فرض کنید شما بعد از کلی خوش شانسی یک کار تو عسلویه پیدا کردید
اول کاری که می کنید چیه؟
با سر قبول می کنید و فردا صبحش ساعت 6 صبح از خونه خارج میشد تا پرواز دیر نشه و پرواز 7:40 کیش ایر شما رو میاره عسلویه
از هواپیما هنوز خارج نشدید که آفتاب و گرما ، گرد و خاک و ریز گرد ، آلودگی هوا و بوی تند گوگرد و از همه بدتر دوری از خانواده و دوستان به شما حمله ور می شود
احتمالا در مسیر فرودگاه تا پالایشگاه یا پتروشیمی زنگ میزنید که بگید حالتون خوبه ولی میبینید همه ( پدر و مادر و ... ) از دوریتون دارند گریه می کنند
دلداریشون می دید و محکم می روید سراغ کار
هفته اول پر انرژی
هفته دوم و سوم هم همین طور
هفته چهارم رو می آیید رست و خانواده رو می بینید که چقدر دلتنگ شما هستند
می گذرد یک 7-8 ماهی که به شما اطلاع می دهند که مادر بیمارستانه
با هر سختی که شده صبح می آیید تهران و با حال عجیبی میرسید بیمارستان
دو سه روزی که میمونید اصرار می کنند که برگرد
دل می کنید از تهران و بر می گردید و گویا باید از مادر دل می کندید
دو سه روز بعد خبر می دهند که وداع آخر است
دلشکسته و داغون میشید و همه تقصیرها رو میندازید گردن خودتان
اگه نرفته بودم ، اگه مونده بودم ، اگه این رشته قبول نمی شدم ، اگه و اگه و .... هزار تا فکر دیگه که هیچکدام فایده ای نداره
داغ یتیمی روی قلب شما نشسته و مرهمی هم جز تنهایی و دلتنگی و غصه و غم نداره
اول کاری که می کنید چیه؟
با سر قبول می کنید و فردا صبحش ساعت 6 صبح از خونه خارج میشد تا پرواز دیر نشه و پرواز 7:40 کیش ایر شما رو میاره عسلویه
از هواپیما هنوز خارج نشدید که آفتاب و گرما ، گرد و خاک و ریز گرد ، آلودگی هوا و بوی تند گوگرد و از همه بدتر دوری از خانواده و دوستان به شما حمله ور می شود
احتمالا در مسیر فرودگاه تا پالایشگاه یا پتروشیمی زنگ میزنید که بگید حالتون خوبه ولی میبینید همه ( پدر و مادر و ... ) از دوریتون دارند گریه می کنند
دلداریشون می دید و محکم می روید سراغ کار
هفته اول پر انرژی
هفته دوم و سوم هم همین طور
هفته چهارم رو می آیید رست و خانواده رو می بینید که چقدر دلتنگ شما هستند
می گذرد یک 7-8 ماهی که به شما اطلاع می دهند که مادر بیمارستانه
با هر سختی که شده صبح می آیید تهران و با حال عجیبی میرسید بیمارستان
دو سه روزی که میمونید اصرار می کنند که برگرد
دل می کنید از تهران و بر می گردید و گویا باید از مادر دل می کندید
دو سه روز بعد خبر می دهند که وداع آخر است
دلشکسته و داغون میشید و همه تقصیرها رو میندازید گردن خودتان
اگه نرفته بودم ، اگه مونده بودم ، اگه این رشته قبول نمی شدم ، اگه و اگه و .... هزار تا فکر دیگه که هیچکدام فایده ای نداره
داغ یتیمی روی قلب شما نشسته و مرهمی هم جز تنهایی و دلتنگی و غصه و غم نداره