رد پای احساس ...
- شروع کننده موضوع MEMOL...
- تاریخ شروع
#فاضل_نظری
عجب از عشـــــــــــق
که هر کس
حکایتی دارد.
عجب از عشـــــــــــق
که هر کس
حکایتی دارد.
سلام من بہ صبح، بہ این طلوع قشنگ
بہ آفتاب و نسیم، بہ این شروع قشنگ
سلام من بہ هوا، بہ باغ و دشت و دمن
بہ شاخہ های درخت، بہ سبزه ها و چمن
سلام من بہ خدا، بہ غنچہ هاے بهار
بہ چشمہ هاے پرآب، بہ زمزمه های سار
سلام من بہ همہ، بہ ڪل اهل جهان
بہ ڪوه و جنگل و دشت، بہ زمین و آسمان
سلام من بہ نفس، بہ این هواے تمیز
سلام من بہ شما، بہ دوستان عزیز
بہ آفتاب و نسیم، بہ این شروع قشنگ
سلام من بہ هوا، بہ باغ و دشت و دمن
بہ شاخہ های درخت، بہ سبزه ها و چمن
سلام من بہ خدا، بہ غنچہ هاے بهار
بہ چشمہ هاے پرآب، بہ زمزمه های سار
سلام من بہ همہ، بہ ڪل اهل جهان
بہ ڪوه و جنگل و دشت، بہ زمین و آسمان
سلام من بہ نفس، بہ این هواے تمیز
سلام من بہ شما، بہ دوستان عزیز
تنها یک زن میداند ...
شنیدن دوستت دارم
هرگز نه کهنه میشود نه تکراری !
شنیدن دوستت دارم
هرگز نه کهنه میشود نه تکراری !
میدونی دنیا بازیهای خودش داره
اما یه وقتهایی خسته میشی از این حجم از سیاست بازی آدمها که بهت میگن دوستت دارم ولی فقط تا اونجایی همراهتند که تنها باشن یا کارشون پیشت گیر باشه
بذار بگم بی سیاستیم عالمی داره؛ از بس دوست داشتم و دوستم نداشتند دیگه حوصله ادمها رو ندارم ولی بازم وقتی کسی بهم نیاز داشته باشه همراهش میشم اما کاش جای شنیدن میخواستی نکنی میشنیدی دمت گرم که هنوز میشه رو معرفتت حساب کرد
اما یه وقتهایی خسته میشی از این حجم از سیاست بازی آدمها که بهت میگن دوستت دارم ولی فقط تا اونجایی همراهتند که تنها باشن یا کارشون پیشت گیر باشه
بذار بگم بی سیاستیم عالمی داره؛ از بس دوست داشتم و دوستم نداشتند دیگه حوصله ادمها رو ندارم ولی بازم وقتی کسی بهم نیاز داشته باشه همراهش میشم اما کاش جای شنیدن میخواستی نکنی میشنیدی دمت گرم که هنوز میشه رو معرفتت حساب کرد
خیلی وقتها همدم خوبیم شنونده خوبیم
اما وقتی شنونده میخوام میدونم همه اونقدر گرفتار هستند که بهتر برم تو دنیای تنهایی خودم سالهاست که با کسی درد و دل مثل قدیم نمیکنم فقط به دیوار تکیه میدم؛ قبلا با کسی درد و دل میکردم که بهم یاد داد سکوت کنم بهتر از اعتماد کردن
اما وقتی شنونده میخوام میدونم همه اونقدر گرفتار هستند که بهتر برم تو دنیای تنهایی خودم سالهاست که با کسی درد و دل مثل قدیم نمیکنم فقط به دیوار تکیه میدم؛ قبلا با کسی درد و دل میکردم که بهم یاد داد سکوت کنم بهتر از اعتماد کردن
دوستداشتنت، تنهاترین
حرفِ بےحساب و ڪتابے ستــ...
که بے دلیلِ بے دلیل
در دلم نشسته است
#امید_آذر
حرفِ بےحساب و ڪتابے ستــ...
که بے دلیلِ بے دلیل
در دلم نشسته است
#امید_آذر
تو در منی
مثل عكس ماه در بركه ،
در منی
و دور از من ..!
مثل عكس ماه در بركه ،
در منی
و دور از من ..!
#عطار_نیشابوری
ای دل اگر عاشقی
در پی دلدار باش
بر در دل روز و شب
منتظر یار باش
ای دل اگر عاشقی
در پی دلدار باش
بر در دل روز و شب
منتظر یار باش
من صبح هابرای نوشتن زاده می شوم
و
شب ها
برای مرور مخفیِ اسم تو
عصر که
می شود دلت می خواهد
یک چتر باشد و باران ببارد
و تمام جهان را قدم بزنی
کنار کسی که
تمام حواست راپرت خودش کرده ...
می شود دلت می خواهد
یک چتر باشد و باران ببارد
و تمام جهان را قدم بزنی
کنار کسی که
تمام حواست راپرت خودش کرده ...
ڪَـره ڪـور بـزن ،
بـودنـت را بـہ سرنـوشتـم...!
بـودنـت را بـہ سرنـوشتـم...!
از دست نده کسی را که
وقتی اسمت را می برد
گویا مکانی امن را توصیف میکند ...
محمود درویش
وقتی اسمت را می برد
گویا مکانی امن را توصیف میکند ...
محمود درویش
#شاهنعمتالله_ولی
زلفش بگشـود
و داد بر باد
زان، بوی نسیمِ صبح خوشبوست
زلفش بگشـود
و داد بر باد
زان، بوی نسیمِ صبح خوشبوست
دوست داشتنت
مثل سرماے خوب زمستان است
میرود در دل و جانم ...!
#حمیدرضا_عبداللهی
مثل سرماے خوب زمستان است
میرود در دل و جانم ...!
#حمیدرضا_عبداللهی
از اشتباهات بیپایه مردم یکی این است که خیال میکنند هر کس دارای خصوصیاتی است تغییرناپذیر؛ یکی بد است و دیگری خوب، این هشیار است و آن احمق؛ این فعال است و آن تنبل.
حال آن که اینجور نیست. آدمها مثل رودخانهاند، اگر چه همه یکشکل و یکجورند ولی رودخانه را که دیدهاید، همچنانکه پیش می رود، گاهی آهسته حرکت میکند، گاهی تند، گاه که به کوهسار میرسد باریک میشود، گاهی که به دشت میرسد پهن می شود و وسعت پیدا میکند؛ در جایی آبش سرد است و چند فرسنگ آن طرفتر آبش گرم میشود. یک زمان آرام است و یک زمان طغیان میکند.
"هر انسانی در خود عناصر خوب و بد را دارد، گاهی روی خوبش را نشان میدهد
و گاهی روی بدش را...!"
#لتولستوی
حال آن که اینجور نیست. آدمها مثل رودخانهاند، اگر چه همه یکشکل و یکجورند ولی رودخانه را که دیدهاید، همچنانکه پیش می رود، گاهی آهسته حرکت میکند، گاهی تند، گاه که به کوهسار میرسد باریک میشود، گاهی که به دشت میرسد پهن می شود و وسعت پیدا میکند؛ در جایی آبش سرد است و چند فرسنگ آن طرفتر آبش گرم میشود. یک زمان آرام است و یک زمان طغیان میکند.
"هر انسانی در خود عناصر خوب و بد را دارد، گاهی روی خوبش را نشان میدهد
و گاهی روی بدش را...!"
#لتولستوی
به خاطر بسپار که زبان عشق، بسیار گسترده است و متفاوت. گاهی تپش قلب، گاهی سرخی گونه، گاهی مهربانی و ملاطفت، گاهی صبوری و گذشت. کافیست بدانی که هر کسی، با چه زبانی از عشق سخن میگوید …
آنقدر دوستت دارم که
پروانه ها گیج می شوند
گل ها تعجب می کنند
و باران دلش آب می افتد
پروانه ها گیج می شوند
گل ها تعجب می کنند
و باران دلش آب می افتد
دلخوش نشسته ام
که شاید گذر کنی
لعنت به شایدی
که مهیّا نمی شود...
که شاید گذر کنی
لعنت به شایدی
که مهیّا نمی شود...
دوست داشتن حسیه که
باید بیکلام هم قابل لمس باشه…
باید بیکلام هم قابل لمس باشه…
fc9
عضو
به انتظار نبودی ز انتظار چه دانی ؟
تو بیقراری دلهای بیقرار ، چه دانی ؟
نه عاشقی که بسوزی، نه بیدلی که بسازی
تو مست باده نازی ، از این دو کار ، چه دانی ؟
هنوز غنچه نشکفته ای به باغ وجودی
تو روزگار گلی را که گشته خوار چه دانی ؟
تو چون شکوفه خندان و من چو ابر بهاران
تو از گریستن ابر نو بهار چه دانی ؟
چو روزگار بکام تو لحظه لحظه گذشته
ز نامرادی عشاق روزگار چه دانی ؟
درون سینه نهانت کنم زدیده مردم
تو قدر این صدف ای در شاهوار ، چه دانی ؟
تو سربلند غروری و من خمیده قد از غم
ز بید این چمن ای سرو باوقار چه دانی ؟
تو خود عنان کش عقلی و دل بکس نسپاری
زمن که نیست ز خود هیچم اختیار ، چه دانی ؟
معینی کرمانشاهی
تو بیقراری دلهای بیقرار ، چه دانی ؟
نه عاشقی که بسوزی، نه بیدلی که بسازی
تو مست باده نازی ، از این دو کار ، چه دانی ؟
هنوز غنچه نشکفته ای به باغ وجودی
تو روزگار گلی را که گشته خوار چه دانی ؟
تو چون شکوفه خندان و من چو ابر بهاران
تو از گریستن ابر نو بهار چه دانی ؟
چو روزگار بکام تو لحظه لحظه گذشته
ز نامرادی عشاق روزگار چه دانی ؟
درون سینه نهانت کنم زدیده مردم
تو قدر این صدف ای در شاهوار ، چه دانی ؟
تو سربلند غروری و من خمیده قد از غم
ز بید این چمن ای سرو باوقار چه دانی ؟
تو خود عنان کش عقلی و دل بکس نسپاری
زمن که نیست ز خود هیچم اختیار ، چه دانی ؟
معینی کرمانشاهی
fc9
عضو
دم غروبی حس کردم دلم برای هیچکس و هیچچیز به جز تو تنگ نیست.
دلم میخواست باهات حرف بزنم.
دلم میخواست بهت بگم انقدر که به تو فکر میکنم، به یاد خودم نیستم.
بهت بگم برای چند لحظه هم که شده همه رو به جز من از دنیات بذار کنار.
بهت بگم یهجوری بغلم کن که انگار بار بعدی برات وجود نداره.
یه جوری اسمم رو صدا کن که انگار برای آخرین بار میتونی صدام رو بشنوی.
میخواستم بگم هنوزم صدای نفسهات من رو به زندگی برمیگردونه.
میخواستم بهت بگم، ولی نگفتم.
من این روزا انقدر بیقرار هستم که چشمام، درونم رو زار میزنه.
دلم میخواست باهات حرف بزنم.
دلم میخواست بهت بگم انقدر که به تو فکر میکنم، به یاد خودم نیستم.
بهت بگم برای چند لحظه هم که شده همه رو به جز من از دنیات بذار کنار.
بهت بگم یهجوری بغلم کن که انگار بار بعدی برات وجود نداره.
یه جوری اسمم رو صدا کن که انگار برای آخرین بار میتونی صدام رو بشنوی.
میخواستم بگم هنوزم صدای نفسهات من رو به زندگی برمیگردونه.
میخواستم بهت بگم، ولی نگفتم.
من این روزا انقدر بیقرار هستم که چشمام، درونم رو زار میزنه.
صاحبدلی ڪجاست
که خواند به یک نگاه
در اشک ما
حڪایـت گویای زندگی
#معینی_کرمانشاهی
که خواند به یک نگاه
در اشک ما
حڪایـت گویای زندگی
#معینی_کرمانشاهی
صبح
احوال دلم باز
نوا خوان شدہ است
اے نوایت
بہ دلم ڪوڪ،
هوایت برسان ...
#هما_ڪشتگر
احوال دلم باز
نوا خوان شدہ است
اے نوایت
بہ دلم ڪوڪ،
هوایت برسان ...
#هما_ڪشتگر
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
| M | *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** | ادبیات | 2235 |