روانکارها

ghxzy

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
روانکاري علم تسهيل حرکت نسبي سطوح در تماس با يکديگر است. اين علم به‌عنوان يکي از رشته‌هاي بسيار مهم در علوم مهندسي شناخته مي‌شود، به‌طور‌ي‌که موفقيت بسياري از طرح‌هاي صنعتي در گرو آگاهي از اين دانش فني خواهد بود. امروزه توسعه صنعت روانکار يک بخش مهم از توسعه صنايع ماشيني و صنايع مربوط به آن شده‌است. علاوه‌بر‌اين، با مطرح‌‌شدن بحث‌هاي جديدي چون بهينه‌سازي مصرف و حفظ منابع تجديد‌ناپذير و همچنين رعايت الزامات زيست‌محيطي، مطالعه بر روي روانکارها جايگاه خاصي در بين علوم پيدا کرده‌است.
براي جلوگيري از فرسايش و از کارافتادگي زودرس ماشين‌آلات صنعتي و همچنين دسترسي به بيشترين بازده مکانيکي در حداقل زمان يک برنامه روانکاري مناسب جزء مهمترين شرايط مورد نياز خواهد بود. در قرن حاضر برنامه روانکاري مناسب، يک برنامه روانکاري پايدار است که شايد کمي با تعاريف روانکاري قديمي متفاوت باشد.
نوع روانکار، مقدار، زمان و مکان مناسب، چهار عامل مهم در عمل روانکاري هستند که امروزه براي يک روانکاري موفق علاوه بر آنها بايد هزينه‌هاي نگهداري، تعميرات، عمليات (هزينه سوخت، استهلاک و ...) و رعايت قوانين و الزامات زيست‌محيطي را نيز درنظر گرفت. آمار نشان مي‌دهد تنها با يک افزايش 1 يا 2 درصدي در هزينه براي يک روانکاري بهتر مي‌توان حدود 15% از هزينه‌هاي اضافي يک خودرو را کاهش داد. ضمن اينکه استفاده از يک روانکار مناسب فاصله زماني تعويض روغن براي يک خودرو را زياد مي‌کند که اين مسئله به حفظ محيط زيست و در نهايت حفظ منابع تجديد‌ناپذير نيز کمک مي‌کند و لذا اين مسئله خود بيانگر اهميت دانش فني روانکارهاست. درست است که در روانکاري علاوه بر کيفيت، هزينه‌هاي مصرفي را نيز بايد در نظر گرفت اما شعار شرکت‌هاي بزرگ توليد‌کننده روانکار، انتخاب بهترين به جاي ارزانترين است. در اکثر موارد هزينه‌اي که بايد براي تعميرات قطعات مستهلک که ناشي از استفاده روانکار نامناسب است، بپردازيم بسيار بيشتر از هزينه‌اي است که مي‌توانستيم براي يک روانکار گرانتر ولي بهتر در نظر بگيريم.
به‌طور کلي به لايه‌هاي گاز، مايع و يا جامد که ميان دو سطح قرار مي‌گيرند و يکنواختي حرکت يک سطح بر روي ديگري را بهبود مي‌بخشند و از ايجاد آسيب بر روي سطوح جلوگيري مي‌کنند، روانکار گويند.

علاوه بر کنترل و کاهش اصطکاک و سايش بين دو سطح که جزء وظايف اصلي يک روانکار است، يک روان‌کننده وظايف ديگري نيز دارد که عبارتند از:


  • جلوگيري از خوردگي و زنگ‌زدگي سطح فلزات



  • پاک‌کنندگي سطوح و تعليق ذرات ناخالص و جلوگيري از رسوب آنها بر روي قطعات سيستم



  • انتقال قدرت و انرژي هيدروليکي



  • آب‌بندي سيستم و ...

روانکارها کاربردهای بسيار مهمي در موتورهاي احتراق داخلي، وسايل نقليه، چرخ دنده‌هاي صنعتي، کمپرسورها، توربين‌ها، سيستم‌هاي هيدروليک و ... دارند. 90% از روانکارهاي مصرفي را روغن‌هاي روانکار تشکيل مي‌دهند که در بين آنها روغن‌هاي خودرو بيشترين مصرف را دارند.
در حال حاضر بيش از 1700 توليدکننده روانکار در سراسر جهان وجود دارند که حدود 200 شرکت به‌صورت جانبي و در کنار توليدات ديگر روانکار توليد مي‌کنند و حدود 1500 شرکت به‌طور اختصاصي به توليد روانکار پرداخته‌اند. بيش از 60% از روانکارهاي مصرفي در سراسر دنيا توسط کمتر از 2% اين شرکت‌ها توليد مي‌شود. در جدول 1-1 نام 16 شرکت از بزرگترين توليد‌کنندگان روانکارها در دنيا و در جدول 1-2 نيز نام بزرگترين توليد‌کنندگان روانکارهاي صنعتي آمده‌است.

جدول 1-1 بزرگترين توليدکنندگان روانکار جهان
نام کشورنام شرکت
آمريکاExxon Mobil
بريتانيا/ هلندShell
آمريکاChevron Texaco Caltex
انگليسBP CASTROL
چين Sinopec / Cnpc
آمريکاPennzoil Quaker State
فرانسهTotal Fina Elf
ژاپنNippon Mitsubishi Oil / Fuji Kasan / Koa oil
روسيهLukoil
آمريکاValvoline
آمريکاSun
ژاپنIdemitsu
آلمانFuchs
هندIndian Oil
ايتالياAgip/ Petrogai
اسپانياRepsol - YPF



جدول 1-2 بزرگترين توليدکنندگان روانکارهاي صنعتي جهان
نام کشورنام شرکت
آمريکاExxon Mobil
بريتانيا / هلندShell
چينSinopec / Cnpc
آمريکاChevron Texaco Caltex
انگليسBp CASTROL
آلمانFuchs

تقسيم‌بندي انواع روانکارها



طرح شماتیک زیر تقسیم بندی انواع روانکارها بر حسب نوع کاربرد را نمایش می دهد.


همانطورکه مشاهده می کنید روانکارها را در يک نگاه کلي مي توان به دو دسته بزرگ روانکارهاي خودرو و روانکارهاي صنعتي تقسيم کرد. روانکارهاي صنعتي نيز به سه دسته عمده روغن‌هاي صنعتي، گریسها و روانکارهاي ویژه ديگر مثل روانکارهاي فلزکاري و ... تقسيم مي‌شوند.
البته روانکارها را از نظر نوع حالت نيز می توان طبقه‌بندي کرد. که به چهار دسته روان‌کننده‌هاي گازي، روان‌کننده‌هاي مايع، گريس‌ها و روان‌کننده‌هاي جامد تقسيم مي‌شوند.

روانکارهاي گازي

روانکارهاي گازي مثل هوا، هليوم، بخار مايعات و ... در موارد درجه حرارت‌هاي خيلي بالا و يا پايين‌، سرعت بسيار زياد و بارکم و يا در مواردي که پرتوهاي هسته‌اي در محيط وجود دارند، استفاده مي‌شوند. يکي از خصوصيات بسيار مهم روانکارهاي گازي اينست که گرانروی آنها با تغيير درجه حرارت تغيير چنداني نمي‌کند و به همين دليل اين روانکارها قادرند در گستره‌ی وسيعي از کاربردهاي صنعتي مورد استفاده قرار گيرند. علاوه بر اين چون گازها سبک‌تر از مايعات هستند و مي‌توان وزن آنها را ناديده گرفت، اين موضوع باعث مي‌شود در سرعت‌‌هاي خيلي بالا همچنان جريان آنها آرام و يکنواخت باقي بماند. به همين جهت در ياتاقان‌هاي با سرعت خيلي زياد بهتر از روانکارهاي مايع عمل می کنند.
روانکارهاي گازي اصطکاک کمي دارند، عاري از ناخالصي‌اند و خاصيت سرريزي که در مورد روانکارهاي مايع و گريس‌ها پيش مي‌آيد را ندارند. علاوه بر آن اين نوع روانکارها بدليل سرريز نکردن مي‌توانند مواد مطمئني در صنايع غذايي، داروئي و شيميايي نيز باشند.
روانکاري اولتراسانتريفيوژها، ماشين‌هاي ابزار سنگ‌زني دقيق که با سرعت زياد کار مي‌کنند‌، چرخ مته دندانپزشکي، راکتورهاي اتمي، ماشين‌هاي ريسندگي پرسرعت، توربين‌هاي گازي، موتور جت و ... از جمله موارد کاربرد اين دسته از روانکارها هستند.

روانکارهاي مايع
مهمترين روانکارهاي مايع روغن‌ها هستند که خود به دو دسته بزرگ روغن‌هاي معدني و روغن‌هاي سنتزي تقسيم‌بندي مي‌شوند. اين نوع روانکارها رايج‌ترين و پرمصرف‌ترين نوع روانکارها هستند. هر دو دسته به نوعي از مشتقات نفت خام به حساب مي‌آيند، با اين تفاوت که روغن‌هاي معدني از انجام يک سري عمليات تفکيک بر روي نفت خام و حداکثر يک واکنش شيميايي کنترل شده به‌دست مي‌آيند درصورتيکه براي توليد روغن‌هاي سنتزي واکنش‌هاي شيميايي کنترل شده بيشتري مورد نياز است و به همين دليل قيمت تمام شده روغن‌هاي سنتزي بيشتر از روغن‌هاي معدني خواهد بود. به‌طور کلي روغن‌هاي معدني بدليل کاربرد فراواني که در توليد روانکارها دارند نسبت به روغن‌هاي سنتزي، بيشتر توليد مي‌شوند. البته قابليت‌هاي يک روغن سنتزي بدليل واکنش‌هاي مخصوصي که روي آن انجام شده بيشتر از يک روغن‌پايه معدني است، زيرا روغن‌هاي کاملاً مناسب به‌طور مصنوعي توليد شده و در طبيعت قابل کشف نيستند.
البته به جز روغن‌هاي سنتزي و روغن‌هايي که منبع اصلي آنها نفت خام است روغن‌هاي ديگري نيز وجود دارند که از جانوران، ماهي‌ها و گياهان به‌دست مي‌آيند که روغن‌هاي طبيعي نام دارند. استفاده از اين روغن‌ها به‌عنوان روانکار در گذشته بسيار مرسوم بوده است ولي امروزه نفت خام منبع اصلي توليد روانکارها است. يکي از خصوصيات روغن‌های طبيعی تجزيه بيولوژيکي آسان آنها است که از اين لحاظ نسبت به روغن‌هاي پايه معدني و سنتزی برتري دارند. اين روغن‌ها براي مدت طولاني قابل نگهداري نيستند، ضمن اينکه هزينه‌ی توليد زيادي هم دارند. اما با توجه به محدود بودن منابع نفتي براي توليد انرژي، روغن‌هاي طبيعي مي‌توانند جايگزين مناسبي براي مشتقات نفتي در عرصه توليد روانکار باشند.

گريس‌ها
گريس‌ها جزء معروف‌ترين روانکارها هستند که نه مايع و نه جامدند. گريس‌ها از يک روغن‌پايه معدني يا سنتزي و يک سفت‌کننده به‌دست مي‌آيند. در مواردي که روانکاري با روانکارهاي مايع مشکل بوده و امکان روانکاري مجدد دارای محدوديت می باشد، اين نوع روانکارها کاربرد فراواني خواهند داشت.

روانکارهاي جامد

اين نوع روانکارها براي کار در شرايط بخصوص مثل خلاء، بار زياد و يا حرارت بالا و مكان‎هايي مثل راکتورهاي هسته‌اي که در برابر اشعه‌هاي راديو‌اکتيو قرار دارند استفاده مي‌شوند.
مقاوم بودن در حالت خلا، فراريت کم، درجه‌حرارت‌هاي بالا و همچنين در برابر انرژي‌هاي ناشي از تابش مواد راديواکتيو از مهمترين خواص يک روانکار است و روانکارهاي جامد داراي اين خصوصيات هستند.
گرافيت، موليبونيوم‌ دي‌سولفيد، بورنيتريد، تنگستن دي‌سولفيد و برخي ترکيبات آلي جامد مثل فتالوسيانين و تترا‌فلوئورو‌اتيلن، ميکا، تالك و ... از انواع روانکارهاي جامد هستند که در اين بين گرافيت و موليبونيوم دي‌سولفيد، بيشترين کاربرد را دارند.




 

ghxzy

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
روانکارهای جامد/گریس ها

روانکارهای جامد/گریس ها

روانکارهای جامد

ماده‌ی جامدي که اصطکاک و سايش را در سطوحي که دارای حرکت نسبی نسبت به يکديگر هستند کم کند، روانکار جامد ناميده مي‌شود. استفاده از روانکاری جامد به دلایل مختلف رو به افزایش است. اگر نگاهی به اطراف خود بیاندازیم می توانیم مثالهایی از این نوع روانکاری را در زندگی روزمره بیابیم. پوششهای تفلون ظروف نچسب و پایه های روانکاری شده موسهای کامپیوتری از این نوع روانکاری استفاده می کنند. مهمترین دلایل استفاده از روانکاری جامد را می توان به شرح ذیل نام برد:

وجود بارهاي بيش از حد
سرعت‌هاي پايين حرکت سطوح در تماس نسبت به‌ هم
دماهاي پايين
دماهاي بالا (در دماهاي بالاي C° 400 حتماً بايد از روانکارهاي جامد استفاده کرد زيرا روغن‌ها و گريس‌ها در اين دما از بين مي‎روند)
جايي که استفاده از روغن يا گريس امکان آلودگي محيط را به‌وجود مي‎آورد (صنايع غذايي)
محل‌هايي که ممکن است روغن يا گريس شسته شود و از بين برود (پروانه‌ی کشتي)
جايي که علاوه بر روانکاري نياز به هدايت الکتريکي هم وجود دارد (دينام‌ها)
سيستم‌هايي که در آنها چوب يا شيشه بايد روانکاري شود
روانكاري در شرايط خلاء
شرايطي که روانکار بايد در گستره‌ی وسيعي از دما عمل روانکاري را انجام دهد
محل‌هايي که تابش‌هاي راديواکتيو وجود دارد (نيروگاه‌هاي هسته‌اي)
زماني كه سيستم روانكاري بايد در برابر اسيدها و بازهاي قوي از خود مقاومت نشان دهد
جايي که طراحي ساده‌ی سيستم روانکاري مدنظر است.
در يک تقسيم‌بندي مي‌توان روانکارهاي جامد را به روانكارهاي ساختاري و مکانيکي تقسيم کرد.
روانکارهاي ساختاري به‌دليل ساختار لايه‌اي‌شان داراي خواص روانکاري هستند. گرافيت، موليبدنيوم‌دي‌سولفيد، هاليدها و سولفيدهاي فلزي با ساختار کريستالي شش‌ضلعی لايه‌اي جزء اين دسته از مواد هستند.

روانکارهای مکانیکی موای هستند که از خود قابلیت روانکاری نشان می دهند. با استفاده از اين پوشش‌ها مي‌توان اصطکاک را کاهش داد. مقاومت اين لايه‌ها به سختي، ميزان همگني و ميزان چسبندگي آنها به سطح بستگي دارد. نقطه‌ی ذوب اين روانکارها استفاده از آنها را به‌عنوان روانکار جامد محدود مي‌کند.

در عمل به دلیل قیمت پایین راحتی استفاده و محدوده وسیع دمایی، استفاده از گرافیت و مولیبدن دی سولفاید بیش از سایر روانکارهای جامد در صنعت متداول است.روانکار های جامد را می توان به صورت پوششهای مقاوم به سایش، خمیر ها ، پودرها ، همراه با مایع حامل و یا معلق در گریس ها استفاده نمود که این روش آخر امروزه کاربرد وسیعی پیدا نموده است.

گریس ها
در مصارف عمومی و نیز صنعتی عموماً از روانکارهای مایع (روغن ها) و نیمه جامد (گریس ها) استفاده می شود. روغن های روانکار معمولاً در محیط های بسته و محدود مورد استفاده قرار می گیرند و با توجه به مایع بودن و سیالیّت بالای روغن ها نمی توان از آنها در محیط های باز استفاده کرد، چرا که در اثر حرکت سطوح درگیر، کم کم روغن از محل روانکاری جدا شده و سطوح خشک در معرض اصطکاک و سایش شدید قرار میگیرند. علاوه بر این روغن ها تحمل و پایداری محدودی تحت فشارهای بالا دارند و در اثر فشارهای بالا قابلیت روانکاری مؤثر و خواص خود را از دست می دهند. با توجه به موارد فوق گریس ها که موادی نیمه مایع (تا نیمه جامد و بحالت ژلاتینی) می باشند برای روانکاری سطوح باز و نیز تحت فشارهای بالا و شرایط عملیاتی متنوع مورد استفاده قرار می گیرند. علاوه بر این از گریس ها می توان برای آب بندی دستگاه ها نیز سود برد.

انجمن ملی گریس های روانکار NLGI آمریکا گریس را این گونه تعریف کرده است: گریس یک محصول نیمه مایع تا جامد است که از پراکنده کردن ماده سفت کننده در روغن پایه به دست می آید و در اکثر موارد به منظور ایجاد و تقویت بعضی از خواص، به آن مواد افزودنی می افزایند. به لحاظ تاریخی گریس های اولیه در مصر باستان در حدود 1400 سال قبل از میلاد مسیح از مخلوط کردن روغن زیتون و آهک ساخته شدند. از این محصول در آن زمان برای روانکاری محور چرخ های ارابه های چوبی سود می بردند. نخستین گریس ها (به معنای امروزی آن) در آغاز انقلاب صنعتی در اروپا در سال 1872 با ساخت گریس سدیم، به بازار مصرف عرضه گردیدند.

امروزه با پیشرفت صنعت ، گریس های متنوع با کار آیی های متفاوت تولید می شوند. اجزاء تشکیل دهنده گریس، عبارتند از یک سیال پایه (عموماً روغن های پایه و در برخی موارد سایر مواد نظیر آب) و غلظت دهنده ها به همراه انواع ادیتیوهای تحمل فشار، بهبود دهنده ویسکوزیته، ضدخوردگی، ضداکسیداسیون، ضدکف و ... برحسب موارد کاربرد. بر اساس نوع و مقدار اجزاء تشکیل دهنده گریس و نیز فرایند تولید آن، شبکه ساختمانی با خواص فیزیکی متنوع و مناسب برای انواع شرایط کارکرد نظیر محدوده دمایی بالا یا پائین، فشار بالا و یا ضربه های ناگهانی شدید، لرزش های پیاپی، سرعت حرکت سطوح زیاد، حضور آب و یا سایر مواد خورنده و ... ایجاد می گردد. در شبکه حاصل از اختلاط روغن پایه، غلظت دهنده و ادیتیوها، روغن موجود در یک محیط همگرا قرار گرفته و با بالا رفتن فشار ویسکوزیته اش بالا می رود و در نتیجه بسادگی فیلم هیدرودینامیک ایجاد می کند.

مزایای روانکاری با گریس در مقایسه با روغن های روانکار عبارتند از:

  • قابلیت ماندگاری در محل روانکاری حتی در مواردی که دستگاه و یا قطعه روانکاری شده از آب بندی (Sealing) کامل برخوردار نبوده و احتمال جدایی روانکار از سطوح زیاد باشد.
  • سهولت مصرف و کاهش دفعات روانکاری مخصوصاٌ در مواردی که تعویض روانکار در کوتاه مدت و مکرراً میسر نباشد.
  • کامل ترشدن آب بندی دستگاها، کاهش نشتی و چکه کردن روانکار
  • بهینه سازی چسبندگی روانکار به قطعات در شرایط دما و فشار بالا. معمولاً تشکیل فیلم سیال توسط روغن های روانکار در فشارهای بالا مشکل می باشد.
  • سادگی طراحی سیستم های روانکاری


معایب روانکاری با گریس در مقایسه با روغن های روانکار عبارتند از :

  • قابلیت خنک کنندگی و پاک کنندگی کم
  • عدم قابلیت نفوذ به قطعات ریز و مجاری دستگاهها
  • نیاز به نیروی کار (کارگر) بیشتر برای روانکاری


جهت انتخاب گریس مناسب برای موارد کاربرد مختلف و بر حسب نیاز توجه به نکات زیر ضروری به نظر می رسد:



  • محدوده دمایی قطعه روانکاری شده
  • بیشترین سرعت حرکت نسبی قطعات (سرعت دورانی، خطی و ...)
  • حداکثر فشار و بار اعمال شده به قطعه روانکاری شده در حین عملکرد
  • مقدار تناوب لرزش و ضربه در واحد زمان
  • میزان حضور آب یا رطوبت در محیط
  • جنس سطوح روانکاری شده
  • نوع، ساختار مکانیکی و اندازه قطعه (برینگ، چرخ دنده، زنجیر، قالب گرم و ...)
  • تغییرات pH محیط در اثر عوامل عملیاتی

لازم به تاكيد مجدد مي باشد كه فاكتور هاي دما ،سرعت حركت قطعه و فشار از فاكتور هاي اصلي انتخاب گريس مي باشند.

انواع گریس:
گریس ها بر اساس نوع غلظت دهنده به دو گروه اصلی صابونی و غیرصابونی تقسیم می گردند.
(که در اینجا نیازی به توضیح بیشتر نمیبینم).


براساس نوع روغن پایه نیز گریس ها به سه دسته روغن های معدنی (نفتی)، سنتزی و گیاهی تقسیم بندی می شوند.



انواع گریس ها و مشخصات اصلی آنها

نوع گریس
(نوع غلظت دهنده)
نوع روغن پایه
محدوده دمای کارکرد C°
مقاومت در برابر آب
توضیحات
1
صابون سدیم
معدنی (نفتی)
20- تا 100
مقاوم نیست
با آب امولسیون تشکیل میدهد. در برخی شرایط ممکن است مایع شود.
2
صابون لیتیوم
معدنی (نفتی)
30- تا 120
مقاوم تا C° 90
گریس چندمنظوره است. با آب امولسیون تشکیل میدهد و اگر مقدارش بیشتر باشد نرمتر می شود.
3
صابون کمپلکس
لیتیوم
معدنی (نفتی)
30- تا 140
مقاوم
گریس چندمنظوره با مقاومت حرارتی بالا
4
صابون کلسیم
معدنی (نفتی)
20- تا 70
کاملاً مقاوم
قابلیت آب بندی مناسب در برابر آب. آب نفوذی را جذب نمی کند.
5
صابون آلومینیوم
معدنی (نفتی)
20- تا 70
مقاوم
قابلیت آب بندی مناسب در برابر آب
6
صابون کمپلکس سدیم
معدنی (نفتی)
30- تا 160
مقاوم تا C° 80
مناسب برای استفاده در دما و فشار بالا
7
صابون کمپلکس کلسیم
معدنی (نفتی)
30- تا 120
کاملاً مقاوم
گریس چندمنظوره مناسب برای دما، فشار و سرعت بالا (برحسب ویسکوزیته روغن پایه)
8
صابون کمپلکس باریم
معدنی (نفتی)
20- تا 120
کاملاً مقاوم
مقاوم در برابر بخار آب. مناسب برای دما، فشار و سرعت بالا (برحسب ویسکوزیته روغن پایه)
9
پلی اوره
معدنی (نفتی)
20- تا 160
مقاوم
مناسب برای دما، فشار و سرعت بالا
10
صابون کمپلکس آلومینیوم
معدنی (نفتی)
30- تا 140
مقاوم
مناسب برای دما، فشار و سرعت بالا (برحسب ویسکوزیته روغن پایه)
11
بنتون
معدنی (نفتی)
20- تا 160
مقاوم
گریس ژله ای، مناسب برای دماهای بالا در سرعت پائین
12
صابون لیتیوم
استر (سنتزی)
60- تا 120
مقاوم
گریس ژله ای، مناسب برای دماهای بالا در سرعت پائین
13
صابون کمپلکس لیتیوم
استر (سنتزی)
50- تا 160
مقاوم
گریس چندمنظوره قابل استفاده در محدوده وسیعی از دماها
14
صابون کمپلکس باریم
استر (سنتزی)
40- تا 120
مقاوم
مقاوم در برابر بخار آب. مناسب برای سرعت های بالا و دمای پائین
15
صابون کمپلکس کلسیم
استر (سنتزی)
40- تا 120
مقاوم
مقاوم در برابر بخار آب. مناسب برای سرعت های بالا و دمای پائین
16
صابون لیتیوم
سیلیکون
40- تا 170
کاملاً مقاوم
مناسب برای دماهای پائین و بالا در فشارهای پائین و سرعت های کم تا متوسط

جدول سازگاری انواع گریس ها
لیتیوم
کلسیم
لیتیوم/کلسیم
کمپلکس لیتیوم
کمپلکس کلسیم
کمپلکس آلومینیوم
بنتون
پلی اوره
لیتیوم
yes
yes
yes
yes
No
No
No
yes
کلسیم
yes
yes
yes
yes
No
No
yes
yes
لیتیوم/کلسیم
yes
yes
yes
yes
No
No
No
yes
کمپلکس لیتیوم
yes
yes
yes
yes
yes
yes
No
yes
کمپلکس کلسیم
No
No
No
yes
yes
No
No
yes
کمپلکس آلومینیوم
No
No
No
yes
No
yes
No
yes
بنتون
No
yes
No
No
No
No
yes
No
پلی اوره
yes
yes
yes
yes
yes
yes
No
yes
 

ghxzy

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
ازمونهای روانکارها

ازمونهای روانکارها


آزمون های روانکارها شامل 5 مورد است:

گرانروي

گرانروي شايد يك خاصيت فيزيكي بسيار مهم از روغنهاي روانكار معدني و معياري از خاصيت سيال بودن روغن مي باشد. هرچه روغن غليظ تر باشد گرانروي آن بيشتر، و در نتيجه مقاومت آن نيز در برابر جاري شدن بيشتر خواهد بود. از نظر علم مكانيك، ايجاد يك فيلم روانكار مناسب شديدا وابسته به گرانروي مي باشد.


شاخص گرانروي
خاصيت مقاومت در برابر تغيير گرانروي در اثر تغيير دما مي تواند به عنوان شاخص گرانروي (VI) بيان شود. شاخص گرانروي يك عدد محاسبه اي و بدون بعد مي باشد. هرچه شاخص گرانروي يك روغن بيشتر باشد تغيير گرانروي در اثر تغيير دما كمتر خواهد بود.



دانسيته و وزن
اگرچه دانسيته مستقيما معياري از كيفيت نمي باشد اما گاهي اوقات به عنوان نشانگر نوع هيدروكربن در روانكار و سوخت مفيد مي باشد. هيدروكربنهاي آروماتيك دانسيته بيشتري از پارافينها و هيدروكربنهاي نفتنيك معمولا بين اين دو قرار مي گيرند.


نقطه آنيلين
آنيلين در اغلب تمام هيدروكربنها تاحدي محلول بوده و ميزان حلاليت آن در هر نوع هيدروكربن خاص با افزايش دماي مخلوط افزايش مي يابد. زمانيكه دماي حلاليت كامل فرا مي رسد مخلوط به صورت يك محلول شفاف مي باشد؛ در دماهاي پايين تر مخلوط كدر مي باشد.


ميزان خاكستر
ميزان خاكستر يك روغن روانكار مرتبط با ميزان مواد غير قابل سوختن موجود در تركيب روانكار مي باشد. اگرچه روغن حاصل از تقطير مستقيم روغن معدني ذاتا بدون خاكستر هستند، اما برخي روانكارها با استفاده از افزودني هاي فلزي كه به طور كامل نميسوزند فرموله مي شوند.


1-گرانروی
ASTM D 88, D 445, Redwood, and Engler



گرانروي شايد يك خاصيت فيزيكي بسيار مهم از روغنهاي روانكار معدني و معياري از خاصيت سيال بودن روغن مي باشد. هرچه روغن غليظ تر باشد گرانروي آن بيشتر، و در نتيجه مقاومت آن نيز در برابر جاري شدن بيشتر خواهد بود. از نظر علم مكانيك، ايجاد يك فيلم روانكار مناسب شديدا وابسته به گرانروي مي باشد.
براي ارزيابي گرانروي يك روغن به صورت عددي، آزمون هاي استاندارد مختلفي به كار گرفته مي شود. اگرچه اين آزمون ها در جزئيات كم و بيش با هم متفاوت هستند اما در كل داراي اصول بنيادي يكساني مي باشند. همه روشها مدت زمان مورد نياز براي جريان يافتن مقدار مشخصي از روغن در يك دماي خاص تحت تاثير نيروي ثقل از يك مجرا با ابعاد مشخص را اندازه گيري مي نمايند. هرچه روغن غليظ تر باشد زمان مورد نياز براي عبور بيشتر خواهد بود.
كنترل دقيق دما مهم مي باشد. گرانروي هر روغن معدني با سرد شدن افزايش و با گرم شدن كاهش مي يابد. به همين دليل مقدار گرانروي روغن بايستي به همراه دمايي كه در آن اندازه گيري مي شود گزارش گردد. مقدار گرانروي به تنهايي بي معني مي باشد.
دو روش بسيار متدوال براي آزمون گرانروي روغن روانكار وجود كه عبارتند از سيبولت و سينماتيك. از اين دو، سيبولت (ASTM D88) مكررا در ارتباط با روغنهاي روانكار بكار گرفته مي شود. اگرچه، روش سينماتيك (ASTM D445) عموما به عنوان يك روش بسيار دقيق مورد استفاده قرار مي گيرد. همچنين روشهاي redwood و engler هم وجود دارند كه به طور گسترده در اروپا، اما بسيار محدود در ايالات متحده آمريكا استفاده مي شوند. و هر روش آزمون نيازمند ويسكومتر مربوط به آن روش مي باشد.

اهميت نتايج

گرانروي اولين معياري است كه در انتخاب روغن روانكار مورد توجه قرار مي گيرد. براي روانكاري موثر، گرانروي بايستي مطابق با سرعت، بار، و شرايط دمايي ياتاقانها و ساير قطعات باشد.سرعت بالا، فشار پايين، يا دماهاي پايين نيازمند روغن با درجه گرانروي پايين مي باشد. روغني كه سنگين تر از روغن با گرانروي مورد نياز باشد اصطكاك سيال بيشتري را القا كرده و باعث توقف هاي غير ضروري خواهد شد.
سرعتهاي پايين، فشارهاي بالا، يا دماهاي بالا نيازمند روغن با درجه گرانروي بالاتري مي باشد. روغنهاي بسيار سبك فاقد قدرت فيلم روانكاري لازم براي تحمل بار و محافظت از سطوح سايشي مي باشند. به همين دليل، آزمونهاي گرانروي نقش بسيار مهمي را در اندازه گيري خواص روانكاري يك روغن ايفا مي نمايند. علاوه بر نتايج مستقيم و آشكار كه از درجه بندي گرانروي يك روغن بدست مي آيد، برخي اطلاعات نيز به صورت غير مستقيم در دسترس قرار مي گيرند. واضح است كه گرانروي و فراريت دو خاصيت مرتبط با يكديگر هستند بنابراين براي شروع در نظر داشته باشيد كه گرانروي برشهاي روغني در پالايشگاه توسط دماي فرايند تقطير تعيين ميگردد. در حالت كلي، هرچه روغن سبكتر باشد فراريت آن بيشتر بوده و در نتيجه بيشتر مستعد تبخير شدن مي باشد. بنابراين تحت شرايط عملكرد با دماي بالا، فراريت يك روغن، كه نشان دهنده گرانروي آن مي باشد، بايستي مدنظر قرار گيرد.
اگرچه اهميت نتايج آزمون گرانروي از نقطه نظر روغن هاي جديد مورد بررسي قرار گرفته است، اين آزمونها همچنين در ارزيابي روغنهاي كاركرده نيز به كار مي روند. روغنهاي تخليه شده از موتور، سيستم هاي گردشي، يا گيربكس ها اغلب براي ارزيابي توانايي آنها براي كاركرد بيشتر يا براي تشخيص نقص عملكرد ماشين مورد آناليز قرار مي گيرند.
افزايش گرانروي در طول كاركرد اغلب ممكن است بيانگر اكسيداسيون روغن باشد. اكسيداسيون مولكول روغن اندازه آن را افزايش داده، و بنابراين باعث غليظ شدن روغن مي گردد. زمانيكه اكسيداسيون تا نقطه اي پيش رود كه باعث توليد مواد افزايش دهنده گرانروي شود اضمحلال محسوسي در روغن اتفاق مي افتد.

مقايسه طبقه بندي هاي گرانروي

چهار سيستم متداول براي طبقه بندي گرانروي روغنهاي روانكار وجود دارد. بارها مقايسه يك درجه گرانروي از يك سيستم با درجه گرانروي سيستم ديگر مورد استقبال قرار گرفته است اما اين عمل اعلب غير ممكن است زيرا استانداردهاي مورد استفاده در سيستم هاي مختلف از دماهاي مختلف براي اندازه گيري گرانروي استفاده مي نمايند. شكل 1 و 2 براي غلبه بر اين مشكل طراحي شده است سيستم هاي مختلف را بر اساس گرانروي در دماي يكسان (100 درجه فارنهايت) مقايسه كرده است كه دماي مورد استفاده در سيستم درجه گرانروي ASTM مي باشد.
براي تبديل گرانروي ها به گرانروي در 100 درجه فارنهايت، در نظر گرفتن شاخص گرانروي روغن ضروري مي باشد (شاخص گرانروي معياري از مقاومت روغن در برابر تغيير گرانروي در اثر تغيير دما مي باشد). شاخص هاي گرانروي كه در اينجا براي محاسبات در نظر گرفته است، 110 براي روغنهاي موتور و 90 براي روغنهاي دنده خودرو مي باشد.
اين اعداد بيانگر قرار گيري محصولات در طبقه هاي مربوط به خود مي باشند. اگر مقادير شاخص گرانروي اختلاف زيادي با هم داشته باشند محصولات مختلف از نظر گرانروي قابل مقايسه نخواهند بود.


شكل 1: مقايسه عددي سيستم هاي طبقه بندي گرانروي

شكل 2: مقايسه طبقه بندي هاي گرانروي


2-شاخص گرانروي
ASTM D567, D2270




مايعات هنگاميكه در معرض حرارت قرار مي گيرند متمايل به رقيق شدن و در اثر سرما غليظ مي شوند. اما اين رفتار گرانروي در اثر تغييرات دما در برخي مايعات نسبت به مايعات ديگر بيشتر بروز مي نمايد.
ر دما مي تواند به عنوان شاخص گرانروي (VI) بيان شود. شاخص گرانروي يك عدد محاسبه اي و بدون بعد مي باشد. هرچه شاخص گرانروي يك روغن بيشتر باشد تغيير گرانروي در اثر تغيير دما كمتر خواهد بود.

مفهوم شاخص گرانروي
يكي از جنبه هايي كه منجر به توسعه شاخص گرانروي شد اين پديده بود كه، دو نوع روغن نفتنيكي و پارافينيكي با گرانروي يكسان در يك دماي معين، در اثر افزايش دما رفتار متفاوتي نشان داده و روغنهاي نفتنيكي در دماهاي بالا بسيار بيشتر از روغنهاي پارافينيكي رقيق مي شوند. اما پارامتر مشخصي كه اين رفتار در برابر تغيير دما را توضيح دهد وجود نداشت.

سيستم شاخص گرانروي كه بدين منظور توسعه يافته، بر اساس مقايسه خصوصيات گرانروي يك روغن با خصوصيات گرانروي روغنهايي كه استاندارد ناميده مي شوند بنا نهاده شده است. يك روغن نفتنيك در گرانروي هاي مختلف در يك دماي معين، داراي تغييرات بسيار زياد در گرانروي با تغيير دما بوده و بنابراين شاخص گرانروي آنها صفر تعيين شده است. روغنهاي پارافينيك كه تغييرات گرانروي آنها با دما كمتر از اغلب روغنهاي در دسترس مي باشد شاخص گرانروي 100 را به خود اختصاص داده اند. با استفاده از داده هاي گرانروي صحيح مربوط به دو سري از روغنها، شاخص گرانروي هر روغن به عنوان درصدي از فاكتور مربوط به گرانروي روغن مورد آزمايش، روغن با شاخص گرانروي صفر، و روغن با شاخص گرانروي 100 در 100 °F بيان مي شود (هر سه نوع روغن داراي گرانروي يكسان در 210 °F مي باشند). اين محاسبات در شكل 3 توضيح داده شده كه بر اساس فرمول زير مي باشد:



L: گرانروي روغن با شاخص گرانروي صفر در 100 °F، H: گرانروي روغن با شاخص گرانروي 100 در 100 °F، و U: گرانروي روغن مورد آزمايش در 100 °F.


شكل 3: مفهوم شاخص گرانروي
استانداردهاي ASTM
سيستم شاخص گرانروي در نهايت به صورت ASTM D567 تدوين شده و براي سالهاي متمادي در صنعت نفت مورد استفاده قرار گرفته است. اين استاندارد در استفاده براي اغلب محصولات نفتي مورد رضايت واقع شده است. اما براي شاخص هاي گرانروي بيشتر از حدود 125، از نظر رياضي نوعي ناسازگاري رخ مي دهد و به خاطر اينكه محصولات با شاخص گرانروي بالا عموميت يافته اند روش ديگري (ASTM D2270) توسعه يافته است كه اين ناسازگاري ها را حذف مي نمايد.

محاسبه شاخص گرانروي
شاخص گرانروي يك روغن مي تواند از جداول و نمودارهاي آورده شده در روشهاي ASTM محاسبه گردد. در شاخص هاي گرانروي كمتر از 100، ASTM D2270 و ASTM D567 يكسان بوده و هر دو روش قابل استفاده مي باشد. در شاخص هاي گرانروي بالاتر از 100 بايستي از ASTM D2270 استفاده شود. از آنجائيكه ASTM D2270 براي تمام محدوده هاي شاخص گرانروي مناسب مي باشد به عنوان يك روش ارجح توسط شركتهاي نفتي پذيرفته شده است.
همچنين شاخص گرانروي يك روغن ممكن است با دقت مناسب به كمك نمودارهاي استخراج شده از جداول ASTM تعيين گردد. نمودار براي شاخص هاي گرانروي بالاتر از 100، محاسبه شده توسط ASTM D2270، در شكل 4 نشان داده شده است.

اهميت شاخص گرانروي
روغنهاي روانكار در زمان كاركرد در معرض محدوده وسيع دما قرار مي گيرند. در دماهاي بالا، گرانروي يك روغن ممكن است تا نقطه اي كاهش يابد كه در آن فيلم روانكار شكسته مي شود كه منجر به تماس فلز با فلز و ايجاد سايش خواهد كرد. در نقطه مقابل، در دماهاي پايين، روغن ممكن است براي گردش مناسب در سيستم بسيار غليظ باشد، يا ممكن است بدليل نيروهاي گرانشي بالا عملكرد ماشين با مشكل مواجه شود. در نتيجه، در اغلب كاربردها روغن با شاخص گرانروي بالا مورد نياز مي باشد.




شكل 4: نمودار محاسبه شاخص هاي گرانروي بيشتر از 100 با استفاده از گرانروي سينماتيك، ASTM D2270.
خطوط نقطه چين روش استفاده را توضيح مي دهد

در يك اتومبيل، روغن مورد استفاده در محفظه ميل لنگ در دماي استارت نبايستي خيلي غليظ باشد زيرا كه در اثر آن فشار بيشتري به موتور اعمال مي شود. و در طول زمان گرم شدن آزادانه به تمام قسمتهاي نيازمند روانكاري جريان يابد. پس از آنكه روغن به دماي كاركرد رسيد نبايستي به اندازه اي رقيق شود كه در اين حالت فيلم روانكاري نازك شده و قادر به تحمل بار نخواهد بود.
به طور مشابه، سيال مورد استفاده در سيستم هيدروليك هواپيما ممكن است بر روي زمين در معرض دماي 100 °F يا بيشتر و در ارتفاع بالا در دمعرض دماي زير صفر قرار گيرد. به منظور عملكرد مناسب لازم است كه سيال هيدروليك در هر دو شرايط داراي گرانروي ثابت باشد كه نيازمند داشتن شاخص گرانروي بالا است.
بر اساس رابطه بين روغنهاي پارافينيك و نفتنيك، شاخص گرانروي يك روغن اغلب بيانگر نوع روغن پايه مي باشد. روغن معدني با شاخص گرانروي 80، و يا بيشتر، از نوع پارافينيك و روغن معدني با شاخص گرانروي كمتر از 40 معمولا از نوع روغن پايه نفتنيكي مي باشد.

در حالت كلي، اين رابطه بين شاخص گرانروي و نوع روغن پايه، فقط در مورد روغنهاي معدني برقرار است. تكنيكهاي پالايش و افزودني هايي كه امروزه در دسترس مي باشد امكان توليد روغنهاي نفتنيكي مطابق با مشخصات روغنهاي پارافينيكي، از جمله شاخص گرانروي، را امكانپذير مي سازد. بنابراين شاخص گرانروي بايد تنها به عنوان نشانه اي از تركيب هيدروكربني در كنار ساير پارامترها در نظر گرفته شود.


3-دانسیته و وزن


دانسيته: يك عبارت عددي از رابطه بين جرم و حجم
ASTM D1298




دانسيته در محاسبات و تبديل جرم به حجم، و حجم به جرم مهم مي باشد. اگرچه دانسيته مستقيما معياري از كيفيت نمي باشد اما گاهي اوقات به عنوان نشانگر نوع هيدروكربن در روانكار و سوخت مفيد مي باشد. براي مثال، هيدروكربنهاي آروماتيك دانسيته بيشتري از پارافينها دارند و هيدروكربنهاي نفتنيك معمولا بين اين دو قرار مي گيرند. دانسيته همچنين ممكن است توسط سازندگان روغن و سيالات به منظور ارزيابي يكنواختي تركيب محصولات توليدي استفاده گردد.
در سيستم SI واحد رسمي دانسيته كيلوگرم بر متر مكعب (kg/m3) در 15 °C مي باشد. واحد هاي غير رسمي استفاده شده عبارتند از kg/dm3 در 15 °C، وزن مخصوص در 60 °F (جرم واحد حجم سيال نسبت به جرم واحد حجم آب در دماي يكسان مقايسه مي شود)، و وزن API در 60 °F. جدول تبديل دانسيته/وزن مخصوص/وزن API در زير آمده است.



دانسيته ممكن است به روش استاندارد ASTM D1298 با استفاده از يك هيدرومتر درجه بندي شده اندازه گيري شود.


وزن

ASTM D287

در عمل تمام محصولات سيال حاصل از نفت خام بر اساس حجم (گالن، بشكه، تانك و غيره) مورد بررسي و به فروش مي رسند. اما هنوز در اغلب موارد دانستن وزن محصول نياز مي باشد. وزن نيز يك عبارت از نسبت جرم به حجم محصول است.
هر محصول حاصل از نفت زمانيكه حرارت داده مي شود منبسط شده و بنابراين وزن واحد حجم آن كاهش مي يابد. به همين خاطر وزن معمولا در دماي استاندارد گزارش مي شود، اگر چه دماهاي ديگر نيز مي تواند در تعيين وزن مورد استفاده قرار گيرد.
وزن مي تواند بر اساس دو مقياس بيان شود. "وزن مخصوص" به عنوان وزن حجم معيني از محصول در دماي 60 °F به وزن حجم برابري از آب در دماي يكسان بيان مي شود.
در صنعت نفت مقياس "وزن API" به طور وسيع استفاده مي شود. اين يك مقياس اختياري است كه بر حسب درجه كاليبره شده و از طريق فرمول زير با وزن مخصوص مرتبط مي باشد:



از اين رابطه نتيجه مي شود كه هرچه وزن مخصوص يك محصول بيشتر باشد وزن API آن كمتر است. قابل توجه است كه آب با وزن مخصوص برابر با 1، داراي وزن API برابر با 10° مي باشد.
وزن (مخصوص يا API) با شناور سازي يك هيدرومتر در سيال و يادداشت كردن نقطه اي كه در آن سطح مايع مقياس هيدرومتر را قطع مي نمايد اندازه گيري مي شود. سپس مطابق با دماي نمونه فاكتور تصحيح اعمال مي شود.

اهميت نتايج
وزن از نقطه نظر كيفي داراي اهميت كمتري مي باشد، اما در كنترل فرايند پالايش مفيد مي باشد. اهميت اصلي آن در محاسبات تبديل جرم به حجم و بالعكس مي باشد.
وزن تا حدي در تعيين نوع محصول از نفت خام به خدمت گرفته مي شود. محصولات پارافينيكي در مقايسه با آروماتيك ها و نفتنيك ها با نقطه جوش يكسان وزن مخصوص كمتري (وزن API بالاتر) دارند. اطلاعات وزني همچنين ممكن است توسط كارخانجات و يا مشتريان آنها به منظور نظارت بر يكنواختي تركيب محصولات استفاده گردد. محدوده وزن مخصوص محصولات نفت خام حدود 0.6 الي 1.05 مي باشد. همچنين وزن در تخمين تجربي ارزش حرارتي استفاده مي شود و اغلب در ارتباط با نقطه آنيلين مي باشد. باستثناء موارد فوق، وزن نبايستي به عنوان پارامتر كيفي استفاده شود.
 
آخرین ویرایش:

ghxzy

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
ازمونهای روانکارها

ازمونهای روانکارها

4-نقطه آنيلين
ASTM D611 و ASTM D1
012



اغلب محصولات نفتي، بويژه انواع سبكتر آن، حلال هاي موثري براي ساير انواع مواد هستند. قدرت حلال حاصل از نفت خام بر اساس نوع هيدروكربنهاي آن تغيير مي كند. لازم به دانستن است كه قدرت حلال در مواردي كه حلاليت خوب مد نظر است يك خاصيت مطلوب تلقي شده و در مواردي كه احتمال تماس مواد حساس با حلال و خطر حلاليت آنها مد نظر است يك خاصيت نامطلوب تلقي مي شود.
اندازه گيري نقطه آنيلين يك تست ساده بوده و به آساني با تجهيزات در دسترس قابل انجام مي باشد. در واقع، اين آزمون ميزان حلاليت آنيلين، به عنوان يك ماده آروماتيك، را در محصولات نفتي اندازه گيري مي كند. ميزان حلاليت ساير مواد مرتبط با ميزان حلاليت آنيلين مي باشد.
آنيلين در اغلب تمام هيدروكربنها تاحدي محلول بوده و ميزان حلاليت آن در هر نوع هيدروكربن خاص با افزايش دماي مخلوط افزايش مي يابد. زمانيكه دماي حلاليت كامل فرا مي رسد مخلوط به صورت يك محلول شفاف مي باشد؛ در دماهاي پايين تر مخلوط كدر مي باشد. در اين روش، پس از افزايش دما دوباره محلول شفاف سرد مي شود و دمايي كه در آن مخلوط كدر مي شود را اندازه گيري مي نمايد. هرچه قدرت حل شوندگي آنيلين در هيدروكربن بيشتر باشد دمايي كه در آن اولين كدري ظاهر مي شود پايين تر خواهد بود.
معمولا، هيدروكربنهاي پارافينيكي داراي كمترين ميزان حلاليت براي آنيلين ( و بيشتر ساير مواد) و در نتيجه بالاترين نقطه آنيلين را دارند. آروماتيك ها بيشترين حلاليت و پايين ترين نقطه آنيلين (معمولا زير دماي اتاق) را دارا هستند، حال آنكه مواد نفتنيكي مابين پارافين ها و آروماتيك ها قرار دارند.

اهميت نتايج
نقطه آنيلين از اين نظر كه يك شاخص از قدرت حلال مي باشد براي حلال ها بسيار با اهميت است. به طور كلي، هرچه نقطه آنيلين پايين تر باشد قدرت حلال بيشتر است. ديگر تست هاي آزمايشگاهي نيز وجود دارند كه قدرت حلال را براي نوع خاصي از مواد كه با آن مورد استفاده قرار مي گيرند اندازه گيري مي نمايد. دو نوع از اين تست كه استاندارد شده و مورد پذيرش واقع شده اند، براي اندازه گيري قدرت حلاليت بوتانول كاج و نيترو سلولز استفاده مي شود. اما دو تست اخير بسيار پيچيده تر از اندازه گيري نقطه آنيلين بوده و آزمايشگاههاي كوچك معمولا فاقد تجهيزات لازم براي انجام اين دو تست هستند. در هر حال انتخاب روش آزمون معمولا به گونه اي انجام ميگيرد كه ارتباط بهتري با نوع كاربرد خاص داشته باشد.
در روغنهاي هيدروليك و روغنهاي روانكار، نقطه آنيلين نشانگر تمايل روغن به نرم و متورم كردن قسمتهاي لاستيكي در تماس با روغن مي باشد. هرچه نقطه آنيلين پايين تر، تمايل به متورم كردن بيشتر است. نقطه آنيلين همچنين به عنوان فاكتور در تعيين سازگاري نسبي نرم كننده هاي لاستيك با فرمولاسيون لاستيك مورد استفاده قرار مي گيرد.

5-ميزان خاكستر
ASTM D874 خاكستر سولفاته باقيمانده




ميزان خاكستر يك روغن روانكار مرتبط با ميزان مواد غير قابل سوختن موجود در تركيب روانكار مي باشد. اگرچه روغن حاصل از تقطير مستقيم روغن معدني ذاتا بدون خاكستر هستند، اما برخي روانكارها با استفاده از افزودني هاي فلزي كه به طور كامل نميسوزند فرموله مي شوند. خاكستر حاصل از اين محصولات محسوس خواهد بود. بعلاوه، روغنهاي كاركرده ممكن است با كثيفي، گرد و غبار، و فلزات سايش آلوده شده باشند كه پس از سوختن روغن به صورت خاكستر باقي مي مانند.
بنابراين، درصد خاكستري كه پس از سوختن روغن بر جا مي ماند، بيانگر ميزان افزودني فلزي، آلاينده هاي جامد غير قايل سوختن، يا وجود هر دو در روغن مي باشد. اهميت ميزان خاكستر بستگي به نوع و شرايط روغن و همچنين آزموني كه توسط آن سنجيده مي شود، دارد.
يك روش ساده براي اندازه گيري ميزان خاكستر در روغن روانكار، سوزاندن يك نمونه از روغن با وزن معلوم، با اعمال حرارت كافي براي سوختن تمام مواد قابل سوختن، و استفاده از وزن باقيمانده حاصل براي تعيين درصد خاكستر مي باشد. اين روش در استاندارد ASTM D482 بررسي شده است.
به طور كلي، ترجيحا از آزمون مشخص شده در استاندارد ASTM D874 براي تعيين باقيمانده سولفاته استفاده مي شود. در اين روش آلاينده هاي جامد از روغن حذف شده، سپس تحت شرايط كنترل شده سوزانده مي شود. بعد از سوزاندن، با استفاده از اسيد سولفوريك تمام تركيبات اكسيد مي گردد. عمل آوري با اسيد، يكنواختي نتايج و قابليت اطمينان آن را بهبود مي بخشد. يك روش ديگر، ASTM D810، نيز وجود دارد كه باقي مانده سولفاته را بدست مي دهد، اما روشي است كه عمدتا براي تعيين ميزان سرب، آهن، يا مس استفاده مي شود. در خصوص روغنهاي روانكار اين ترتيب استانداردهاي اندازه گيري از اهميت نزولي برخوردار است.

اهميت نتايج
اغلب روغن هاي مورد استفاده در موتورهاي احتراق داخلي با افزودني هاي دترجنت يا پاك كننده فرموله مي شوند كه اين افزودني ها مشتقات فلزات باريم و كلسيم بوده و به تميز نگه داشتن موتور كمك مي كنند. اين مواد به خاطر فلزي بودن به شكلهاي شيميايي در خاكستر نمايان مي شوند.
بنابراين در روغنهاي نو، خاكستر سولفاته به منظور تست فرمولاسيون توسط سازندگان بكار گرفته مي شود. ناهنجاري در خاكستر بيانگر تغيير در ميزان افزودني و از اينرو انحراف از فرمولاسيون مي باشد.
در روغنهاي نو با فرمولاسيون مجهول، خاكستر سولفاته اغلب اوقات به عنوان نشانه قطعي از سطح افزودني هاي پاك كننده مورد قبول واقع مي شود. اين فرضيه اشتباه وجود دارد كه درصد بالاي خاكستر دلالت بر غلظت بالاي پاك كننده ها دارد و از اينرو خاصيت تميز كنندگي روغن بهتر مي باشد.
چندين دليل وجود دارد كه چرا رابطه بين باقيمانده سولفاته و پاك كنندگي به شدت نقض ميگردد:
1- پاك كنندگي وابسته به خصوصيات روغن پايه و بعلاوه وابسته به افزودني ها مي باشد. برخي تركيبهاي روغن پايه و افزودني ها بسيار موثرتر از ساير موارد مي باشند.
2- تفاوت در توانايي پاك كننده ها بسيار قابل ملاحظه مي باشد، و برخي خاكستر ببيشتري نسبت به بقيه باقي ميگذارند. همچنين پاك كننده هايي توسعه يافته اند كه در حقيقت فاقد هرگونه خاكستر مي باشند.
3- بعضي مواقع خاكستر ممكن است مربوط به افزودني هايي به غير از پاك كننده ها باشد.
4- به نظر ميرسد در غلظت موثر پاك كننده ها محدوديت وجود دارد. تخطي از اين محدوديت نه تنها مفيد واقع نمي شود بلكه در حقيقت وفور دترجنت، پاك كنندگي را كاهش مي دهد.
خاكستر سولفاته همچنين براي تعيين اتمام افزودني در روغنهاي ديزلي كاركرده استفاده مي شود. اين فرضيه وجود دارد كه اختلاف بين خاكستر حاصل از روغن كاركرده و روغن نو مرتبط با ميزان پاك كننده مصرف شده مي باشد. در اينجا دوباره نتايج مي تواند گمراه كننده باشد. مصرف افزودني به اين معني نيست كه آن دفع شده است بلكه اثر بخشي آن در جهت انجام وظايف تحليل يافته است. عناصر فلزي نيز ممكن است در باقيمانده با غلظت يكسان با روغن نو نمايان شوند.
خاكستر سولفاته در روغنهاي ديزلي كاركرده تنها از نظر ماهيت داراي اهميت مي باشد. اگر مقدار آن بيشتر از مقدار روغنهاي نو باشد مشكوك به آلودگي با گرد و غبار و فلزات سايش بوده، و آزمونهاي تكميلي براي تشخيص فلزات خارجي مورد نياز خواهد بود. اگر مقدار خاكستر كمتر باشد، ممكن است به عملكرد ناقص موتور يا آسيب مكانيكي نسبت داده شود. در موتورهاي بنزيني، خاكستر سولفاته بيشتر ممكن است به خاطر وجود سرب در سوخت باشد.


 
بالا