زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

Sorin Z

عضو جدید
کاربر ممتاز
مــــرد باید وقتی حال نداری و گرفته ای

یا عصبانی هستی و جیغ میزنی یا نق الكی می زنی .....

به جا اینكه بگه چته؟؟!! بگــه: بیــا بغلـــم غر نــزن بابا ...!


پ.ن.:D

واقعاً واقعنی.....آی گفتی.....;)
 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
يك زوج در اوايل 60 سالگي، در يك رستوران كوچيك رمانتيك سي و پنجمين سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودن.


ناگهان يك پري كوچولوِ قشنگ سر ميزشون ظاهر شد و گفت:چون شما زوجي اينچنين مثال زدني هستين و درتمام اين مدت به هم وفادارموندين ، هر كدومتون مي تونين يك آرزو بكنين.
خانم گفت: اووووووووووووووووه ! من مي خوام به همراه همسر عزيزم، دور دنيا سفر كنم.
پري چوب جادووييش رو تكون داد و
اجي مجي لا ترجي



دو تا بليط براي خطوط مسافربري جديد و شيك QM2در دستش ظاهر شد.

حالا نوبت آقا بود، چند لحظه فكر كرد و گفت:


خب، اين خيلي رمانتيكه ولي چنين موقعيتي فقط يك بار در زندگي آدم اتفاق مي افته ، بنابراين، خيلي متاسفم عزيزم ولي آرزوي من اينه كه همسري 30 سال جوانتر از خودم داشته باشم.


خانم و پري واقعا نا اميد شده بودن ولي آرزو، آرزوه ديگه !!!

پري چوب جادوييش و چرخوند و.........

اجي مجي لا ترجي



و آقا 92 ساله شد!



پيام اخلاقي اين داستان
مردها شايد موجودات ناسپاسي باشن ،​
ولي پريها................​
مونث هستند !!!!!!!!


 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
موضوع انشاء: يك لقمه نان حلال

نان حلال خيلي خيلي خوب است. من نان حلال را خيلي دوست دارم. ما بايد هميشه دنبال نان حلال باشيم. مثل آقا تقي.
آقاتقي يك ماست‌بندي دارد. او هميشه پولِ آبِ مغازه را سر وقت مي‌دهد تا آبي كه در شيرها مي‌ريزد و ماست مي‌بندد حلال باشد. آقا تقي مي‌گويد: آدم بايد يك لقمه نان حلال به زن و بچه‌اش بدهد تا فردا كه سرش را گذاشت روي زمين و عمرش تمام شد، پشت سرش بد و بيراه نباشد.


دايي من كارمند يك شركت است. او مي‌گويد: تا مطمئن نشوم كه ارباب رجوع از ته دل راضي شده، از او رشوه نمي‌گيرم. آدم بايد دنبال نان حلال باشد. دايي‌ام مي‌گويد: من ارباب رجوع را مجبور مي‌كنم قسم بخورد كه راضي است و بعد رشوه مي‌گيرم!


عموي من يك غذاخوري دارد. عمو هميشه حواسش است كه غذاي خوبي به مردم بدهد. او مي‌گويد: در غذاخوري ما از گوشت حيوانات پير استفاده نمي‌شود و هر چه ذبح مي‌كنيم كره الاغ است كه گوشتش تُرد و تازه است و كبابش خوب در مي‌آيد. او حتماً چك مي‌كند كه كره الاغ‌ها سالم باشند وگرنه آن‌ها را ذبح نمي‌كند. عمويم مي‌گويد: ارزش يك لقمه نان حلال از همه‌ي پول‌هاي دنيا بيشتر است!! آدم بايد حلال و حروم نكند. عمو مي‌گويد: تا پول آدم حلال نباشد، بركت نمي‌كند. پول حرام بي‌بركت است.


من فكر مي‌كنم پدر من پولش حرام است؛ چون هيچ‌وقت بركت ندارد و هميشه وسط برج كم مي‌آورد. تازه يارانه‌ها را خرج مي‌كند و پول آب و برق و گاز را نداريم كه بدهيم. ماه قبل گاز ما را قطع كردند چون پولش را نداده بوديم. ديشب مي‌خواستم به پدرم بگويم: اگر دنبال يك لقمه نان حلال بودي، پول ما بركت مي‌كرد و هميشه پول داشتيم؛ اما جرأت نكردم.
اي كاش پدر من هم آدم حلال خوري بود!!!


















































 

**زهره**

عضو جدید
کاربر ممتاز
معمایی که بی نهایت ذهن شما را درگیر می کند!


سه نفر برای خرید ساعتی به یک ساعت فروشی مراجعه میکنند. قیمت ساعت 30 هزار تومان بوده و هر کدام نفری 10 هزار تومن پرداخت میکنند تا آن ساعت را خریداری کنند…بعد از رفتن آنها ، صاحب مغازه به شاگردش میگوید قیمت ساعت 25 هزار تومان بوده. این 5 هزار تومان را بگیر و به آنها برگردان. شاگرد 2 هزار تومان را برای خود بر میدارد و 3 هزار تومان باقیمانده را به آنها برمیگرداند. (نفری هزار تومان)حال هر کدام از آنها نفری 9 هزار تومان پرداخت کرده اند . که 3*9 برابر 27 میشود. این مبلغ به علاوه آن 2 هزار تومان که پیش شاگرد است می شود 29 هزار تومان تومان باقیمانده کجاست؟
طراح سوال: دکتر حسابی
























 

ReD_CoDE

متخصص REVIT
کاربر ممتاز
معمایی که بی نهایت ذهن شما را درگیر می کند!


سه نفر برای خرید ساعتی به یک ساعت فروشی مراجعه میکنند. قیمت ساعت 30 هزار تومان بوده و هر کدام نفری 10 هزار تومن پرداخت میکنند تا آن ساعت را خریداری کنند…بعد از رفتن آنها ، صاحب مغازه به شاگردش میگوید قیمت ساعت 25 هزار تومان بوده. این 5 هزار تومان را بگیر و به آنها برگردان. شاگرد 2 هزار تومان را برای خود بر میدارد و 3 هزار تومان باقیمانده را به آنها برمیگرداند. (نفری هزار تومان)حال هر کدام از آنها نفری 9 هزار تومان پرداخت کرده اند . که 3*9 برابر 27 میشود. این مبلغ به علاوه آن 2 هزار تومان که پیش شاگرد است می شود 29 هزار تومان تومان باقیمانده کجاست؟
طراح سوال: دکتر حسابی
























25 تومن دست فروشنده اس، 2 تومن دست شاگردش، پس میشه 27 تومن
3 تومنم دست اون سه نفره؛ ... که من ازشون گرفتم، الان تو جیب منه :دیییییی
 

fgni

متخصص باغبانی
کاربر ممتاز
آفرین درست بود

كار سختي نبود كه درست باشه
اما سوال هم درسته معامله اي انجام شده و از دو جهت قابل برسي هست
جهت اول همون بود كه دوستمون گفت 25 تومن دست فروشنده 2 تومن دست شاگرد و 3تومن دست خريدارا جمع ميشه30 تومن


25 + 2 + 3 = 30




اما از جهت ديگه هم قابل برسي هست
اينكه حالا كه نفري يه هزار تومن گرفتن پس هر نفر برا ساعت9هزار تومن دادن تا اينجا كه 9 هزار تومن برا ساعت دادن دسته ؟ بنا بر اين اين سه تا برا ساعت 27 تومن پول دان 2هزار تومن رو هم كه شاگرد برداشته ميشه 29 تومن


(3 * 9 ) + 2 = 29

بنا بر بايد شما از اين سمت به سوال جواب بدين نه اون سمت كه مشخصه
 

fgni

متخصص باغبانی
کاربر ممتاز
كار سختي نبود كه درست باشه
اما سوال هم درسته معامله اي انجام شده و از دو جهت قابل برسي هست
جهت اول همون بود كه دوستمون گفت 25 تومن دست فروشنده 2 تومن دست شاگرد و 3تومن دست خريدارا جمع ميشه30 تومن


25 + 2 + 3 = 30




اما از جهت ديگه هم قابل برسي هست
اينكه حالا كه نفري يه هزار تومن گرفتن پس هر نفر برا ساعت9هزار تومن دادن تا اينجا كه 9 هزار تومن برا ساعت دادن دسته ؟ بنا بر اين اين سه تا برا ساعت 27 تومن پول دان 2هزار تومن رو هم كه شاگرد برداشته ميشه 29 تومن


(3 * 9 ) + 2 = 29

بنا بر بايد شما از اين سمت به سوال جواب بدين نه اون سمت كه مشخصه

واقعا كسي نيست بتونه اينو حل كنه ؟
:eek:
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
عکسی بسیار زیبا از تله کابین نمک ابرود (چالوس)







 

♥MitrA

عضو جدید
کاربر ممتاز
كار سختي نبود كه درست باشه
اما سوال هم درسته معامله اي انجام شده و از دو جهت قابل برسي هست
جهت اول همون بود كه دوستمون گفت 25 تومن دست فروشنده 2 تومن دست شاگرد و 3تومن دست خريدارا جمع ميشه30 تومن


25 + 2 + 3 = 30




اما از جهت ديگه هم قابل برسي هست
اينكه حالا كه نفري يه هزار تومن گرفتن پس هر نفر برا ساعت9هزار تومن دادن تا اينجا كه 9 هزار تومن برا ساعت دادن دسته ؟ بنا بر اين اين سه تا برا ساعت 27 تومن پول دان 2هزار تومن رو هم كه شاگرد برداشته ميشه 29 تومن


(3 * 9 ) + 2 = 29

بنا بر بايد شما از اين سمت به سوال جواب بدين نه اون سمت كه مشخصه

سلام
تا اون جا که یادمه تا الان کسی نتونسته این مسئله رو حل کنه
نمیدونم طراح سوال انیشتین بوده یا ...
اما هنوزم دارن روش کار میکنن
:gol:
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بوخونیدشششششششش گوگولیای من :D




کاش شـــایدی نبــــود ...... !!!!

این زن چهار پا داشت!


شمـــا عاشــــق چه غذایی هستیـــد؟؟شاید مریض باشید!!




 

Taimi

عضو جدید
ای خدااااااا ما هم دولتی قبول شدیم ولی چرا بلوچستان:cry: !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
 

fgni

متخصص باغبانی
کاربر ممتاز
سلام
تا اون جا که یادمه تا الان کسی نتونسته این مسئله رو حل کنه
نمیدونم طراح سوال انیشتین بوده یا ...
اما هنوزم دارن روش کار میکنن
:gol:
چر ا اتفاقا حل شده
مشكل در نحوه بيان معامله انجام شده هست

بار اول اونا 30 تومن دادن ساعت30تومني گرفتن

ايندفعه 27 تومن دادن ساعت 25 تومني گرفتن و 2 تومن ما بقي رو شاگرد برداشته

در معامله اول عدد سي و جود داره و در محاسبات ما به عدد 30 ميرسيم

اما در معامله دوم عدد30 وجود نداره بنا بر اين به هيچ وجه در محاسبه به اون نميشه رسيد


اما بيان صورت مساله هم درسته اما نحوه محاسبه كه در ادامه بيان ميشه از شما ميخواد در معامله انجام شده دوم يه عدد معامله اول برسيد كه امكانش وجود نداره




مثلا حالا همون فروشنده اومده قيمت ساعت بوده 20 تومن 10 تومن رو ميده شاگرده برگردونه به خريدارا شاگرده 4تومن ميگيره از روش و 6 تومن رو ميده به اون سه نفر(هر نفر 2 تومن) حالا حساب ميكنيم

30تومن داده بودن اما حالا نفري 8 تومن دادن چون نفري 2 تومن از شاگرده پس گرفتن بنا بر اين ميشه

3*8 = 24
تومن 4 تومن هم شاگرده برداشت ميشه 28 تومن

24+4=28
پس حالا دو هزار تومن كه كمه چي شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 
بالا