رضا عبــــاسي شيروان
عضو جدید
شکاف ميان سنت و تکنولوژي حاصل تغيير نگاه به فضاهاي سنتي
همچنان كه نوزاد در آغوش مادر غنوده، تن خسته بر بسترنرم آرميده و طفل بي پناه در حريم امن خانه، آسوده بنشسته؛ سازه نيز خويش را با طبيعت وفق داده و آنچه در پيرامونش مي گذرد را با خود همراه كرده است. تابش آفتاب را آنچنان برخود هموار كرده كه ساكنين اش را به قدرت عافيت از گرماي آن بهره رساند. دماي هوا را با شكل ظاهر و مصالح به كار رفته در خود براي آسايش اهل خانه تنظيم كرده، رطوبت هوا را به قدر نياز آدمي زير سقف هاي بلند و كوتاه خود گرد آورده، باد را به زير فرمان خويش در آورده و بارش باران را آن چنان كه هست فهميده و خود را با آن تطبيق داده است. وقتي صحبت از معماري سنتي مي شود، رابطه بنا با اقليم اولين و مهم ترين نكته اي است كه ذهن جستجوگر را به خود مشغول مي كند. «اقليم تا آنجا كه به آسايش انسان مربوط مي شود، نتيجه تاثير متقابل عناصري چون تابش آفتاب، دما، رطوبت هوا، وزش باد و ميزان بارندگي است.» (اقليم و معماري؛ مرتضي كسمايي، نشر خاك، پاييز 82) اما تاثير هر يك از عناصر نام برده در جاي جاي ملك پهناور ايران، شرايط ويژه اي براي زيستن پديد مي آورد. دكتر وحيد قباديان، استاد معماري دانشگاه علم و صنعت تنوع زيست محيطي در ايران را چنين توصيف مي كند: «تهيه و حفظ آب شيرين از معضلات هميشگي مردم در قسمت اعظم فلات مركزي ايران بوده است.
در عين حال سواحل درياي خزر با حدود 2 متر بارندگي ساليانه و رطوبت بالاي 80 درصد تحرك و فعاليت را از ساكنين اش سلب كرده است. سواحل جنوبي ايران را شمس الدين مقدسي، جغرافي دان و سياح معروف عرب، در قرن چهارم هجري، دروازه جهنم نام گذاري كرده، و بالاخره در نواحي كوهستاني كشور سرماي طولاني زمستان و برف زياد، زندگي در مدت زيادي از سال با مشكل مواجه كرده است. ساكنين ايران زمين ناچار بوده اند با چنين مشكلاتي و با حداقل امكانات كنار بيايند. اصول و روش هايي كه معماران سنتي ما بدون استفاده از وسايل مكانيكي به كار مي برند شرايط زيست محيطي ساختمان ها را در مناطق مختلف آب و هوايي تا حد ممكن به شرايط آسايش انسان نزديك مي كرده است.»
اگر حاشيه مرطوب شمالي را از سمت كوهستان هاي زاگرس غربي به سمت جنوب ترك كنيم و از آنجا راه مان را به فلات مركزي ايران كج كرده و تا نيمه هاي تنه گربه آمده و سپس راه درياي جنوب را پيش بگيريم، همچنان كه تغييرات مداوم و متناقض آب و هوايي را بر پوست خود لمس خواهم كرد، گونه هاي متفاوتي از معماري را نيز خواهيم ديد كه با وجود تغيير نسل ها در سده ها و هزاره ها، با تغييراتي، شكل ظاهر و نوع مصالح سنتي مورد استفاده خود را حفظ كرده اند. ايران را مي توان به چهار منطقه كلي از لحاظ جغرافيايي و آب و هوايي تقسيم كرد: كرانه جنوبي درياي خزر با آب و هواي معتدل و مرطوب؛ كرانه شمالي خليج فارس و درياي عمان با آب و هواي گرم و مرطوب؛ نواحي كوهستاني و مرتفع فلات با آب و هواي سرد و دشت هاي گرم و خشت فلات.
گر چه ساختمان هاي امروزي چه از لحاظ شكل ظاهر و چه از نظر محتواي مصالح به كار رفته در آنها در نقاط مختلف كشور شبيه يكديگر شده اند و مقابله با شرايط اقليمي از طريق استفاده از سيستم هاي مكانيكي و تاسيسات تكنولوژيك قابل دستيابي شده است، اما در گذشته هم به دليل كمبود امكانات و هم به خاطر نوع تفكر ساكنين مشرق زمين، مواجهه با ويژگي هاي اقليمي هر منطقه نيز با حداكثر استفاده از مشكل و نوع معماري و مصالح قابل انجام بود. مهم ترين ويژگي كرانه جنوبي درياي خزر، رطوبت نسبتا زياد در تمام فصول سال، كم بودن اختلاف درجه حرارت بين شب و روز و پوشش وسيع گياهي است. «استفاده از جريان باد در فضاهاي شهري و ايجاد كوران دو طرفه در داخل ساختمان ها» مهم ترين روش ايجاد سايش نسبي در اين مناطق است. «به منظور استفاده هر چه بيشتر از جريان هوا در فضاهاي شهري و همچنين به دليل فراواني آب و امكان دسترسي به آن در هر منطقه، ساختمان ها در اين نواحي به صورت غير متمركز و پراكنده سازمان دهي شده اند. براي استفاده از كوران هوا و تهويه طبيعي آن، پلان ساختمان ها گسترده و باز و فرم كالبدي آنها بيشتر شكل هاي هندسي طويل و باريك است. براي استفاده بيشتر از وزش باد در ايجاد تهويه طبيعي