بشر مفهوم رنگ را از طبیعت و پدیدههای آن آموخته است؛ بنابراین شناخت رنگ همزمان با دورهای از تاریخ است که بشر عناصر و ساختههای طبیعی را لمس کرده است. انسان غارنشین عصر دیرینه سنگی بدن خود را با گل اخرای سرخ و زرد آراست. در دوران میان سنگی پس از کشف آتش با پختن گیاهان لباسهای خود را رنگ کرد. از عصاره برگ ویچ و پوست انار رنگ زرد، عصاره اسکوتی رنگ زرد لیموئی، برگ درخت کول مشکی روشن، پوست تنه درخت گردو رنگ مشکی و از گیاهانی که رنگ دانه فرمز دارند رنگ قرمز به دست آورد. در دوران نوسنگی با کشف فلز نخست به ساخت رنگ پرداخت.
در ایران باستان انتخاب رنگ با اهمیت و تنوع همراه بود و معرف قومیت، شخصیت و منزلت اجتماعی بود. ایرانیان در طول تاریخ همواره به جنبههای معنوی، عرفانی و هنری رنگ توجه داشتهاند. در این میان برخی از رنگها بیش از سایر رنگها به چشم میخورد؛ دلیل آن اختصاص رنگ معین به طبقات بخصوص و یا آثاری بوده که بیش از سایر یادگارها باقی مانده است.
لباس عیلامیان بنفش مایل به آبی با تزئینات سفید نقرهای بود. لباس گروههای اجتماعی پائینتر قرمز ساردی نام داشت که از شکوفههای درخت ساندیکس گرفته میشد. بنفش و آبی تیره رنگهای سلطنتی به شمار میرفت و قهوهای رنگ ویژه سوگواری بود. در مجموع، رنگهای قرمز، زرد و آبی تیره از محبوبیت بیشتری برخوردار بود.
رنگهای ارغوانی، نارنجی، قهوهای، سبز زیتونی و آبی آسمانی رنگهای مورد علاقه هخامنشیان بوده است.
در نقاشی کوه خواجوی سیستان که متعلق به دوران اشکانیان است یک سوارکار اشکانی باقی است که رنگ پیراهن او آبی و رنگ شلورش سفید است. رنگ سفید در این عصر کمتر جنبه قراردادی داشته و بیشتر تابع ذوق و سلیقه و شرایط محیط بوده است.
رنگهای سفید، آبی تیره و روشن و رنگ روناسی از جمله رنگهای پرکاربرد دوران ساسانی بوده است.