) شمت طوری حرف میزنید انگار تهران یک کره دیگه هستش ، به خدا منم تهرانیم ، سال 79 و 80 کنکور دادم ، یک سال 14 هزار شدم ، سال دوم 8 هزار ، هیچ جایی هم قبول نشدم ، رفتم آزاد کاشان درس خوندم ، منم توی همین تهرانی بودم که شما سنگش و به سینه میزنید
بهترین کلاس کنکور و رفتم ، بهترین پیش دانشگاهی و رفتم و بهترین امکانات رو توی دبیرستان داشتم چون مدرسه وابسته به پلی تکنیک بود
ولی چه حاصل ؟ آدمش باید آدم باشه تا به یه جایی برسه ، بعدشم ، شما برو شهرستان ها رو نگاه کن ، هرکجا دانشگاه ازادی هست ، شوق من میشکفد
پر بچه تهرونیه ! دیگه شما هم دارید نامردی میکنید
بعدشم من نمیفهمم امکانات و استاد و ... خوب که شما ازش دم میزنید یعنی چی ؟؟؟ شما برای دوره کارشناسی به چی نیاز داری و معیارت برای خوب بودن اون چیه ؟ شما دانشجو هستید یا خیر ؟ اگر هستید کدوم دانشگاه ، کدوم شهر و چه رشته ای ؟ ورودی چند ؟ چند واحد پاس کردید ؟ از اساتید ناراضی هستید ؟ لطفاً بجای سفسطه به این سوال های من جواب بدید .
آقا مصطفی عزیز ، من خودم که بحث رو شروع کردم،اصلا" روی رتبه های پایین بحثی نداشتم.آره ،دانش آموزا دو دسته ان ، اونایی که " هم میخوان و هم میتونن" و اونایی که یکی یا هردوی این ویژگی ها رو ندارن! منم کاری ندارم به اینکه شما جزء کدوم دسته بودید/ من دارم در مورد دسته ی اول بحث میکنم! مثالی هم که زدم از دسته ی اول بود!من میگم وقتی یکی بدون کلاس کنکوری رفتن، بدون رفتن سر کلاسهای مدرسه(به دلیل ضعف استادا) و ... میادو رتبه ش 45 کشوری میشه،باید این حق رو داشته باشه که هر رشته ای که دوست داره بره!بیایم یکم به علاقه و خواستش احترام بزاریم!هرچند صحیح یا غلط!
وقتی اون سه سال زحمت کشیده و تمام عشقش این بوده که مهندسی برق شریف درس بخونه و نتیجه ی کارش هم اینو نشون میده که همچین شخصی لیاقت این رو داره که تو اون رشته تحصیل کنه،هیچ احد الناسی حق این رو نداره که این حق رو ناحق کنه!
------------------------
در مورد استادا من که هیچکدوم رو نمیشناسم و نمیدونم!ولی میخوام یه سوال بپرسم.
اصلا" گیریم که همه ی دانشگاهها استادهاشون خوب و قابل قبول.ولی من نوعی دنبال بهترین ها هستم.حاضرم هزینه ش رو هم بدم!(یعنی مثلا" دو سال تلاش کنم) چرا باید این هزینه واسه من کاملا" غیر منصفانه و زیاد باشه و واسه یکی دیگه (به صرف اینکه تو یه شهر دیگه تولد شده) ، این هزینه از حد معقول هم پایین تر باشه؟
بازم تاکید میکنم ، فرض کنید من اصلا" فقط صحبتم درباره نخبه هاست و بهترین استادها!
ولی مستقیماً این شما هستید که دارید تصمیم میگیرید
ببینید همه میدونیم دانشگاه ها یک سری رتبه دارند ، اینطوری که شما میگید دانشگاه سهند تبریز ، شیراز ، صنعتی اصفهان ، چمران اهواز و فردوسی مشهد یا اینهمه اساتید خوب و سابقه علمی به هیچ دردی نمیخورند و دانشگاه فقط تهران یا شریف !؟؟
آره ... من هنوزم معتقدم که تصمیم با خودمه.ولی گاهی وقتا آدم احساس میکنه که آیا همچین چیزی ارزش این همه هزینه داره یا نه!؟ (تو قسمت بعدی که درمورد خودم میگم، بیشتر توضیح میدم)
در مورد دانشگاه هم ، من دفعه پیش هم گفتم ، اسم دانشگاه اصلا"واسم مهم نیست! من شاید اصلا" بی دلیل ، دوست دارم برم دانشگاه تهران یا امیرکبیر. میدونمم لیاقتش رو دارم!چرا باید از این حقم کوتاه بیام !؟ هزینه داره ؟ می پردازم. ولی مردونه اونی که این هزینه ها رو تعیین کرده نباید یه ذره انصاف داشته باشه؟
آره ، اتفاقا" الآن قبولی تو دانشگاه شیراز واسه خود من به طرز غیر قابل تصوری آسون شده!ولی وقتی حق خودم میدونم که تو دانشگاه و شهر مورد علاقه م باید تحصیل و زندگی کنم،چرا باید پس بکشم؟
شما میشه بفرمایید توی کدوم یکی از سرفصل های آزمایشگاهی رشته کارشناسی ، آزمایشگاه تخصصی وجود داره که دانشگاه اون رو نداشته باشه ؟ من همه مشکلم اینه که آخه دروس کارشناسی آز تخصصی نداره که شما بخواید توش آپولو هوا کنید ، یک سری دستگاه های ساده که نکته جالب همشونم اینه که تولید داخل هستند و با قیمت های خیلی معقول قابل خرید ، من تاحالا حدود 10 تا دانشگاه رفتم توش شهرهای مختلف ، برای رشته خودمون رو میگم که توی رشته کارشناسی عمران ، همشون امکانات مشابه و حتی دستگاه هایی تولید یک شرکت مشابه رو داشتند ، چه دولتی و چه آزاد ! حرفتون خیلی با اغماض بود در مورد آزمایشگاه .
در مورد شهرستان ها هم من خودم چندین دانشگاه رو میدونم ( از جمله زاهدان ) که اساتید پروازی از تهران و اصفهان دارند ! حتی توی خود دانشگاه ما که همین 250 کیلومتری تهران ه و دانشگاه سراسری کاشان خیلی از اساتید از تهران میرفتند اونجا تدریس ! حرفهای کورکورانه میزنید شما
شدید کاسه داغتر از آش !
بعدشم ، اگر اضافه است ، برای تهرانی هاست ! شما کینه از تهرانی ها دارید ؟ شما هم درس میخوندید به وقتش تهران قبول میشدید ! تا الان که بومی سازی و ... نبود
چرا حالا که شد همه یادشون افتاد تهران چقدر خوبه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوب،آره. مثلا" تو همین رشته پزشکی که خواهرم تو بندرعباس میخونه، خیلی از استاداشون پروازی از تهران هستن. و خیلیاشون هم با دانشگاه شیراز (که تو علوم پزشکی دومین دانشگاه برتره ایرانه)یکسان هستن.(ولی همیشه اینطور نیست! شهری که خودم توش زندگی میکنم، سه تا دانشگاه داره . که هر سه تاش اساتید بدون اغراق مزخرفی داره! البته استثناء هم توشون هست! )
یا مثلا" یه پسر دایی دارم،اون داره دانشگاه آزاد امیدیه میخونه!چون امیدیه به اهواز نزدیکه،معمولا" استاداشون با دانشگاه چمران یکی هستند.و البته اون هم با امیرکبیر.
میگفت: استادمون دقیقا" همون جزوه ای رو تدریش میکنه که تو امیرکبیر تدریسش میکنه!ولی خودش هم تاکید کرده که " مطمئن باشید اونطوری که اونجا درس میدم،هرگز، اینجا درس نمیدم!
اسمها یکی هست./جزوه ها هم یکی هست./ولی وقتی همکلاسیهات با دانشجو های امیرکبیری فرق داشته باشن،کشششون
دی) فرق داشته باشه،نحوه ی تدریس استاد هم فرق میکنه!
راستی ، من از روزی که پام رو گذاشتم دوم دبیرستان و رشتهی ریاضی رو انتخاب کردم، دنبال مهندسی فناوری اطلاعات دانشگاه تهران بودم. الآن هم هستم.
جالب اینجاست که گویا دوستان خبر از عظمت خوابگاه های دانشگاه تهران ( کوی دانشگاه ) پلی تکنیک ( چندین خوابگاه چند صد نفره در حوالی میدان ولیعصر و حافظ ) و شهید بهشتی ( ولنجک ) ندارند که تاحالا اکثر دانشجوهای این دانشگاه ها شهرستانی بودند
تاحالا شهرستانی ها میومدند تهران هیچ عیبی نداشت !! همه هم راضی بودند و حرفی نمیزد کسی
اما حالا یک هو !!!! من میگم بیخیال ، به سروش هم پیشنهاد میکنم از همین شنبه بشینه سر درس و مشقش که ایشالله رشته ای که دوست داره قبول بشه
جناب بیدهندی عزیز ، باید هم اینطوری باشه!باید شهرستانی ها از تهرانی ها بیشتر باشن!
میپرسی چرا!؟ چون جمعیت ایران 70 میلیونه ، چه کسری از این جمعیت تو تهران زندگی میکنن!؟
همون دیگه ، یه سهمیه ای واسه شهرستانیا در نظر گرفتند تا اونا هم بتونند تو اون دانشگاهها تحصیل کنند.تا اینجا شاید هم حق تعداد کمی تهرانی (لب مرزی) ضایع شد ولی با این اتفاق حق نخبه ها ضایع شد!
----------------------------------------------
در مورد پیشنهاد و آرزوی موفقیت هم ممنونم، شما لطف داری.
راستش من برنامه ریزیم فکر میکنم درست بود!پارسال در طول سال، فیزیک و شیمی پیش دانشگاهی رو خوندم. و شیمی و ریاضیات پایه رو مرور کردم. میخواستم تابستون رو خوش بگذرونم و فقط لذت ببرم! و از اول مهر دوباره استارت بزنم و با میانگین روزی 6-7 ساعت به اون چیزی که میخوام برسم!
ولی وقتی شنیدم فلانی و فلانی این بلا سرشون اومده ، یه دفعه کنار کشیدم!چون حاضر نبودم بیش از حد نیاز بپردازم!(حالا مثلا" اگه فنی بود،میگفتیم بیشتر بخونیم،بیشتر یادمیگیریم. به دردمون میخوره درسا! ولی دین و زندگی و غربی و ... هرگز به درد من نمیخورن که بخوام وقتمو صرفشون کنم!) چون نمیخواستم به جای زندگی کزدن، بردگی کنم!هدف بزرگ بود،ولی از نظر من ارزشش رو نداشت که بخوام همه چیزمو 9 ماه فداش کنم! باز لااقل اگه از قبل اطلاع داده بودن، من از اول تابستون میخوندم و بازم همون روزی 6-7 ساعت بسنده میکرد!
میخواستم سال دیگه دیپلم فنی بگیرم ، کامپیوتر رو کاردانی و کارشناسی رو از اون طریق بگیرم و بعد واسه ارشد و بالاتر از اون برم آی تی بخونم.(در این بین اون همه وقت آزادی که نصیبم میشه رو خودم تو خونه بشینم از مجموعه های آموزشی مولتی مدیا چیزای زیادی یاد بگیرم)
ولی با افراد مختلفی صحبت کردم،سبک سنگین کردم.دیدم که نه ، تنها راه همین هست.
البته دروغ چرا ، الآن یه حس خوشایندی هم دارم!اونم اینه که وقتی یه چیزی واست خیلی سخت باشه، دستیابی بهش خیلی حس بهتری بهت میده! تا یه چیزی که از قبل واست معلومه. (به جز اتفاقات عجیب غریب)
الآن دارم رقابت واقعی رو تجربه میکنم.پس یا علی! تابستون رو نخوندم،ایرادی نداره،این چند روز هم روش.ولی از اول مهر دیگه کلا" همه چیز باید تعطیل بشه.همه چیز.
-----
امیدوارم حوصله ت بشه بخونیش