اینو یه بار من امتحان کردم بعدش کلی دلم واسه دوستم سوخت عین موش آبکشیده شده بوديكبار يك كيسه پر از آب كرديم ، بهد از يقه عقب بچه ها ريختيم توي لباسش
از گردن تا شصت پا خيس شد
اینو یه بار من امتحان کردم بعدش کلی دلم واسه دوستم سوخت عین موش آبکشیده شده بوديكبار يك كيسه پر از آب كرديم ، بهد از يقه عقب بچه ها ريختيم توي لباسش
از گردن تا شصت پا خيس شد
اون که 100% ولی گاو میاوردن شیره تازه بخوریم که بوی گاو میده خودشم کنارمون باشه.اووووووووووووووو چه با احساس گفتم.هههههههآخی گاو میاوردن باهاتون ریاضی کار کنه؟:ی
اون حسابش از شماها قوی تر بوده:ی
اینو رو ناظمون امتحان کردم کلاسمون از اون شیشه ایا بود قیافه ی ناظممون از پشت شیشه دیدنی بود هی داد میزد فلانی بیا درو واکن منم بادست اشاره می کردم که شرمنده در خرابههه هه هه ولی من جای همتون شیطنت کردم
معلم شیمی مون خیلی با من لج بود،یه بار زنگ تفریح با چاقو پیچ درو باز کردم و یه چیزایی از تو قفل برداشتم،یه میله م جزوش بود و رفتم در کمال خونسردی نشستم سر جام ،بچه ها اومدن و یکی م درو بست،معلممون پشت در موند و مام تو کلاس حال کردیم!!!
هه هه هه ولی من جای همتون شیطنت کردم
معلم شیمی مون خیلی با من لج بود،یه بار زنگ تفریح با چاقو پیچ درو باز کردم و یه چیزایی از تو قفل برداشتم،یه میله م جزوش بود و رفتم در کمال خونسردی نشستم سر جام ،بچه ها اومدن و یکی م درو بست،معلممون پشت در موند و مام تو کلاس حال کردیم!!!
ما احتمالا هم کلاسی نبودیم؟؟!اخه ماهم سر معلم شیمیمون همین بلا رو اوردیم!!!البته چون منو خیلی دوس داشت حرفمم قبول داشت وقتی گفتم تقصیر ما نبوده بدبخت باور کرد!هه هه هه ولی من جای همتون شیطنت کردم
معلم شیمی مون خیلی با من لج بود،یه بار زنگ تفریح با چاقو پیچ درو باز کردم و یه چیزایی از تو قفل برداشتم،یه میله م جزوش بود و رفتم در کمال خونسردی نشستم سر جام ،بچه ها اومدن و یکی م درو بست،معلممون پشت در موند و مام تو کلاس حال کردیم!!!
اینو یه بار من امتحان کردم بعدش کلی دلم واسه دوستم سوخت عین موش آبکشیده شده بود
جالب اینجاس ک هیچکیم نمیفهمید از خرابیا از کجا اب میخوره؟؟اینو رو ناظمون امتحان کردم کلاسمون از اون شیشه ایا بود قیافه ی ناظممون از پشت شیشه دیدنی بود هی داد میزد فلانی بیا درو واکن منم بادست اشاره می کردم که شرمنده در خرابه
نمی دونم ولی من این عملیاتو چریکی و انتحاری(ینی تک نفره)انجام دادم!!!!!!ما احتمالا هم کلاسی نبودیم؟؟!اخه ماهم سر معلم شیمیمون همین بلا رو اوردیم!!!البته چون منو خیلی دوس داشت حرفمم قبول داشت وقتی گفتم تقصیر ما نبوده بدبخت باور کرد!
جالب اینجاس ک هیچکیم نمیفهمید از خرابیا از کجا اب میخوره؟؟
یه بارم تو نماز خونه ک یه اخونده رو اورده بودن برامون حرف بزنه حوصله ام سر رفت با 5 تا از دوستام جورابامونو عوض کردیم و پاهامونم دراز کردیم و تاب دادیم،چشای حاج اقاهه با پاهای ما تاب میخورد!!!!اما چون گفته بودن چادر سرتون کنید نفهمیدن کیا بودن!!!!
از این باحال ترم بود ولی یادم نمیاد
از همه باحال تر بود
این خیلی جالب بوديكبار يك آخونده اومده بود واسمون سخنراني
بعد يكي از بچه ها از آرخ نماز خونه داد زد ، حاجي سرت درد ميكنه ؟؟؟ حتما خيلي دردش زياده كه انقدر با پارچه محكم بستيش
يكبار از سپاه اومده بودن مدرسه ، صبحگاه
يكم ورزش كرديم بعد ، جناب سرهنگ گفت ، كي خسته است ؟؟؟ همه گفتيم دشمن
بعد پشت سرش پرسيد كي بسيجيه ؟؟؟ گفتيم دشمن
بعد خودش هم كلي خنديد
نه!!من انجام دادم ولی بقیه بچه هاهم پشتم بودن!!!نمی دونم ولی من این عملیاتو چریکی و انتحاری(ینی تک نفره)انجام دادم!!!!!!
یا پیغمبر شما که اینجوری بودین چطور میخواین مملکتو بچرخونین؟؟؟؟
یادم هست سال سوم دبیرستان قبل از عید میخواستیم کودتا کنیم و از مدرسه فرار کنیم 25نفری که بودیم قرار گذاشتیم دم در مدرسه باشیم کسی داخل نره...خلاصه از ساعت 8 رفتیم بعد متوجه شدیم که چندتا از بچه های عزیز و محترم رفتن داخل کلاس
3 از وستام رفتن و اونا رو با چک و لگد اوردن بیرون میخواستیم همه از در مدرسه خارج بشیم ناظم مدرسه دیدمون
چشمتون روز بد نبینه گذاشت دنبالمون که بگیرتمون...شما فکر کنید 25نفر ادم اونم با لباس فرم دارن فرار میکنن بعد یه نفر با کت و شلوار گذاشته بود دنبالمونو توی خیابون ارم شیراز!!!!
اکثر بچه ها بین فرار هر کدوم تو یه کوچه استتار کردن تا 5نفر موندیم یهو دیدم یه ماشین گشت پلیس پیچید جلومون تا اومدیم به خودمون بجنبیم 4تامونو گرفتن ..فکر میکردن که ما دزدیم و جیب ناظم زدیم که اونم افتاده دنبالمون
خلاصه تا اومدیم ثابت کنیم کی به کی هست 2ساعت گذشت
آثار و عواقب کار :
1.رفتن اجباری به مدرسه تا 28 اسفند
2.اخراج از مدرسه که الکی بود
3.زنگ زدن به خانه و خانواده و بردن آبروی نداشتمون پیش اولیای محترم
4.خوردن 5عدد تو گوشی و 3عدد لگد از نیروی محترم انتظامی
5.خوردن 2 عدد توگوشی چپ و راست توسط ناظم مدرسه ....مدیر مدرسه و معلم پرورشی به دلیل بردن آبروی مدرسه
6.این دیگه خیلی ستم بود شستن ظروف خانه به مدت 1ماه اونم در ایام عید نوروز
در آخر الان کلی خندیدم که یاداوری شد دم استارتر گرم
واااااااااااااااااااااااااا!!!!همش از درختای توی حیاط مدرسه بالا میرفتم !
چند بار ناظم باهام دعوا کرد ولی من گوش نمیکردم و هر وقت که چشمشو دور میدیدم باز از درختا بالا میرفتم .
چه اروووووووووووووووم .بخیه دوس داشتی؟الان سر داری؟یا همش وصله و پینه شدهمن کلا" بچه ارومی بودم نمیدونم جی شد که کلاس دوم فرق سرم شکست و 11 بخیه خورد و سال چهارم پشت سرم 6 تا بخیه و سال سوم نظری هم بغل سرم 8 تا بخیه خورد . احتمالا" چشم خوردم . و در ادامه نیز به جای 24 ماه سربازی به خوب خدمت کردنم تشویقی 30 ماه خدمت کردم .
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
لطفا این داستان را بخوانید ... مدیر مدرسه | گفتگوی آزاد | 4 | ||
S | اطلاعات در مورد مدرسه | گفتگوی آزاد | 3 | |
M | هنرمندان از روزهای مدرسه می گویند | گفتگوی آزاد | 5 | |
یادتو میاد شما هم (معنی اصطلاحات پرکاربرد در مدرسه) | گفتگوی آزاد | 0 | ||
من به مدرسه ميرفتم تا در س بخوانم | گفتگوی آزاد | 4 |