهل بود/ می خوردن من به نزد وی سهل بود
می خوردن من حق ز ازل میدانست/ گر می نخورم علم خدا جهل بود

کسی میدونه جواب این سوالو؟
خوب این قضیه بر میگرده به قدرت های خدا که ذهن کوچک ما قابلیت درک اون رو نداره
همین الانشم بعضی ادما کارایی انجام میدن که با عقل ادمی جور در نمیاد چه برسه به خدا
 

masoud ros

عضو جدید
با یک مثال جوابتو می دم
دانش آموزی بسیار تنبل است وسر کلاس هم بازیگوش است و هیچ اهمیتی هم به درس نمی دهد با این وضعیت برای معلم او کاملا قابل پیش بینی است که این دانش آموز رفوزه می شود.از اتفاق این دانش آموز رفوزه می شود
آیا این علم معلم به رفوزه شدن او یعنی جبرا رفوزه شده.اگر معلم پیش بینی می کرد که قبول می شود آیا او قبول می شد
خوب این کار معلم یه حدس با علم خدا زمین تا اسمون فرق میکنه
 

**mahsa**

کاربر بیش فعال
راسش من نتونستم همه پستارو بخونم به جز چنتاشون
میدونم که
2تانظریه هست
یکی ما از نسل آدمو حواییم که نخستین انسانهایی بودند که خدا از گل آفرید و از بهشت به زمین فرستاد و از اول کامل بودیم
یکی دیگه اینکه انسان ها بقایای گونه هایی از میمون یا گوریل هستن و در اثر تغییر DNAو تکامل تدریجی به شکل انسانهای امروزی در اومدن که توی موزه هام تکاملشون هست(موزه تاریخ طبیعی اصفهانو.........)
اولیو که قرآن میگه و نمیشه انکارش کرد و دومیو هم به چشم دیدیمو توی اخبارا میشنویم از بقایایی که پیدا شدن
من نمیتونم بفهمم کدومشون درستره
 

Similar threads

بالا