تفاوتهای موگابه و ماندلا (بخونید)

dara_ando

عضو جدید
دست تقدیر و هنرمندانه ای برای درس آموزی ما و آیندگان وضعیت منحصر به فردی را خلق کرده که بسیار آموزنده و عجیب است. رابرت موگابه و نلسون ماندلا شباهت های زیادی داشته اند و دارند. هر دو مرتبط به یک نسل اند، موگابه 86 ساله و ماندلا 92 ساله، و هردو عمری طولانی داشته اند. هر دو سیاهپوست اند و در دو کشوری که در همسایگی هم در جنوب آفریقا قرار دارند زندگی میکنند. هردو آنان از سطح تحصیلی نسبتاً مشابهی برخوردارند. هردو طهم تلخ بذترین نوع رژیم ها، که آپارتاید و تبعیض نژادی باشد را با تمام وجود چشیده اند و ظالمانه بودن ابن نوع حکومت را تا مغز استخوان خود تجربه کرده اند، هردو آنان بخشی از بهترین دوران جوانی و میانسالی خود را در زندان سپری کردند و هردو آنان برای دفاع از حقوق مردمشان با تمام توان خود مبارزه کرده اند. گرچه ماندلا زمان بیشتری را زندان بود، اما موگابه هم در بیرون از زندان مبارزه مسلحانه میکرد که خطرات و سختی اش کمتر از زندان نبود. هردو آنان زنده ماندند و پیروزی مردشان را شاهد بودند، و هردو آنان حضور در بالاترین پلکان قدرت را تجربه کردند. امّا در حالی که امروز ماندلا به نماد معتبرترین و بااحترام ترین سیاستمدار روی زمین و قرون اخیر تبدیل شده است، موگابه چیزی جز بذرهای کینه و نفرت را نکاشته است، و اگر به تعداد انگشتان یک دست منفورترین سیاستمداران جهان را به شمارش در آوریم قاعدتاً رابرت موگابه در میان یکی از این پنج تن است و در مورد ماندلا، نیاز به شمارش پنج تن از محبوبترین سیاستمداران نیست، چرا که با فاصله زیادی از دیگران در رأس قرار دارد. پرسش اساسی این است که چرا دو نفری که از یک نقطه شروع کردند و بخش مهمی از زندگی آنان شباهتهای بسیاری به هم دارد، در پایان عمر طولانی شان، در نقطه در نقطه کاملاً متضادی از یکدیگر قرار گرفته اند؟
نگاهی به وضع فعلی این دو کشور گویای همۀ واقعیتهاست. رژیم آپارتاید افریقای جنوبی که در سال 1990 در تحریم و انزوای کامل قرار داشت، امروز به یکی از کشورهای معتبر تبدیل شده و برگزاری جام جهانی فوتبال در آنجا نمونۀ روشن این اعتبار است. این کشور که با مشکلاتی همچون ایدز دست و پنجه نرم میکند، اما کمابیش روند رو به رشد خود و جایگاهقدرت منطقه ای خود را حفظ کرد و جایکاه بین المللی خود را به نحو بسیار چشمگیری ارتقا داد. در مقابل وضعیت زیمبابوه بسیار تأثرآور است. این کشور که در سال 1980 به لحاظ شاخص های توسعه و در مقایسه با سایر کشورهای نزدیک به رتبه های میانی بود، در حال حاضر جزء پنج کشور آخر در میان همه کشورها قرار دارد. فساد و تباهی، فقر، ظلم وستم وبی کفایتی مشخصه این رژیم است. شاخص های بیکاری و تورم در آنجا با هیچ کشور دیگری قابل مقایسه نیست. برای خرید یک عدد نان باید میلیادها دلار زیمبابوه پرداخت شود و تورم سالانه به میلیاردها درصد میرسد. جشن سالروز تولد نلسون ماندلا، محدو به افرقای جنوبی و مردم آن نمیشود و در سایر کشورها هم جشن میگیرند، جشن تولد موگابه به مفتضح ترین مراسمی تبدیل میشود که در ذهن مردم فقیر زیمبابوه می گنجد. تفاوت این دو رهبر در کجا بود؟
اولین تفاوت که ناخواسته به نفع ماندلا شد، تأخیر 10ساله در پیروزی ماندلا در مقایسه به موگابه بود. موگابه در ابتدای دهۀ 1980 پیروز شد و ماندلا در ابتدای دهه 1990. گذشته از اینکه فضای گفتمانی این دو دهه تفاوتهای جدی دارند، تجربه 10 ساله زیمبابوه پیش روی ماندلا بود و درسی بود که براساس آن راه رفتۀ موگابه را تکرا نکند. تفاوت دوم، نگاه گوناگون این دو نفر به مفهوم قدرت بود. کسب و حفظ قدرت و حذف دیگران و درخواست تبعیت از آنان و تشکیل نظام تک حزبی، برای موگابه اصل بود. او شاید متأثر از فضای رژیم های کمونیستی هم بود، که برنامه آنان پیشبرد حکومت و کشور از طریق یک حزب بلامنازع بود. البته این تحلیل در خوش بینانه ترین حالت مربوط به اوایل حکومت موگابه است. در مقابل ماندلا که در اوایل دهۀ 1990 پیروز شد، فضای عمومی جهان علیه کمونیسم و استبدا و اینگونه شیوه حکومتداری بود، و نگاه او هم به فدرت و تأثیرگذاری بر جامعه، محدو به حضور در ساخت رسمی قدرت نبود، بلکه حضور در عرصۀ عمومی و بین المللی برای ماندلا و افریقای جنوبی دستاوردهای بیشتری به همراه داشت و حتی موجب شد جانشینان ماندلا نیز نتوانند خط مشی دیگری جز خط مشی دموکراتیک و انسانی ماندلا پیش گیرند.تفاوت سوم به نظرم اهمیت بیشتری دارد. هردو نفر در مبارزه شجاعت لازم را داشتند، اما ماندلا شجاعت مصالحه هم داشت؛ شجاعتی که بسیار ضروری تر از شجاعت مبارزه و مکمل آن است. برای یک مبارز؛ مبارزه کردن راحتتر از مصالحه است. البته مصالحه بدون مبارزه هم بی فایده است و نتیجه ای ندارد و بهتر است نام تسلیم پذیری را بر آن گذاشت. به نظر میرسد در فضای مبارزاتی این دو نفر، افکار عمومی و مردم حذف سفیدپوستان و مصادره اموال آنان و توزیع میان سیاهپوستان و انتقام گرفتن از سفیدها را به مصالحه ترجیح میدادند، بدون اینکه به تبعات این خواست توجه کافی داشته باشند. ارائه راهی دیگر در برابر این درخواست، شجاعتی بیشتر از ایستادن در برابر نظام آپارتاید می خواهد. این کاری بود که ماندلا کرد، اما موگابه از انجامش ناتوان بود. موگابه هنوز هم به صورت عوام فریبانه و برای جلب حمایت توده ای جهت سرپوش گذاشتن بر فساد حکومتش، بر کینه های دیرینه و گرفتن زمین های کشاورزی در دست سفیدپوستان تکیه میکند، اما ماندلا از همان روز اوّل بر بازسازی روابط نژادی انگشت گذاشت. بر خلاف ظاهر قضیه، موگابه نه به خود اعتماد کافی دارد و نه به مردمش. به خودش اعتماد ندارد، چون قادر نیست نقشی مستقل در پیشبرد آنچه فکر میشود درست است، پیش بگیرد و به مردم خود نیز اعتماد ندارد، چون فکر میکند در انتخاب راه درست مردم با او همراه نخواهند بود. اما ماندلا هم به خود اعتماد داشت و هم به مردم خود. به خودش اعتماد داشت چون آنچه را که فکر میکرد درست است بر آن پای فشرد، هرچند عده ای از مردم نپسندند و آن را خلاف خط مشی مبارزاتی خود بدانند، و به مردم هم اعتماد داشت، چون میدانست آنها هم دیر یا زود به او خواهند پیوست و چنین هم شد. موگابه تفاوتی میان الزامات مبارزه سیاسی پیش و پس از پیروزی نگذاشت، اما ماندلا دقیقاً این تفاوت را رعایت کرد. موگابه از خود شخصیتی مستقل نشان نداد و هر چه بود دنباله رو جوی احساساتی شد، و در نتیجه تاریخ ساز نشد، اما ماندلا برعکس او، شخصیت خود را بروز داد و دیگران را با آن همراه کرد. موگابه هنوز که هنوز است، میخواهد نان مبارزه ضد استعماری و ضد نژادپرستی اش با یان اسمیت و رژیم رودزیا را بخورد، اما وضعیت ماندلا بر عکس است. سابقه مبارزاتی او در مقابل رفتار پس از پیروزی اش به حاشیه رفته است. به عنوان تکمله جالبترین نکته ای که در این میان دیده میشود، این است که بسیاری از افرادی که در حال حاضر برای دموکراسی مبارزه میکنند، در زبان موگابه را محکوم کرده و ماندلا را ارج می نهند، اما در عمل آنچه بیشتر از آنان دیده میشود، رفتاری موگابه گونه است نه ماندلا گونه.
عباس عبدی (روزنامه شرق):gol:
 

dara_ando

عضو جدید
ده میگم بخونید دیگه.:mad:
همه بدبختی ما از همین چیزاست، هی میرن دنبال نشانه های شیطان.:mad:
..........:gol:
 

someone-x

عضو جدید
کاربر ممتاز
ده میگم بخونید دیگه.:mad:
همه بدبختی ما از همین چیزاست، هی میرن دنبال نشانه های شیطان.:mad:
..........:gol:

آخه خیلی زیاده
نتونستم بخونم ولی فکر کنم تفاوتشون تو اینه که
ماندلا وقتی پیروز شد سریعا کنار کشید و اجازه داد همون سفید پوستا فعالیت داشته باشن
ولی موگابه با اون همه محبوبیت(بالاخره مثل ماندلا پیروز شده بود)
چسبید به قدرتو با سفیدا هم بد رفتاری کرد
حالا آفریقای جنوبی کجا زیمبابوی کجا :w16::w16:
============================
اوووووووووووف
بالاخره خوندم
دیدی درست گفتم خلاصه و فشرده
کلا همونا رو تو جند خط بیان کردم :دی
 
آخرین ویرایش:

someone-x

عضو جدید
کاربر ممتاز
ایشون گفتن جانشینای ماندلا همون روش رو در پیش گرفتن میشه توضیح بدی

چرا جانشیای گاندی روش رو عوض کردن؟:w05:
 

Similar threads

بالا