مهندس حسام سامی
عضو جدید
سالهاي متمادي در فيزيک ،بر اينکه تئوري چيست ؟
سالهاي متمادي است که بحث تئوري همه چيز در فيزيک مطرح شده است. منظور از اين تئوري چيست؟ يک تئوري براي همه چيز به چه سئوالاتي بايد پاسخ دهد؟ اجازه دهيد بحث را با سخنان هاوکينگ دنبال کنيم. هاوکينگ مي گويد نظريه نسبيت عام اينشتين نظريهاي در باره جرمهاي آسماني بزرگ مثل ستارگان، سيارات و كهكشانهاست كه براي توضيح گرانش در اين سطوح بسيار خوب است مكانيك كوانتومي نظريهاي است كه نيروهاي طبيعت را مانند پيامهايي ميداند كه بين فرميونها (ذرات ماده) رد و بدل ميشوند. مكانيك كوانتومي در توضيح اشياء، در سطوح بسيار ريز خيلي موفق بوده بوده است يك راه براي تركيب اين دو نظريه بزرگ قرن بيستم در يك نظريه واحد آن است كه گرانش را همانطور كه در مورد نيروهاي ديگر با موفقيت به آن عمل ميكنيم، مانند پيام ذرات در نظر بگيريم. يك راه ديگر بازنگري نظريه نسبيت عام اينشتين در پرتو نظريه عدم قطعيت است با توجه به سخنان هاوکينگ دو نظريه مهم فيزيک و مکانيک کوانتوم، هريک به تنهايي خوب عمل مي کنند، اما با يکديگر ناسازگارند. بنابراين مسئله اصلي اين است که راهي بيابيم تا اين دو نظريه را با يکديگر ترکيب کنيم براي ترکيب اين دو نظريه تلاشهاي زيادي انجام شده است که به چند مورد آنها اشاره مي کنيم ابر گرانش همه ي مواد موجود در طبيعت از دو نوع ذره ي بنيادي به نام فرميون ها و بوزن ها تشکيل شده اند. تفاوت فرميون ها و بوزن ها در اسپين آنها مي باشد به طوري که اسپن فرميون ها نيمه درست و اسپين بوزن ها عددي درست است. همه ي انواع ذرات دست کم از دو خاصيت ذاتي جرم و اسپين برخوردارند. جرم خاصيتي آشنا براي تمام مواد است که به همان صورتي که براي اجسام بزرگ مقياس در نظر گرفته مي شود ، در مورد کوچک ترين اجزا تشکيل دهنده ي ماده نيز کاربرد دارد . اسپين خاصيت ظريف تري است که در اجسام بزرگ مقياس به سادگي قابل شناسايي نيست . اسپين ، در واقع ، خاصيتي است که در قرن بيستم کشف شد تا رفتار بي هنجار الکترون ها را در ميدان مغناطيسي توضيح دهد. هر تقارني که در جست و جوي ارتباط ميان فرميون ها و بوزون ها ، يعني ذراتي با اسپين هاي متفاوت ، باشد ابَرَتقارن ناميده مي شود. و اما ابَرَگرانش ، نظريه اي پيشنهادي در فيزيک بنيادي است که ابرتقارن و گرانش را در هم مي آميزد. اولين نظريه ي ابرگرانش توسط سه فيزيکدان در سال 1976 فرمول بندي شد. لينک مرتبط ابر ريسمان در مطالعات و بررسي هاي مرسوم در فيزيک کوانتومي نسبيتي ، ذرات بنيادي را به صورت نقاط رياضي و بدون گستردگي فضايي در نظر ميگيريم. اين رهيافت موفقيت هاي بسيار چشمگيري داشته است ، ولي در انرژي هاي خيلي خيلي زياد يا فاصله هاي بسيار بسيار کوتاه که بزرگي ميدان گرانشي با بزرگي نيروهاي هسته اي و الکترو مغناطيسي قابل مقايسه مي شود اين رهيافت با شکست رو به رو مي شود. در سال 1974 ژوئل شرک و جان شوارتز به منظور غلبه بر اين مشکل توصيف وحدت يافته اي از ذرات بنيادي را بر اساس منحني هاي يک بعدي بنيادي به نام ريسمان مطرح کردند . به نظر ميرسد که نظريه هاي ريسمان از هر نوع ناسازگاري که در تمام تلاش هاي قبلي دست يابي به نظريه اي وحدت يافته براي توصيف گرانش و ساير نيرو ها ايجاد مزاحمت کرده است ، مبراست . نظريه ابرريسمان که در آنها از نوع خاصي تقارن به نام ابرتقارن ، بهره گيري مي شود ، بيشترين اميدواري را براي ارائه ي نتايج واقع بينانه پديد آورده اند لينک مرتبط بوزون هگز در دهه هاي اخير فيزيکدانان يک مدل تحت عنوان مدل استاندارد را ارائه کردند تا يک چوب بست نظري براي فهم ذرات بنيادي و نيروهاي طبيعت فراهم آورند. مهمترين ذره در اين مدل، يک ذره ي فرضي موجود در همه ي ميدانهاي کوانتومي است که نشان مي دهد ساير ذرات چگونه جرم به دست مي آورند. در واقع اين ميدان پاسخ مي دهد که همه ي ذرات در حالت کلي چگونه جرم به دست مي آورند. اين ميدان، ميدان هگز Higgs field خوانده مي شود. نتيجه ي منطقي دوگانگي موجو - ذره اين است که همه ي ميدانهاي کوانتومي داراي يک ذره ي بنيادي باشند که با ميدان در آميخته است. اين ذره که با همه ي ميدانها در آميخته و موجب کسب جرم توسط ساير ذرات مي شود، هگز بوزون Higgs
boson ناميده مي شود
پايان قسمت اول . . .
سالهاي متمادي است که بحث تئوري همه چيز در فيزيک مطرح شده است. منظور از اين تئوري چيست؟ يک تئوري براي همه چيز به چه سئوالاتي بايد پاسخ دهد؟ اجازه دهيد بحث را با سخنان هاوکينگ دنبال کنيم. هاوکينگ مي گويد نظريه نسبيت عام اينشتين نظريهاي در باره جرمهاي آسماني بزرگ مثل ستارگان، سيارات و كهكشانهاست كه براي توضيح گرانش در اين سطوح بسيار خوب است مكانيك كوانتومي نظريهاي است كه نيروهاي طبيعت را مانند پيامهايي ميداند كه بين فرميونها (ذرات ماده) رد و بدل ميشوند. مكانيك كوانتومي در توضيح اشياء، در سطوح بسيار ريز خيلي موفق بوده بوده است يك راه براي تركيب اين دو نظريه بزرگ قرن بيستم در يك نظريه واحد آن است كه گرانش را همانطور كه در مورد نيروهاي ديگر با موفقيت به آن عمل ميكنيم، مانند پيام ذرات در نظر بگيريم. يك راه ديگر بازنگري نظريه نسبيت عام اينشتين در پرتو نظريه عدم قطعيت است با توجه به سخنان هاوکينگ دو نظريه مهم فيزيک و مکانيک کوانتوم، هريک به تنهايي خوب عمل مي کنند، اما با يکديگر ناسازگارند. بنابراين مسئله اصلي اين است که راهي بيابيم تا اين دو نظريه را با يکديگر ترکيب کنيم براي ترکيب اين دو نظريه تلاشهاي زيادي انجام شده است که به چند مورد آنها اشاره مي کنيم ابر گرانش همه ي مواد موجود در طبيعت از دو نوع ذره ي بنيادي به نام فرميون ها و بوزن ها تشکيل شده اند. تفاوت فرميون ها و بوزن ها در اسپين آنها مي باشد به طوري که اسپن فرميون ها نيمه درست و اسپين بوزن ها عددي درست است. همه ي انواع ذرات دست کم از دو خاصيت ذاتي جرم و اسپين برخوردارند. جرم خاصيتي آشنا براي تمام مواد است که به همان صورتي که براي اجسام بزرگ مقياس در نظر گرفته مي شود ، در مورد کوچک ترين اجزا تشکيل دهنده ي ماده نيز کاربرد دارد . اسپين خاصيت ظريف تري است که در اجسام بزرگ مقياس به سادگي قابل شناسايي نيست . اسپين ، در واقع ، خاصيتي است که در قرن بيستم کشف شد تا رفتار بي هنجار الکترون ها را در ميدان مغناطيسي توضيح دهد. هر تقارني که در جست و جوي ارتباط ميان فرميون ها و بوزون ها ، يعني ذراتي با اسپين هاي متفاوت ، باشد ابَرَتقارن ناميده مي شود. و اما ابَرَگرانش ، نظريه اي پيشنهادي در فيزيک بنيادي است که ابرتقارن و گرانش را در هم مي آميزد. اولين نظريه ي ابرگرانش توسط سه فيزيکدان در سال 1976 فرمول بندي شد. لينک مرتبط ابر ريسمان در مطالعات و بررسي هاي مرسوم در فيزيک کوانتومي نسبيتي ، ذرات بنيادي را به صورت نقاط رياضي و بدون گستردگي فضايي در نظر ميگيريم. اين رهيافت موفقيت هاي بسيار چشمگيري داشته است ، ولي در انرژي هاي خيلي خيلي زياد يا فاصله هاي بسيار بسيار کوتاه که بزرگي ميدان گرانشي با بزرگي نيروهاي هسته اي و الکترو مغناطيسي قابل مقايسه مي شود اين رهيافت با شکست رو به رو مي شود. در سال 1974 ژوئل شرک و جان شوارتز به منظور غلبه بر اين مشکل توصيف وحدت يافته اي از ذرات بنيادي را بر اساس منحني هاي يک بعدي بنيادي به نام ريسمان مطرح کردند . به نظر ميرسد که نظريه هاي ريسمان از هر نوع ناسازگاري که در تمام تلاش هاي قبلي دست يابي به نظريه اي وحدت يافته براي توصيف گرانش و ساير نيرو ها ايجاد مزاحمت کرده است ، مبراست . نظريه ابرريسمان که در آنها از نوع خاصي تقارن به نام ابرتقارن ، بهره گيري مي شود ، بيشترين اميدواري را براي ارائه ي نتايج واقع بينانه پديد آورده اند لينک مرتبط بوزون هگز در دهه هاي اخير فيزيکدانان يک مدل تحت عنوان مدل استاندارد را ارائه کردند تا يک چوب بست نظري براي فهم ذرات بنيادي و نيروهاي طبيعت فراهم آورند. مهمترين ذره در اين مدل، يک ذره ي فرضي موجود در همه ي ميدانهاي کوانتومي است که نشان مي دهد ساير ذرات چگونه جرم به دست مي آورند. در واقع اين ميدان پاسخ مي دهد که همه ي ذرات در حالت کلي چگونه جرم به دست مي آورند. اين ميدان، ميدان هگز Higgs field خوانده مي شود. نتيجه ي منطقي دوگانگي موجو - ذره اين است که همه ي ميدانهاي کوانتومي داراي يک ذره ي بنيادي باشند که با ميدان در آميخته است. اين ذره که با همه ي ميدانها در آميخته و موجب کسب جرم توسط ساير ذرات مي شود، هگز بوزون Higgs
boson ناميده مي شود
پايان قسمت اول . . .