تا اخرش بخونید

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
من چادری نیستم , مانتویی هستم و حجابم کامله ولی تا همین سال قبل حجاب برام اهمیتی نداشت.
سیاستم این بود که
گناه کبیره نکن , خدا بخاطر چند تا تار مو تو رو راهی جهنم نمیکنه .
پارسال چه اتفاقی افتاد که نظرم در مورد حجاب تغییر کرد ؟!
ممکنه به نظر شما مهم یا جالب نباشه ولی برای من خیلی ارزش داره .
عید پارسال با شوهرم رفته بودیم ایتالیا .
تو یه سوئیت اقامت داشتیم که دوستانی که رفتن میدونن مثل سوئیتهای ایرانی اشپزخونه جدا نداره کلا یه اشپزخونه بزرگی هست که همه همونجا غذاهاشون رو اماده میکنن و همونجا سرو میکنن .
یه دو..ست د...ختر و پس...ر فرانسوی هم داشتن صبحانه ی مثل نودل اماده میکردن تا چشمشون افتاد به صبحونه ی کامل ما شروع کردن به تعریف و تمجید از سالم بودن و مفید بودن رژیم غذایمون .
ما هم جو گرفت دعوتشون کردیم با ما غذا بخورن ....
متاسفانه و متاسفانه من حجاب نداشتم ...
پسره پرسید اهل کجایین ؟ گفتیم ایران ...
دختره سریع گفت: واقعا ؟
پرسیدم چطور ؟
گفت : مگه ایرانیها مسلمان نیستن ؟
گفتم: چرا هستن باز پرسید شما چی ؟
گفتم : ما هم هستیم ...
باور نکرد میدونیین ؟
گفت : ولی تو که حجاب نداری .
همسرم گفت: همه ی مسلمونها که با حجاب نیستن مثل ترکیه و خیلی از کشورهای عربی ...
خیلیها حجاب رو اصل نمیدوونن برای مسلمون بودن .
پرسید : نمیدونن ؟ این یعنی هست ولی اونها باور ندارن ؟ حالا اصل هست یا نه ؟
جواب دادیم : نمیدونیم و چندان اطلاعاتی در این زمینه نداریم .
خندید ....
بلند و کش دار ...
گفت : پس شما هم مثل ما هستین ...عاشقتونم .
پرسیدم منظور؟
جواب داد

دست چین میکنید .
دینتون دست چین شده اس مثل ما .
فقط اون قسمتهای از دینتون رو باور دارید که دوست دارید ...
دینتون رو از صافی شخصی خودتون رد میکنید و میپذیرید .


برای اون مهم نبود ولی برای من خیلی مهم بود و سنگین ..
درک یه همچین حقیقتی که داریم مثل اونها میشیم ...
احساس خیلی بدی داشتم چون جوابی برای دادن نداشتیم...
احتمالا درک نمیکنید چه حس بدی داشتم اون روز ....
وقتی رفتن همسرم ازم پرسید :
الی فکر میکنی چند سال دیگه باورهامون اونقدر ضعیف میشه که دخترمون با دو...ست پس...رش میره مسافرت خارج از کشور مجردی ؟
یه چیزی ته دلم دینگ صدا داد .
الان که دارم این خاطره رو میگم خدا گواهه هنوزم همون حس بد رو دارم .
من از همون روز تصمیم گرفتم دینم رو مثل اونها از صافی باورهای شخصیم رد نکنم ...
گاهی نمیتونم قوانینش رو درک کنم
ولی با باور به اینکه حتما یه چیزی بوده و هست که خدا یه همچین چیزی ازم خواسته , بهش اعتماد میکنم و رعایت میکنم .


ببخشید اگه پر حرفی کردم ولی امیدوارم هیچکدومتون , هیچ وقت مثل من , ایمانتون زیر سوال نره و اگه رفت جوابی برای دادن داشته باشید !


منبع


دوست ندارم تو این تایپیک اسپم بشه و بحث کنید
فقط بخونید
همین

ممنون یاعلی
 

Tybe Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دست چين نكنيم... در عقايد موحد باشيم با درجات كم و خوب و عالي...
چقدر خوب ميشد اگه عالي بوديم.
بله دقیقا....
دستچین نکنیم
نه در مورد حجاب و نه در مورد قوانین دیگه ای که توی دینمون هست و رعایت نمیشه....
ممنون از دعوتت عزیزم :gol:
 

معمار اسمان

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دینی که بروز نشه و قرن ها یه مدل بمونه خواه ناخواه دستچین میشه.اگه دقت کنین یه مواردی هستن که همه توی همه زمان ها مردم بهش فکر میکنن و سعی میکنن انجان بدن..مثل دروغ نگفتن،مهربونی و...کلا انسان بودن ،چون توی همه زمان ها باید وجود داشته باشه و احساس نیاز بهشون هست..ولی خیلی از قوانین همه ادیان کهنه شده که فقط حرف ازش هست و هیچ فکری درموردش نمیشه چه برسه بخواد اجرا هم بشه.
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما یه دیندار به من نشون بده که دینشو به اقتضای علایقش بالا پایین نکنه... فقط نمی دونم چرا حتما یکی از بیرون باید بیاد به طرف بگه تا به این قضیه فکر کنه. تازه به قول دکتر زیبا کلام اونم اگه اسمش آلفرد یا دیوید باشه بقیه گوش می دن اگه اسمش صادق باشه هیشکی گوش نمی ده!! :biggrin:
 

shahab.

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جالب بود البته این یک قاعده کلی برای تمام دستورات دینی هستش نمیشه در مورد یک بخش خاص و در جهت برآورده کردن منافع گروهی خاص از اون سو استفاده کنیم...
منم به شخصه سعی میکنم خودم اینگونه باشم سعی نمیکنم بقیه آدمارو عوض کنم چون این غیر ممکنه راحت ترین و منطقی ترین راه اینه که خودم اینگونه باشم...
 

afshin-18

عضو جدید
من هم مخالف دست چین هستم چون دست چین موجب بقای بیشتر دین میشه و موجب میشه دین،کامل از بین نره
در مورد اینکه دست چین خوب نیست (در دین )هم یک سوال کافیه تو بیشتر میفهمی یاخدایی که این دستور رو داده؟
 
آخرین ویرایش:

آوای علم

مدیر تالار مشاوره
مدیر تالار
متن زيبايي بود


دست چین میکنید .
دینتون دست چین شده اس مثل ما .
فقط اون قسمتهای از دینتون رو باور دارید که دوست دارید ...
دینتون رو از صافی شخصی خودتون رد میکنید و میپذیرید .

در واقع هر چي به نفع هست...........در اين موارد ميشه مسلمون كامل بقيه موارد.............
 

M@HY@R93

عضو جدید
جالب بود ... ولی دین ما پر از افرط و تفریطه متاسفانه همینه که یه سری مجبور میشن از فیلتر ردش کنن .
 

ini

عضو جدید
من چادری نیستم , مانتویی هستم و حجابم کامله ولی تا همین سال قبل حجاب برام اهمیتی نداشت.
سیاستم این بود که
گناه کبیره نکن , خدا بخاطر چند تا تار مو تو رو راهی جهنم نمیکنه .
پارسال چه اتفاقی افتاد که نظرم در مورد حجاب تغییر کرد ؟!
ممکنه به نظر شما مهم یا جالب نباشه ولی برای من خیلی ارزش داره .
عید پارسال با شوهرم رفته بودیم ایتالیا .
تو یه سوئیت اقامت داشتیم که دوستانی که رفتن میدونن مثل سوئیتهای ایرانی اشپزخونه جدا نداره کلا یه اشپزخونه بزرگی هست که همه همونجا غذاهاشون رو اماده میکنن و همونجا سرو میکنن .
یه دو..ست د...ختر و پس...ر فرانسوی هم داشتن صبحانه ی مثل نودل اماده میکردن تا چشمشون افتاد به صبحونه ی کامل ما شروع کردن به تعریف و تمجید از سالم بودن و مفید بودن رژیم غذایمون .
ما هم جو گرفت دعوتشون کردیم با ما غذا بخورن ....
متاسفانه و متاسفانه من حجاب نداشتم ...
پسره پرسید اهل کجایین ؟ گفتیم ایران ...
دختره سریع گفت: واقعا ؟
پرسیدم چطور ؟
گفت : مگه ایرانیها مسلمان نیستن ؟
گفتم: چرا هستن باز پرسید شما چی ؟
گفتم : ما هم هستیم ...
باور نکرد میدونیین ؟
گفت : ولی تو که حجاب نداری .
همسرم گفت: همه ی مسلمونها که با حجاب نیستن مثل ترکیه و خیلی از کشورهای عربی ...
خیلیها حجاب رو اصل نمیدوونن برای مسلمون بودن .
پرسید : نمیدونن ؟ این یعنی هست ولی اونها باور ندارن ؟ حالا اصل هست یا نه ؟
جواب دادیم : نمیدونیم و چندان اطلاعاتی در این زمینه نداریم .
خندید ....
بلند و کش دار ...
گفت : پس شما هم مثل ما هستین ...عاشقتونم .
پرسیدم منظور؟
جواب داد

دست چین میکنید .
دینتون دست چین شده اس مثل ما .
فقط اون قسمتهای از دینتون رو باور دارید که دوست دارید ...
دینتون رو از صافی شخصی خودتون رد میکنید و میپذیرید .


برای اون مهم نبود ولی برای من خیلی مهم بود و سنگین ..
درک یه همچین حقیقتی که داریم مثل اونها میشیم ...
احساس خیلی بدی داشتم چون جوابی برای دادن نداشتیم...
احتمالا درک نمیکنید چه حس بدی داشتم اون روز ....
وقتی رفتن همسرم ازم پرسید :
الی فکر میکنی چند سال دیگه باورهامون اونقدر ضعیف میشه که دخترمون با دو...ست پس...رش میره مسافرت خارج از کشور مجردی ؟
یه چیزی ته دلم دینگ صدا داد .
الان که دارم این خاطره رو میگم خدا گواهه هنوزم همون حس بد رو دارم .
من از همون روز تصمیم گرفتم دینم رو مثل اونها از صافی باورهای شخصیم رد نکنم ...
گاهی نمیتونم قوانینش رو درک کنم
ولی با باور به اینکه حتما یه چیزی بوده و هست که خدا یه همچین چیزی ازم خواسته , بهش اعتماد میکنم و رعایت میکنم .


ببخشید اگه پر حرفی کردم ولی امیدوارم هیچکدومتون , هیچ وقت مثل من , ایمانتون زیر سوال نره و اگه رفت جوابی برای دادن داشته باشید !


منبع


دوست ندارم تو این تایپیک اسپم بشه و بحث کنید
فقط بخونید
همین

ممنون یاعلی

خب مسئله اینه که کی این باورها رو برامون تعیین میکنه؟! خدا؟ قرآن؟یا انسانهای عادی (معصومین نه ها) که به اصطلاح صلاحیتشو دارن!!!
 

Similar threads

بالا