درخواست مقاله «معماری و سیاست» (پروژه مبانی نظری)

sam 600020

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای موضوع «معماری و سیاست» (پروژه مبانی نظری ) مطلب میخواستم.

یه تحقیق 300-400 صفحه ای اَزَمون خواستن ولی من چیز خاصی پیدا نکردم . فقط یه تحقیق 14 صفحه ای + چنتا مطلب 1-2 صفحه ای که روی هم 50 صفحه هم نمیشن !

درضمن استاد تاکید کرده یه جمله هم خودمون ننویسیم و همش باید از اینترنت و کتاب و مجله و ... باشه !

موضوعش کلیه و هر موضوع مرتبطی به دردبخوره ...

مثلا نقش سیاست در معماری ، حمایت معماری از سیاست و بالعکس ، تقابل معماری و سیاست ، استفاده سیاسی از معماری ، تغییرات معماری براثر تحولات سیاسی و ...

ممنون میشم کمکم کنین. :gol:
 
آخرین ویرایش:

sama jooon

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام اجی جونی...شرمنده من نداشتم بزارم..ببخشید
 

sahar-architect

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سري مجلات معماري و فرهنگ رو حتما چك كنيد
كتاب باني مسعود هم به نام معماري معاصر ايران (البته شايد چيزي نداشته باشه) شايد هم كتاب دارالخلافه ناصري
ولي خب در دوره ناصرالدين شاه اعمال نفوذ پادشاهان كه سياست روز محسوب ميشد خيلي چهره معماري رو تغيير داد تا جايي كه ميدان ها و ساختمونهاي شهرداري هر شهر و كلا تيپ شهرسازي به غرب تمايل پيداكرد به دستور شاها

ناصرالدين شاه در سفرش (فكر كنم به پاريس يا لندن يا نميدونم كجا!) خيابون روديد و دستور داد جلوي شمس العماره (همينه ديگه اسم دارالخلافه ش نه؟) خيابون كشيدند با اينكه ماشيني در شهر نبود!!!!

يا شايد قضيه اون خياط رو شنيده باشيد! كه ناصرالدين شاه عكس يكي از شخصيتهاي خارجي كه از سفر فرنگ همراه خودش آورده بود رو به خياط ميده و ميگه ميخوام مثل اين بشم خياط بيچاره عكس و شاه رو كه مقايسه ميكنه ميبينه هيچ تشابهي ندارند ولي خلاصه به هر زحمتي اون لباس رو ميدوزه و بعد كه شاه لباسو ميپوشه تعجب ميكنه!وميگه من كه شبيه اين عكس نشدم !ودستور ميده سر خياط رو بزنند همين اتفاق براي معماري هم افتاد عكس رو از كارت پستال ها ميديدند خوششون ميومد چون نميتونستند عين اونو بسازند عكسش رو نقاشي ميكردند رو در و ديوار و سقف

همه اينها تاثير سياسته بر معماري در گذشته
از اين بگيريد تا مسائل روز و سياست و مسكن مهر ها كه از معماري خبري نيست توشون و انبوه سازي و...
اميدوارم كمكي شده باشه:gol:
 
آخرین ویرایش:

mehmari

عضو جدید
تعریف سیاست در جهان مدرن:
سیاست می‌تواند به عنوان یکی از چهار شکل زیر تعریف شود:

1- سیاست به عنوان یک فعالیت:
طبق این تعریف سیاست فعالیتی است که به شکل نیمه وقت و یا تمام وقت توسط سیاستمداران انجام می‌شود. آن‌ها با تصمیماتی جمعی سروکار دارند که نظام سیاسی را که در آن زندگی می‌کنند تحت تأثیر قرار می‌دهد. این نظام سیاسی می‌تواند یک زیربخش مانند شورای ده یا بخشداری باشد و یا با عالی‌ترین سطح حکومت سروکار داشته باشد. در اکثر کشورها میان سیاست مدارانی که به شکل حرفه‌ای به دنبال سیاست هستند و مردم عادی که نقش حداقلی در سیاست دارند تفاوت وجود دارد. بنابراین در این تعریف سیاست عنوان کارکرد گروه اول در نظر گرفته می‌شود.
2-سیاست به عنوان امور جاری:
برای برخی از مردم غیر علاقه‌مند به امور سیاسی، سیاست بخشی از زندگی است که آنان نمی‌خواهند در آن درگیر شوند. حتی برای عده‌ای سیاست امری خطرناک است و از آن اجتناب می‌کنند. اما برای برخی مردم سیاست امری جذاب است و همان گونه که از تیم‌های ورزشی حمایت می‌کنند به طرفداری از گروه‌ها و چهره‌های سیاسی هم می‌پروراند. برای این افراد خواندن روزنامه، بحث کردن درباره‌ی عملکرد سیاست مداران، احزاب و گروه های سیاسی و .... نمونه‌ای از کنش سیاسی است. واژه مشابه و نزدیک به این موضوع «زندگی سیاسی» است.
3-سیاست به عنوان آن چه دولت انجام می‌دهد
طبق برخی تعاریف سیاست به آن چه توسط دولت ها انجام می شود خلاصه می گردد.برای حکومت کردن باید به کنترل کردن پرداخت و تمام جوامع توسط حکومت ها و یافرادی با کنترل روبرو هستند. بر مبنای این تعریف ، به اعمال آن افرادی که – چه یک فرد و چه حکومت- به کنترل کردن جامعه مشغولند، سیاست می‌گویند. در واقع بر این مبنا هر آن چه دولت انجام می‌دهد سیاست محسوب می‌شود.
4-سیاست به عنوان تعارض و راه حل تعارض
از این منظر، تعارض به معنای وسیع کلمه، شامل هر شکل از عدم تفاهم می‌شود. تمام روابط بین گروهی دچار و جود تفاوت‌ها در اهداف و روش‌ها هستند. این منازعات از منازعات مخفی و کلامی آغاز می‌شود و به منازعات فیزیکی در حد اعلای کلمه‌ می انجامد. از این منظر، مفروض بنیادین این است که تعارض و عدم تفاهم امری عمومی در جامعه است. مردم درباره‌ی آن چیزهایی که باید به دست آیند و روش‌های دست‌یابی به آن‌ها، دچار متعارضند. بنابراین اگر تعارض در جامعه وجود نداشته باشد نیازی به سیاست نیست.
 

mehmari

عضو جدید
اگرچه در افکار عمومی سیاست دارای معنایی منفی مانند حیله گری و یا مجازات بوده و حداکثر به معنای دانش دهنده حکومت کردن است و با ساختار اداری و سازمانی حکومت سروکار دارد اما دانشمندان علوم سیاسی دارای تعاریف گسترده تری از معنای اولیه مدنظر عموم مردم هستند​

در واقع بر مبنای این نظر، منابع کمیاب قدرت، ثروت، منزلت در جامعه مورد تقاضای افراد و گروه‌های مختلف هستند و هر کدام می‌کوشند که این منابع کمیاب را به خود اختصاص دهند.
این رقابت‌ها و عملکردها بر سر منابع نایاب و کمیاب به تعارض می انجامد و در عین حال روش های حل تعارض از روش های عقلانی تا روش های خشونت آمیز وجود دارد.
در واقع سیاست به این تعارضات و روش های حل این تعارضات در سطح اجتماع و جامعه انسانی اشاره دارد.
جمع بندی:
اگرچه در افکار عمومی سیاست دارای معنایی منفی مانند حیله گری و یا مجازات بوده و حداکثر به معنای دانش و هنر حکومت کردن است و با ساختار اداری و سازمانی حکومت سروکار دارد اما دانشمندان علوم سیاسی دارای تعاریف گسترده تری از معنای اولیه مدنظر عموم مردم هستند. آنان بر تعارض و منازعه بر سر منابع کمیاب ثروت، قدرت و منزلت و حل این تعارض ها از روشهای گوناگون( از انتخابات تا جنگ) و اعمال قدرت در جامعه، به جای صرف مطالعه دولت تکیه می کنند.
 

mehmari

عضو جدید
سیاست به مثابه مطالعه‌ی دولت شهر:

در یونان باستان ساختار سیاسی دولت – شهر (Polis) به عنوان ساختاری ضد ساختار استبدادی اُیکس (Oikos) که نوعی پادشاهی بود شکل گرفت. رشد رژیم سیاسی تساوی گرا و مشارکت محور میان شهروندان آتن باستان باعث شکل گیری مفهوم جدیدی از پلیس (polis) میان فلاسفه سیاسی، نویسندگان و تاریخ نگاران شد. کتاب سیاست ارسطو به مطالعه نظام مند پلیس (شهر)، ساختارها و شهروندانش مرتبط است. البته توجه داشته باشید که با ترجمه کتاب‌های ارسطو به عربی بعد از اسلام، کلمه polisب ه مدینه در متون فلسفه اسلامی ترجمه شد که در آثار فیلسوفان مهمی مانند فارابی و یا ابن سینا دیده می‌شود.
کلمه سیاسی یا (Political) در آثار ارسطو به معنای گفتگوی دو طرفه و همه جانبه در مجامع عمومی شهر درباره‌ی موضوعات مهمی که در آینده رخ خواهد داد آمده است. این واژه در بعد از قرون وسطی و دوران مدرن دارای معانی جدیدی شد که ادراک آن برای تحلیل ما از سیاست مفید به نظر می رسد.
 

mehmari

عضو جدید

مقدمه
یکی از درخواست‌های همیشگی کاربران و مخاطبان بخش سیاست ، چه در مشاوره‌ها و چه در نظرات، ایجاد بخشی برای تبیین و توضیح اصطلاحات مهم سیاسی چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بین المللی بوده است. یکی از مهم‌ترین مشکلات امروز جامعه ما این است که اگر چه مردم علاقه زیادی به سیاست دارند و درباره مسائل مختلف آن به گفتگو و تحلیل می‌نشینند، اما به علت عدم آگاهی از بنیان‌های علمی سیاست و دانش واژه‌های آن، هرگز به تبیین همه جانبه دست نمی‌یابند. اگر چه واژه‌هایی مانند قدرت، سیاست، مشروعیت، احزاب، ولایت فقیه و... هر روز به گوش ما می‌خورد و حتی از طرف ما هم به کار می‌رود اما متأسفانه به علّت عدم وجود این زیرساخت‌های نظری این مباحث چندان کارایی ندارند. لذا بر آن شدیم که به صورت تدریجی و به زبان ساده مهم‌ترین اصطلاحات و دانش واژه‌های سیاسی را برای کاربران عزیز معرفی نموده و تبیین نماییم. درس نامه های آموزش سیاسی با هدف معرفی و تحلیل سیاست به صورت علمی به کاربران عزیز تبیانی تقدیم می‌شود.
واژه سیاست و ریشه آن

در گفتگوهای روزمره کلمه سیاست، سیاسی و سیاستمدار بسیار به کاربرده می‌شود، اما اگر از گوینده پرسیده شود منظور دقیق شما از سیاست چیست به سختی می‌تواند به این سؤال جواب دهد. در ادبیات گذشته کلمه سیاست به دو معنا تعریف می‌شده است. اولین معنای آن «زیرکی» ، «حیله گری» و «رندی» است که واژه‌ای مانند «سیّاس» به همی معنا استفاده می‌شده است. در ادبیات کهن ایران هم چنین سیاست به معنای «تنبیه» و «شکنجه» یا «مجازات» هم به کاربرده می‌شده است. نهایتاً به نظر می‌رسد لفظ سیاست در این دو معنا چندان بار معنایی مثبتی نداشته است و نهایتاً به نوعی دل‌زدگی عمومی از این لفظ منجر می‌شده است. در ادبیات و فرهنگ رایج امروز نیز «سیاسی کار» دارای معنای مثبتی نیست.
در گفتگوهای روزمره کلمه سیاست، سیاسی و سیاستمدار بسیار به کاربرده می‌شود، اما اگر از گوینده پرسیده شود منظور دقیق شما از سیاست چیست به سختی می‌تواند به این سؤال جواب دهد.​

اما برخلاف ادبیات رایج و عمومی در زبان فارسی، در مغرب زمین سیاست (Politics) لزوماً در شکل منفی و ریشه منفی مورد استفاده قرار نگرفته و دارای ریشه معنایی متفاوتی است.
تاریخ مفهوم امروزی سیاست ریشه در تحولاّت تاریخی دارد که به پیدایش «سیاست» (Politics) امروزی منجر شده است
 
بالا