جنبه های مسدود شده آگاهی افراد

Freedom_fighter

عضو جدید
منظور من این نبود. فعلا بحث غریزه را کنار میگذاریم چون به هیچ شکلی به این موضوع ربط نخواهد داشت.
بحث نیاز را به این شکل مطرح کردم که فرد نیازمند بجای تفکر کردن بله قربان گو میشود. و این یعنی مسدود شدن آگاهی آن فرد. یعنی اراده اش در اختیار نیازش نابود میشود.
حالا شما به این شکل جواب را پی بگیرید تا ببینیم به کجا میرسیم.
مطالب را به این جهت بیان کردم که به شکل جزئی تر و دقیق تر ریشه احساس نیاز را تحلیل کرده باشم.اما چیزی که شما مطرح می کنید فقط یک شکل خاص از تاثیرحس نیاز در انسان را شامل می شود و به نوعی فقط شامل یک نوع از جلوه های آن در انسان است؛ در حالی که این احساس به گونه های مختلفی پدید می آید و تاثیرات مختلفی هم در میزان آگاهی به همراه دارد که هر کدام می تواند تجذیه و تحلیل گسترده ای به همراه داشته باشد.


اون بخشی را هم که قرمزش کردم , قبول ندارم. با اجازه , در پایان این بحث شیرین در این مورد خواهم نوشت.
من منتظر دلایل شما در رد آن قسمتی که قبول ندارید هستم.

در ضمن در صورت امکان آگاهی را به انواع و اقسام متعدد تقسیم نفرمائید. این برچسب های خردمندانه و یا بقیه تقسیم بندی ها فقط میتواند شفافیت بحث را ازش بگیرد و مطالب را گنگ کند.
فقط آگاهی . همین و بس
کاری به تقسیم بندی و شاخه بندی نداریم .
خیر،این تقسیم بندی ها در مورد موضوع لازم و ضروری بود.چرا که شما در ابتدا آگاهی را به شکلی عام و کلی مطرح کردید و من هم در پست های قبلی نشان دادم که از "آگاهی" می توان برداشت های مختلف و گاه متضادی داشت.
برای اینکه جستار ما به نتیجه ای مطلوب تر برسد باید در ابتدا دقیقا مفهوم موضوعات را برای یکدیگر مشخص کنیم تا بر پایه ای اشتباه و غیرمشترک به برداشتی اشتباه نرسیم.
خصوصا در بحث های روان شناسی، این موشکافی و جزئی نگری لزوم بیشتری می یابد.
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
مطالب را به این جهت بیان کردم که به شکل جزئی تر و دقیق تر ریشه احساس نیاز را تحلیل کرده باشم.اما چیزی که شما مطرح می کنید فقط یک شکل خاص از تاثیرحس نیاز در انسان را شامل می شود و به نوعی فقط شامل یک نوع از جلوه های آن در انسان است؛ در حالی که این احساس به گونه های مختلفی پدید می آید و تاثیرات مختلفی هم در میزان آگاهی به همراه دارد که هر کدام می تواند تجذیه و تحلیل گسترده ای به همراه داشته باشد.


من منتظر دلایل شما در رد آن قسمتی که قبول ندارید هستم.

خیر،این تقسیم بندی ها در مورد موضوع لازم و ضروری بود.چرا که شما در ابتدا آگاهی را به شکلی عام و کلی مطرح کردید و من هم در پست های قبلی نشان دادم که از "آگاهی" می توان برداشت های مختلف و گاه متضادی داشت.
برای اینکه جستار ما به نتیجه ای مطلوب تر برسد باید در ابتدا دقیقا مفهوم موضوعات را برای یکدیگر مشخص کنیم تا بر پایه ای اشتباه و غیرمشترک به برداشتی اشتباه نرسیم.
خصوصا در بحث های روان شناسی، این موشکافی و جزئی نگری لزوم بیشتری می یابد.
دوست عزیز , من موافق نیستم که این بحث را طوری بیان نمایم که در نهایت به همان جایی برسم که منظور نظر شماست. اصولآ نوع نگاه شما به این مسئله بیشتر تشریحی و فلسفی است. با کسب اجازه من دیگر ادامه نمیدهم. چون نه گفتن ها و باید و نباید هایی که شما مطرح میکنید , با دیدگاه من سازگار نیست.
شما اگر مایل بودید به تنهایی و با همکاری سایر دوستان موضوع را ادامه دهید. من کنار میکشم.
دلیلش هم همانطور که اشاره کردم , نوع نگاه شما در تشریح این جور مطالب هست و باید و نباید هایی ست که به آن اعتقاد دارید. مرسی و خدا نگهدار
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان این چیزایی که می گید یک جورایی انتزاعی و .. است و من یک نمونه عینی دیدم که می گم و ممنون می شوم که شما این موضوع را تحلیل کنید.

ما یک آشنایی داریم که یک پسر بچه در حد اول دبستان داره، و این پسر بچه رفتارهای کاملا خشن و پرخاشجویانه ای دارد و مرتب بقیه بچه ها را کتک می زند و سر و صدا می کند و ... ظاهرا در سر کلاس درس راه می رود و رفتارهای پر خطر (مثل پرت کردن سنگ و ...) دارد .

مادر این پسر بجه به نظر من به صورت کلی آگاهیخود را مسدود کرده است یعنی کلیه رفتارهای این بچه را به حساب بازی / کودکی و پسر شیطون می گذارد و موقعی که به مادر تذکر داده می شود به دفاع از بچه با توجیح های ذکر شده می پردازد و بقیه بچه ها را بد (ناسازگار) تلقی می کند و جالب تر اینکه تصور می کند که برخی آشنایان پسر او را بسیار دوست دارند !!! و
علائمی که از این کودک مثال میزنید , نوعی بیماری است که بنام کودکان بیش فعال نامیده میشه. اگر مایل بودید در این خصوص با هم صحبت میکنیم.
منتظر اعلام نظر شما میمانم. :gol:
 

vida

عضو جدید
بحث جالبیه،باعث یه کنکاش تو ذهن میشه،عواملی که به ذهن من میرسه چیزایی مثل 1- خرافات 2-عدم ارتباط مناسب با دنیای پیرامون 3- اطلاعات غلط 4- ترس 5- نبود ازادی 6- تعصب 7- عدم اعتماد به نفس 8- نداشتن هدف 9- عدم علاقه..........فعلا همی نا به ذهنم میرسه
 

ofakur

عضو جدید
کاربر ممتاز
بحث جالبیه،باعث یه کنکاش تو ذهن میشه،عواملی که به ذهن من میرسه چیزایی مثل 1- خرافات 2-عدم ارتباط مناسب با دنیای پیرامون 3- اطلاعات غلط 4- ترس 5- نبود ازادی 6- تعصب 7- عدم اعتماد به نفس 8- نداشتن هدف 9- عدم علاقه..........فعلا همی نا به ذهنم میرسه
سلام دوست عزیز. اگر در مورد هر یک از این 9 مورد توضیح هم میدادید بسیار عالی میشد. لطفا در صورت امکان تک تک این فرآیند ها را تحلیل کنید تا موضوع قابل بحث بشود. مرسی
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
hasty.2005 ذهن آگاهی یا حضور ذهن چیست؟ روانشناسی 0

Similar threads

بالا