عیب کوچولو احمد شاملو

saeedhashemee

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عیب کوچولوی عروس . . .
جواني مي خواست زن بگيرد به
پيرزني سفارش کرد تا براي او دختري
پيدا کند.
پيرزن به جستجو پرداخت، دختري را
پيدا کرد و به جوان معرفي کرد وگفت
اين
دختر از هر جهت سعادت شما را در
زندگي فراهم خواهد کرد.
جوان گفت: شنيده ام قد او کوتاه
است
پيرزن گفت:اتفاقا اين صفت بسيار
خوبي است، زيرا لباس هاي خانم
ارزان تر
تمام مي شود
جوان گفت: شنيده ام زبانش هم لکنت
دارد
پيرزن گفت: اين هم ديگر نعمتي است
زيرا مي دانيد که عيب بزرگ زن ها
پر
حرفي است اما اين دختر چون لکنت
زبان دارد پر حرفي نمي کند و سرت را
به
درد نمي آورد
جوان گفت: خانم همسايه گفته است که
چشمش هم معيوب است
پيرزن گفت: درست است ، اين هم يکي
از خوشبختي هاست که کسي مزاحم
آسايش
شما نمي شود و به او طمع نمي برد
جوان گفت: شنيده ام پايش هم مي
لنگد و اين عيب بزرگي است
پيرزن گفت: شما تجربه نداريد، نمي
دانيد که اين صفت ، باعث مي شود که
خانمتان کمتر از خانه بيرون برود
و علاوه بر سالم ماندن، هر روز هم
از
خيابان گردي ، خرج برايت نمي
تراشد
جوان گفت: اين همه به کنار، ولي
شنيده ام که عقل درستي هم ندارد
پيرزن گفت: اي واي، شما مرد ها
چقدر بهانه گير هستيد، پس يعني مي
خواستي
عروس به اين نازنيني، اين يک عيب
کوچک را هم نداشته باشد
.
احمد شاملو
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
در آوار خونین گرگ و میش
دیگر گونه مردی آنک
که خاک را سبز میخواست و عشق را شایسته ی زیباترین زنان
که اینش به نظر هدیتی نه چنان کم بها بود
که خاک و سنگ را بشاید
 

آتشگاه

عضو جدید
از قدیم گفتن جوونو نفرست واسه زن گرفتن و پیر رو نفرست واسه الاغ خریدن ولی فکر کنم این داستان برعکسه
 

Similar threads

بالا