دلم تنگ شده برای اون موقع ها که با جمع خونوادگی مون مینشستیم دور هم چایی میخوردیم... .
دلم تنگ شده برای اون روزایی که بچه بودیم و غیر از ماشین بازی و پلیس بازی دغدغه دیگه ای نداشتیم... .
دلم تنگ شده برای اون روزایی که دبستان بودیم و غیر از نمره 20 به چیز دیگه ای فکر نمیکردیم... .
دلم تنگ شده برای اون روزایی که واسه کنکور درس میخوندم... .
همه چی منظم،دقیق،حساب و کتاب شده بود... .
دلم تنگ شده برای همه اون شیطنت ها،رقابت ها،حسادت ها،آزمونا،جمعه ساعت 8 بیدار شدنا،از تفریح زدنا و... .
دلم برای معلم اول دبستانم تنگ شده... .
کسی که سرآغاز شروع سواد آموزی من بود... .
دلم برای اون روزی تنگ شده که معلم دوم دبستانم بعد 11 سال منو دید و شناخت و بهم گفت:ما شاءالله چه بزرگ شدی!!
دلم تنگ شده برای خیلی از چیزا... .
برای فرصت هایی که از دست دادم... .
برای همه بدی ها و خوبی های زندگیم... .
برای تموم اون اتفاقایی که الآن حسرت تکرار شدنشونو میخورم... .
همه اون چیزایی که دست به دست هم دادن و یک چیز رو ساختن:گذشته من.