درخواست : چهار طاقی های ایران در دوره اسلامی

memar tavanast

عضو جدید
سلام . کسی اطلاعاتی راجب چهار طاقی های ایران در دوره اسلامی اره خیلی بهش نیاز دارم لطفا کمک کنید اگه کسی کتابشو اره واسه دانلود بذاره لطفا
 

sahar-architect

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام . کسی اطلاعاتی راجب چهار طاقی های ایران در دوره اسلامی اره خیلی بهش نیاز دارم لطفا کمک کنید اگه کسی کتابشو اره واسه دانلود بذاره لطفا


سلام
بنظرم سوالتون یه اشکال داره و اینکه چهارطاقی متعلق به دوره قبل از اسلام هست و در واقع آتشکده بودند
از چهارطاقی در دوره پس از اسلام صرفا ایده گرفته شد و کاربری چهارطاقی با تغییر دین عملا از بین رفت.



بنظرم این رو هم مطالعه کنید کمکتون خواهد کرد:



چکیده
چهارطاقی به همراه ایوان، دو شکل شاخص معماری ایرانی همواره در معرض توجه پژوهشگران بوده اند، با این وجود چهارطاق هنوز به لحاظ گاهنگارنه، کاربردی و هویتی، سازه ای است که به خوبی شناخته نشده است، این موضوع می تواند به عنوان معضلی در زمینه ی باستان شناسی دوران ساسانی و اوایل اسلام مطرح شود. بدین لحاظ در مقاله حاضر با پرداختن به این نکته و با استفاده از داده های در دسترس مرتبط، سعی در روشن تر کردن مسائل پیرامون این سازه ها داشته و نشان داده که با توجه به این شواهد احتمالا اوج ساخت بناهای موسوم به چهارطاقی در نیمه دوم دوره ی ساسانی و کارکرد حداقل بخش مهمی از آن ها در ارتباط با کیش زرتشتی بوده است.
واژگان کلیدی: چهارطاقی، ساسانی، اوایل اسلام، معماری، زرتشتی
مقدمه
چهارطاقی ها، به عنوان یکی از مهمترین نمودهای شناختی معماری کهن ایرانی، از جایگاهی بسیار مهم در زمینه ی کسب آگاهی نسبت به ریشه-ها، کاربرد و فلسفه ی ساخت نوع ویژه ای از ساختارهای معمارانه در طی بازه زمانی دراز از اواخر دوره باستان –که حتی می تواند از این پیشتر در نظر گرفته شود- تا به اعماق دوران اسلامی برخوردار است. با این وجود پژوهشگران در برخورد با این بناها، مشکلات متعددی در زمینه گاهنگاری، چیستی و کاربرد آن ها را در پیش روی دارند که در بسیاری موارد نیز بدون انجام کاوش های میدانی، خود به مسئله ای بغرنج تبدیل می شود.
نگارنده با اطلاع از این مسئله، در پژوهش حاضر در کنار اشاره به مشکلات پیرامون باستان شناسی چهارطاقی ها و بیان منظم مسائل حل نشده در این باره، با پرداختن به مجموعه ای از داده های در دسترس مرتبط با این بناها، سعی در تعدیل و تصحیح حداقل بخشی از این مسائل داشته و در پایان با مطرح کردن شماری از سوالات پیرامون موضوع بر این نکته تاکید کند که هنوز با گذشت سالیان دراز از آغاز تحقیقات در زمینه شناخت چهارطاقی ها، پژوهش علمی در این زمینه در آغاز راه است و بسیاری سوالات بی پاسخ پژوهش های بیشتر در آینده را می طلبد.
چهارطاقی
چهارطاق به عنوان بنایی چهارگوش با گنبدی قرارگرفته بر چهار طاق که آنها نیز بر چهار جرز تکیه دارند و با یک ورودی در هر طرف، شناخته می شود. این نوع سازه عموما با مصالحی چون سنگ –کمتر با چینه و خشت- و ملات ساروج یا گچ که بعضی اوقات همراه با شن و سنگریزه بوده و یا دارای اندودی از کاهگل یا گچ بر روی کار است، ساخته شده است. چهارطاقی ها در وضعیتهای گوناگونی ساخته شده اند؛ چنانکه جایی آنانرا بعنوان جزئی از مجموعه ای بزرگتر که ممکن بود «کاربری اصلیِ» آن مذهبی -چون مجموعه ی تخت سلیمان (ناومان 1374)- یا غیرمذهبی -چون کوه خواجه (موسوی 1374، هرتسفلد 1381)، تورنگ تپه (Boucharlat 1987)- باشد، یا در جایی دیگر به صورت تک و تنها آثاری از آنها به دست آمده است که بسیاری از چهارطاقهای ناحیه ی پشت کوه چون طبل خانه، پشت تیل و چنگیه (Vanden Berghe 1977) از آن جمله اند. همین طور این بناها توسط D. Huff از لحاظ نوع و جزییات پلان به سه گروه تقسیم شده اند که به ترتیب گروه نخست چهارطاقی های مجرد چهارگوش که در حقیقت بدون ستون های گوشه و طاق های مرتبط کننده هستند، ولی دیوارهایی راست و نازک با سه یا چهار ورودی دارند. گروه دوم چهارطاقی ها با ستون های گوشه و طاق ها هستند که در این بین دسته ای وجود دارد که در آنها اتاق گنبددار مرکزی با راهرویی تنگ احاطه شده که معبد بزرگتر تخت سلیمان از این نوع است. چهارطاق زرشیر نیز نمونه ای از این گروه است که نقشه ی آن در چهارطاق تل-جنگی در نزدیکی فراشبند که بهتر محافظت شده، تکرارشده است. نمونه-های ماک –Muk- و نودران –Nodaran- در حاشیه ی فیروزآباد و خرمایک –Xurma Yak- و گمبد –Gumbad- در نزدیکی فراشبند با بقایایی از دیوارهای راهروی طواف، آثاری از طاقهای آنها را نشان می دهد که در این مورد از سیستم معبد بزرگ تخت سلیمان پیروی شده، یعنی جایی که از طاقهای هلالی برای برآوردن گنبدهای گوشه ها استفاده شده است(Huff 1974, 245). گروه سوم نیز که به تعداد کمتری یافت شده اند، دارای اجزایی مشابه نمونه چهارطاقی های دسته ی دوم هستند، با این تفاوت که به جای راهروی طواف گرد بخش مرکزی، با اتاق ها، ایوان ها و ... احاطه شده اند. چهارطاق کرته –Karateh-، در کنار جاده ی میمند به جهرم نمونه ای توسعه یافته از این نوع است که به لحاظ ظاهری در وضعیتی خوب قرار دارد (Ibid, 246).
مسائل پیرامون چهارطاقی
"طرح ریزیِ اطلاعاتی دقیقتر در مورد چهارطاقی ها با مجموعه ای از تناقض گویی ها درآمیخته است که از یک طرف در نگاه رایج نسبت به بناهای مذهبی ساسانی و از طرف دیگر در داده های بدست آمده از: 1. کاوش های انجام شده در بناهای مذهبی ساسانی، 2. مشاهده ی معابد زرتشتی معاصر و 3. مشاهده ی خود چهارطاقی ها وجود دارد"(Ibid, 243). در همین رابطه آندره گدار معتقد است که"هر چند که معبدها اغلب به شکل چهارطاق های مجزا به دست ما رسیده اند، ولی باید دقت کرد که همه ی چهارطاق های تنها، حتی آنگاه که آتشگاه بودن آنها محرز شده باشد، بقایای معابد نمی باشند. بعضی از آنها چیزهایی هستند که به-علت عدم وجود کلمه ی بهتری من آنها را علامت می نامم. این علامتها عموما بر بلندیها، در مرئی و منظر مرکز مهم جمعیت یا در گردنه ها قرار می گرفتند و به همین دلیل به سهولت قابل شناسایی اند"(گدار 1375، 32)، از سویی دیگر برخی دیگر از پژوهشگران "با توجه به زاویه های متناسب با تغییرات میل محور خورشید که ناشی از نسبت مناسب اندازه های پایه های چهارطاقی به فاصله ی میان آنها و طول هر ضلع بنا که گویا بین1.32 تا 1.39 سانتی متر است، کاربرد آنها را گاهنگارانه و تقویمی می دانند"(غیاث آبادی 1380، 14)؛ با این همه اظهارنظر درباره ی هدف اصلی از بنای چهارطاقی ها با سطح اطلاعاتی که اکنون از این نوع بنا در دست داریم و با توجه به چنان کیفیت متغیری در طرح و پراکندگی جغرافیایی آن ها، خام و ناپخته می نماید و از سوی دیگر نیز "شباهت موجود بین آتشکده های کاوش شده و اماکن مقدس اسلامی (امامزاده، گنبد) تشخیص کاربرد اصلی چهارطاق های کاوش-نشده را بسیار سخت می کند، به ویژه در فارس و کرمان، ایالاتی که در آن ها زرتشتی گری و اسلام در طی قرون اولیۀ اسلامی شانه به شانۀ یکدیگر به نشو و نما پرداختند"(Huff, 1990, 637).
شناخت کنونی ما از آتشکده های ساسانی به وسیله ی مطالعات گدار، واندن برگ، اردمان، هوف و ناومان گسترش پیدا کرده است. جاییکه گدار این نوع بنا را نتیجه ی تغییر و تحول در محلهایی برای اجتماع در هوای آزاد، بر بلندیها و آپاداناهای اولیه ی هخامنشی که هرودوت نیز از آنها نام می برد، می داند و می افزاید که "محراب فضای باز، محرابی که تظاهرات عمومی آیینی رسمی و بی رقیب در آن متجلی می شد، از نظر اهمیت و وسعت رو به گسترش نهاد. این محراب سطح زمین را ترک و بر سکوی مرتفعی قرار گرفت تا جمعیت حاضر آن را از دور مشاهده کنند و بالاخره کوشکی که جنبه ی تزیینی داشت یعنی همان چهارطاق بر آن استوار گشت" (گدار 1371، 17-15) و ناومان نیز مانند گدار (همان، 32) "چهارطاقی ها را جزئی از بنای آتشکده می داند که علاوه بر آن اتاق بسته ی دیگری- یَزشن گاه- وجودداشت که در آن آتش را برای زمانی که برای نیایش در معرض دید نیست، شعله ور حفظ می کردند، همین طور حیاط ها، باغ ها، انبارها، سکونتگاه موبدان و اتاقهای خزانه جایگاه مقدس، فضاهای دیگر آتشکده هستند"(ناومان 1374، 50) که "اگرچه که این نظریه در کل مورد توافق قرارگرفته ولی L. Vanden Berghe و G. Gropp آنرا مورد شک و تردید قرارداده اند"(Huff 1974, 243).
مسئله ی دیگری که هر پژوهشگری در زمینه ی تحقیق در مورد چهارطاقی ها با آن روبروست، گاهنگاری این سازه هاست؛ اینکه به راستی ساخت چهارطاقی با طرح و فرمی که امروزه از آن سراغ داریم از چه زمانی آغاز و رایج شد، نکته ایست که برای پاسخگویی به آن با توجه به اطلاعاتی که هم اکنون در این مورد در دسترس ماست، می توان شواهدی را ارائه داد اما با وجود تنها چند مورد انگشت شمار کاوش های میدانی و بررسی های محققانۀ انجام شده در این زمینه، ارائه ی نظری قطعی را باید به آینده موکول کرد. از معبد آتش برای اولین بار در نوشته های تاریخی، توسط «پوزانیاس» -Pausanias- در طی قرن دوم میلادی ذکری به-میان می آید؛ "«پوزانیاس» از معبدی گفتگو می کند که: در آن اتاق مخصوص و سرپوشیده ای بوده که در آن آتش جاویدان در محرابی بر روی خاکستر می سوخته است"(حسینی 1378، 398). "یک قرن و نیم قبل از آن، استرابون نوشته بود که در آن هنگام در کاپادوس -–Kapadoce موطن او تعداد بی شمار بناهایی وجود دارد که به خدایان ایران اختصاص دارند و گروههای متعددی از مغان در آنها خدمت می کنند. به علاوه آتشگاههایی در آنجا مشاهده شده که بعضی از آنها بسیار باعظمت بوده اند. در وسط اتاق آتش محرابی بود که در آن آتش جاوید، تحت مراقبت مغان، بر توده ای خاکستر فروزان بوده است"(گدار 1375، 17). با توجه به این مدارک احتمالا نوعی بنا با کاربری مذهبی در ارتباط با تقدس آتش در دوره ی اشکانیان وجود داشته است، اما متاسفانه در مورد اینکه این معبد با چهارطاقی هایی که از دوران بعد در پیش روی ماست چه ارتباطی دارد، نمی توان پا را از احتمال و فرضیه فراتر نهاد؛ چنانکه در بین داده های باستان شناختی"در ایران برای چهارطاقی ها هیچ شاهدی فراتر از ابتدای دوره ی ساسانی وجود ندارد گرچه که پلان ابتدایی آن را از دوره ی اشکانی- مانند قلعه ضحاک که تحت تاثیر معماری رم بود- شاهدیم"(Huff 1990, 634). تقریبا همه ی اطلاعات مستند باستان شناختی ما در مورد چهارطاقی ها مربوط به نیمه ی دوم دوره ی ساسانی و حتی پس از آن است و تنها در این میان نمونه ی چهارطاقی نویس، نمونه فیروزآباد از اوایل این دوره در دست ماست که در مورد فیروزآباد نیز بخش مهمی از دانسته های ما از منابع تاریخی، یعنی اشارات اصطخری در قرن چهارم و ابن بلخی در نیمه ی اول قرن ششم هجری قمری، مبنی بر ساخت شهر فیروزآباد و بنای طربال -که همان چهارطاقی آن است- به توسط اردشیر بابکان(اصطخری 1340، 111-110، ابن بلخی 1363، 138) به دست می آید. از این مورد گذشته، ما از نمونه ی ساسانی کوه خواجه- که از نوع همراه با دالان طواف است- نیز با وجود صورت گرفتن چند فصل کاوش در آن توسط هرتسفلد در سال 1929 (هرتسفلد 1381)، گولینی در سال 1961(Gullini 1964) و محمود موسوی در 1374 (موسوی 1374) تاریخ دقیقی در دست نداریم ولی"آتشکده «تخت-سلیمان» آذربایجان غربی، از پاره ای جهات با کوه خواجه خصوصا آتشکده ی آن قابل مقایسه است"(موسوی 1374، 85) که بنای چهارطاق تخت-سلیمان نیز با توجه به داده های معماری متعلق به دوره ی ساسانی (هنینگ فون دراوستن و ناومان 1373، 92) و بر اساس سکه های یافت شده نمی تواند قدیم تر از دوره ی پیروز (457-484 م. ) باشد (ناومان 1374، 72). چهارطاقی کاوش شده ی دیگری از بندیان درگز در دست است که کاوشگر این مکان با توجه به اطلاعات لایه نگاری، گچ بری ها و کتیبه های به دست آمده و مطابقت آنها با حوادث تاریخی مکتوب، زمان ساخت آن را به حدود سال 425 میلادی، در زمان بهرام پنجم (438-420 م.) نسبت می دهد (رهبر 1378، 329). همین طور "نقشه و تزیینات داخلی چهارطاق سنگی یافت شده از تورنگ تپه- دوره ی ( A,BIIV) گواه بر این دانسته شده که این آتشکده در قرن های هفت و هشت میلادی، برابر با اواخر دوره ی ساسانی و حتی اوایل اسلام، دایر مانده است" (Boucharlat 1987, Summary). گاهنگاری دیگر نمونه های چهارطاقی نیز صرفا بر اساس حدس و گمان-هایی بر پایه ی اطلاعات معمارانه چون شیوه ی طاق زنی و تبدیل چهارگوش به دایره برای برآوردن گنبد، ابعاد خشت ها و شکل ظاهری جرزهای بنا تخمین زده شده است که این گمانه زنی ها تاریخ ساخت چهارطاقی های موردنظر را به نیمه ی دوم دوره ی ساسانی و صدراسلام نسبت می دهد؛ مصداقی از این موارد چهارطاق آتشکوه است که تاریخ گذاری آن به اواخر دوره ی ساسانی و زمان خسرو دوم به بعد (هژبری 1380، 12) با توجه به شواهد معمارانه در ساختمان این چهارطاق، در قیاس با بناهای این دوره -قیاس در جرزهای با مقطع قلبی شکل بنا با ستون هایی در مجموعه های کنگاور و قصرشیرین و همین طور در بکارگیری تکنیک راسته و کله با سنگ تمام تراش تراورتن در ساخت ایوان چهارطاق که همچون دروازه ی جنوب شرقی «آتشکده ی آذرگشنسب» در تخت سلیمان (همان، 139-138) انجام شده است.
نتیجه گیری
بر اساس اطلاعاتی که در اختیار ما هست می توان چنین نتیجه گیری کرد که؛ ساخت چهارطاقی ها از اوایل دوره ی ساسانی آغاز شد -اگرچه که ریشه ی طرح و نقشه ی آن را در سازه هایی از دوره ی اشکانی می توانیم ردیابی کنیم-، با پیشروی در دوره ی ساسانی، از نیمه ی این دوره تعداد آنها روبه فزونی نهاد و ساخت این سازه ها رایج شد و "با تسخیر کشور توسط اعراب نیز از میان نرفت بلکه با حفظ اصالت خود یعنی چهارپایه و بر فراز آنها گنبدی نهاده بر گوشه بندی ها، به حیات خود ادامه داد، چهارطاقی که «تنها بنایی است که معرف و نماینده ی معماری مذهبی ایران باستان» و «نمونه ی واقعی ابنیه ی ملی و همان که از آیین زرتشتی نشات گرفته و همیشه سمبل کیش پیروان اهورامزدا» بوده است"(گدار 1371، 78).
از سوی دیگر با توجه به نکاتی می توان در مورد کاربری حداقل بخشی از این نوع سازه های باستانی، گمانه زنی هایی در مورد ارتباط این بناها با کیش زرتشتی کرد؛ از جمله این نکات هم پوشانی محل تمرکز اصلی چهارطاقی ها در جنوب ایران، در کرمان و فارس، جایی که از دیرباز از مراکز مهم استقرار زرتشتیان بوده و هم اکنون نیز به لحاظ مکان تمرکز جمعیت این مردمان در ایران اهمیت زیادی دارد، است. نکته ی دیگر داده های مفید بدست آمده در ارتباط با معماری معابد مرتبط با این آیین از طریق کاوش های کنترل شده– نظیر آنچه که از تخت سلیمان(ناومان 1374، هنینگ فون دراوستن و ناومان 1373)، کوه-خواجه(موسوی 1374، هرتسفلد 1381)، بندیان درگز (رهبر 1378) و تورنگ-تپه (Boucharlat 1987) در دست داریم- است که به ما در به دست آوردن تحلیلی صحیح از تلقی مردمان آن دوره –ساسانی- در ارتباط با این نوع بنا و کاربری در نظر گرفته شده برای آن، کمک شایانی می کند. همین طور در این رابطه می توان به بناهای مذهبی زرتشتیان در دوران معاصر توجه کرد که در بسیاری موارد دارای شباهت هایی قابل تعمق با چهارطاقی های باستانی هستند، این نکته خودبه خود ذهن ما را به این مسئله معطوف می کند که آیا این نوع خاص بنا، با حفظ بسیاری از جزییات باستانی، کاربری کهن خود را در بین مردمانی که هنوز به کیش باستانی پیشینیانشان پایبند مانده اند، حفظ کرده است؟ در این رابطه می توان از چند نمونه ی معاصر یاد کرد؛ "معبد آتش خانه ی دولت-خانه در کرمان با حرم کوچکی که در انتهای تالارهای بزرگ بسته شده است، همینطور یکی از معابد آتش بهرام در بمبئی، انجمن آتش بهرام، که دو طرح را با یکدیگر بکار برده: طرح معبد مرکزی با تالارهای ستون دار در جلوی بخش مرکزی که مشابهت شگفت انگیزی با معبد دوم در تخت سلیمان دارد؛ و یک معبد الحاقی، جایی که آتش در درون حرمی احاطه شده با راهرو فروزان بوده است، که یادآور گروه چهارطاقی های ساسانی همراه با راهروی گرد بخش مرکزی است. که البته در هیچ یک از این نمونه مجموعه های متاخر خبری از سایبان مجرد ایستاده برای ستایش آتش مقدس نیست"(Huff 1974, 244).
نکته ی در خور اشاره در اینجا، استاندارد بودن پلان چهارطاقی ها در چنان قلمروی جغرافیایی گسترده و در پی آن چگونگی سرمایه گذاری در ساخت و تامین هزینه های مربوط به نگهداری چنین بناهایی است که به احتمال زیاد، حداقل بخش مهمی از آنها، در ارتباط با آیین زرتشتی بوده اند، در ادامه این سوال را در پی دارد که آیا این بناها ارتباطی با ماهیت مذهبی حکومت ساسانیان دارند؟ ماهیتی که حداقل در زمان پادشاهی بعضی از پادشاهان این سلسله با درآمیختن دین و دولت –حال یا به علت گرایش های ایدئولوژیک شخصی پادشاهی چون اردشیر اول یا با وجود روحانیون پرنفوذی چون کرتیر و مهرنرسی- از آن باخبریم. در این باره باید اظهار داشت که این نکته با در دست داشتن گزارشهایی مبنی بر اقدام به ساخت چنین بناهایی از طرف پادشاه یا وزیری پرقدرت محتمل است، چنانکه شاپور اول در کتیبه ی کعبه ی زرتشت، از ساختن آتشکده ها به دستور وی و قرار دادن مقرری در بودجه ی سلطنتی برای آنان، به عنوان کاری پرافتخار نام می برد(سامی 1388،52-51) و یا در مورد مهرنرسی وزیر سه پادشاه ساسانی، که از طریق منابع تاریخی از اقدام مشابه او در ساخت آتشکده ها در جره در ولایت شاپور و همینطور در چهار دهکده در نزدیکی ایروان باخبریم(طبری 1375، 626). در زمانه ای که کیش زرتشتیِ مورد حمایت ساسانیان چه از درون سرزمینشان از سوی مانویت(دریایی 1383، 63) یا حتی در درون پوسته ی زرتشتی گری با رخ نمودن فرقه های نو(همان، 61) چون زروانیان و کیومرثیه1 چه از بیرون شاهنشاهی ساسانی، از طرف مذاهبی انیرانی چون بودایی گری در شرق و "مسیحیت در غرب"(دریایی 1383، 61) تهدید می شود، احتمالا چنین سرمایه گذاری هایی در کنار آزارهای مذهبی که کرتیر در کتیبه ی کعبه ی زرتشت بازگو می کند که"یهودیان (yhwd-y)، بوداییان (شمنی=mn-y š(، هندویان(برهمنی= brmn-y)، نصارا(نصاری=n’cr’-y)، مسیحیان (کریستی= krstyd-‘n) مانداییان (mktk-y) و مانویان (زندیقان= zndyk-y) همه را منکوب کرده است"(همان، 71)، واکنشی به این زنگ خطر و در حمایت از مذهب مورد تایید حکومتی است. به هر روی با توجه به اینکه این مسئله نیاز به پژوهشی جداگانه دارد تا با بررسی دقیقتر مورد موشکافی قرار گیرد و این از حوصله ی این مقال خارج است، آن را رها کرده و پرداختن به آن را به پژوهش هایی در آینده وامی گذاریم.
پانوشت
1) برای اطلاع بیشتر از فرقه کیومرثیه نک. دریایی 1382.
کتابنامه
الف) فارسی
ابن بلخی 1363، فارس نامه، تصحیح گای لسترنج و رینولدالین نیکلسون، تهران: دنیای کتاب.
اصطخری، ابواسحق ابراهیم بن محمد الفارسی 1340، مسالک و ممالک، به کوشش ایرج افشار، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
حسینی، سید بهشید 1378، درک و فهم فضای قدسی آتشگاه و آتشکده در چهارچوب نظام شکل و معنا، در مجموعه مقالات دومین کنگره تاریخ معماری و شهرسازی ایران، ارگ بم-کرمان، 5 جلد، جلد 1، باقر آیت الله زاده شیرازی، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، صص. 424-393.
دریایی، تورج 1382، "فرقه ی مزدایی کیومرثیه"، در تاریخ و فرهنگ ساسانی، ترجمه مهرداد قدرت دیزجی،تهران: ققنوس، 1382، صص. 164-157.
دریایی، تورج 1383، شاهنشاهی ساسانی، ترجمه مرتضی ثاقب فر، تهران: ققنوس.
رهبر، مهدی، 1378، "معرفی آدریان(نیایشگاه) مکشوفه دوره ساسانی در «بندیان» درگز و بررسی مشکلات معماری این بنا"، در مجموعه مقالات دومین کنگره تاریخ معماری و شهرسازی ایران، ارگ بم-کرمان، به کوشش باقر آیت الله زاده شیرازی، 5 جلد، جلد 2، تهران: سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور، صص. 342-315.
سامی، علی 1388، تمدن ساسانی، 2 جلد، جلد 1، تهران: سمت.
طبری، ابوجعفر محمد بن جریر 1375، کهن ترین نشر تاریخی: برگزیده تاریخ بلعمی، تهران: سخن.
فون دراوستن، هانس هنینگ و ناومان، رودلف 1373، تخت سلیمان، ترجمه فرامرز نجد سمیعی، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور.
گدار، آندره 1371، "آذرکده ها"، در آثار ایران، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، مشهد: موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، صص. 84-11.
مرادی غیاث آبادی، رضا 1380، نظام گاهشماری در چارتاقی های ایران: معرفی چارمین گونه از تقویم های آفتابی نویافته در ایران، تهران: پژوهشهای ایرانی، شیراز: نوید.
موسوی، سید محمود 1374، "یادمان خشتی «کوه خواجه» زابل و خلاصه ای از نتایج مطالعات و کاوش های انجام شده در آن"، در مجموعه مقالات کنگره تاریخ معماری و شهرسازی ایران، ارگ بم-کرمان، 5 جلد، جلد 4، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، صص. 98-67.
ناومان، رودلف 1374، ویرانه های تخت سلیمان و زندان سلیمان، ترجمه فرامرز نجد سمیعی، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور.
هرتسفلد، ارنست 1381، ایران در شرق باستان، ترجمه همایون صنعتی-زاده، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، کرمان: دانشگاه شهید باهنر.
هژبری، علی 1380 مطالعه تطور فرهنگی دوره ساسانی بر اساس سفال(مورد محوطه باستانی ماهورسیاه)، پایان نامه ی کارشناسی ارشد، گروه باستان شناسی، دانشگاه تهران.
ب) غیرفارسی
Boucharlat, Remy & Lecomte, Olivier, (et al), 1987, Fouilles de Tureng Tepe, sous la direction de Jean Deshayes, Paris.
Gullini, G. 1964, Palazzo di Kuh- I Khwagia (Seistan), Firenze.
Huff, Dietrich 1974, ““Sasanian”Čahār Tāqs in Fars”, in Proceedings of the IIIrd Annual Symposium on the Archeological Research in Iran, Tehran: Iranian Center of Archaeology, pp. 243-254.
Huff, Dietrich and O’Kane, Bernard 1990, “Čahārtāq”, in Encyclopaedia Iranica, Vol. IV, Fasc. 6, pp. 634- 642.
Vanden Berghe, L , 1977, “Les Chahar Taqs du Pusht-I Kuh Luristan”, Iranica Antiqua, 12, pp. 175-195.
آدرس ایمیل نویسنده: Hossein.habibi.87@gmail.com
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
چهارطاقی - راهنمایی

چهارطاقی - راهنمایی

سلام . کسی اطلاعاتی راجب چهار طاقی های ایران در دوره اسلامی اره خیلی بهش نیاز دارم لطفا کمک کنید اگه کسی کتابشو اره واسه دانلود بذاره لطفا

سلام .

به لینک های زیر سر بزنید ، و مطالعه کنید ، شاید براتون جالب و مفید باشه :

[h=1]بررسي فضا هاي نيا يشگاهي قبل از اسلام (اتشکده ها)[/h]
[h=1]سبک شناسی در معماری ایرانی[/h]
[h=1]چهار طاقی گنبد دار نقطه عطف معماری مساجد ایرانی[/h]
___________________________________



همچنین یه کتاب دیدم ، نمیدونم چقدر میتونه مفید باشه براتون ، اسمش رو مینویسم : چهار تاقی های ایران - رضا مرادی غیاث آبادی

به نظرم این کتاب ، زیاد از جنبه ی معمارانه موضوع رو بررسی نکرده باشه ؛






سلام
بنظرم سوالتون یه اشکال داره و اینکه چهارطاقی متعلق به دوره قبل از اسلام هست و در واقع آتشکده بودند
از چهارطاقی در دوره پس از اسلام صرفا ایده گرفته شد و کاربری چهارطاقی با تغییر دین عملا از بین رفت.

و اما من هم با نوشتار ِ دوست ِ خوبم ، خانوم مهندس سحر موافقم ، فقط یک نکته رو به فرمایشات ِ ایشون اضافه میکنم و اون اینه که : از طرح‌های چهارطاقی، به‌ سبب ِ قابلیتهای بسیار در فضاسازی، در گستره زمانی و مکانی و در بناهای مذهبی و غیرمذهبی استفاده شده‌ ، حتی در دوره ی اسلامی از طرح چهارطاقی در شماری از بناهای غیردینی، مثل ِ کوشک‌ها، استفاده کردن .

امیدوارم این مطالب مفید ِ فایده باشه .

موفق باشید . . .:gol:
 
بالا