"سقوط يك فرشته" از نگاه يك منتقد

drippy*

عضو جدید
0.682301001312878350_taknaz_ir.jpg
[FONT=&quot]"مضامين سفارشي كيفيت سريال‌هاي رمضان را پايين مي‌آورد"

[/FONT]
[FONT=&quot]خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران [/FONT]
[FONT=&quot]سرويس: تلويزيون و راديو

[/FONT]
[FONT=&quot]يك منتقد تلويزيون درباره‌ي‌ سريال «سقوط يك فرشته» كه از شبكه اول سيما به روي آنتن مي‌رود، گفت:‌ بازيگران خوبي همچون مسعود رايگان‌ و داريوش كاردان در اين سريال بازي كرده‌اند، اما به طور كلي اين سريال جذابيت و كشش لازم را ندارد[/FONT][FONT=&quot]. [/FONT]

[FONT=&quot]سعيد قطبي‌زاده در گفت‌وگو با خبرنگار سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، افزود:‌ من به عنوان يك منتقد و بيننده‌ي تلويزيون، توقع بالاتري از سريال‌هاي ماه رمضان داشتم‌؛ البته سريال‌هاي شبكه‌هاي ديگر را تماشا نكردم، اما با تماشاي چند قسمت از «سقوط يك فرشته» به كارگرداني بهرام بهراميان، به اين نتيجه رسيدم كه جذابيت زيادي ندارد؛ اما اميدوارم در ادامه بهتر شود و نظرم نسبت به آن تغيير كند[/FONT].

[FONT=&quot]وي ادامه داد: اگر بخواهم درباره‌ي كليت داستان «سقوط يك فرشته» صحبت كنم، بايد بگويم كه به عقيده من يك قصه كهنه دهه‌ي 60 است كه شخصا براي من تا به حال كششي نداشته است[/FONT].

[FONT=&quot]اين منتقد همچنين درباره‌ي شتاب و عجله‌اي كه با ساخت سريال‌هاي مناسبتي به ويژه‌ سريال‌هاي ماه رمضان همراه است، خاطرنشان كرد: به نظرم اينكه كيفيت سريال‌هاي مناسبتي پايين آمده، اول به خاطر شتاب و عجله‌اي است كه به واسطه‌ي رساندن به پخش ايجاد مي‌شود؛ دوم به خاطر انتخاب كارگردانان نامناسب و غيرحرفه‌يي است و دليل سوم به مضامين سفارشي سريال‌ها برمي‌گردد كه كارآمدي لازم را ندارند[/FONT].

[FONT=&quot]وي در توضيح دليل سوم براي عدم موفقيت سريال‌هاي ماه رمضان، اظهار كرد: تعدادي از كارگردانان همچون عليرضا افخمي، بهرام بهراميان و ... سال‌هاست كه در تلويزيون كار مي‌كنند و سريال‌هاي خوبي هم تهيه كردند، اما اثرشان ناكارآمد است؛ اين به دليل فشاري است كه براي گنجاندن يكسري مضامين كه شايد چندان مرتبط با قصه هم نباشند به آنها وارد مي‌شود و در نهايت اثر تهيه‌ شده كشش لازم را ندارد[/FONT].

[FONT=&quot]اين منتقد تلويزيون در ادامه درباره سريال‌هاي ماورايي و تاثيرات آنها بر بينندگان‌، يادآور شد: من شخصا اين نوع تفكيك‌ها و تقسيم‌بندي‌ها را قبول ندارم؛ چراكه ما اصلا سريال يا فيلم‌هاي ماورايي نداريم‌. ما يك درام داريم كه گاهي ممكن است در ارتباط با زندگي روزمره يك خانواده باشد و گاهي اوقات هم ممكن است در اتباط با عوالم روحي يك شخصيتي خاص باشد كه نسبت به ديگر شخصيت‌ها متمايز است؛ در كل ما چيزي با عنوان ‌ماورايي نداريم[/FONT].

[FONT=&quot]سعيد قطبي‌زاده در پايان به خبرنگار ايسنا گفت:‌ زماني كه يك فيلم يا سريال را با درون مايه‌ي مذهبي ارزيابي مي‌كنيم، همين درون مايه‌ مذهبي فيلم و سريال‌ها، يكسري مقوله‌هاي مشخص دارند كه بايد رعايت شود؛ ولي اينكه به يكباره بخواهيم در يك شتاب كاري و امكانات ناكافي به سراغ اين مفاهيم و مضامين براي روشنگري و القاي حس مذهبي برويم، صحيح نيست[/FONT].
[FONT=&quot] [/FONT]​
 

drippy*

عضو جدید
[h=2]چرا فرشتگان فقط در تلویزیون ایران سقوط می‌کنند؟[/h] فرهنگ > تلویزیون - یزدان سلحشور
سریال‌سازی در تلویزیون ایران در ماه رمضان 1390 به مرحله‌ی تازه‌ای گام نهاده؛ مرحله‌ای که حتی از باب مقایسه‌اش با دوره‌ای تاریخی در ادبیات ایران ، نمی‌توان آن را «دوره بازگشت» نامید چرا که این آثار، نه از نظر «عامه‌گرایی روایی» به آثار پیش از 57 شباهتی دارند و نه از نظر «عامه‌گرایی نشانه‌شناسانه» به آثاردهه شصت.
با این همه نمی‌توان از نظر دور داشت که این گروه از محصولات تلویزیون جمهوری اسلامی ایران گرفتار هر دو بلیه‌ عامه‌گرایی‌اند و شدت و حدت این روند به حدی ا‌ست که آثار پیشین این رسانه ملی -‌ در مقایسه - نه نخبه‌گراتر که از منظر رسانه‌ای،لااقل «چند‌منظوره» به نظر می‌رسند.
«سقوط یک فرشته» به عنوان عیار این گروه از آثار مناسبتی قابل بررسی ا‌ست مجموعه‌ای که شیوه روایت، شکل‌گیری فیلمنامه، ایده مرکزی و تیپ‌گرایی مفرط‌‌‌اش یادآور آثار پیش از 57 است، اما از وجوه سرگرم‌کننده آن آثار که ارثیه نمایش‌های عامه‌پسند اواسط دوره قاجار تا پایان دوره پهلوی ا‌ست ، عاری‌ است؛ همچنین رویکرد فرهنگی و درک نشانه‌شناسانه‌ی آن یاد‌آور آثار دهه‌ شصت است با این همه از انعطاف ایدئولوژیکی آن آثار نسبت به جایگاه طبقاتی شر ایدئولوژیکی، عامل صغر سن، دست‌اندازهای عاطفی و سنت‌های اجتماعی دوری گزیده.
تولید این سریال را می‌توان حرکتی قاطع در جهت بسط حداکثری نظریه «گلوله ارتباطی» [نظریه‌ای با چارچوب‌های نظری حد‌اقلی ومعطوف صدور بیانیه‌های ایدئولوژیک توسط هر رسانه‌ای] دانست. این که این نظریه با تاریخ «ختمِ» کم و بیش نیم‌قرنی‌اش بخشی از تاریخ رسانه است ، محتملاً آخرین گزاره‌ای است که در روند شکل‌گیری وساخت این مجموعه مدنظر قرارگرفته.
«سقوط یک فرشته» همچنین برخوردار از نشانه‌شناسی موجود در «عهد عتیق» [ که به کرات در آثار سینمای وحشت و زیرژانر «قلمرو شیطان» با آن در ارتباطی تک‌سویه بوده‌ایم ] و با استفاده ازنشانه‌شناسی گزاره‌هایی که بخش روایی‌شان در برخی ساخته‌های پیشین این رسانه، تحت عنوان«اسرائیلیات»، از سوی منتقدان ایدئولوگ به چالش کشیده شده بود، قلمروی تازه را به مخاطبان ایرانی خود نشان می‌دهد که پیش از این در حوزه «تفسیر» و با «تفسیر طبری» در قرن‌ها پیش از سوی فقیهان «بدعت» خوانده شده بود و هم‌اکنون هم در نقدهای ایدئولوژیک نشانه‌شناسانه‌ای که از آثار هالیوودی -جهت تنویر افکار مخاطبان- در رسانه ملی عرضه می‌شود، مورد طعن و لعن قرار می‌گیرد.
قصه این مجموعه گرچه متأثر است از پاورقی‌های اخلاق‌گرایانه و پندمحور دهه سی [و ایضاً سینمای این دهه] با این همه بار سنگین «وعظ» بر شانه‌های‌اش فراتر از وزن «پند» بر شانه‌های آن پاورقی‌ها و آن سینماست؛ «وعظی» که از لطایف روایی و شگردهای حکایی این «نوع ادبیِ» چند هزار ساله عاری‌ است و همچنین از جایگاه مستحکم اجتماعی‌اش نیزمحروم و در نتیجه صرفاً به طرحی محو می‌ماند از نقشی مشهور.
تداوم این‌گونه‌سازی در تلویزیون ایران، تنها می‌تواند به انزوای بیشتر آن در رقابت با رقبای نه چندان معدود فارسی‌زبان و البته پرتعداد غیر فارسی‌زبان‌اش بینجامد و گرایش این رسانه به نشانه‌های «عهد عتیق»، محتملاً بازتابی خواهد داشت غیر از آن چه مدنظر نظریه‌پردازان‌اش بوده است؛ بازتابی که تنها نقطه اتصال مخاطبان مقید به سنت را هم با این تلویزیون قطع خواهد کرد.
 
بالا