این تاپیک به روز شد چون سال سوم هم از راه رسید،
اگه مایل بودید صلوات و قرآن رو فراموش نکنید سه سال از غم فراق یکی از بهترین بندگان خدا گذشت.مردی که به معنای واقعی کلمه سالک و عارف الی الله و در یک کلمه بهجت عارفان و سالکان بود.کسی که راضی نشد به چاپ رساله ای از طرفش مگر اینکه اینطور ذکر شود"رساله العبد محمد تقی بهجت"
از دوستان و سروران مومن خواهش میشود که این تاپیک را با ختم صلوات,طلب مغفرت و ارسال متن و عکس درباره ایشان رونق ببخشند. دوستان اگر مایلند در ختم قرآن جهت نثار روح ملکوتی ایشان هم شرکت داشته باشند به امید ظهور قائم آل محمد(ص)
این تاپیک به روز شد چون سال سوم هم از راه رسید،
اگه مایل بودید صلوات و قرآن رو فراموش نکنید سه سال از غم فراق یکی از بهترین بندگان خدا گذشت.مردی که به معنای واقعی کلمه سالک و عارف الی الله و در یک کلمه بهجت عارفان و سالکان بود.کسی که راضی نشد به چاپ رساله ای از طرفش مگر اینکه اینطور ذکر شود"رساله العبد محمد تقی بهجت"
از دوستان و سروران مومن خواهش میشود که این تاپیک را با ختم صلوات,طلب مغفرت و ارسال متن و عکس درباره ایشان رونق ببخشند. دوستان اگر مایلند در ختم قرآن جهت نثار روح ملکوتی ایشان هم شرکت داشته باشند به امید ظهور قائم آل محمد(ص)
سلام به همه دوستان عزيز
به به ! عجب تاپيكي، كاش زودتر ديده بودمكم سعادتيه بنده است
من شديدا راغبم به جميع مواردي كه ذكر شده
جزء 29 هم با بنده
ولي اگه موافق باشيد،براي اينكه هم همه دوستان شركت داشته باشيد و هم اينكه اينجا از روند آشنايي با حضرتشان خارج نكنيم، صلوات براي ايشان و ظهور حضرت حجت(عج) را به تاپيك مهديه 1 منتقل كنيم كه براي اين كار مشخص شده و قرائت به نيت شادي روح ايشان و علو درجاتشان را هم در تاپيك قرائت هفتگي قرار بديم كه نيت ها در آنجا قرار ميگيره، مخصوصا الان هم كه ختم اين سري داره تموم ميشه و ميتونيم 5 جزء آينده رو به نيت شادي آية الله بهجت بخونيم. در اين تاپيك هم به ذكر خاطرات و توصيه هاي ايشان بپردازيم؛في المثل من خودم ميتونم به ذكر خاطراتي و نكاتي از كتابهاي " زمزم عرفان" و "نكته هاي ناب" و "جرعه وصال" بپردازم(البته اونايي كه قبلا در اين تاپيك ذكر نشده باشه)
بازم ممنون از همه دوستان عزيز فعال در اين تاپيكها
موفق و سلامت باشيد
ياحق
جرعه اي از وصال( چكيده اي از انديشه هاي آية الله بهجت)...قسمت اول
جرعه اي از وصال( چكيده اي از انديشه هاي آية الله بهجت)...قسمت اول
جرعه اي از وصال( چكيده اي از انديشه هاي آية الله بهجت)
1- خداوند در قرآن و غير قرآن، به حدي بهشت و بهشتيان را در توصيف بالا برده كه اگر كسي از شوق شنيدن آن وفات كند، استبعاد ندارد! آيات جهنم هم نيز اينگونه است....كه اگر انسان معاصي خود را در نظر بگيرد و بيمرد، مستبعد نيست!
2- آيا خوبست به ذاتي كه موت و حيات و مرض و صحت و غنا و فقر به دست اوست ،مراجعه كنيم و رابطه دوستي داشته باشيم يا كسي كه خود محتاج و ناتوان و بيچاره است؟!
3- نسبت اين دنيا و عالم آخرت ، مثل شكم مادر و عالم رحم با اين عالم است،و الموت ولادة الروح [مرگ، تولد روح است]
4- مراتب بهشت، مانند لباسهاي قامتهاي انسانهاست كه هيچ تحاسدي ندارد[حسد ورزي] از كسي كه كوتاه قد است،نسبت به لباس بلند انسان بلند قامت پيدا نمي شود.
این اولین باریه که این تاپیک رو میبینم
تو این تاپیک صحبت از آیت الله بهجت بنده خاص خدا بود . و منو ناخوداگاه به سمت یه خاطره برد که براتون میگم .
یه خانمی رو چند ماه پیش دیدم که راوی مناطق جنگی بود شوهرش هم توی قم طلبه بودن و پدرشون جانباز. ایشون میگفتن تازه ازدواج کردن و برای درآمد زندگیشون کمی دچار مشکل هستن . گفت یک روز بهمون خبر دادن که پدرم حالش خیلی وخیمه ما باید زود میرفتیم شهرستان پیش پدرم اما پول نداشتیم
شوهرم اردادت خاصی به آیت الله بهجت دارن . میگفت بم گفت آماده شو بریم سر مزارشون. رفتیم اونجا و از آقا کمک خواستن
. میگفت فردای اون روز یک نفرصبح در خونه رو زد که یکی از نزدیکان آقا بودن و گفتن آقای بهجت به خوابم اومده و گفته این پول رو بدست شما برسونم میگفت ما میخواستیم یه پولی در حد بلیط اتوبوس باشه اما ایشون پول بلیط هواپیما رو داد و ما تونستیم زودتر به پدرم برسیم
روحشون غرق رحمت الهی
این اولین باریه که این تاپیک رو میبینم
تو این تاپیک صحبت از آیت الله بهجت بنده خاص خدا بود . و منو ناخوداگاه به سمت یه خاطره برد که براتون میگم .
یه خانمی رو چند ماه پیش دیدم که راوی مناطق جنگی بود شوهرش هم توی قم طلبه بودن و پدرشون جانباز. ایشون میگفتن تازه ازدواج کردن و برای درآمد زندگیشون کمی دچار مشکل هستن . گفت یک روز بهمون خبر دادن که پدرم حالش خیلی وخیمه ما باید زود میرفتیم شهرستان پیش پدرم اما پول نداشتیم
شوهرم اردادت خاصی به آیت الله بهجت دارن . میگفت بم گفت آماده شو بریم سر مزارشون. رفتیم اونجا و از آقا کمک خواستن
. میگفت فردای اون روز یک نفرصبح در خونه رو زد که یکی از نزدیکان آقا بودن و گفتن آقای بهجت به خوابم اومده و گفته این پول رو بدست شما برسونم میگفت ما میخواستیم یه پولی در حد بلیط اتوبوس باشه اما ایشون پول بلیط هواپیما رو داد و ما تونستیم زودتر به پدرم برسیم
روحشون غرق رحمت الهی