خیلی فکر خوبیه خیلی ممنون
فکر مال همه بچه ها بود
نیتمون خیر بود
ایشالا با عمل بچه ها همراه بشه
خیلی فکر خوبیه خیلی ممنون
من و دوستام امسال تصمیم گرفتیم بجای کمک به حسینیه و جاهای دیگه
امسال به بنیاد بیماریهای خاص و کودکان سرطانی کمک کنیم
امیدوارم شماهم دست در دستان ما بزارید تا با هم تو این راه قدم برداریم
ای صاحب کرامت شکرانه سلامت - روزی تفقدی کن درویش بینوا را
شماره حساب 1313 بانک ملی شعبه اسکان
شماره حساب 20537 بانک رفاه کارگران شعبه بیمارستان امام حسین
و هرجور دیگه ای که خودتون میدونید
ایزد نگهدارتون
تشکر هم نکنید که ریا نشه/مرسی
منم اومدم دارم سعی میکنم این موضوع رو برای اطرافیان جا بندازم . البته به قول استادم ما زبانشناسان زبون بازی رو خوب بلدیم تا اینجا که موفق هم شدم. شما چی کار کردید
بچه های باشگاه خیلی با صفا هستنچه میکنی آقا حامد...!!؟ مرسی
و
بچه های دل پاک باشگاه.
از پست هاتون گرفتم که هنوز آدم مهربون هم زیاده.با اینکه بعضی اوقات بد میشیم و...
یه چیزی ته دل هممون هست که هیچ وقت از بین نمیره و من به دنیا نمی دمش
بچه های باشگاه خیلی با صفا هستن
ایکاش زودتر شناخته بودمشون
چه جالب بالاخره هر کس به طریقی
من به خود میبالم که در این عصر یخی
دوستانی دارم که دلشان آینه خورشید است
سلام به دوستان
سلام حامد جانسلام آیدا جان
ما تبلیغو شروع کردیم شماهم به دوستانتون بگیدمیدونید که اینجا یه قطره از دریاس پس بیاین به ادما اطرافمونم اینو تبلیغ کنیم ...
نیازمندان واقعی اینان مرسی حامد واسه تایپکت
ما تبلیغو شروع کردیم شماهم به دوستانتون بگید
قدر عافیتا کسی داند که به مصیبتی دچار آید
واقعا هم همینه
امیدوارم هیچکدوم از اعضای خانوادتون مریض نباشن
دل آدم میگیره ازینکه اینهمه غرق روزمرگی زندگی شدیم و از همسایمون بی خبریم
اینقدر تو خودمونیم که از کنار هم بی تفاوت میگذریم
قبلنا یه سلام میدادیم اما الان از ترس اینکه طرف مقابل ازمون چیزی بخواد سریع از کنارش میگذریم
خدا شکر
سلام به همه ی عزیزان
بچه ها واقعا ممنونم از این عکساتون زحمت کشیدین مخصوصا زئوس عزیز
اما یه چی بگم دوستان این عکسا واقعا رو اعصاب آدم تاثیر میذاره
یه خواهشی میکنم اگه میشه عکسای این بچه هارو نزارید چون آدمو تو یه فضای نا مفهوم و گنگی میبره
ممنون
باشه عزیزم سعی میکنم عکس های شادتری پیدا کنم. راستش منم اوایل مثل تو بودم . ولی مهدی یک روز وادارم کرد باهاش برم شیرخوارگاه تا از نزدیک بچه های نوزاد و کودک بدون سرپرستو ببینم. به قول خودش لازم بود یکی وجدان منو قلقلک بده و عاطفه و روح من بلرزونه . حالا بهتر میتونم درک و تحمل کنم. کمنر از سابق منتظر هستم دیگران کاری کنن . حالا چون به چشم خودم می بینم احساس مسئولیت میکنم و دلم میخواد خودم درگیر این امور بشم. نه تنها دیدن این بچه ها سخت و غمباره دیدن هر بیماری که رنج بیماری رو دوششه برای ادم سخت و ناراحت کننده است .
اگه میتونی واسه دوستان تهرونی برنامه بزار با هم برین دیدن این بچه ها!
اگه استقبال بشه منم سعی میکنم بیام
برای من مشکلی نیست . اگه بچه ها استقبال کنن منم سعی میکنم هماهنگ کنم از یک مرکز بازدید کنیم . بنظرم بهترین راه اینه که هر کسی بگرده و نزدیکترین شیرخوارگاه و پرورشگاه نزدیک خونه شو پیدا کنه . اینطوری میشه از ساعتهای ازاد استفاده کرد و مرتب به اونجا سر زد. اینکار یک حس وابستگی در ادم بوجود میاره . راستش مهدی منو اینطوری وارد این مسیر کرد. رفتیم به نزدیکترین شیرخوارگاه محل ما . بعد از اون هم سعی کردم زمانهای ازادم برم اونجا. بعد از یک مدت پدر و مادر و خواهر و برادرهام رو بردم . اونا هم تحت تاثیر قرار گرفتن و این کار شد یک عادت خانوادگی. بعد دوستام و فامیلم رو هم در جریان گذاشتم . اصلا لازم هم نیست فکر کنیم باید مبالغ زیادی داشته باشیم تا تو اینکارا شرکت کنیم. من و دوستام هر وقت نمایشگاه کتاب بریم چند تا کتاب کودک و اسباب بازی هم برای اونا میگیریم. هر وقت هم نذری داشته باشیم برای اونا نذر میکنیم. اونجا که بریم خودشون راهنمایی میکنن به چه چیزهایی بیشتر احتیاج دارن. حتی میتونید بجای مراسم افطاری که رسمه چند نفر با هم شریک شید و پولشو به این مراکز بدهید. یا قربونی هاتون بدهید اونجا. مهم اینه که ادم از یک جا شروع کنه .