جملات به یاد ماندنی

mouli

عضو جدید
کنج قفس نشستم و در خلوت سکوت، غمگین گریستم! این درد می کشدم که ندانم در این قفس پابند کیستم؟ خامش ز چیستم؟ برف خیال تو در دست های دوستی من، بیش از دمی نماند. دکتر شریعتی
 

mouli

عضو جدید
مردی با خود زمزمه کرد:خدایا با من حرف بزن
یک سار شروع به خواندن کرد.
اما مرد نشنید.
فریاد برآورد:خدایا با من حرف بزن.آذرخش در آسمان غرید.
اما مرد گوش نکرد.
مرد به اطراف خود نگاه کردو گفت:خدایا بگذار تو را ببینم.
ستاره ای درخشید.
اما مرد ندید.
مرد فریاد کشید:یک معجزه به من نشان بده.
نوزادی متولد شد.
اما مرد توجهی نکرد.
پس مرد با نهایت یاس فریاد زد:خدایا لمس کن و بگذار بدانم که اینجا حضور داری.
در همین زمان خداوند پائین آمد و مرد رالمس کرد.
اما مرد پروانه را با دستش پراند و به راهش ادامه داد.
 

mouli

عضو جدید
گفتم: خداي من دقايقي بود در زندگانيم که هوس مي کردم سر سنگينم را که پر از دغدغه ديروز بود و هراس فردا بر شانه هاي صبورت بگذارم و آرام برايت بگويم و بگريم. در آن لحظات شانه هاي تو کجا بود؟
گفت: عزيزتر از هرچه هست! تو نه تنها در آن لحظات دلتنگي که در تمام لحظات بودنت بر من تکيه کرده بودي. من آني خود را از تو دريغ نکرده ام که تو اينگونه هستي.. من همچون عاشقي که به معشوق خويش مي نگرد با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم.
گفتم: پس چرا راضي شدي براي آنهمه دلتنگي اينگونه زار بگريم؟
گفت: عزيزتر از هرچه هست! اشک تنها قطره اي است که قبل از آنکه فرود آيد عروج مي کند، اشکهايت به من رسيد و من يکي يکي بر زنگارهاي روجت ريختم تا باز هم از جنس نور باشي و از حوالي آسمان.
گفتم: آخر آن چه سنگ بزرگي بود که بر سر راهم گذاشته بودي؟
گفت: بارها صدايت کردم، آرام گفتم از اين راه نرو که به جايي نمي رسي، تو هرگز گوش نکردي و آن سنگ بزرگ فرياد بلند من بود که عزيزتر از هرچه هست! از اين راه نرو که به ناکجا آباد هم نخواهي رسيد.
گفتم: پس چرا آنهمه درد در دلم انباشتي؟
گفت: روزيت دادم تا صدايم کني، چيزي نگفتي.
پناهت دادم تا صدايم کني، چيزي نگفتي.
مي خواستم برايم بگويي و حرف بزني. آخر تو بنده من بودي چاره اي نبود جز نزول درد که تنها اينگونه شد که صدايم کردي.
گفتم: پس چرا همان بار اول که صدايت کردم درد را از دلم نراندي؟
گفت: اول بار که گفتي خدا، آنچنان به شوق آمدم که حيفم آمد بار دگر آواي خداي تو را نشنوم و تو باز گفتي خدا و من مشتاق تر براي شنيدن خدايي ديگر، من مي دانستم که تو بعد از علاج درد بر خدا گفتن اصرار نمي کني و گرنه همان بار اول شفايت مي دادم.
گفتم: مهربان ترين خدا دوست دارمت.
گقت: عزيزتر از هرچه هست من دوست تر دارمت

 

maryam862086

عضو جدید
باتکرارهرجمله درسه زمان پنج دقیقه ای درروز به توانگری قابل ملاحظه ای دست یابید


One song can spark a moment


یک آهنگ می تواند لحظه ای جدید را بسازد


One flower can wake the dream


یك گل میتواند بهار را بیاورد


One tree can start a forest


یك درخت می تواند آغاز یك جنگل باشد


One bird can herald spring


یك پرنده می تواند نوید بخش بهار باشد


One smile begins a friendship


یك لبخند میتواند سرآغاز یك دوستی باشد


One handclasp lifts a soul


یك دست دادن روح انسان را بزرگ میكند


One star can guide a ship at sea


یك ستاره میتواند كشتی را در دریا راهنمایی كند


One word can frame the goal


یك سخن می تواند چارچوب هدف را مشخص كند


One vote can change a nation


یك رای میتواند سرنوشت یك ملت را عوض كنند


One sunbeam lights a room


یك پرتو كوچك آفتاب میتواند اتاقی را روشن كند


One candle wipes out darkness


یك شمع میتواند تاریكی را از میان ببرد


One laugh will conquer gloom


یك خنده میتواند افسردگی را محو كند


One hope will raise our spirits


یك امید روحیه را بالا می برد


One touch can show you care


یك دست دادن می تواند ارزش شما رانشان دهد.


One voice can speak with wisdom


یک سخن نشانگر عقل شماست


One heart can know what"s true


یك قلب میتواند حقیقت را تشخیص دهد


One life can make a difference


یك زندگی میتواند متفاوت باشد


You see, it"s up to you


شما میبینی پس تصمیم با شماست
 
آخرین ویرایش:

mammad_1313

عضو جدید
کاربر ممتاز
دو گوش داريم و فقط يك زبان، براي اينكه بيشتر بشنويم و كمتر بگوييم . ديوژن
 

maryam862086

عضو جدید
زندگی مثل دوچرخه سواری می مونه .. واسه حفظ تعادلت همیشه باید در حركت باشی
جرج آلن: اگر كسی را دوست داری، به او بگو. زیرا قلبها معمولاً با كلماتی كه ناگفته می‌مانند، می‌شكنند
میان انسان و شرافت رشته باریکی وجود دارد و اسم آن قول است
همه دوست دارند به بهشت بروند , اما كسی دوست ندارد بمیرد. بهشت رفتن جرأت مردن میخواهد.
شریف ترین دلها دلی است که اندیشه ی آزار کسان درآن نباشد. زرتشت
چارلی چاپلین: خوشبختی فاصله این بدبختی است تا بدبختی دیگر.
روزی روزگاری اهالی یه دهکده تصمیم گرفتند تا برای نزول باران دعا کنند, در روز موعود همه مردم برای مراسم دعا در محلی جمع شدند و تنها یك پسر بچه با خودش چتر آورده بود و این یعنی ایمان.
بدبختی تنها در باغچه ای که خودت کاشته ای می روید.
وقتی كه زندگی برات خیلی سخت شد، یادت باشه كه دریای آروم، ناخدای قهرمان نمی‌سازه.
همیشه به کسی فکر کن که تو رو دوست دارد، نه کسی که تو دوستش داری
اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید.
موفق كسی است كه با آجرهایی كه بطرفش پرتاب می شود، یك بنای محكم بسازد
انیشتین: اگر انسان ها در طول عمر خویش میزان كاركرد مغزشان یك میلیونیوم معده شان بود اكنون كره زمین تعریف دیگری داشت
تا چیزی از دست ندهی چیز دیگری بدست نخواهی آورد این یک هنجارهمیشگی است
زن مخلوقی است كه عمیق تر میبیند و مرد مخلوقی است كه دورتر را میبیند
زندگی تاس خوب آوردن نیست، تاس بد را خوب بازی کردنه
 

mammad_1313

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]اگر روزي دشمن پيداكردي،بدان دررسيدن به هدف موفق بودي!
[/FONT]




[FONT=&quot]اگرروزي تهديدت كردند،بدان دربرابرت ناتوانند.[/FONT]



[FONT=&quot] اگرروزي خيانت ديدي،بدان قيمتت بالاست![/FONT]



[FONT=&quot] اگرروزي تركت كردند،[/FONT]
[FONT=&quot]بدان باتوبودن لياقت مي خواهد[/FONT]
 

hamed-Gibson

عضو جدید
کاربر ممتاز
* این همه خود را تحقیر نکنید، خداوند پس از ساختن شما به خود تبریک گفت.
* وقتی احساس غربت می کنید یادتان باشد که خدا همین نزدیکی است.
* یادمان باشد که خدا هیچ وقت ما را از یاد نبرده است.
* کسی که با خدا حرف نمی زند، صحبت کردن نمی داند.
* آنکه خدا را باور نکرده است، خود را انکار کرده است.
* کسی که با خدا قهر است، هرگز با خودش آشنی نمی کند.
* خدا بی گناه است در پروندۀ نگاه تان تجدید نظر کنید.
* ما خلیفۀ خداییم، مثل خدا باشیم، قابل دسترس در همه جا و همه گاه.
* آنکه خدا را از زندگیش سانسور کند همیشه دچار خود سانسوری خواهد بود.
* خدا از آن کس که روزهایش بیهوده می گذرد، نمی گذرد.
* بیهوده گفته اند تنها «صداست» که می ماند، تنها «خداست» که می ماند.
* روزی که خدا همه چیز را قسمت کرد، خود را به خوبان بخشید.
* برای اثبات کوری کافیست که انسان چشم های نگران خدا را نبیند.
* شکسته های دلت را به بازار خدا ببر، خدا، خود بهای شکسته دلان است.
* به چشم های خود دروغ نگوییم، خدا دیدنی است.
* چشم هایی که خدا را نبینند، دو گودال مخوفند که بر صورت انسان دهن باز کرده اند.
* امروز از دیروز به مرگ نزدیک تریم به خدا چطور؟
*اگر از خدا بپرسید کیستی؟ در جواب «ما» را معرفی خواهد کرد! ما بهترین معرف خداییم، آیا اگر از ما بپرسند کیستی؟ خدا را معرفی خواهیم کرد؟
* وقتی خدا هست هیچ دلیلی برای ناامیدی نیست.
* آسمان، چشم آبی خداست، نگران همیشۀ من و تو.
* خداوند سند آسمان را به نام کسانی که در زمین خانه ندارند امضا کرده است.
 

yalda_2010

عضو جدید
خدای به من زیستنى عطا کن که در لحظه مرگ، بر بى ثمرى لحظه اى که براى زیستن گذشته است، حسرت نخورم، و مردنى عطا کن که بر بیهودگیش، سوگوار نباشم. بگذار تا آنرا من خود انتخاب کنم اما آنچنان که تو دوست میدارى
 

yalda_2010

عضو جدید
همچون قطره ای بر نیلوفر

شبنمی افتاده به چنگ شب حیات

آرام و بی نشان

در آرزوی سرزدن آفتاب مرگ

نشسته ام و چشم های خاموشم را

به لب های کبود مشرق دوخته ام …

پرستوهای بی بهار من !

قاصدک های آواره در باد،بازگردید
 

mouli

عضو جدید
هربار که کودکانه دست کسی را گرفتم گم شدم .آنقدر که در من هراس گرفتن دستی هست ، ترس از گم شدنم نیست
 

mouli

عضو جدید
هر بار که کودکانه عشقم راد با زبان بی زبانی به تو فهماندم تو از ته دل قهقه ای زدی گفتی برو ......حالا که شدم عاقل تو محتاج من تا کی .....
 

mouli

عضو جدید
آن هنگام که از دست دادن عادت مي شود، به دست آوردن هم ديگر آرزو نيست ...
 

mouli

عضو جدید
انسان هيچ وقت بيش تر از آن موقع خود را گول نميزند كه خيال ميكند ديگران را فريب داده است ...................
لاروشفوكولد
 

mouli

عضو جدید
شادی امروزم را به خاطر نادانی دیروزم از دست دادم, خداوندا نادانی امروزم را بگیر تا شادی فردایم را از دست ندهم...
 

mouli

عضو جدید
عفت در زن مانند شجاعت است در مرد ، من از مرد ترسو همچنان متنفرم که از زن نانجیب ............... ناپلئون بناپارت
 

mouli

عضو جدید
من دلم مي خواهد خانه اي داشته باشم پر دوست کنج هر ديوارش دوستهايم بنشينند آرام گل بگو گل بشنو هر کسي مي خواهد وارد خانه ي پر عشق و صفايم گردد يک سبد بوي گل سرخ به من هديه کند شرط وارد گشتن ، شست و شوي دلهاست شرط آن ، داشتن يک دل بي رنگ و رياست بر درش برگ گلي مي کوبم روي آن با قلم سبز بهارمي نويسم : اي يار خانه ي ما اينجاست تا که سهراب نپرسد ديگر خانه ي دوست كجاست؟
 

Similar threads

بالا