### سوالات، درخواستها و مشكلات خود را درمورد زبان انگليسی اينجا مطرح كنيد ###

MehranVB

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
Patrol report تو اینجا Patrol هم اسمه ؟؟؟
فکر نمیکنم، من اینجوری ترجمش میکنم:

گزارش مامور گشت
20 سپتامبر ساعت 9.30
گزارش‌دهنده: گروهبان بیل کارسون
ما گزارشی از یک فرد مشکوک دریافت کردیم که خودش اطراف فاضلابای دور و بر شهر راکون پنهان کرده. من اون ناحیه رو گشتم و موقعیت فرد رو پیدا کردم، ولی قبل از اینکه فرصت بازجویی از اون رو پیدا کنم، فرار کرد. من این موارد رو پیدا کردم:
* یه مقدار کمی ماده انفجاری C4
* چاشنی الکترونیکی انفجار
* گلوله های مسلسل 9*19میلیمتری
* دوربین مادون قرمز (شکسته شده)
پایان گزارش
 

D.S.O Agent

عضو جدید
فکر نمیکنم، من اینجوری ترجمش میکنم:

گزارش مامور گشت
20 سپتامبر ساعت 9.30
گزارش‌دهنده: گروهبان بیل کارسون
ما گزارشی از یک فرد مشکوک دریافت کردیم که خودش اطراف فاضلابای دور و بر شهر راکون پنهان کرده. من اون ناحیه رو گشتم و موقعیت فرد رو پیدا کردم، ولی قبل از اینکه فرصت بازجویی از اون رو پیدا کنم، فرار کرد. من این موارد رو پیدا کردم:
* یه مقدار کمی ماده انفجاری C4
* چاشنی الکترونیکی انفجار
* گلوله های مسلسل 9*19میلیمتری
* دوربین مادون قرمز (شکسته شده)
پایان گزارش


داداش واقعا خیلی خوب بود.دمت گرم استفاده کردم.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
با سلام و عرض خسته نباشی .

لطفاً در ترجمه این دو داستان به من راهنمایی کنید و هر جا که اشتباه معنی کردم لطفاً ترجمه درستش را برام بنویسید. در ضمن هر جا که با علامت ....... مشخص کردم یعنی اینکه نتونستم معنی کنم . ممنوم میشم که راهنماییم کنید.

داستان اول

http://up.toca.ir/images/ok6fs35pnq83d88p9r.bmp

در طی جنگ جهانی دوم سخت بود که با هواپیما سفر کنند. به خاطر اینکه افراد دولتی سرشناس و ارتشی ها به اونها احتیاج داشتند . آقای برون در طی جنگ برای دولت کار می کرد.


او یک غیر نظامی بود و کار های خیلی سری (پنهانی ) انجام می داد . بنابراین هیچکس مجاز نبود که بداند او چقدر مهم است به جز تعداد افراد کمی .یک روز او برای سخنرانی برای اشخاص سرشناس باید به ادینبرگ میرفت اما یک افسر مهم ارتش آمده بود به فرودگاه در آخرین دقایق و جای (صندلی) آقای برون به او داده شده بود .بنابراین او قادر نبود به شهر پرواز کند تا سخنرا نی اش را انجام دهد.

اون نفهمید جاشو به کی داده بودن تا اینکه به شهر رسید و فهمید برای کسی که مهم بود وباید سخنرانی میکرد همونی بود که جاشو بهش داده بودن



داستان دوم

http://up.toca.ir/images/bj80vlv655yum5cjt1cj.bmp

پیتر جاد زمانیکه 18 ساله بود به ارتش پیوست و برای چندین ماه او آموزش دیده بود که چطور یک سرباز خوب (کاردان) باشد . او در همه چیز کاملاً خوب بود به جز تیر اندازی.


یک روز او و دوستش در حال تمرین کردن تیر اندازی شان بودند و همه آنها کاملاً خوب انجام می دادند غیر از پیتر . بعد از (پس از) او به هدف 9 بار شلیک کرده بود و یکبار هم اصابت نکرد ، افسر که همچنین سعی می کرد به سربازان جوان تیر اندازی آموزش بده گفت :


شما کاملاً ناامید کننده هستید ! پیتر! گلوله آخریتان را هدر ندید !برو پشت دیوار و اون آخرین گلوله رو به خودت شلیک کن پیتر احساس شرمندگی کرد . او رفت پشت دیوار و چند ثانیه ( لحظه) بعد افسر و سایر سربازان جوان صدای یک گلوله را شنیده اند . خدایا ! افسر گفت : آیا اون احمق واقعاً به خودش شلیک کرد؟ اون به پشت دیوار با نگرانی دوید ، اما پیتر خوب بود و گفت من متاسفم ، دوباره از دستش دادم

سلام

با قرمز نوشتم
 

D.S.O Agent

عضو جدید
سلام دوستان.این جمله ی پایین رو میشه:مثل اینکه من از گزینه ها خارج شده ام.معنی کرد؟؟معنی دیگه ای هم داره؟؟؟

It looks like I'm running out of options.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
سلام دوستان.این جمله ی پایین رو میشه:مثل اینکه من از گزینه ها خارج شده ام.معنی کرد؟؟معنی دیگه ای هم داره؟؟؟

It looks like I'm running out of options.

سلام

منظورش اینه که : مثل اینکه من گزینه ی دیگه ای ندارم (چاره ی دیگه ای ندارم)

run out of
To exhaust the supply of

It sounds like you don't have any options left
 

D.S.O Agent

عضو جدید
میشه جمله ی پایین هم راهنمایی کنید؟

We’re going to pay a little visit to Umbrella Headquarters located in Europe.
 

smooth criminal

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میشه جمله ی پایین هم راهنمایی کنید؟

We’re going to pay a little visit to Umbrella Headquarters located in Europe.

ما میخوایم یه ملاقات کوتاه از دفتر مرکزی چتر ( که البته ممکنه کلمه Umbrella اسم همون شرکت باشه، مثل Apple ) که در اروپا هست، داشته باشیم )
 

math128

عضو جدید
با سلام خدمت دوستان میخواستم ببینم دیکشنری ریاضی رو ندارین واسم بزارین ممنون میشم.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
سلام دوستان اگه میشه تو ترجمه ی متن زیر کمکم کنید با تشکر.:gol:

http://www.niloblog.com/files/images/vz5atkp51l17dsqsh8qe.docx

سلام

آنجلیکا مارگارت ، مدیر بخش تعمیرات ، در اولین و سومین چهارشنبه ی ماه از این امکانات استفاده خواهد کرد. مطمئن بشید که درجه ی رطوبت را بوسیله ی فعال کردن خنک کننده (فن) در وسیله پایین آورده باشید. چون تجهیزاتی که اون استفاده می کنه به تاثیرات تبخیر آب حساس هستند.

دون والر ، حامل مواد شیمیایی ، در روز بیست و هشتم هر ماه ، از این امکانات استفاده خواهد کرد.
مواد شیمیایی که او حمل می کند بسیار فرار هستند. در طول حملو نقل او باید حداکثر احتیاط صورت بگیرد.

رییس پلیس ، برایان آیرونز ، ششم و شانزدهم هر ماه از امکانات بازدید خواهد کرد تا در جلساتی که در آزمایشگاه بطور مرتب برگزار میشود شرکت کند.

ویلیام بریکین در چهارمین جمعه ی ماه (یک ماه در میون) از این امکانات استفاده می کند تا سمینارهای آموزشی کمپانی Umbrella ،شعبه ی شیکاگو را هدایت کند(رهبری کند). احتمال اینکه به او حمله بشه خیلی زیاده. ما باید همه چیز رو دقیق محاسبه کنیم تا امنیت او را تامین کنیم.

شما باید در صورت نیاز از بقیه ی بازدیدکنندگان احتمالی و زمان رسیدن آنها با خبر بشید. این اشخاص را با امنیت کامل به مقصدهاشون راهنمایی کنید. ما برای شما جز بهترین ها چیزی نمی خواهیم
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
هیلو :D

میخواستم یه سری دانلود داستان و رمان انگلیسی بذارم

کدوم بخش بذارم هر چی میگردم لینک دانلود داستان و رمان انگلیسی رو پیدا نمیکنم !
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
هیلو :D

میخواستم یه سری دانلود داستان و رمان انگلیسی بذارم

کدوم بخش بذارم هر چی میگردم لینک دانلود داستان و رمان انگلیسی رو پیدا نمیکنم !

سلام

اگه برای دانلود هست حالا به صورت پی دی اف و زیپ شده ، می تونید تو کتابخانه ی تالار زبان انگلیسی بذارید

:gol:اگه بصورت تکست هست فکر کنم یه تاپیک تو بخش به همین اسم باشه
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

سلام

اگه برای دانلود هست حالا به صورت پی دی اف و زیپ شده ، می تونید تو کتابخانه ی تالار زبان انگلیسی بذارید

:gol:اگه بصورت تکست هست فکر کنم یه تاپیک تو بخش به همین اسم باشه


به صورت پی دی اف هستن

من تو این بخش یه مجموعه باز کردم که تمامی داستان ها و رمان ها اینجا قرار بگیره
 

iceeeeeeee

عضو جدید
با سلام و عرض خسته نباشی .

لطفاً در ترجمه این دو داستان به من راهنمایی کنید و هر جا که اشتباه معنی کردم لطفاً ترجمه درستش را برام بنویسید. در ضمن هر جا که با علامت ....... مشخص کردم یعنی اینکه نتونستم معنی کنم . ممنوم میشم که راهنماییم کنید.

داستان اول

http://upload7.ir/images/94778078899628136014.jpg

آقای ریچارد در یک شهرک ساحلی کوچک کار می کرد. او و همسرش یک خانه راحت (توش راحت بودن) نزدیک دریا داشتند . در طی زمستان آنها کاملاً خوشحال بودند ، اما .......................................


به خاطر اینکه آن (شهرک ساحلی) یک مکان زیبا برای تعطیلات بود و اقامت در شهرک ساحلی ارزانتر از اقامت در هتل بود . بالاخره در یک ژوئن آقای ریچارد پیش یک دوست باهوشش که در همین مکان زندگی می کرد گله (ناله) کرد.


یکی از عموزاده های همسرم قصد داره با شوهرش و بچه هاشون بیان و ............................. . ............................؟ اوه ، دوستش جواب داد . دشوار نیست. .........................


داستان دوم

http://upload7.ir/images/98705340620155074763.jpg

خانم اسکوت سال گذشته یک خانه جدید خریده بود . دیوار های اتاق مدت زمان کوتاهی رنگ شده بود و خانم اسکوت به رنگ ها علاقه داشت . اما شخصی که به او خانه را فروخته بود ، پرده ها را با خودش برده بود .


بنابراین خانم اسکوت مجبور بود پرده جدیدی را بخرد و البته ........................... . اون پی برد که شانه اش دقیقاً مثل همون رنگ دیوار هست ،


بنابراین همیشه او آنرا (شانه) هر زمانیکه دنیال پارچه برای پرده ها می گشت با خودش می برد . در یک فروشگاه او شانه را به فروشنده نشان داد و بعد به مدت نیم ساعت با فروشنده به پارچه های مختلف نگاه کرد . تا اینکه فروشنده خسته شد و به او گفت خانم .................................
 
آخرین ویرایش:

Parisa R

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوست من این متن نگارش خوبی نداره اگر برای تمرین زبان داری استفاده پیشنهاد می کنم از کتابهای به روز تر استفاده کنی، شما خوب ترجمه کردی، اگر سوالی از ترجمه کلمه یا عبارت خاصی اشتی بگو تا توضیح بدم...الان برای متن دوم زمان ندارم...

داستان اول

آقای ریچارد در یک شهرک ساحلی کوچک کار می کرد. او و همسرش یک خانه راحت (توش راحت بودن) نزدیک دریا داشتند . در طی زمستان آنها کاملاً خوشحال بودند ، اما هر تابستان تعداد زیادی از اقوامشان می خواستند بیایند و آنجا بمانند.

به خاطر اینکه آن (شهرک ساحلی) یک مکان زیبا برای تعطیلات بود و اقامت در شهرک ساحلی ارزانتر از اقامت در هتل بود . بالاخره در یک ژوئن آقای ریچارد پیش یک دوست باهوشش که در همان مکان زندگی می کرد گله (ناله) کرد.


یکی از عموزاده های همسرم قصد داره ، ماه آینده شوهر و بچه هاش را بیاورد ودوباره 10 روز را پیش ما بگذراند. تو چطور از آمدن همه ی اقوامت در تابستان جلوگیری می کنی؟ دوستش جواب داد: اوه، دشوار نیست. فقط از همه اونهایی که پولدار هستند پول قرض می گیرم و به همه اونهایی که فقیر هستند پول قرض می دهم. بعد از آن، هیچکدام دوباره نمی آیند.

 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
داستان دوم

http://upload7.ir/images/98705340620155074763.jpg

خانم اسکوت سال گذشته یک خانه جدید خریده بود . دیوار های اتاق تازه رنگ شده بود و خانم اسکوت به رنگ ها علاقه داشت . اما شخصی که به او خانه را فروخته بود ، پرده ها را با خودش برده بود .بنابراین خانم اسکوت مجبور بود پرده جدیدی را بخرد و البته مجبور بود پرده هایی انتخاب کنه که با رنگ دیوار هماهنگ باشه. اون پی برد که شانه اش دقیقاً مثل همون رنگ دیوار هست ،بنابراین همیشه او آنرا (شانه) هر زمانیکه دنیال پارچه برای پرده ها می گشت با خودش می برد . در یک فروشگاه او شانه را به فروشنده نشان داد و بعد به مدت نیم ساعت با فروشنده به پارچه های مختلف نگاه کرد . تا اینکه فروشنده خسته شد و به او گفت خانم راحت تر نیست رنگی رو بخرید که دوستش دارید؟ و بعد یه شانه بخرید که همرنگ اون پارچه باشه؟!

سلام

با قرمز نوشتم;)
 

iceeeeeeee

عضو جدید

سلام

با قرمز نوشتم;)
[/QUOTE

واقعاً دمت گرم . هم از شما و هم از Parisa R و سایر دوستان واقعاً ممنونم . شرمنده که زیاد سوال می پرسم . آخه خیلی وقته که دارم این داستان را ترجمه میکنم تا حالا 62 داستان از این کتاب را ترجمه کردم (این کتاب را از زمان شروع خواندن زبان آغاز کردم) . یک قسمت هایی از داستان از لحاظ گرامری مشکل داره و نمی تونم بعضی از قسمت هاتش را ترجمه کنم . به خاطر همین از تجربیات شما دوستان استفاده می کنم . و بعضی از کلمات و جملات در ترجمه به تجربه هم نیاز داره و وقتی شما اشتباه مرا در ترجمه می گیرید سعی میکنم در داستان های بعدی این ایراد پیش نیاد و در ترجمه داستان های بعدی چیز جدیدتری یاد می گیرم . هر چند در هر فصل از این کتاب لغات های طبقه بندی شده و کلماتی که معنی مختلف و پرکاربرد دارند را در داستان آورده میشه . من برای یادگیری ترجمه و لغات خود داستان کتاب را اول توی دفترم یادداشت میکم و بعد هم کلمه به کلمه معنی میکنم و در نهایت هم ترجمه و زمانیکه اشکال داشته باشم از شما دوستان سوال میکنم. و دوست دارم از شما عزیزان در ادامه ترجمه این داستان کمکم کنید . تا بتونم ز تجربیات خوبتون استفاده کنم . ;):D
 

simon amiri

عضو جدید
SPANISH TEACHING AND LEARNING

SPANISH TEACHING AND LEARNING

:)HELLO EVERYBODY
IM SIMON AND I WANT TO LEARN SPANISH .IM TRANSLATION STUDENT.I NEED YOUR HELP.IS ONE CAN HELP ME?
 

parla_69

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
من برای ترجمه مقاله تخصصی در مورد صنایع غذایی دچار مشکل شدم...
میتونین کمکم کنید...ممنون میشم:cry:
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
من برای ترجمه مقاله تخصصی در مورد صنایع غذایی دچار مشکل شدم...
میتونین کمکم کنید...ممنون میشم:cry:

سلام

میخواید هر دفعه یه قسمت از متن خودتونو بذارید اینجا تا بقیه دوستانی که میتونن براتون ترجمه کنن;)

شما به تالار خودتون مراجعه کردید؟ و مشکلتونو باهاشون در میون گذاشتید؟ هر چی باشه اونجا به مطالب تخصصی واردترن چون رشته شون همینه:redface:
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلآم×
یه سوال دارم!
به نظرتون از بین گرایش های رشته زبان، کدوم یکی بهتره؟! میشه در مورد موقعیت شغلی هر کدوم کمی برام توضیح بدید؟!
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
سلآم×
یه سوال دارم!
به نظرتون از بین گرایش های رشته زبان، کدوم یکی بهتره؟! میشه در مورد موقعیت شغلی هر کدوم کمی برام توضیح بدید؟!

سلام

البته این نظر شخصیه منه و با توجه به شرایطی که داشتم اینو میگم:D

من خودم دبیری یا همون آموزش خوندم اما اصلا به دردم نخورد...ولی تو ترجمه تونستم کار پیدا کنم...به نظر من مترجمی از اون دو تای دیگه بهتره

ادبیات فوق العاده رشته ی زیباییه اما واقعا هم سخته یعنی باید عاشقش باشی تا بتونی سر کلاساش بری...خیلی کار می بره...ادبیات بخونی هم آخرش یا باید معلم بشی یا مترجم بشی

نمیدونم بازم بستگی به استعداد و توانایی شما داره که از کدوم خوشتون بیاد

من کارشناسی دبیری دارم اما هر دفعه ارشد شرکت می کنم میخوام مترجمی قبول بشم چون بنظرم بهتره...حالا ایشالا که بشه اگه نشه هم باید دوباره بشینم بخونم...اینقدر شرکت میکنم تا قبول بشم....آخرش فکر کنم تا 50-60 سالگی باید برم کنکور شرکت کنم:biggrin:
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

سلام

البته این نظر شخصیه منه و با توجه به شرایطی که داشتم اینو میگم:D

من خودم دبیری یا همون آموزش خوندم اما اصلا به دردم نخورد...ولی تو ترجمه تونستم کار پیدا کنم...به نظر من مترجمی از اون دو تای دیگه بهتره

ادبیات فوق العاده رشته ی زیباییه اما واقعا هم سخته یعنی باید عاشقش باشی تا بتونی سر کلاساش بری...خیلی کار می بره...ادبیات بخونی هم آخرش یا باید معلم بشی یا مترجم بشی

نمیدونم بازم بستگی به استعداد و توانایی شما داره که از کدوم خوشتون بیاد

من کارشناسی دبیری دارم اما هر دفعه ارشد شرکت می کنم میخوام مترجمی قبول بشم چون بنظرم بهتره...حالا ایشالا که بشه اگه نشه هم باید دوباره بشینم بخونم...اینقدر شرکت میکنم تا قبول بشم....آخرش فکر کنم تا 50-60 سالگی باید برم کنکور شرکت کنم:biggrin:

:D

پس نتیجه این میشه که مترجمی آسون تر و کاربردی تره. نه؟!
ببین من از سال 89 کلاس زبان میرم برای مکالمه. می خوام کارشناسی زبان بخونم که بعدش گاهی کار ترجمه انجام بدم و کار تور و لیدری و این چیزا! با این وجود همون مترجمی به درد میخوره دیگه. نه؟!

یه سوال دیگه هم دارم! :D ... برای زبان کدوم دانشگاه ها بهترینن؟! یا اینکه فرقی نداره؟! :huh:
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
Persia1 سوالات رایج مجموعه آموزش زبان انگلیسی زبان انگلیسی 6

Similar threads

بالا