به بهانه ي ميلاد امام حسن ع

علی رضا1111

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دامنه شخصیت بی مانند سبط اکبر پیامبر صلی الله علیه و آله امام حسن مجتبی علیه السلام آنقدر وسیع و گسترده است که آثار و نشانه های آن در تمام کتاب های حدیث، تراجم، سیره، تاریخ و مناقب فراوان به چشم می خورد.



تواضع، فروتنی، خدا ترسی، روابط حسنه، احترام متقابل و کمک به بینوایان از ابعاد برجسته زندگی آن سرور جوانان بهشتی است. آن بزرگوار بازویی علمی، قضایی، و نیرویی بسیار کارآمد برای حکومت علوی و شخص امیرمومنان علیه السلام بوده است.
امام از جمله کسانی بود که از آغاز تا پایان به دفاع از حریم رهبری پرداخت و در جنگ های جمل، صفین و نهروان فعالانه شرکت جست، بلکه در بسیج نیروها از کوفه برای مقابله با فتنه طلحه و زبیر، گام های بسیار مثبت و موثری برداشت.
هر چند زندگی پر رنج و محنت امام، پر از مسائل و دشواری ها است اما ما در اینجا فقط به بُعد جایگاه علمی امام مجتبی علیه السلام اشاره می کنیم.

الف) امام در نگاه پیامبر صلی الله علیه و آله
امام حسن مجتبی علیه السلام کودک بود که پیامبر بزرگوار اسلام از او به عظمت و بزرگی یاد می کرد. به یقین این برخوردهای محبت آمیز که هیچگاه در زمان خاص و یا در محدوده خاصی ابراز نمی شد، نشان دهنده این بود که آن حضرت می خواست نقاب از چهره امام حسن علیه السلام کنار زده و شخصیت والای او را بیش از پیش، به مسلمانان معرفی کند.
هادی امت
حذیفه گوید: روزی صحابه رسول خدا صلی الله علیه و آله در نزدیکی کوه حرا- یا غیر آن - گرد پیامبر جمع شده بودند که حسن در خردسالی با وقار خاصی به جمع آنان پیوست. پیامبر صلی الله علیه و آله با نگاه طولانی که بر او داشت، همه را مخاطب قرار داد و فرمود: "آگاه باشید که همانا او - حسن- بعد از من راهنما و هدایتگر شما خواهد بود.
مورخان نوشته اند که: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله ضمن اظهار محبت به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود: همانا حسن ریحانه من است. و این فرزندم سید و بزرگ است و به زودی خداوند به دست او بین دو گروه مسلمان، صلح بر قرار خواهد کرد."

او تحفه ای است از خداوند جهان برای من؛ از من خبر خواهد داد و مردم را با آثار باقی مانده از من آشنا خواهد کرد. سنت مرا زنده خواهد کرد و افعال و کردارش نشانگر کارهای من است. خداوند عنایت و رحمتش را بر او فرو فرستد. رحمت و رضوان خداوند بر کسی باد که حق او را بشناسد و به خاطر من به او احترام نموده و نیکی کند."(1)
مصلح بزرگ
مورخان نوشته اند که: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله ضمن اظهار محبت به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود: همانا حسن ریحانه من است. و این فرزندم سید و بزرگ است و به زودی خداوند به دست او بین دو گروه مسلمان، صلح بر قرار خواهد کرد." (2)

ناگفته نماند که این سخن، یک پیشگویی از رسول خدا صلی الله علیه و آله بود که در آینده بین دو گروه از مسلمانان جنگ و خونریزی خواهد شد و امام حسن علیه السلام بین آن دو صلح و دوستی برقرار خواهد کرد.
طبق نقل تاریخ، امام حسن مجتبی علیه السلام با مشاهده خیانت یاران و فراهم نبودن زمینه جنگ با معاویه، خیر و صلاح امت را در این دیدند که از درگیر شدن با معاویه خود داری کرده و با صلح پیشنهادی معاویه، موافقت کنند؛ و در اثر این صلح، هم مسلمانان را از شر هجوم خارجیان نجات دادند و هم از جنگ و خونریزی جلوگیری کردند. (3)
گواه رسالت نبوی صلی الله علیه و آله
و در ادامه ماجرایی که حذیفه به نقل آن پرداخته بود، آمده است که ناگاه مرد عربی، چماق به دست وارد شد و فریاد برآورد:"کدام یک از شما محمد هستید؟" یاران رسول خدا، با ناراحتی جلو رفته و گفتند:" چه می خواهی ؟" رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: "آرام بگیرید." مرد عرب خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت:"تو را دشمن داشتم، و اکنون دشمنی من نسبت به تو بیشتر شد. تو ادعای رسالت و پیامبری کرده ای، دلیل و برهانت چیست؟" حضرت فرمود: "چنانچه مایل باشی، عضوی از اعضای من به تو خبر دهد که برهان و دلیلم روشن تر خواهد بود.
"مرد عرب گفت: "مگر عضو انسان هم سخن می گوید؟!" پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: "آری. حسن جان! برخیز." مرد عرب که گمان می کرد، پیامبرصلی الله علیه و آله او را مسخره می کند، گفت: "خود از عهده پاسخگویی بر نمی آیی، خردسالی را از جای بلند می کنی تا با من صحبت کند؟! "رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: "به زودی او را آگاه به خواسته های خویش خواهی یافت.
یکی از بهترین شواهد و دلایل شخصیت والای امام حسن مجتبی علیه السلام این است که وی از همان آغاز جوانی، بلکه کودکی، آنچه را که از زبان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله گرفته بود، سخاوتمندانه در اختیار دیگران قرار می داد.

" طبق پیش بینی رسول خدا صلی الله علیه و آله امام حسن مجتبی علیه السلام از جای برخاست و از وضعیت آن مرد عرب و چگونگی گرفتاری وی در بین راه سخن گفت؛ به گونه ای که باعث تعجب و حیرت او شده و گفت: "ای پسر! تو این مطالب را از کجا می دانی ؟! تو اسرار دل مرا بر ملا ساختی گویی همراه من بوده ای! مگر تو غیب می دانی؟" آنگاه مسلمان شد.(4)
راستی که امام حسن علیه السلام با این بیانات، برهان و دلیل نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بوده است؛ چرا که این عضو کوچک پیامبر آنقدر از خود دانش نشان داد که دشمن را وادار به تسلیم و اسلام نمود.
ب) امام در نگاه امیرمومنان علیه السلام
امام حسن مجتبی علیه السلام در نگاه علی علیه السلام شخصیتی بسیار بزرگ و ممتاز بود. حضرت علی علیه السلام از همان دوران کودکی - امام حسن - که آیات الهی را برای مادرش فاطمه زهرا (س) می خواند، این گوهر گرانبها را شناخت و در طول سالیانی که در کنار یکدیگر بودند، همواره از فرزند خود تعریف، تمجید و تقدیر می کرد. حتی در برخی از موارد، قضاوت یا پاسخ به سوالات علمی را به عهده اش می گذاشت. نمونه های زیر، بیانگر شخصیت علمی و جایگاه والای آن حضرت در نزد پدر بزرگوارش می باشد.
سخنرانی در محضر پدر
روزی امام علیه السلام به فرزند خود فرمود: "برخیز و سخن گوی تا گفتارت را بشنوم." امام حسن علیه السلام عرض کرد: "پدرجان! چگونه سخنرانی کنم با این که رو به روی تو قرار گرفته ام؟!" امام خود را پنهان نمود، به طوری که صدای حسن را می شنید. امام حسن علیه السلام برخاست و خطابه خود را شروع کرد و پس از حمد و ثنای الهی ، فرمود: "علی، دری است که اگر کسی وارد آن در شود، مومن است و کسی که از آن خارج گردد، کافر است."
در این هنگام امام علی علیه السلام برخاست و بین دو چشم حسن را بوسید و سپس فرمود: "ذریه بعضها من بعض و الله سمیع علیم" آنها فرزندان و دودمانی هستند که بعضی از بعضی دیگر گرفته شده اند و خداوند، شنوا و داناست.(5)
پاسخ به سوالات مرد شامی
روزی یک فرد شامی، نزد امام حسن علیه السلام آمد و خود را از پیروان امیرمومنان معرفی کرد. حضرت به وی فرمود: "تو از پیروان ما نیستی بلکه برای پادشاه کشور روم سوال هایی پیش آمده و پیکش را نزد معاویه فرستاده، او در جواب عاجز مانده، تو را به نزد ما فرستاده است.
افراد و گروه ها و شخصیت های زیادی در محضر درس امام علیه السلام می نشستند که یقیناً تاریخ، نام بسیاری از آنها را ثبت نکرده است. از جمله بسیاری از صحابه رسول خدا و تابعین هستند که از محضر پر فیض امام حسن علیه السلام استفاده کرده اند.

پیش از آن که مرد شامی سوالات خود را مطرح کند، امام حسن علیه السلام لب به سخن گشود و فرمود: "آمده ای که چنین سوال هایی را مطرح کنی: فاصله بین حق و باطل چه قدر است؟ بین آسمان و زمین چه قدر فاصله است؟ قوس و قزح چیست؟ کدام چشمه و چاه است که ارواح مشرکان در آن جمع هستند؟ ارواح مومنان در کجا جمع می شوند؟ خنثی کیست؟ کدام ده چیز است که هر یک سخت تر از دیگری است؟"
مرد عرض کرد:" یا بن رسول الله! درست است، پرسش های من همین هاست که فرمودید. سپس امام در حضور پدر به تمام آن پرسش ها پاسخ گفت. وقتی مرد شامی این پاسخ ها را شنید، گفت: گواهی می دهم که تو فرزند رسول خدایی و همانا علی بن ابی طالب سزاوارتر است برای خلافت و جانشینی رسول خدا از معاویه... .(6)
در مسند قضاوت
از دیگر دلایل شخصیت علمی و جایگاه والای آن حضرت این است که امیرمومنان علیه السلام از او خواست تا در جریانی بسیار مشکل، داوری کند. او نیز درباره فردی که چاقو در دست داشت و در خرابه ای کنار کشته ای دستگیرش کرده بودند و همچنین درباره فرد دیگری که خود اقرار کرده بود که مقتول در خرابه را، او کشته است؛ چنین قضاوت کرد: "قاتل واقعی با اقرار و صداقتش جان متهم را نجات داد و با این کار، گویی بشریت را نجات داده است و خداوند فرمود: "و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعا"؛ هر کس انسانی را از مرگ رهایی بخشد. چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است. بنابراین، آن دو را آزاد کنید و دیه مقتول را از بیت المال پرداخت نمایید."(7)
سیده اند.
 

علی رضا1111

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ج) در نگاه امام حسین علیه السلام
با توجه به سال شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام، به یقین هیچ معصومی به اندازه امام حسین علیه السلام در کنار برادر خود نبوده است. این دو امام معصوم نزدیک به پنجاه سال در کنار یکدیگر زندگی می کردند. بدین جهت امام حسین علیه السلام بیشتر از هر مسلمان دیگری به شخصیت علمی برادرش پی برده بود، و به ویژه در آن ده سال آخر که امامت و رهبری را عهده دار بود، با نگرش دیگری به امام حسن علیه السلام می نگریست.
امام حسین علیه السلام ضمن این که برادر خود را شخصیتی بی مانند می دانست، او را عالم ترین فرد به تفسیر و تاویل و آشنا به تمام علوم و مسائل حکومت و جهان اسلام می دانست. چنانکه این نظر را می توان از برخورد امام حسین علیه السلام با عایشه در تشییع جنازه برادرش به دست آورد.
در تاریخ آمده است هنگامی که امام حسین علیه السلام خواست برادر خود را، بنا به توصیه اش پیش از دفن برای تجدید عهد نزد قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله ببرد، عایشه به تحریک بنی امیه از ورود جنازه امام حسن علیه السلام به داخل حجره پیامبر صلی الله علیه و آله جلوگیری کرد. امام در برابر این اهانت به فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله به عایشه فرمود: "این تو و پدرت بودید که حرمت و حجاب رسول خدا صلی الله علیه و آله را دریدید و کسی را داخل حجره اش کردید که پیامبر صلی الله علیه و آله جوارش را دوست نمی داشت و این که خداوند در فردای قیامت از تو بازخواست خواهد کرد. بدان ای عایشه! که برادرم داناترین فرد به خدا و رسول او است. و داناتر است به کتاب خدا از این که بخواهد نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله پرده دری کند ...(8)
امام حسن و نقل حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله
از جمله افرادی که نامش جزو راویان و محدثان از رسول خدا صلی الله علیه و آله در تاریخ ثبت گردیده، امام حسن مجتبی علیه السلام است. امام که در حیات پیامبر صلی الله علیه و آله هنوز ده سال نداشت، با دریافت گفته های پیامبر که گاهی آیات وحی بود و گاهی روایات، آنها را از سینه پیامبر به سینه خودش منتقل کرده و سپس به دیگران انتقال می داد.
امام حسن علیه السلام با شنیدن آیات وحی که بر رسول خدا صلی الله علیه و آله فرود می آمد، بی درنگ به منزل آمده و آنها را برای مادرش حضرت فاطمه زهرا(س) قرائت می کرد که این مساله باعث تعجب امیر مومنان علیه السلام شده بود.
آورده اند که: امام مجتبی علیه السلام هفت ساله بود که به همراه پیامبر در مسجد حضور می یافت و آنگاه که آیات جدید بر او نازل می شد، همان ها را از زبان جدش می شنید و آنگاه که به خانه باز می گشت، برای مادرش فاطمه تلاوت می کرد، به گونه ای که هرگاه امیرمومنان وارد خانه می شد، ملاحظه می کرد آیات جدیدی که بر پیامبر نازل گردیده نزد فاطمه است. از آن حضرت جویا می شد، فاطمه می فرمود: از فرزندت حسن.
بدین جهت، روزی علی بن ابی طالب علیه السلام زودتر به خانه آمد و از دید فرزندش پنهان گشت تا آیات جدید را که بر پیامبر نازل شده بار دیگر از فرزندش بشنود. امام حسن علیه السلام وارد خانه شد؛ همین که خواست آیات قرآن را برای مادرش بخواند، زبانش به لکنت افتاد و از خواندن سریع باز ماند. مادرش شگفت زده شد. امام حسن علیه السلام گفت: مادر! تعجب نکن، گویا شخصیت بزرگی در خانه است که با شنیدن سخنانم، مرا از سخن گفتن باز می دارد!
در این هنگام، امیرمومنان علیه السلام از محل اختفا بیرون آمده و فرزندش حسن را در آغوش گرفت و بوسید.(9)
تدریس معارف الهی
یکی از بهترین شواهد و دلایل شخصیت والای امام حسن مجتبی علیه السلام این است که وی از همان آغاز جوانی، بلکه کودکی، آنچه را که از زبان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله گرفته بود، سخاوتمندانه در اختیار دیگران قرار می داد. ابن الصباغ مالکی درباره این کلاس پر خیر و برکت می نویسد: درباره حسن بن علی - که درود بر او باد - نقل شده است که در مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله می نشست و تشنگان معارف اسلامی گرداگردش می نشستند. او به گونه ای سخن می گفت که تشنگان علم و معرفت را سیراب نموده و ادله و براهین دشمنان را باطل کند..."(10)
ابن الصباغ سپس به نقل جریان زیر پرداخته تا شخصیت علمی امام حسن مجتبی علیه السلام و جایگاه والای او را در امت اسلامی بیان کرده باشد: علی بن احمد واحدی در تفسیر خود آورده است که مردی وارد مسجد رسول الله شده و ملاحظه کرد که شخصی مشغول نقل حدیث از پیامبر است. مردم اطراف او را گرفته، به سخنانش گوش می دادند. پس آن شخص به نزد وی آمده، گفت مراد از شاهد و مشهود - که در آیه شریفه آمده است - چیست؟ پاسخ داد: اما شاهد که روز جمعه است و اما مراد از "مشهود"، روز عرفه می باشد.
پس، از او گذشته به دیگری برخورد کرد که همانند اولی به نقل حدیث پرداخته بود، سوال خود را تکرار کرده از او پرسید که: مراد از شاهد و مشهود چیست؟ وی پاسخ داد: اما "شاهد" که روز جمعه است و اما مشهود، روز عید قربان است. آنگاه از کنار آن دو نفر گذشته، گذرش به نوجوانی افتاد که چهره اش همانند طلا می درخشید که او هم در مسجد، کلاس درس تشکیل داده بود. پس از او در باره شاهد و مشهود پرسید. وی در پاسخ گفت: آری. اما شاهد، حضرت محمد صلی الله علیه و آله است و اما مشهود، روز قیامت می باشد.

آنگاه برای گفته خود، این چنین استدلال کرد: آیا سخن پروردگار را نشنیده ای که می فرماید: "یا ایها النبی انا ارسلناک شاهداً و مبشراً و نذیراً"(11) ای پیامبر! ما تو را به عنوان شاهد و بشارت دهنده و بیم دهنده فرستادیم. "ذلک یوم مجموع له الناس و ذلک یوم مشهود"(12) روز قیامت روزی است که همه مردم برای آن جمع می شوند و آن روز، روزی است که مشهود همگان است. گوید: سپس از نام شخص اول پرسید، گفتند: ابن عباس است و از دومی که پرسید: گفتند: ابن عمر است و از شخص سوم که پرسید، گفتند: وی، حسن بن علی بن ابی طالب است.(13)
جالب اینجاست که بر طبق نقل علامه مجلسی در بحارالانوار: "این شخص تفسیر امام را از شاهد و مشهود، بر دیگر تفسیرها که از عبدالله بن عباس و عبدالله بن عمر شنیده بود، ترجیح داده و آن را پسندیده بود." (14) شاید دیل این پذیرش، استدلال قوی امام حسن به دو آیه شریفه بوده است.
امام حسن علیه السلام و تربیت شاگردان
امام حسن مجتبی علیه السلام از دوران کودکی سفره علمی خود را پهن کرده و با نقل آیات شریفه و سپس نقل حدیث از پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله خدمت بزرگی به تشنگان علم و معرفت نمود، به ویژه در ده سال آخر که حوادث دردناکی به مسلمانان، خاصه پیروان اهل بیت روی آورده بود، امام با حلم، بردباری، صبر و حوصله ای که از خود نشان می دادند، خویشتن را برای هر نوع پاسخ گویی آماده ساخته بودند.
از این روی، می بینیم که افراد و گروه ها و شخصیت های زیادی در محضر درس امام علیه السلام می نشستند که یقیناً تاریخ، نام بسیاری از آنها را ثبت نکرده است. از جمله بسیاری از صحابه رسول خدا و تابعین هستند که از محضر پر فیض امام حسن علیه السلام استفاده کرده اند.
در اینجا برخی از بزرگان شیعه همانند شیخ طوسی در رجال خود، نام برخی از این شخصیت ها را به عنوان اصحاب امام آورده است که تعداد آنها از چهل و یک نفر نمی گذرد.
اگر چه جای این سوال هست که: چگونه یاران امام حسن علیه السلام از چهل و یک نفر تجاوز نمی کردند در حالی که امام نزدیک پنجاه سال در بین امت اسلامی زندگی می کردند؟ و چرا یک مرتبه تعداد 450 یار که برای امیرمومنان علیه السلام ثبت شده، به چهل و یک نفر می رسد؟ و چرا این عدد نسبت به امام حسین علیه السلام هم به دو برابر، بلکه بیشتر می رسد و چرا با مقایسه با یاران امام زین العابدین علیه السلام یاران او یک چهارم می باشد؟! علت چیست و چرا چنین شده است؟
احتمال دارد شیخ طوسی فقط نام راویان از اصحاب امام حسن علیه السلام را آورده باشد؛ به دلیل این که در بخش آخر کتاب خود به نام عده ای اشاره کرده است که از معصومین علیه السلام روایت نکرده اند.
و احتمال دارد امام در زمانی می زیسته که بیشتر اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله بودند، و آنها به هر دلیلی از حضور در پای درس امام حسن علیه السلام و یا نقل روایت از او، خودداری می کردند. و نیز محتمل است که تبلیغات سوء معاویة بن ابی سفیان تاثیر خود را گذارده باشد.
یاران امام حسن مجتبی علیه السلام
نکته جالب توجه این که یاران امام از نظر عدد، بسیار کم هستند اما بسیاری از آنها از شخصیت های برجسته عالم اسلام می باشند. برخی از آنها پیامبر و پنج امام را درک کرده اند؛ همانند جابر بن عبدالله انصاری؛ و برخی دیگر علاوه بر این که از یاران امام حسن علیه السلام هستند، جزو یاران امیرمومنان بوده اند؛ همانند احنف، اصبغ، جابربن عبدالله، جعیدحبیب، حبه، رشید، رفاعه، زید، سلیم، سلیمان، سوید، ظالم، عمرو بن حمق، عامر، کمیل، لوط، میثم، مسیب و ابواسحاق. و برخی دیگر جزو یاران امام حسین علیه السلام نیز هستند، همانند جابر، جعید، حبیب، رشید، زید، سلیم، ظالم، عمرو، کیسان، لواط، میثم و فاطمه. دسته دیگر از آنها جزو یاران امام سجاد علیه السلام نیز هستند، همانند جابر، رشید، سلیم و ظالم.
و گروهی نیز جزو یاران امام باقرعلیه السلام شمرده شده اند؛ همانند جابر بن عبدالله انصاری که در سال 78 ق. به دیدار خدا شتافت. (15)
نکته دوم این که عده ای از یاران امام حسن علیه السلام همانند حبیب بن مظاهر اسدی، جزو شهدای کربلا هستند. و برخی همانند کمیل بن زیاد، عمرو بن حمق خزاعی، رشید هجری و حجربن عدی در راه ولایت و دفاع از اهل بیت علیه السلام به شهادت ر
 

علی رضا1111

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در این مطلب سخنان حکمت آموز امام مجتبی علیه السلام را در موضوعات مختلف ذکر می نماییم به امید آن که از این گوهرها نهایت استفاده را در جهت کسب فضایل اخلاقی و رد رذایل اخلاقی داشته باشیم.
1- قیل له ‏علیه السلام: فما الحلم؟ قال‏علیه السلام:" كظم الغیظ و ملك ‏النفس." ( تحف ‏العقول، ص 227)
از حضرت امام حسن‏ علیه السلام پرسیده شد كه بردبارى یعنى چه؟ فرمودند: بردبارى عبارت از فرو بردن خشم و اختیار نفس را داشتن .
2- قیل له ‏علیه السلام: فما الشرف؟ قال‏علیه السلام: اصطناع العشیرة؟ و حمل الجریرة. ( تحف‏العقول، ص 227)
از حضرت پرسیده شده بزرگوارى چیست؟ فرمودند: احسان‏ به قبیله و تبار و تحمل خسارت و جرم آنها.
3- قیل له ‏علیه السلام: فما المروة؟ قال‏علیه السلام: حفظ الدین، و اعزازالنفس، و لین الكنف، و تعهد الصنیعة، و اداء الحقوق، و التحبب الى الناس. ( تحف‏العقول، ص 227)
از امام‏علیه السلام پرسیده شد كه جوانمردى یعنى چه؟ فرمودند: جوانمردى عبارت است از حراست دین، و عزت نفس، و با نرمش برخورد نمودن و بررسى عملكرد خویش، و پرداخت ‏حقوق و دوستى نمودن با مردم .
4- قیل له ‏علیه السلام: فما الكرم؟ قال‏علیه السلام: الابتداء بالعطیة قبل ‏المسئلة و اطعام الطعام فى المحل.
از امام حسن‏علیه السلام معناى كرامت و بزرگ ‏منشى را پرسیدند؟ فرمودند: بخشش پیش از خواهش و اطعام در هنگام قحطى .
5- قال امام المجتبى‏علیه السلام: اعلموا ان الله لم یخلقكم عبثا و لیس بتارككم سدى، كتب آجالكم و قسم بینكم معائشكم‏ لیعرف كل ذى لب منزلته و ان ما قدر له و ما صرف عنه‏ فلن یصیبه. ( تحف‏العقول، ص 234)
امام ‏علیه السلام فرمودند: «اى بندگان خدا» بدانید كه خداوند شما را بیهوده نیافریده است، و به حال خود رها ننموده، مدت عمرتان ‏را نوشته، و روزى شما را بینتان تقسیم نموده تا هر خردمندى‏ قدر و ارزش خود را بداند و بفهمد جز آنچه مقدر شده هرگز به‏ او نمى‏رسد.
6- قال الامام المجتبى‏ علیه السلام: قد كفاكم مؤونة الدنیا و فرغكم ‏لعبادته و حثكم على الشكر وافترض علیكم الذكر واوصاكم بالتقوى. ( تحف‏العقول، ص 234)
امام مجتبى‏علیه السلام فرموده است: به تحقیق خداوند روزى شما را بر عهده گرفته است، و شما را براى بندگى فراغت‏ بخشیده و به‏ شكرگزارى تشویق نموده است و نماز را بر شما واجب فرموده‏ و به پرهیزكارى توصیه فرموده است.
7- قال علیه السلام: والتقوى باب كل توبة و راس كل حكمة و شرف ‏كل عمل. بالتقوى فاز من فاز من المتقین. ( تحف‏العقول، ص 234)
امام مجتبى‏علیه السلام فرموده است: پرهیزكارى در بازگشت « به ‏سوى خدا» و سر رشته هر حكمت، و شرافت هر كار است، وهر كس از پرهیزكاران به كامیابى رسید به وسیله تقوا بوده ‏است.
8- قال امام المجتبى‏علیه السلام: ما تشاور قوم الا هدوا الى ‏رشدهم .( تحف‏العقول، ص 236)
امام مجتبى‏علیه السلام فرمود: هیچ قومى مشورت نكرد مگر این كه به ‏ترقى و تكامل راه یافت.
9- قال‏علیه السلام: انه قال فى تفسیر قوله « وقفوهم انهم‏ مسئولون‏» انه لا یجاوز قدما عبد حتى یسئل عن اربع: عن‏ شبابه فیما ابلاه و عمره فیما افناه، و عن ماله من این جمعه، و فیما انفقه، و عن حبنا اهل البیت. ( بحارالانوار، ج 44، ص12)
امام حسن‏ علیه السلام: در تفسیر آیه شریفه « وقفوهم انهم ‏مسئولون‏» فرموده‏اند: به تحقیق « روز قیامت‏» هیچ بنده‏اى‏ قدم از قدم برنمى‏دارد مگر این كه نسبت ‏به چهار چیز مورد بازجویى و پرسش قرار مى‏گیرد:
الف- از جوانى‏اش كه در چه راهى مصرف نموده است.
ب- از عمرش كه در چه كارى آن را به كار گرفته است.
ج- از ثروتش كه چگونه جمع و در چه راهى مصرف نموده است.
د- از دوستى ما اهل بیت و خاندان پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم .
10- قال‏علیه السلام: لو لم یبق لبنى امیة الا عجوز درداء، لبغت دین ‏الله عوجا و هكذا قال رسول الله ‏صلى الله علیه و آله و سلم. (بحار، ج‏44، ص 43)
جدم رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمودند: اگر از بنى‏امیه « در روى زمین‏ احدى نماند جز پیرزن فرتوت و ناتوانى، همان یک نفر دین خدا را به ‏مسیر نادرستى خواهد كشاند.
11- قال الامام المجتبى‏علیه السلام: اعمل لدنیاك كانك تعیش ‏ابدا، واعمل لاخرتك كانك تموت غدا.( الحیاة، ج‏4، ص 62)
امام حسن‏علیه السلام فرمود: چنان براى دنیایت تلاش كن كه گویا همیشه زنده‏اى، و چنان براى آخرتت تلاش كن كه گویى فردا مرگت فرا مى‏رسد.
12- قال: كان الحسن ابن على‏علیه السلام: اذا قام الى الصلاة لبس ‏اجود ثیابه فقیل له: یابن رسول الله! لم تلبس اجود ثیابك؟! فقال‏ علیه السلام: ان الله جمیل یحب الجمال فاتجمل‏ لربى و هو یقول « خذوا زینتكم عند كل مسجد» فاحب ان‏ البس اجود ثیابى. ( الحیاة، ج‏5، ص 66)
راوى مى‏گوید: امام حسن‏علیه السلام زمانى كه نماز را برپا مى‏داشتند زیباترین لباس را مى‏پوشیدند، به حضرت عرض شد، اى پسر رسول خدا چرا به هنگام نماز اینگونه لباس مى‏پوشى؟ حضرت فرمودند: به تحقیق خدا زیبا است و زیبائى را دوست ‏مى‏دارد. پس خود را براى پروردگارم مى‏آرایم، چنانچه‏ مى‏فرماید: « به هنگام نماز و حضور در مساجد لباس زیباى‏ خود را بپوشید» پس دوست دارم كه بهترین لباسم را بپوشم.
13- قال‏علیه السلام: ان اكیس الكیس التقى، و احمق الحمق‏الفجور. (الحیاة، ج‏1، ص 203)
امام حسن‏علیه السلام فرمود: زیرك ترین زیرك ها فرد با تقوا است‏، و احمق‏ترین احمق ها شخص فاجر و فاسق است.
14- قال‏علیه السلام: كونوا اوعیة العلم و مصابیح الهدى فان ضوءالنهار بعضه اضوء من بعضها. ( كافى، ج‏1، ص 301)
امام فرمودند: جایگاه هاى دانش و چراغ هاى درخشان هدایت ‏باشید زیرا روشنى روز بعضى از بعضى دیگرش بیشتر است.
15- قال الحسن بن على‏علیه السلام: تاتى علماء شیعتنا القوامون ‏بضعفاء محبینا و اهل ولایتنا یوم القیامة، والانوار تستطع ‏من تیجانهم. ( محجة البیضاء، ج‏1، ص 33)
امام حسن‏علیه السلام فرموده است: از میان شیعیان ما علمایى به پا مى‏خیزند كه ایستادگى افراد ضعیف از دوستان ما و آنها كه ‏ولایت ما را پذیرا شده‏اند به واسطه آنها است و از تاجى كه بر سر دارند نور مى‏درخشد.
16- و كان الحسن‏علیه السلام: اذا افرغ من وضوئه تغیر لونه فقیل ‏له فى ذالك، فقال‏علیه السلام: حق على من اراد ان یدخل على ذى‏العرش ان یتغیر لونه.
امام حسن‏علیه السلام زمانى كه وضویش پایان مى‏پذیرفت رنگ‏ مباركش تغییر مى‏نمود. در این باره از حضرت پرسیده شده ‏«چرا رنگ شما تغییر مى‏نماید؟» فرمودند: كسى كه مى‏خواهد وارد بارگاه «خدای متعال‏» گردد سزاوار است رنگش تغییرنماید.
17- «قال نعم: استعد لسفرك و حصل زادك قبل حلول ‏اجلك. (منتهى‏الآمال، ج‏1، ص 436)
مردى از حضرت موعظه خواست، حضرت فرمودند: آماده ‏سفر آخرت ‏شو و زاد و توشه آن را پیش از رسیدن مرگ فراهم ‏نما.
18- قال امام حسن‏علیه السلام: ایها الناس انه من نصح لله و اخذ دلیلا هدى للتى هى اقوم و وفقه الله للرشاد و سدده ‏للحسنى . ( تحف‏ العقول،ص‏227)
امام حسن‏علیه السلام فرمود: هان اى مردم، به تحقیق كسى كه براى‏ خدا پند دهد و سخن خدا را راهنماى خود قرار دهد به راهى ‏پایدار رهنمون شود و خداوند او را به رشد موفق سازد.
19- قال امام المجتبى‏علیه السلام: بین الحق و الباطل اربع اصابع، ما رایت ‏بعینیك فهو الحق و قد تسمع باذنیك باطلا كثیرا.( از هر معصوم چهل حدیث، ص 105)
امام حسن‏علیه السلام فرمود: بین حق و باطل به اندازه چهار انگشت ‏فاصله است، آنچه با چشم ببینى حق است و چه بسا كه باطل‏ زیادى را با گوش بشنوى.
20- قیل له ‏علیه السلام ما الزهد؟ قال‏علیه السلام: الرغبة فى التقوى والزهادة فى الدنیا. قیل: و ما الحلم؟ قال كظم الغیظ و ملك‏النفس. قیل ما السداد؟ قال دفع المنكر بالمعروف. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 106)
از حضرت امام حسن مجتبى‏علیه السلام پرسیده شد زهد چیست؟ فرمودند: میل به پرهیزکارى و بى‏میلى نسبت‏ به دنیا. باز پرسیده شد كه حلم چیست؟ فرمودند: خشم را فرو بردن و مالك خود شدن. باز پرسیده شد كه سداد چیست؟ فرمودند: بدى را به وسیله خوبى برطرف نمودن.
21- قال الحسن‏علیه السلام: لبعض ولده: یا بنى لا تواخ احدا تعرف ‏موارده و مصادره فاذا استنبطت الخبرة و رضیت العشرة‏ فاخه على اقالة العثرة و المواساة فى العسرة. ( تحف‏العقول، ص 236)
امام حسن‏علیه السلام به یكى از فرزندانشان فرمودند: اى پسرم با احدى برادرى مكن تا آن كه بدانى كجاها مى‏رود و از كجاها مى‏آید، و چون از حالش خوب آگاه شدى و رفتارش را پسندیدى با او برادرى كن. به شرط این كه رفتارت بر اساس ‏چشم پوشى از لغزش و همراهى در سختى باشد.
22- قال امام حسن‏علیه السلام: ان ابصر الابصار ما نفذ فى الخیرمذهبه و اسمع الاسماع ما وعى التذكیر و انتفع به اسلم‏القلوب ما طهر من الشبهات.(از هر معصوم چهل حدیث، ص 111)
امام حسن‏علیه السلام فرمودند: همانا بیناترین چشم‏ها آن است كه در طریق خیر نفوذ كند، و شنواترین گوش‏ها آنست كه پذیرنده‏تر باشد و سالم‏ترین دل ها آن است كه از شبهه پاك باشد.
23- قال علیه السلام: لا یغش العاقل من استنصحه. ( تحف‏العقول، ص 239)
امام ‏حسن‏علیه السلام فرمودند: خردمند كسى است كه وقتى از او پند خواستند خیانت نكند.
24- قال‏علیه السلام: اذا لقى احدكم اخاه فلیقبل موضع النور من‏ جبهته. ( تحف‏العقول، ص 239)
امام حسن‏علیه السلام فرمودند: هر گاه یكى از شما برادر خود را ملاقات كند، باید كه جایگاه نور از پیشانى او را ببوسد.
25- قال امام المجتبى‏علیه السلام: هلاك الناس فى ثلاث: الكبر،الحرص، الحسد. الكبر به هلاك الدین و به لعن ابلیس. الحرص عدو النفس و به اخرج آدم من الجنة. الحسد رائدالسوء و به قتل قابیل هابیل.( از هر معصوم چهل حدیث، ص 113)
امام حسن‏علیه السلام فرمود: نابودى مردم در سه چیز است: 1- بزرگ نمائى 2- افزون‏ خواهى بسیار 3- حسد و رشك بردن.
بزرگ‏ نمائى كه به وسیله آن دین نابود مى‏گردد و به واسطه آن‏ شیطان ملعون رانده درگاه خدا شد و حرص كه به خاطر آن آدم ‏از بهشت ‏خارج شد، و رشك كه سررشته همه بدى است و به‏ واسطه آن قابیل هابیل را كشت.
26- قال امام‏المجتبى علیه السلام: اوصیكم بتقوى الله و ادامة التفكر،فان التفكر ابو كل خیر و امه. (از هر معصوم چهل حدیث، ص‏114)
امام حسن‏علیه السلام فرمود: شما را به پرهیزکارى و ترس از خدا و ادامه تفكر و اندیشه سفارش مى‏كنم زیرا تفكر و اندیشه ‏سرچشمه همه خوبی ها است.
27- قال امام المجتبى‏علیه السلام: غسل الیدین قبل الطعام ینفى ‏الفقر و بعده ینفى الهم. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 114)
امام حسن‏علیه السلام فرمود: شستن دست ها پیش از غذا فقر رامى‏زداید و بعد از آن اندوه را برطرف مى‏سازد.
28- قال‏علیه السلام: صاحب الناس بمثل ما تحب ان یصاحبوك. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 114)
امام حسن مجتبى‏علیه السلام فرمود: چنان با مردم رفتار نما كه ‏دوست دارى با تو رفتار كنند.
29- قال‏علیه السلام: لاادب لمن لاعقل له ولا مروة لمن لاهمة له‏ و لاحیاء لمن لا دین له. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 115)
كسى كه عقل ندارد ادب ندارد، و كسى كه همت ندارد جوانمردى ندارد و كسى كه حیا ندارد دین ندارد.
30- قال امام المجتبى علیه السلام: علم الناس علمك و تعلم علم‏ غیرك. (از هر معصوم چهل حدیث ، ص 116)
امام حسن‏علیه السلام فرمود: دانشت را به مردم بیاموز، و خود نیز دانش دیگران را فراگیر.
31- قال‏علیه السلام: لا غنى اكبر من العقل ولا فقر مثل الجهل ولا وحشة اشد من العجب ولا عیش الذ من حسن الخلق. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 116)
امام حسن مجتبى‏علیه السلام فرمود: هیچ بى‏نیازى برتر از عقل نیست ‏و هیچ نیازمندى هم مثل نادانى نیست و هیچ وحشتى بدتر از خودپسندى‏ نیست، و هیچ‏ عیشى‏ لذت ‏بخش ترازاخلاق ‏نیكو نیست.
32- قال‏علیه السلام: قیدوا العلم بالكتاب.
امام حسن‏علیه السلام فرمود: علم را با نوشتن مهار كنید.
33- قال‏علیه السلام: من بدء بالكلام قبل السلام فلا تجیبوه.( چهل حدیث از هر معصوم، ص 117)
امام ‏حسن‏علیه السلام ‏فرمود:هركس ‏قبل ‏از سلام ‏سخن‏ گفت‏ جوابش‏ را ندهید.
34- تعلموا العلم فان لم تستطیعوا حفظه فاكتبوه و ضعوه ‏فى بیوتكم. (از هر معصوم چهل‏حدیث، ص 118)
دانش را فراگیرید و اگر توان حفظش را ندارید بنویسید و در خانه‏هایتان نگهدارى نمائید .
35- قال‏علیه السلام: الشروع بالمعروف و الاعطاء قبل السؤال من‏ اكبر السؤدد. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 117)
امام حسن‏علیه السلام فرمود: آغاز نمودن به بذل و بخشش پیش از درخواست و تقاضا، از بزرگترین شرافت و بزرگى است.
36- قال‏علیه السلام: من عبد الله، عبد الله له كل شى‏ء. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 118)
امام حسن‏علیه السلام فرمود: كسى ‏كه خدا را بندگى نماید، خداوند هم‏ همه چیز را فرمانبردار او گرداند.
37- قال‏علیه السلام: انا الضامن لمن لم یهجس فى قلبه الا الرضا ان یدعوالله فیستجاب له. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 118)
امام حسن‏علیه السلام فرمود: كسى كه در دلش جز خشنودى خدا خطور نكند، چون دعا كند؛ من ضامنم كه دعایش مستجاب گردد.

38- قیل له فما النجدة؟ قال‏علیه السلام: الذب عن الجار و الصبر فى المواطن و الاقدام عند الكریهة. ( تحف‏العقول، ص 227)از حضرت امام مجتبى‏علیه السلام پرسیده شد نیرومندى چیست؟ فرمودند: دفاع از پناهنده، و پایدارى در نبرد، و ایستادگى‏ هنگام ‏سختى.
39- قیل له فما الفقر؟ قال‏علیه السلام: شره النفس الى كل ‏شى‏ء. ( تحف‏العقول، ص 228)
از حضرت‏ پرسیده‏ شد فقر چیست؟ فرمودند: آزمندى به هر چیزى.
40- قیل ‏له:فما الغنى؟ قال‏علیه السلام: رضاالنفس بما قسم ‏لها و ان‏ قل. ( تحف‏العقول، ص 228)
از امام مجتبى معناى فقر پرسیده شد، فرمود: خشنود بودن ‏انسان به مقدارى كه خدا روزى او نموده هر چند كم باشد.
 

Mohsen_1111

عضو جدید
سلام بر لحظه‏هایی که تو را آوردند!

سلام بر لب‏های رسول اللّه‏ که میلاد تو را به درگاه پروردگار، سبحه گفت و نام یگانه‏ات را از دست جبرئیل گرفت و در گوش عصمتت زمزمه کرد!

سلام بر لبخند سرافراز علی علیه‏السلام ، که در طلوع تو اتفاق افتاد!

سلام بر تو، امامتِ فردای پس از علی!

سلام بر تو، شباهتِ بی‏شائبه محمدی!

سلام بر اقیانوس کرامت و سخاوتی که از دامان «کوثر» و «ابوتراب» برخاست.

تا خدا هست و خدایی می کند، مجتبی مشکل گشایی می کند


 

ITDeveloper

عضو جدید
کاربر ممتاز
آقا شاید درست نباشه تو تولد آقا دم از مظلومیتش بزنم
به نظرم امام حسنمجتبی خیلی غریبه
شاید اشتباه می کنم ولی مظلومیتش از همه بیشتره
ایشون یک لحظه راحت در زندگیشون نداشتند
بعد از شهادت پدر دریغ از یار
آقا خیلی مظلومه
هم تو زندگی هم بعد از زندگی
بعد از شهادتشوت جسارت به جسد مبارک
و تا همین لحظه هم هیچ شیعه ای نمی تونه از محضر ایشون فیض ببره
و از همه مهمتر محکوم به اشتباه صلح
آقا چرا مثل برادر کوچکشون قیام نکردند اشتباه کردند
تولد این گوهر رو به تمام شیعیان تبریک می گم
 
آخرین ویرایش:

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار



سلام بر لحظه ‏هایی که تو را آوردند!

سلام بر لب‏های رسول اللّه‏ که میلاد تو را به درگاه پروردگار، سبحه گفت و نام یگانه ات را از دست

جبرئیل گرفت و در گوش عصمتت زمزمه کرد!

سلام بر لبخند سرافراز علی علیه ‏السلام ، که در طلوع تو اتفاق افتاد!

سلام بر تو، امامتِ فردای پس از علی!

سلام بر تو، شباهتِ بی‏شائبه محمدی!

سلام بر اقیانوس کرامت و سخاوتی که از دامان «کوثر» و «ابوتراب» برخاست







 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار


امیر المومنین علیه السلام : فرزندم درستی چیست ؟
حسن بن علی علیه السلام:
پدر، درستی، از میان برداشتن بدی ها بوسیله ی نیكی هاست


#- شرف چیست ؟

نیكی كردن به خویشاوندان و تحمل بدی ایشان


#- جوانمردی چیست ؟

پاكدامن بودن ...


#- پستی چیست ؟

به چیزهای خرد نظر داشتن و از اندك چیزی دریغ ورزیدن .


#- كرم چیست ؟

بخشیدن قبل از خواستن ...


#- فرومایگی چیست ؟

راحت خود را خواستن و به همسر بی اعتنایی كردن .


#- جود چیست ؟
بذل و بخشش در حال تنگ دستی و توانگری.


#- بخل چیست ؟

آنچه كه داری را شرافت(خود) پبنداری و آنچه كه انفاق می كنی را تلف شده بدانی.


#- برادری چیست ؟

وفاداری در سختی و آسایش.


#- ترس چیست ؟

دلیری بر دوست و گریز از دشمن .


#- غنیمت چیست ؟


گرایش به تقوی و پارسایی در دنیا ، كه نیكو غنیمتی است .


#- بردباری چیست ؟

خشم را فرو خوردن و خویشتن دار بودن .


#- بی نیازی چیست ؟
دلخوش بودن به قسمت الهی ، اگر چه اندك باشد ...


#- فقر چیست ؟

حریص بودن بر هر چیزی ...


#- ذلت چیست ؟

وحشت از حقیقت و راستی ...


#- رنج بیهوده چیست ؟


سخن گفتن در باره ی چیزی كه به دردت نمی خورد .


#- بزرگواری چیست ؟

در عین تنگدستی بخشیدن و گذشت از بدی ها .


#- خردمندی چیست ؟

حفظ آن چیزی كه به تو سپرده شده ...

#- بلند مرتبگی چیست ؟

انجام زیبایی ها و دوری از زشتی ها .


#- دوراندیشی چیست ؟

بسیار بردبار و بودن و با نزدیكان با نرمی رفتار كردن .


#- سفاهت چیست ؟

پیروی از فرو مایگان و همنشینی با گمراهان ...


#- محرومیت چیست ؟

از دست دادن بهره ای كه به تو داده شده است ...


#- نادانی چیست ؟

شتاب در دستیابی به فرصت ها قبل از اینكه امكان پذیر باشد و نیز خودداری از پاسخ گویی(نسبت به آنچه می دانی) و چه نیكو یاوری است سكوت در بسیاری از مواقع، هر چند كه سخنور باشی.




(تحف العقول؛ صفحه 225)






 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار


ميلاد حسن(ع) خسرو دين است امشب

شادي و سرور مؤمنين است امشب

از يمن قدوم مجتبي(ع) طاعت ما

مقبول خداوند مبين است امشب


 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار


دوش بر گوشم رسيد اين مژده از جان آفرينم

کايد از ره آن نگار دلنواز و نازنينم

گفتم اي مه از کدامين آسمان باشي؟ بگفتا

شمس ايوان ولايت، عُروَة الوثقاي دينم

من همان ماه تمامم، جلوه ي ماه صيامم

شاهد صلح و قيامم، وجه رب العالمينم










طاعات قبول*عيدتون مبارک






 
بالا