راهی غیر تکراری و حقیقی برای بیان عشق ***ای کاش

راهی غیر تکراری و حقیقی برای بیان عشق ***ای کاش


  • مجموع رای دهندگان
    30

رز سیاه

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک روز اموزگار از دانش اموزانی که در کلاس بودند پرسید

آیا میتوانید راهی غیر تکراری و حقیقی برای ابراز عشق بیان کنید یا بگویید ؟


بعضی از دانش اموزا گفتن با بخشیدن
عشقشان را معنا میکنند
یه عده دیگه شون گفتن با دادن گل و هدیه و حرف های دلنشین و عاشقانه عشق رو مینونند توصیف و بیان کنند
برخی دیگه شون هم گفتن با تحمل سختی ها و در کنار هم بودن و احساس خوشبختی رو بیان عشق دونستند

در آن بین پسری برخاست و پیش از اینکه شیوه و شکل دلخواه خودشو برای عشق بیان کنه داستان کوتاهی تعریف کرد :

یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودن طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتن طبق مسیر تحقیقاتی شون وقتی به بالای تپه نشان گذاری شده شون ریدن در جا میخکوب شدند

یک قلاده ببر بزرگ جلوی زن و شوهر اومد و به اونا خیره شد شوهر تفنگ شکاری به همراش نداشت و دیگه راهی هم برای فرار نداشتند
رنگ صورت زن و شوهر از ترس پریده بود در مقابل ببر جرات کوچکترین حرکتی رو نداشتند ببر هم بصورت آرام آرام به گرف آنان حرکت کرد قبل اینکه ببر به اونها کاملا برسه مرد زیست شناس فریاد کنان از محل خطر فرار کرد و همسرش رو تنها گذاشت بلافاصله ببر به دنبال شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید ببر رفت و زن بدون اندکی خراش از صجنه مرگ سلامت گذشت.

وقتی داستان به اینجا رسید دانش اموزانشروع کردن به محکوم کردن آن مرد زیست شناس
اما پسرک ادامه داد آیا میدانید آن مرد زیست شناس در آخرین لحظات زنده گیش چه فریاد میزد؟

همه بچه ها حدس زدند و گفتن و حتما از همسرش معذرت خواسته که در اوج خطر تنها گذاشته و فرار کرده
اما پسرک با تاملی کوتاه گفت
نه
آخرین حرف آن مرد این بود که "عزیزم تو بهترین مونسم بودی و عزیزترینم از پسرمان خوب مواطبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود"

قطره های بلورین اشک صورت پسرک را کاملا خیس کرده بود و با صدایی پردرد و گرفته ادامه داد همه زیست شناسان میدانند ببر فقط به کشی اول حمله میکند که حرکتی و کند و یا فرار کند پدر من در آن لحظه وحشتناک
با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد و اورا نجات داد

*این صادقانه ترین و بی ریاترین راه برای پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود*
 

Abolfazl_r

عضو جدید
کاربر ممتاز
جالبه که از دو سال پیش تا حالا هیچ کس به تاپیک به این زیبایی نه نظری داده و نه ازش تشکر کرده. حتی تو نظر سنجی هم جز استارتر فقط 1 نفر شرکت کرده. از شانس بد تشکر من هم تموم شده. نظرسنجی فوق العاده سختیه. حتی با ساعتها فکر هم نمیشه بهش جواب داد.
 
آخرین ویرایش:

ricardo

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من گزینه صد در صد رو زدم ، ممنون که تاپیک رو بالا اوردی عمو ، ولی کلید تشکر برا رز سیاه غیر فعاله !
 

rahajo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
با عرض سلام

من دخملم آخه چطولی تو نظر سنجیتون شرکت کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

منم متاسفانه تشکرام تموم شده
 

Abolfazl_r

عضو جدید
کاربر ممتاز
من گزینه صد در صد رو زدم ، ممنون که تاپیک رو بالا اوردی عمو ، ولی کلید تشکر برا رز سیاه غیر فعاله !

:gol::gol::gol:

با عرض سلام

من دخملم آخه چطولی تو نظر سنجیتون شرکت کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

منم متاسفانه تشکرام تموم شده

چه فرقی میکنه؟
 

rahajo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
:gol::gol::gol:



چه فرقی میکنه؟


سوال بالا پرسیده می تونی برا زنت این کارو بکنی

ولی می نوشت همسرت شرکت می کردم

آره من برا همسرم همچین کاری می کردم چوون اگه دوسش نداشتم باهاش ازدواج نمی کردم پس براش همه کاری می کنم
 

Faeze Ardeshiry

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
یک روز اموزگار از دانش اموزانی که در کلاس بودند پرسید

آیا میتوانید راهی غیر تکراری و حقیقی برای ابراز عشق بیان کنید یا بگویید ؟


بعضی از دانش اموزا گفتن با بخشیدن
عشقشان را معنا میکنند
یه عده دیگه شون گفتن با دادن گل و هدیه و حرف های دلنشین و عاشقانه عشق رو مینونند توصیف و بیان کنند
برخی دیگه شون هم گفتن با تحمل سختی ها و در کنار هم بودن و احساس خوشبختی رو بیان عشق دونستند

در آن بین پسری برخاست و پیش از اینکه شیوه و شکل دلخواه خودشو برای عشق بیان کنه داستان کوتاهی تعریف کرد :

یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودن طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتن طبق مسیر تحقیقاتی شون وقتی به بالای تپه نشان گذاری شده شون ریدن در جا میخکوب شدند

یک قلاده ببر بزرگ جلوی زن و شوهر اومد و به اونا خیره شد شوهر تفنگ شکاری به همراش نداشت و دیگه راهی هم برای فرار نداشتند
رنگ صورت زن و شوهر از ترس پریده بود در مقابل ببر جرات کوچکترین حرکتی رو نداشتند ببر هم بصورت آرام آرام به گرف آنان حرکت کرد قبل اینکه ببر به اونها کاملا برسه مرد زیست شناس فریاد کنان از محل خطر فرار کرد و همسرش رو تنها گذاشت بلافاصله ببر به دنبال شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید ببر رفت و زن بدون اندکی خراش از صجنه مرگ سلامت گذشت.

وقتی داستان به اینجا رسید دانش اموزانشروع کردن به محکوم کردن آن مرد زیست شناس
اما پسرک ادامه داد آیا میدانید آن مرد زیست شناس در آخرین لحظات زنده گیش چه فریاد میزد؟

همه بچه ها حدس زدند و گفتن و حتما از همسرش معذرت خواسته که در اوج خطر تنها گذاشته و فرار کرده
اما پسرک با تاملی کوتاه گفت
نه
آخرین حرف آن مرد این بود که "عزیزم تو بهترین مونسم بودی و عزیزترینم از پسرمان خوب مواطبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود"

قطره های بلورین اشک صورت پسرک را کاملا خیس کرده بود و با صدایی پردرد و گرفته ادامه داد همه زیست شناسان میدانند ببر فقط به کشی اول حمله میکند که حرکتی و کند و یا فرار کند پدر من در آن لحظه وحشتناک
با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد و اورا نجات داد

*این صادقانه ترین و بی ریاترین راه برای پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود*


فقط اگه ارزششو داشتخ باشه
 

hemmat27

عضو جدید
محمد جان واقعا اینکارو میکنی؟

من که نتونستم جواب بدم.

اوهوم.
به نظرم وقتي انسان با زني ازدواج ميكنه پشت و پناه اون ميشه و در هر شرايطي بايد ازش مراقبت كنه! حتي تا پاي جون!
البته اگر مصلحتي در ميان نباشه!
مثلا حضرت علي عليه السلام غيرت الله بودن اما هنگام شهادت حضرت زهرا دستشون بسته بود، مصلحت بزرگتري بود كه آقا عكس العملي نشون ندادند وگرنه از پيغمبر روايته كه اگر علي (عليه السلام) دستمال زرد رزمشو ببنده هيچكس تو عالم حريفش نميشه. منظورم از مصلحت اينه
 

Atishpare_Shahi

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم فکرامو کردم جهنمو ضرر این کارو میکنم...
دوستان اگر بار گران بودیم رفتیم اگر نا مهربان بودیم رفتیم...:(
 

آیتای_AYTAY

عضو جدید
کاربر ممتاز
من زدم اگه دوسش داشته باشم...4
چون بعد از چند سال زندگی معلوم نیس روابط مث اول بمونه
 

neda.5522

عضو جدید
روحت شاد و یادت گرامی باد.

به نظرم رو جواب مجردا نمیشه خیلی حساب باز کرد.
حالا نیاید منو به خاطر این پست بزنیدا!
:cry:
فکر نمیکنم جرات همچین کاری رو داشته باشم
ایشالا خدا همچین شوهری قسمتم کنه:redface:
چرا میشه از همه تشکر کرد به جز استارتر؟
 

Abolfazl_r

عضو جدید
کاربر ممتاز
بالاخره بعد از کلی بحث و بررسی و درخواست اندکی وقت از جناب ببر بنده هم تصمیم خودمو گرفتم و جانم رو فدا کردم. بیا منو بخور :cry:
 

majidhosseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ابوالفضل جان
ممنون لینک دادی

خوب واقعا نمی دونم
ببر بیاد هر آدمی باشه فرار رو بر قرار ترجیح میده
و ببر هم به سمت یکی میره..اگه ماده باشه مرد و اگر نر باشه زن .. این تفسیر علمیش بود

اما تفسیر احساسیش
دقیاق نمی دونم
شاید برم با اون بجنگم و بهش بگم تو فرار کن
شاید هم ...
فقط میدونم نمیزارم اون قبل من چیزیش بشه و من زنده بمونم
تا میتون ازش دفاع می کنم
 

morta

عضو جدید
کاربر ممتاز
البته من فكر نكنم تا 14 سال ديگه زن بگيرم
ولي نميدونم اقعا

ولي يه چيزي بگم
اخ يه تاريخي كه ميگذره ديگه نميشه تشكر كرد + پست ويرايش كرد و ...
 

neda.5522

عضو جدید
ایول به پسراااااااااااااااا
من عاشق مردای غیرتیم
حتی حاضرم به خاطرشون غذا پختن و لباس شستن یاد بگیرم
به جون خودم راست میگم
 

ricardo

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بالاخره بعد از کلی بحث و بررسی و درخواست اندکی وقت از جناب ببر بنده هم تصمیم خودمو گرفتم و جانم رو فدا کردم. بیا منو بخور :cry:

عمو نکنه زن عمو به زور انداختت جلوی ببره !!
 

Abolfazl_r

عضو جدید
کاربر ممتاز
ایول به پسراااااااااااااااا
من عاشق مردای غیرتیم
حتی حاضرم به خاطرشون غذا پختن و لباس شستن یاد بگیرم
به جون خودم راست میگم

:biggrin:

چه چیز با حالی گفتی! :biggrin:

خیلی با حال بود. کلی خندیدم.
 

neda.5522

عضو جدید
:biggrin:

چه چیز با حالی گفتی! :biggrin:

خیلی با حال بود. کلی خندیدم.
کجاش خنده داشت؟؟؟؟؟؟؟
یاد میگیرم،میبینی تنبلم واسه اینه که مرد ایده آلم پیدا نشده
وگرنه از هر انگشتم 1000 تا هنر میاد
این یکی رو دیگه به جون عمم(خنده)
 

Similar threads

بالا