تفاوت عشق و هوس{ در ارتباط دختر و پسر یا در ازدواج}

mortazavi

عضو جدید
– عشق معطوف به غیر از خود است. در حالیکه محور هوس خود فرد و لذت اوست. جملات زیر را مقایسه کنید:
- ( من) دوستت دارم
- ( من) برات می میرم
- (برای من) هیچکس مثل تو نمیشه
- ( من ) همیشه به فکر توام
-( من) را فراموش نکن
- ( من ) از تو رنجیدم
در حالیکه در عشق، توجه به حالتها و لذتهای خود نیست. و خواست و شرایط معشوق جایگزین خودخواهی فرد می شود.
جمله معشوق است و عاشق پرده ای
زنده معشوق است و عاشق مرده ای
2 – هوس پاسخ به یک نیاز جسمانی و روانی است، مثل نیاز به آب، نیاز به اکسیژن ، نیاز به غذا. ولی عشق فراتر از یک چنین نیازی هست. عشق فراهم آورنده رشد و خودشکوفایی فرد است. لذا فردعاشق خود را خوار نمی کند، کوچک نمی کند. عشق عزت و احترام دارد و این احترام از روی بی نیازی و بزرگی عشق حاصل می شود. شاید در فیلم ها دیده و شنیده باشید که فردی می گوید« من عشق را گدایی نمی کنم».
هر چه جز عشقست، شد ماکولِ[1] عشق
دو جهان یک دانه پیش نَولِ[2] عشق
دانه یی مر مرغ را هرگز خورَد؟
کاهدان مر اسب را هرگز چَرَد[3]؟
3 – عشق محدود کننده و زندانی کننده معشوق نیست. عشق آزاد کننده است. اگر فردی را مجبور کنیم که همه علائق ، سلیقه ها و تفکراتش را فقط متوجه ما کند و فقط به ما بیندیشد، او را محدود به خودمان کرده ایم، نه اینکه عاشق خودکرده باشیم. در واقع این عشق نیست، این یک هوس است و ما را وابسته به شخص دیگری نموده است.
آنکه او بسته غم و خنده بود
او بدین دو عاریت زنده بود
باغ سبز عشق، کو بی منتهاست
جز غم و شادی درو بس میوه هاست
عاشقی زین هر دو حالت، برترست
بی بهار و بی خزان ، سبز و ترست
در نگنجد عشق در گفت و شنید
عشق، دریایی ست قعرش ناپدید.

4 – عشق با بدبینی و سوء ظن همراه نیست. عشق یک اعتماد است. یک اطمینان است و پس از شناخت رفتار، گفتار و احساسات معشوق، و به جهت یک آگاهی عمیق به وجود می آید. لذا ابتدا اعتماد به وجود می آید و بعد عشق منعقد می شود.
بعضی ها می پرسند «باید اول عاشق شد بعد ازدواج کرد یا اول ازدواج کرد بعد عاشق شد؟!»
در جواب باید گفت: اگر بعد از ازدواج بخواهی عاشق بشوی که کار از کار گذشته است و آن فرد هر خصوصیت یا رفتار و یا افکار و احساسی که داشته باشد، باید تحمل کنید، نام این عشق نیست.
از طرف دیگر بدون بررسی ، شناخت ، تحقیق و ارتباط رسمی چگونه می توان عاشق فردی شد تا در پی آن ازدواج کرد؟ ( یعنی روش عاشق شدن قبل از ازدواج چگونه است)
خلاصه اینکه، طی یک فرایند رسمی که خانواده ها در جریان هستند، و ارتباطات شما آشکار و شفاف هست. با مشورت و بررسی شما و خانواده هایتان از فرد مقابل آگاهی به دست می آورید، تناسب رفتارها، نقاط ضعف ، احساسات و افکار یکدیگر را می سنجید و سایر معیارهای مطلوب را دقیقا ارزیابی می کنید. بدیهی است که اگر این موارد مثبت باشد خواه ناخواه شما عاشق فرد می شوید( نه هوس پیدا کنید).
اما هوس اینست که معمولا به صرف مجاورت ایجاد می شود. همکلاسی، هم محله ای، همکار، فامیل و ...، می بینید، خنده ها و عشوه هایش را حس می کنید، شیطنتها ، بازیگوشی ها، و کلاس گذاشتن هایش را نظاره می کنید، به دلتون می افتد که عاشقش هستید و با خیالات مستمر از او غولی می سازید که فقط بعد از ازدواج شکسته می شود و واقعیت آن روشن می شود. معمولا چنین دو نفری به جای شناخت یکدیگر، انرژی خود را صرف احساسات یکدیگر می کنند، دل میدهند و قلوه می گیرند، هر روز به تعداد زیادی برای یکدیگر می میرند، یا حداقل غش می کنند و تعارفات کلاس بالا نصیب هم می کنند، از وجود یکدیگر ممنون می شوند، از هم زیاد تشکر می کنند، با مطالعاتی که در مورد مخ زنی دختر یا پسر در اینترنت یا ....آموخته اند سعی می کنند طرف مقابل را شیفته خود سازند ( به هر قیمتی)به هم زیاد کادو می دهند، متون ادبی جالب ، آهنگهای احساس نواز، و مبالغه های غیر عقلانی به یکدیگر پیشکش می کنند، کم کم نقش پدر، مادر، دوستان، همکاران و ... را حذف کرده و همه را یک جا به محبوب خود پیشکش می کنند، و وقت خود را یا با او پر می کنند یا با خیالات او سر می کنند و در خیالات خود او را تک ستاره ای می دانند که آسمان قلب آنها را نورانی می کند، بدون او زندگی معنی و مفهوم و شور خود را از دست می دهد. او یک انسان نیست، یک فرشته است، او هیچ عیبی ندارد، و فقط و فقط مهر و عشق و صفا و نقاط مثبت است. تصور از دست دادن او ، کابوسی وحشتناک هست. مفعول شعرهای تمام ترانه های شاد و غمناک به نوعی به محبوب آنها بر می گردد، واینگونه این احساسات غیر قابل کنترل می شود ، در حالیکه عشق همانطور که گفته شد، فرایند مشخصی از آگاهی می باشد. منظور این نیست که از احساس تهی باشد، نه ، اما احساس یکی از پارامتر های مهم در کنار پارامترهای آگاهی هست که نمی تواند جای خالی دیگر خصیصه ها را پر کند.
احساس انفجار آمیز در رابطه ها منجر به تحریف واقعیت ها شده و آنقدر آب را گل آلود می کند که خود فرد به هیچ وجه قادر به شناخت صحیح طرف مقابل خود نیست. و پس از فروکش کردن احساست، پس از ازدواج ، تفاوت میان خیالات خود و واقعیت ها را درک می کنند.

5 – عاشق، خود را ملزم می داند که حریم عشق و معشوق را رعایت کند و هنجارها را به نفع لذت خود نمی شکند. عاشق در پی کام گرفتن از معشوق، پیش از آنکه این حریم کامل و رسمی شود، نیست. باید کانون خانواده شکل گیرد و انعقاد پیمان زناشویی انجام پذیرد و طرفین مسئولیت زندگی و تعهد کامل را نسبت به هم بپذیرند. هر گونه خلوت، لمس و ارتباطی که جنبه لذت جویی داشته باشد (قبل از تعهد کامل زناشویی و در چارچوب قانون)، صرفا آسیب پذیری عشق را به همراه دارد و این آزمایش کردن عشق نیست، بلکه سیراب کردن هوس و عطش شهوانی است.
عشق هایی کز پیِ رنگی بُوَد
عشق نَبوَد ، عاقبت ننگی بود

6 – چنین مواردی از نشانه های هوس هستند: زودرنجی، قهر و آشتی ، دل خوری، نگرانی، تردید ، عجله در به نتیجه رسیدن، امروز و فردا کردن، زبان بازی کردن، با چند نفر ارتباط صمیمی وعمیق عاطفی گرفتن، رویاپردازی در مورد فرد، چشم پوشی از نقاط ضعف آن شخص و ... ، همه از نشانه های هوس است، در حالیکه عشق ، قامتی رعناتر، بزرگتر ، قوی تر و منحصر به فرد دارد و از همه مهمتر آرامش بخش است و نگرانی از درست رفتن، ندارد. عشق هایی که نگرانی آفرین، اضطراب آور و دمدمی مزاج و به ظواهر فرد بستگی دارد، همان هوسها هستند که « محور من» در آنها قوی است . یعنی فرد همه چیز را برای خودش می خواهد ، نه معشوق
هر که را جامه ز عشقی چاک شد
او ز حرص و جمله عیبی پاک شد
شاد باش ای عشقِ خوش سودای ما
ای طبیبِ جمله علت هایِ ما
ای دوایِ نخوت و ناموسِ ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
جسمِ خاک از عشق ، بر افلاک شد
کوه، در رقص آمد و چالاک شد

7 – عشق پیش نیاز لازم دارد.
یعنی فرد باید رشد کند و از مراحلی بگذرد تا نوبت به عاشق شدن برسد. کسی که هنور با والدینش درگیر است، سازگاری با همکاران ندارد، رابطه صمیمانه ای با دوستانش ندارد. افسرده و مضطراب است، تصمیم های مهمی در زندگی نگرفته یا به اجرا در نیاورده است، از این شاخه به آن شاخه می پرد، هدف زندگی خود را شفاف ترسیم نکرده است. و حتی در انتخاب هنجارها به انتخاب ثابتی برای وضع ظاهری ، پوشش و نحوه رفتارش نرسیده است و مردد بوده و روز به روز شکل به شکل می شود و هویت خود را نیافته است، مانند کودک پیش دبستانی است که برای اردو به دانشگاه رفته باشد، او هرگز نمی تواند در نقش دانشجو باشد. حتی اگر بر روی صندلی های دانشگاه بنشیند. لذا عشق پس از بلوغ عاطفی ، بلوغ اجتماعی، بلوغ فکری، بلوغ روانی و ...، پیدا می شود، در غیر این صورت فقط هوس خامی بیش نیست.

8 – عشق باید یک وحدت و یکپارچگی بین شما ، افراد و همه هستی ایجاد کند. اگر رابطه دختر و پسری، با پنهان کاری، تعارض ، درگیری با دیگران، احساس گناه، اضطراب، تردید، و قطع روابط اجتماعی با دیگران، مشکل در شغل ، تحصیل ، روابط خانوادگی و ...، همراه هست باید مطمئن شد که هوس، خود را به جای عشق به آنها معرفی کرده است. و چنین شروعی برای رابطه، پایان هایی به مراتب دردناکتر و فجیع تر به همراه دارد.
در نگنجد عشق در گفت و شنید
عشق، دریایی ست قعرش ناپدید


:heart:
 

مرد تنهای شب

عضو جدید
عشق باید یک وحدت و یکپارچگی بین شما ، افراد و همه هستی ایجاد کند. اگر رابطه دختر و پسری، با پنهان کاری، تعارض ، درگیری با دیگران، احساس گناه، اضطراب، تردید، و قطع روابط اجتماعی با دیگران، مشکل در شغل ، تحصیل ، روابط خانوادگی و ...، همراه هست باید مطمئن شد که هوس، خود را به جای عشق به آنها معرفی کرده
 

مهندسی گاز

عضو جدید
تشخیص تفاوت میان عشق و شهوت

تشخیص تفاوت میان عشق و شهوت

شاید این سوال واسه خیلی از شما ها پیش اوده باشه که آیا من واقعا عاشق اون شدم یا اون فقط یک هوسه که من واسه شهوتم اون رو میخوام , میتونم تا آخر عمر عاشقش بمونم یا نه صرفا از روی شهوت و هوش افراطی اون رو دوست دارم . مقاله ای واستون آماده کردم که مطمئنا به جواب سوال هاتون میرسید.



عشق و شهوت به عنوان دو مقوله نسبتاً مشابه به شمار می روند. شهوت صرفاً یک امر طبیعی و ذاتی به شمار می رود که برای جذب جنس مخالف به یکدیگر در وجود انسان ها قرار داده شده است. می توان گفت که بدون وجود شهوت انتظار نمی رود که هیچ گونه عشق و یا محبتی میان زن و مرد شکوفا گردد.
شکی نیست که این حس در تمام افراد وجود دارد و تنها راهی است که می تواند به جدایی میان جنس مونث و مذکر پل بزند.
از سوی دیگر یکی از فاکتورهایی که وجود آدمی را شریف و اصیل می سازد، عشق است. عشق یکی از عالی ترین صفات انسانی که به واسطه آن افراد سعی می کنند "بهتر" باشند. انسان ها شاید تنها به دلیل شهوترانی و زیاده خواهی با یکدیگر درگیری ایجاد می کنند؛ اما برای تشکیل خانواده و زندگی مشترک تنها یک دلیل وجود دارد و آن هم چیزی نیست جز عشق.
عاشق شهوترانی بودن
برای مردان، شهوت یک تجربه کاملاً ذهنی است. سیلی از تستسترون در رگ های آنها جاری می شود و دیگر چیزی را نمی بینند. همانند عشق، شهوت نیز آنها را کور می کند. به همین دلیل است که معمولاً در روابط - به ویژه اگر در ابتدای راه قرار گرفته باشید - گفتن این مطلب که طرف عاشق شماست و یا اینکه احساساتش تنها از روی شهوت هستند، اندکی دشوار می نماید. آقایون خیلی سخت می توانند تشخیص دهند که آیا واقعاً عاشق طرف مقابل هستند و یا او را صرفاً به مانند خیالی آتشینی می بینند که هر موقع از جلوی آنها رد می شود، جوشش کوره درونشان شدید تر میشود.
دلیل امر فوق الذکر این است که آقایون این توانایی را دارند که خیلی پیش از اینکه با یک خانم ارتباط عاطفی برقرار کنند، به سادگی می توانند با او وارد رابطه جنسی شوند. هورمون هایی که در بدن آنها ترشح می شود باعث می شود که تصور کنند عاشق شده اند.
به هر حال مشکل اساسی اینجاست که هم عشق و هم شهوت هر دو می توانند آقایون را خلع سلاح کرده و آنها را به شدت آسیب پذیر نمایند. بدین ترتیب آنها به راحتی اراده و قدرت خود را از دست می دهند و تنها برای تجربه ***، خود را مسخ جنس مخالف می کنند.
همچنین باید اضافه کرد که شهوت سبب می شود تا آقایون تنها از روی احساساتی که در آلت تناسلی آنها ایجاد می شود، تصمیم گیری نمایند و عقل و منطق را به دست باد بسپارند. زمانیکه حس شهوت بر یک مرد غلبه کند، اصلاً اهمیت نمی دهد که آیا او و شریکش مشترکاتی دارند یا خیر؛ او اهمیتی نمی دهد که طرف مقابل اهل کجاست و به کجا می رود؛ تمام حواسش را بر روی پیدا کردن راهی برای رسیدن به دست نیافته های خانم متمرکز می کند. اگر شریک او نیز تنها از روی شهوت با او ارتباط برقرار کرده باشد، از این فرصت سوء استفاده خواهد کرد. اما اگر هر دوی آنها عاشق یکدیگر باشند، این رابطه جنسی می تواند منجر به محکم تر شدن رابطه آنها شود.
آیا شهوت است یا چیز دیگری است؟
چگونه می توانید تفاوت میان عشق و شهوت را تشخیص دهید؟ در این قسمت نکاتی را برایتان ذکر کرده ایم که به واسطه آن بتوانید میان این دو مقوله تمیز قائل شوید.
شهوت است اگر:
فقط به ظاهر و اندام او توجه داشته باشید
حتی قبل از اینکه اسم او را پرسیده باشید، در حال خیال بافی هستید که او بدون لباس چگونه است. یااینکه اگر با او رابطه جنسی برقرار کنید چه احساسی به شما دست خواهد داد.
اهمیت نمی دهید که او چه می گوید
همیشه در حال بهانه آوردن هستید تا به نحوی قرارهای ملاقات خود را با کنسل کنید، مگر اینکه این قرار منجر به قراری رابطه جنسی شود. اگر از شما بخواهد تا کاری برایش انجام دهید، بهانه می آورید و می گویید بیش از اندازه سرتان شلوغ است. اما اگر در کنار شما باشد و با او *** نداشته باشید این امر ناراحتتان می کند و در ذهن خود، خودتان را در حال برقراری رابطه جنسی با خانم های دیگری تجسم می کنید.
فقط می خواهید برای *** او را ببینید
برایتان اهمیتی ندارد که به هیچ وجه با او تماس تلفنی نداشته باشید. از این گذشته اصلاً برایتان مهم نیست که جواب زنگ تلفن او را فوراً بدهید و حتی اگر برای چندین روز هم با او صحبت نکنید، مشکلی نخواهید داشت و ترجیح می دهید هر موقع که دو مرتبه از نظر جنسی تحریک شدید او را ملاقات کنید.
برای شهوترانی با او تماس می گیرید
پس از اینکه همراه دوستانتان تعطیلات خوبی را پشت سر گذاشتید، یکمرتبه یاد او می کنید و با او تماس می گیرید تا در کنار هم نوشیدنی میل کنید.
بعد از *** او را ترک می کنید
پس از این اینکه کارتان تمام شد، به دنبال ساده ترین راهی می گردید که بتوانید محل را تر ک کنید. هیچ نوازشی وجود ندارد، صبح زود برایش صبحانه تهیه نمی کنید، فقط خیلی راحت می گویید: "من باید بروم"
این عشق است، عزیزم
عشق است اگر :
کششی بین شما وجود داشته باشد
برای مدتهای طولانی با هم صحبت می کنید و هر ساعت مانند یک دقیقه برایتان میگذرد. گاهی اوقات آنقدر غرق در حرف زدن می شوید که متوجه گذشت زمان نمیشوید.
احساس می کنید او زیباست
حتی اگر او را بدون هیچ گونه آرایش، در حالیکه موهایش را پشت سرش بسته و مشغول تمیز کردن دست شویی است، ببینید باز هم تصور می کنید که در نظرتان زیباست.
دوست دارید وقت بیشتری را با او صرف کنید
تنها چیزی که می خواهید این است که با او باشید، چه *** داشته باشید چه نداشته باشید. حتی اگر به شما بگوید که برای برقراری رابطه جنسی نیاز به سپری شدن مدت زمان بیشتری است، باز هم اهمیتی نمی دهید و قبول می کنید.
آینده خود را با او تجسم می کنید
حس غریبی در شما ایجاد می شود و فکر می کنید که بدون وجود او قادر به ادامه زندگی نخواهید بود. به خانواده و دوستان خود اطلاع می دهید که قصد ازدواج با او را دارید و خودتان نیز به تشکیل خانواده با او فکر می کنید.
او را به خانواده خود معرفی می کنید
این موضوع که خانواده تان او رابپذیرد، برایتان اهمیت پیدا می کند و ترجیح می دهید که با تمام اطرافیانتان ارتباط مناسبی برقرار کند.
او را در تمام برنامه های خود شریک می دانید
چه با دوستان مذکر خود بیرون بروید و چه حیوان خانگی خود را برای قدم زدن به پارک ببرید، در همه حال دوست دارید که او در کنارتان باشد. حتی اگر او آنجا هم نباشد، باز یادش از ذهنتان بیرون نمی رود و به دنبال فرصتی می گردید تا یک تلفن کوتاه به او بزنید و بگویید: "دلم برایت تنگ شده". البته حتماً لازم نیست که دوستانتان متوجه شوند شما یک چنین کاری انجام داده اید.
رمانتیک تر می شوید
یک مرتبه می بینید که به گوش دادن به موسیقی های عاشقانه و آرام تمایل بیشتری پیدا کرده اید. برای او گل و یادداشت های عاشقانه می فرستید و ترتیب صرف غذاهای رمانتیک در نور شمع را می دهید.
همیشه طرف او را می گیرید
هر زمان که کسی در مورد او انتقاد می کند، شما سریعاً اقدام به دفاع از او می کنید. در مجامع عمومی همیشه خود را موافق با نظریات او نشان می دهید، حتی اگر در پشت درهای بسته با او مخالف باشید.
او باعث می شود انسان بهتری باشید
او شما را به چالش وا میدارد و تشویقتان می کند. با دیدن او شاد می شوید و حاضرید برای خوشحال کردنش هر کاری که از دستتان بر می آید را انجام دهید.
دوست داشتن شهوت
شهوت برای مدت کوتاهی شما را سرگرم می کند. اما عشق مربوط به مدت زمان بسیار طولانی می شود. هر چند گاهی امکان دارد که این دو مقوله در جای یکدیگر قرار بگیرند، اما باید با توجه کامل، تفاوت میان آنها را تشخیص دهید. باید ببینید که خودتان از زندگی چه می خواهید، همه چیز به شما بستگی دارد .
 

Matrix

عضو جدید
به نظر من نمیشه زیاد روی این حساب باز کرد .

احتمال درست بودنش زیاده .. ولی همیشه درست نیست!

مرسی .
 

ملیسا

عضو جدید
کاربر ممتاز
من هم یک چیزی بگم البته شاید ربطی به مطالب شما نداشته باشه ولی شما به بزرگی خودتون ببخشید
من یک جایی خوندم تفاوت بین عشق و دوست داشتن
میگفتن که عشق از روی هوس است و گذار و ان چیزی که ما با عشق اشتباه می گیریم همان دوست داشتن صادقانه است که پایدار است . :redface:
 

حمید...HaMiD

عضو جدید
کاربر ممتاز
عقل هر کسی حقیقت رو بهش میگه ولی متاسفانه خیلی از ماها به خاطر منافع شخصی واقعیت رو تغییر میدیم.
 

اردوان

عضو جدید
هوس و عشق هر دو یک احساس هستند و همون جوری که میان ، میرن . هوس تند و سریع اما عشق دیر میاد و دیر هم میره . برای عشق باید بهای سنگین تری رو هم بپردازید .
 

somayeh_2

عضو جدید
توی یکی از این مقاله ها به عاشق شدن بعد از ازدواج اشاره کرده ,به نظر من با این روش ازدواج سنتی هم همون عشق بعد از ازدواج پیش می یاد ,چونکه دو طرف دارن خودشون رو ملزم می کنن که خودشون رو برای عشق بعد از ازذواج آماده کنن ,کافیه که در این موارد دختر جواب نه بده در اون صورت پسره دو سوته رفته سراغ یک خانواده دیگر پس نتیجه می گیریم عشقی از اول در کار نبوده یه اجبار بوده ..........
 

brilliant

عضو جدید
من فکر می کنم که هوس زیر مجموعه ی عشقه . ممکنه یه نفر صرفا بر اساس هوس ادتباطی رو شروع کنه کهاز نظر اخلاقی این اصلا درست نیست ولی معمولا وقتی هم که شما واقعا عاشق کسی می شین نسبت بهش احساساتی بر مبنای هوس پیدا خواهید کرد که این موضوع جزئ روند طبیعته...
 

حمید...HaMiD

عضو جدید
کاربر ممتاز
توی یکی از این مقاله ها به عاشق شدن بعد از ازدواج اشاره کرده ,به نظر من با این روش ازدواج سنتی هم همون عشق بعد از ازدواج پیش می یاد ,چونکه دو طرف دارن خودشون رو ملزم می کنن که خودشون رو برای عشق بعد از ازذواج آماده کنن ,کافیه که در این موارد دختر جواب نه بده در اون صورت پسره دو سوته رفته سراغ یک خانواده دیگر پس نتیجه می گیریم عشقی از اول در کار نبوده یه اجبار بوده ..........
من این موضوع رو مطرح کردم چون در خارج از ایران و در کشورهایی که بودم این واقعیت رو از نزدیک لمس کردم. حالا شاید دوستان دیگر هم نظری همانند من رو داده باشن.
ولی من با ازدواج سنتی به شدت مخالفم و اصلا نمیشه با روش دیگه مقایسه اش کرد.
به نظر من کاملا بی معنی و فاقد عقل گرایی است که کسی را که حتی یه بار توی عمرمان ندیده ایم صرف اینکه فامیل کاندیدش کرده اند به همسری برگزینیم؟ مگر انتخابات شورای شهر است؟
هرگز حتی اگر پروفسور روان شناسی باشی و بتوانی درون افراد را هم بخوانی نخواهی توانست در چند جلسه محدود و آنهم با یک سری سوالات کلیشه ای طرفت رو بشناسی.
همه جای دنیا سالها از دوران جوانیشون با هم دوست صمیمی هستند و همدیگه رو توی تمام حالات زندگی محک زدن و کاملا با روحیات و طرز فکر همدیگه آشنا هستن تازه بعدش به همدیگه پیشنهاد ازدواج میدن.
البته این نظر منه و ممکنه بدرد خیلی ها هم نخوره یا خوششون نیاد.
بهرحال نظر نظره.
 

khanom-mohandes

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من این موضوع رو مطرح کردم چون در خارج از ایران و در کشورهایی که بودم این واقعیت رو از نزدیک لمس کردم. حالا شاید دوستان دیگر هم نظری همانند من رو داده باشن.
ولی من با ازدواج سنتی به شدت مخالفم و اصلا نمیشه با روش دیگه مقایسه اش کرد.
به نظر من کاملا بی معنی و فاقد عقل گرایی است که کسی را که حتی یه بار توی عمرمان ندیده ایم صرف اینکه فامیل کاندیدش کرده اند به همسری برگزینیم؟ مگر انتخابات شورای شهر است؟
هرگز حتی اگر پروفسور روان شناسی باشی و بتوانی درون افراد را هم بخوانی نخواهی توانست در چند جلسه محدود و آنهم با یک سری سوالات کلیشه ای طرفت رو بشناسی.
همه جای دنیا سالها از دوران جوانیشون با هم دوست صمیمی هستند و همدیگه رو توی تمام حالات زندگی محک زدن و کاملا با روحیات و طرز فکر همدیگه آشنا هستن تازه بعدش به همدیگه پیشنهاد ازدواج میدن.
البته این نظر منه و ممکنه بدرد خیلی ها هم نخوره یا خوششون نیاد.
بهرحال نظر نظره.

كاملا موافقم ;)
 

En-mechanic

عضو جدید
کاربر ممتاز
من این موضوع رو مطرح کردم چون در خارج از ایران و در کشورهایی که بودم این واقعیت رو از نزدیک لمس کردم. حالا شاید دوستان دیگر هم نظری همانند من رو داده باشن.
ولی من با ازدواج سنتی به شدت مخالفم و اصلا نمیشه با روش دیگه مقایسه اش کرد.
به نظر من کاملا بی معنی و فاقد عقل گرایی است که کسی را که حتی یه بار توی عمرمان ندیده ایم صرف اینکه فامیل کاندیدش کرده اند به همسری برگزینیم؟ مگر انتخابات شورای شهر است؟
هرگز حتی اگر پروفسور روان شناسی باشی و بتوانی درون افراد را هم بخوانی نخواهی توانست در چند جلسه محدود و آنهم با یک سری سوالات کلیشه ای طرفت رو بشناسی.
همه جای دنیا سالها از دوران جوانیشون با هم دوست صمیمی هستند و همدیگه رو توی تمام حالات زندگی محک زدن و کاملا با روحیات و طرز فکر همدیگه آشنا هستن تازه بعدش به همدیگه پیشنهاد ازدواج میدن.
البته این نظر منه و ممکنه بدرد خیلی ها هم نخوره یا خوششون نیاد.
بهرحال نظر نظره.
با سلام
من با نظر شما کاملا موافقم
وقتی آدمی سنتی ازدواج میکنه تا یه مدت مرتب با خانومش سر مسائل مختلف بحث میکنه و حتی ممکنه این بحثها به جای باریک هم کشیده بشه این همش بخاطر اینه که هیچ شناختی از اخلاقیات هم ندارن.
ولی اگر دو نفر از قبل همدیگرو دوست داشته باشن و این دوست داشتن عاقلانه باشه دیگه این مدل بحثها کمتر پیش میاد یا اگه هم پیش بیاد خیلی مقطعی توی خونه بین دو تا زوج حل میشه و بحث به خانواده ها کشیده نمیشه
من هر دو حالت این ازدواجها رو به چشم خودم دیدم و ازش درس گرفتم
 

حمید...HaMiD

عضو جدید
کاربر ممتاز
با سلام
من با نظر شما کاملا موافقم
وقتی آدمی سنتی ازدواج میکنه تا یه مدت مرتب با خانومش سر مسائل مختلف بحث میکنه و حتی ممکنه این بحثها به جای باریک هم کشیده بشه این همش بخاطر اینه که هیچ شناختی از اخلاقیات هم ندارن.
ولی اگر دو نفر از قبل همدیگرو دوست داشته باشن و این دوست داشتن عاقلانه باشه دیگه این مدل بحثها کمتر پیش میاد یا اگه هم پیش بیاد خیلی مقطعی توی خونه بین دو تا زوج حل میشه و بحث به خانواده ها کشیده نمیشه
من هر دو حالت این ازدواجها رو به چشم خودم دیدم و ازش درس گرفتم
مرسی تجارب خیلی چیزها رو به آدما یاد میده.
 

saeed.moosapoor

عضو جدید
عشق احساسیه که فقط یکبار پیش میاد.و اما عاشق.....به نظر من عاشق به کسی میگن که هرگز به معشوقش نرسه.عشقی که به سرانجام برسه که دیگه عشق نیست قربنتون برم:gol:
 

rooye khat

عضو جدید
تمام اين مسائل رو خودمون به وجود آورديم اگه همه ادما با خودشون رو راست باشن و بدونن كه از دنيا چي ميخوان هي با وا‍‍ژه ها بازي نميكنن عشق و شهوت هر دوشوون يه چيزن هيچوقت يه ادم سالم كسي رو كه دوست نداشته باشه در اغوش نمي گيره (گفتم سالم يادتون باشه ) :mad:پس به جاي اينكه با تغيير وا‍ژه ها خودتونو گول بزنيد كمي فكر كنيد كه از رابطه چي ميخواهيد همينطور كمي به سلامت روحتون فكر كنيد و از تنوع طلبي دوري كنيد ممنون جوون هاي عزيز هميشه سعي كنيد در لحظه لذت ببريد كه هميشه چه زود دير ميشود ;)
 

abu_72

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق است اگر :
کششی بین شما وجود داشته باشد
برای مدتهای طولانی با هم صحبت می کنید و هر ساعت مانند یک دقیقه برایتان میگذرد. گاهی اوقات آنقدر غرق در حرف زدن می شوید که متوجه گذشت زمان نمیشوید.
احساس می کنید او زیباست
حتی اگر او را بدون هیچ گونه آرایش، در حالیکه موهایش را پشت سرش بسته و مشغول تمیز کردن دست شویی است، ببینید باز هم تصور می کنید که در نظرتان زیباست.
دوست دارید وقت بیشتری را با او صرف کنید
تنها چیزی که می خواهید این است که با او باشید، چه *** داشته باشید چه نداشته باشید. حتی اگر به شما بگوید که برای برقراری رابطه جنسی نیاز به سپری شدن مدت زمان بیشتری است، باز هم اهمیتی نمی دهید و قبول می کنید.
آینده خود را با او تجسم می کنید
حس غریبی در شما ایجاد می شود و فکر می کنید که بدون وجود او قادر به ادامه زندگی نخواهید بود. به خانواده و دوستان خود اطلاع می دهید که قصد ازدواج با او را دارید و خودتان نیز به تشکیل خانواده با او فکر می کنید.
او را به خانواده خود معرفی می کنید
این موضوع که خانواده تان او رابپذیرد، برایتان اهمیت پیدا می کند و ترجیح می دهید که با تمام اطرافیانتان ارتباط مناسبی برقرار کند.
او را در تمام برنامه های خود شریک می دانید
چه با دوستان مذکر خود بیرون بروید و چه حیوان خانگی خود را برای قدم زدن به پارک ببرید، در همه حال دوست دارید که او در کنارتان باشد. حتی اگر او آنجا هم نباشد، باز یادش از ذهنتان بیرون نمی رود و به دنبال فرصتی می گردید تا یک تلفن کوتاه به او بزنید و بگویید: "دلم برایت تنگ شده". البته حتماً لازم نیست که دوستانتان متوجه شوند شما یک چنین کاری انجام داده اید.
رمانتیک تر می شوید
یک مرتبه می بینید که به گوش دادن به موسیقی های عاشقانه و آرام تمایل بیشتری پیدا کرده اید. برای او گل و یادداشت های عاشقانه می فرستید و ترتیب صرف غذاهای رمانتیک در نور شمع را می دهید.
همیشه طرف او را می گیرید
هر زمان که کسی در مورد او انتقاد می کند، شما سریعاً اقدام به دفاع از او می کنید. در مجامع عمومی همیشه خود را موافق با نظریات او نشان می دهید، حتی اگر در پشت درهای بسته با او مخالف باشید.
او باعث می شود انسان بهتری باشید
او شما را به چالش وا میدارد و تشویقتان می کند. با دیدن او شاد می شوید و حاضرید برای خوشحال کردنش هر کاری که از دستتان بر می آید را انجام دهید.





من دقيقا همه اينا رو دارم..................تازه يك چيزاي بيشتر از اين

جونم رو واسش ميدم
 

niloufary

کاربر فعال
هوس و عشق هر دو یک احساس هستند و همون جوری که میان ، میرن . هوس تند و سریع اما عشق دیر میاد و دیر هم میره . برای عشق باید بهای سنگین تری رو هم بپردازید .
اره عشق دیر میاد دیرم میره .
ولی نه هیچ وقت نمیره همیشه هست یه جایی از ذهنت
 

aaj6551

عضو جدید
حالا زیاد تو سره شهوت نزنین.......همین شهوت که میان زن و مرد جاذبه ایجاد کرده است...باید اونو به عنوان یه عامل در نظر بگیریم نه یه مانع.....اگر به جا باشه با هدایش میشه به عشق تبدیلش کرد....با من موافقین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

nastaran_n

عضو جدید
به نظر من اصلا تو این دوره زمونه عشقی وجود ندارهعشق ماله تو کتاباست تو قصه هاست یا اگرم عشقی باشه ماله اون دوره هایه قدیمه
 

ghxzy

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
من یکیو خیلی دوسش دارم ولی دختره .شامل همه مواردی هم که ذکر شده میشم...فک کنم عاشقشم...فقط ارزوی سعادت و موفقیت اونو دارم هیچی برای خودم نمیخوام
میشه دیگه....
 

سیّد

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ااااا /// تمام عشقای من هوس بوووووووووووووود :eek: /// چون توش من من می کردم ...
 

سونیا 2

عضو جدید
توی این زمونه ما برای اینکه هوس لحظه ایی ارضاع شه میان دم از عشق میزنن یه عاشقم پیدا شه کسی دیگه باورش نمیکنه چون همه دروغ و تظاهر دیدن
 

J.AVID

عضو جدید
اینکه شخص خودش چی میگه (عشق...) مهم نیست. اگه شخصی که ابراز علاقه می کنه علت غالبش زیبایی چهره هست قطعا هوسه (یعنی مثلا اگه خدای نکرده فردا به هر دلیلی چهره دیگه زیبا نباشه، اون شخص بره دنبال کارش!).
 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا