سازمان های جهنمی و بهشتی

PAYAMN9

عضو جدید
فردی از پروردگاردرخواست كرد تا به او بهشت وجهنم را نشان دهد.خداوند دعاي او را مستجاب كرد.در عالم شهود او وارد اتاقي شد كه جمعي ازمردم دراطراف ديگ بزرگ غذا نشسته بودند.همه گرسنه، نااميد ودرعذاب بودند.هرکدام قاشقی داشت كه به ديگ مي رسيد،ولي دسته قاشقها بلندتر از بازوي آنها بود به طوري كه نمي توانستند قاشق را به دهانشان برسانند.عذاب آنها وحشتناک بود!
آنگاه ندا آمد: اكنون بهشت را نظاره كن. او به اتاق ديگري كه درست مانند اولي بود وارد شد. ديگ غذا، جمعي از مردم، همان قاشقهاي دسته بلند و... ولي در آنجا همه شاد و سير بودند
آن مرد گفت نمی فهمم!!!
چرامردم اينجا شادند درحاليكه دراتاق ديگر بدبختند با آنكه همه چيزشان يكسان است؟
ندا آمد كه در اينجا آنها ياد گرفته اند كه يكديگر را تغذيه كنند. هر كسي با قاشقش غذا دردهان ديگري مي گذارد چون ايمان دارد كه كسي هست كه دردهانش غذايي بگذارد.


شاد و پیروز باشید.
 
بالا