سلام ، بچه ها بیاین از کنکور هر خاطره ای دارین بگین .

mamad kh

عضو جدید
سلام .
داشتم اخبار گوش میدادم :cool:، گفتش که ثبت نام کنکور سراسری چهارشنبه اغاز میشه:confused::) گفتم بیام یه تایپیک بزنم تا هر کدوم از شما دوستانم خاطره ای داره بیاد بگه;)

دوست داشتینم نگین :cry:
 

*باران*

عضو جدید
کاربر ممتاز
همه ی چیزای بد .......بدبختی....خاک تو سری.......استرس...........سر درد.........:دی!!!
ولی شما امیدوار باش..........قوی.........به سحر فک کن!
 

parastoo kh

عضو جدید
کاربر ممتاز
من واسه اولین بار تو عمرم میخواستم کنکور بدم خلاصه رفتیم سر جلسه دیدم هیچی بلد نیستم حوصلم بد جور سر رفته بود شروع کردم به نقاشی کشیدن روی دفترچه

بعد دیدم امدن دفترچه ها رو جم کردن تازه دوزاریم افتاد که دفترچه ها رو میبرن هیچی ابروم رفت کلی هم توش اسمم رو به شکل های مختلف نوشته بودم
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من که سر تخصصی خوابیدم...
اینقدر چسبید
خدا رو شکر روزانه ام قبول شدم
کی میگه کنکور سخته؟
به این خوبی :w16:
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بابا استادددددددددددددد;)

نه بابا اختیار داری
عمومیمو خوب زده بودم
ادبیات ضریب 4 بود دیگه 86% زده بودم...
تازه مامانم واسه سر جلسه انجیر خشک واسم خریده بود
اینقده کیف میداد یه سوال یه انجیر...
چندتاش موند آوردم خونه
بابام یکیشو باز کرد دید کرم داره توش
دومی
سومی
چهارمی
همشون کرم توشون وول میخورد ...
من با چه لذتی سر جلسه کرم میجوییدم
اووووووم
عامل موفقیتم فکر کنم کرما بودن....:cry:
 

Sahar Gh

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه بابا اختیار داری
عمومیمو خوب زده بودم
ادبیات ضریب 4 بود دیگه 86% زده بودم...
تازه مامانم واسه سر جلسه انجیر خشک واسم خریده بود
اینقده کیف میداد یه سوال یه انجیر...
چندتاش موند آوردم خونه
بابام یکیشو باز کرد دید کرم داره توش
دومی
سومی
چهارمی
همشون کرم توشون وول میخورد ...
من با چه لذتی سر جلسه کرم میجوییدم
اووووووم
عامل موفقیتم فکر کنم کرما بودن....:cry:

:biggrin:آخی عزیزم..
من سر جلسه آخرین ردیف بودم تو یه سالن خیلی بزرگ بودیم..
پشت سرمون پر کولر آبی بود 8 تایی میشد ....تو اون 4 ساعت مدام روشن بودن ...آخرش نمیتونستم بلند شم از سر جلسه خشک شده بودم..همون hنجیر خشکی که میگی مثال عینیش D:
بعدشم سال ما اولین سال بود زبان 2تا پسیج داشت ....ما ام بی اطلاع بودیم ..خلاصه کلی یکه خوردم اعصابم واسه اختصاصی ها به هم ریخت ..
ولی خداروشکر خیلی بهتر از اون چیزی شد که متصور بودم.دولتی !روزانه !معمارییییییییییی !!:D
 

mamad kh

عضو جدید
نه بابا اختیار داری
عمومیمو خوب زده بودم
ادبیات ضریب 4 بود دیگه 86% زده بودم...
تازه مامانم واسه سر جلسه انجیر خشک واسم خریده بود
اینقده کیف میداد یه سوال یه انجیر...
چندتاش موند آوردم خونه
بابام یکیشو باز کرد دید کرم داره توش
دومی
سومی
چهارمی
همشون کرم توشون وول میخورد ...
من با چه لذتی سر جلسه کرم میجوییدم
اووووووم
عامل موفقیتم فکر کنم کرما بودن....:cry:


اجی تبلیغ کرم میکنی همه الان میرن میخرنااااااااااااااا;) بیا با هم بفرشیم بخدااا همش سودهههه
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اجی تبلیغ کرم میکنی همه الان میرن میخرنااااااااااااااا;) بیا با هم بفرشیم بخدااا همش سودهههه

نه بابا الان همه سوسول شدن
کی حاضره کرم بخوره؟
منم حاضر نبودم ولی خوردم خو....
یادش که میافتم خیلی خوشحال میشم که سر تخصصی خوابیدم کرم کمتر زندگیه بهتر...:w01:
 

senaps

عضو جدید
کاربر ممتاز
هه هه ماخ!!
رفیقم زنگید که کجایی؟ گفتم خونه چطو؟؟؟
گفت خوب خره نمیای کنکور؟!
گفتم حس کنکور ازمایشی اونم این وقت جمعه ندارم!
گفت بابا کنکور ازمایشی چیه؟!!!اصلیس بابا....بدو دیرت شده.....
گفتم چی؟! مگه قرار نبود یه هفته قبلش بم بگی بخونم؟!
بعدش رفتم سر جلسه،زبان،ریاضیات،ادبیات رو جواب دادم و خوابیدم!!!!
یه بابایی بیدارم کرد که خدا واسش نسازه!!داشتم خوابای خوب میدیدم!!
دفترچم رو برد و یه دونه دیگه داد.....یه بیسکویت هم نمیدونم کی بهم داده بود،اونو خوردم،تخصصی ها رو جواب دادم و باز خیلی وقت اضاف اوردم،خوابیدم.....!!!!
بعضی درس ها مثل دینی و عربی رو خالی ول کرده بودم،بعضی درس ها رو مثل زبان مطمئن بودم که 100 زدم!! وقتی داشتم بیرون می اومدم،قیافم درست مثل ادمی بود که صب از خواب بیدار شده و دوستان دیگم هم دست کمی از من نداشتن،بعد از دیدن مقادیر بسیار زیادی تعجب در چهره های گریان برخی دختر ها،و خندیدن به دختری که یبرون در سالن امتحانات نشسته بود و از کم اوردن وقتش،گریه میکرد و تو سرش میزد،شروع کردیم به محاسبه ی زمان خواب و کمی خندیدیم......
دی هم با هم اومدیم دانشگاه کامپیتر!! خوندیم.......!!!!
کلا کنکور برا من خیلی عالی بود....به بهونش کار نکردم،ولی تا 3 شب پای نت بودم!!!راستی،2 تا رمان تو ایامی که قرار بود درس بخونم،جای درس های عربی و دینی خوندم.....
شانس من این بود که تو اون سال،من داشتم سالگرد 10 مین سال اشنایی با کامپیوتر رو جشن میگرفتم و با تخصصی جماعت مشکل نداشتم!!عمومی ها هم فقط ریاضیات بود و زبان،زبان رو از 8 سالگی بلد بودم،کلا مشکل خاصی نبود!!ولی رتبه ام خیلی بد بود.....البته اگه تو کنکور دیکته هم بگیرن،بنده به طور قطع،نمی تونم قبول بشم!
 

babi charlton

عضو جدید
کاربر ممتاز
بدبختی برای ناپیوسته ها اینه که بادید یه بار کاردانی کنکور بدن یه بار برا کارشناسی
 

masoud71

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما وقتی ....کنکور رو دادیم ...........بعد کنکور ......گیر کرده بودیم نمیتونستیم بیایم بیرون..........
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
man rooze konkoor enghadr khoraki borde boodam ke hame fek kardan daram miram pik nik....akharesh vaght kam ovordam nashod hamashoon ro bokhoram:smile:
 

namavar1989

عضو جدید
کاربر ممتاز
من كه شب كنكورم آپاندسيم اود كرد . خلاصه ساعت 8 به جاي جلسه كنكور رفتم اتاق عمل. و مجبور شدم يه سال ديگه بخونم.
 

Similar threads

بالا