بهشت زیر پای ابوالفضل ...

رز سیاه

عضو جدید
کاربر ممتاز
محرم اومد ...حیف این ماه رو همینجوری از دست بدیم ....
مرحم یعنی عشق بازی با ابوالفضل با حسین با بی بی زینب .... تو این ماه هرچی از ابوالفضل بخوایین بهتون میده ...مخصوصا اگه به رقیه قسمش بدین ...
مطلب با عنوان فرق داره ...میخواستم بنویسم بهشت در دستان حسین ..دیدن بهشت زیر پای ابوالفضل ...:gol:
پرده تاریکی برداشته شد ...رفته بودند ...فقط 72 تن مانند ...72 عاشق که فردا به دیدار معبودشان می روند ...
امام حسین ...نگاهشان میکرد ...چه ستایشی در نگاهش بود ...یکی یکی فراخواندشان و از میان دو انگشت مبارکش ..جایگاهشان را به آنها نشان داد ...
وای ..حسین جان ...تو چه کردی...با تمام نمازها..عبادت ها...دعا خواندن های مسلمانان بازی کردی ...همه اعمال خوبم را به اتش کشیدی ...
مولایم ...خواستی بگویی ...پیش بیایید مسلمانان که بهشتی که دنیا و زندگیتان را برایش صرف کردید در میان دو انگشتان من است ؟؟؟
امام حسین با این کارشون به تمام مسلمونا فهموند بهشتی که دنبالشید و براش بال بال می زنید میون دو تا از انگشتای من جا شد ...کجا می رید مسلمونا ..بهشت همینجاست ..حسین ..ابوالفضل ...محمد ...علی فاطمه ...زینب و....اینا بهشت واقعی هستن ...
لذتی که در بهشت هست رو باید تو اینا جستجو کرد ...
ماه ، ماه محرمه ...ماهی که نباید تنها به عزاداری و سینه زنی بسنده کرد ...باید معرفت پیدا کرد ...
100 سال از عمرت به سینه زنی و گریه کردن برای امام حسین بگذره ...چه فایده وقتی که هیچ شناختی از مولات نداری ...
مولایم می خواهم تو را بشناسم ...تو را به جان علی اصغرت که خونش مظلومترین خون ریخته شده در کربلاست ...
چه اشتباهی ...فراموش کردم خون علی اصغرت بر زمین ریخته نشد ...خونی که به اسمان پاشیدی و ملائک فوج فوج به زمین آمدند تا بالهایشان را به خون علی ات مزین کنند ...:gol:
 

رز سیاه

عضو جدید
کاربر ممتاز
حسین ...تو چه کردی با دل عباس که اینگونه فدایت شد ...عباس ..مولایم تو چه کردی با دل زینب که تو را دردانه خدا می دانست ...
بی بی جان ...زینب ...تو چه میکنی با دل عاشقانت ...که بعد هزاران سال همچنان برای تنهاییت می گریند ...
چه می گویم ...کدام تنهایی ؟؟؟ برای تو تنها خدا ماند و کدامین انسان است که خدا را داشته باشد و تنها باشد ...
 

gagas

عضو جدید
چشام پر از گریه،تو نالم پر از فریاد
عمه ببین ای وای، عموم از نفس افتاد
بابام انگاری با عموم تو میدونه
سر تا پای عمو و حسینم پر خونه
بی رمق روی خاک صحرا بی جونه
عمه جون وقت پر زدن شد
وقت بی دست و سرشدن شد
نوبت غنچه حسن شد ، نوبت من شد عمـــــــــــــــــــه
من کودکم اما، نرفتن برام ننگه
جای همه مردا توی میدونه جنگه
توی رویای دیشبم به بابام قول دادم
خواب دیدم رو تن عمو جون ، جون دادم
من برای هزار تا شمشیر آمادم
می زنم این دلو به دریا
میروم دست خالی اما
می رسم آخرش به بابا، عمـــــــــــــــــــه............
 

gagas

عضو جدید
گاهی می شود اتفاقی آرام آرام در زندگی آدم رخ می دهد. اتفاقی که اگر آرام آرام رخ نمی داد، هیچ کس باورش نمی کرد.اتفاقی که همه نگاهش می کنند،‌دوست ندارند واقعیت داشته باشد ولی دارد. چه بسا خود آدم هم دستی در آن داشته باشد.
آنچه در عاشورای سال 61 در کربلا اتفاق افتاد هم از این دست است. ماجرایی که ریشه اش در جاهلیت اعراب جزیره العرب بود و بعثت پیامبر آخرین از بین آن ها و عدم توان مردم در انکار پیامبر و اسلام و خلافت و کشور گشایی ها و اخلاص علی و شجاعت علی و عدل علی و خلافت علی و نامردی نامردان و مردی مردان و خواست خدا و تمکین حسین ولی خدا
این اتفاق باعث شد آخرین پسر دختر یک پیامبر از شرق تا غرب عالم جسمش بر پهنه خاک افتد و بشود آن چه نباید
انگار همه دنیا خواب نما شده بودند. خون نواده رسول خدا(صلی الله علیه و آله) که زمین ریخت،‌کم کم خواب از سر آدم و عالم پرید. هر که از خواب بیدار می شد یا دیوانه می شد یا فدایی یا فراری. عجب دنیایی ست.
به هر حال ماجرای کربلا بیش تر به یک قصه شبیه است. قصه ای که واقعی است اما باور کردنی نیست و ای کاش این فقط یک قصه بود.
واقعه کربلا فرازی دارد که باید سر را پائین انداخت و خجالت کشید ،‌فصل و فراز کوفه و هر چه به مردمش بر می گردد.
این فصل از قصه کربلا فصل بی وفایی است،‌فصل دروغ، فصل لاف، فصل ترس،‌فصل دم دمی مزاجی،‌فصل نامردی و فصل بی دینی
 

sutern

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

شهید مطهری (ره):

جانم فدای عباس
درمیان کسانی که اباعبدالله(ع) خود را روز عاشورا به بالین انها رسانید،هیچکس وضعی دلخراش تر و جانسوزتر از برادرش اباالفضل العباس برای اونداشت. برادری که حسین(ع) خیلی او را دوست می دارد و یادگار شجاعت پدرشامیرالمؤمنین است. در جایی نوشته اند اباعبدالله(ع) به او گفت: برادرم: ((بنفسی انت)). عباس جانم! جان من به قربان تو. و این خیلی مهم است.
عباس در حدود بیست و سه سال از اباعبدالله (ع) کوچکتر بود (اباعبدلله 57 سالداشتند و حضرت عباس یک مرد 34 ساله بود). اباعبدالله، به منزله پدراباالفضل از نظر سنی و تربیتی به شمار می رفت، آن وفت به او می گوید:برادرجان! ((بنفسی انت)) ای جان من به قربان تو!
مقتل مطهر ص 133
 

babi charlton

عضو جدید
کاربر ممتاز
عاشق و بیمار توام یا حسین تشنه ی دیدار توام یا حسین

حال خرابُ و رخ زردم ببین دست به دامانِ توام یا حسین
 
آخرین ویرایش:

رز سیاه

عضو جدید
کاربر ممتاز
محرم ..محرم ..محرم ...
خدایا می دانم اگر محرمت را برتر از رمضانت بدانم اعتراضی نداری ...
خدایا می گویند قبل از همه به زائر حسین نظر میکنی ...پس زائر کعبه ات چه ؟؟؟...
خدایا چقدر حسینت را دوست داری ...چه قدر او را می طلبی ...
 

کاپلو

عضو جدید
کاربر ممتاز
محرم اومد ...حیف این ماه رو همینجوری از دست بدیم ....
مرحم یعنی عشق بازی با ابوالفضل با حسین با بی بی زینب .... تو این ماه هرچی از ابوالفضل بخوایین بهتون میده ...مخصوصا اگه به رقیه قسمش بدین ...
مطلب با عنوان فرق داره ...میخواستم بنویسم بهشت در دستان حسین ..دیدن بهشت زیر پای ابوالفضل ...:gol:
پرده تاریکی برداشته شد ...رفته بودند ...فقط 72 تن مانند ...72 عاشق که فردا به دیدار معبودشان می روند ...
امام حسین ...نگاهشان میکرد ...چه ستایشی در نگاهش بود ...یکی یکی فراخواندشان و از میان دو انگشت مبارکش ..جایگاهشان را به آنها نشان داد ...
وای ..حسین جان ...تو چه کردی...با تمام نمازها..عبادت ها...دعا خواندن های مسلمانان بازی کردی ...همه اعمال خوبم را به اتش کشیدی ...
مولایم ...خواستی بگویی ...پیش بیایید مسلمانان که بهشتی که دنیا و زندگیتان را برایش صرف کردید در میان دو انگشتان من است ؟؟؟
امام حسین با این کارشون به تمام مسلمونا فهموند بهشتی که دنبالشید و براش بال بال می زنید میون دو تا از انگشتای من جا شد ...کجا می رید مسلمونا ..بهشت همینجاست ..حسین ..ابوالفضل ...محمد ...علی فاطمه ...زینب و....اینا بهشت واقعی هستن ...
لذتی که در بهشت هست رو باید تو اینا جستجو کرد ...
ماه ، ماه محرمه ...ماهی که نباید تنها به عزاداری و سینه زنی بسنده کرد ...باید معرفت پیدا کرد ...
100 سال از عمرت به سینه زنی و گریه کردن برای امام حسین بگذره ...چه فایده وقتی که هیچ شناختی از مولات نداری ...
مولایم می خواهم تو را بشناسم ...تو را به جان علی اصغرت که خونش مظلومترین خون ریخته شده در کربلاست ...
چه اشتباهی ...فراموش کردم خون علی اصغرت بر زمین ریخته نشد ...خونی که به اسمان پاشیدی و ملائک فوج فوج به زمین آمدند تا بالهایشان را به خون علی ات مزین کنند ...:gol:

مگه بهشت زیر پای مادران نبود؟؟؟:eek::eek::eek:
 

babi charlton

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

رز سیاه

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا بهشت زیر پای مادر است ...زیر پای مادر عالم فاطمه زهراست ...
اما برای رسیدن به این بهشت اول باید بهشت عباس رو تجربه کرد ...
 

رز سیاه

عضو جدید
کاربر ممتاز
وای بانویم زینب ...صبرم تمام شد ...دیگر تاب این را ندارم ...به خدا که وجود عاشقانت ذره ذره آب شد
چگونه این سخن را بر زبان جاری کردی ؟؟؟
اللهم تقبل هذا القلیل ...
به خدا که محراب و مسجود عشق شدی ...
خدایا بپذیر این چیز ناچیز را ...حسین را میگویی زینب ؟؟؟
زینب جانم مگر این تو نبودی که جان میدادی برای لحظه ای دیدار بیشتر با حسین ...چگونه تاب گفتن این سخن را آوردی ؟؟؟
آری زینب ..من نمیدانم ...من که چون تو تجلیگاه عشق نیستم ...من که چون تو معبودم را نمی شناسم ...آنکه معشوقش را بیابد ...عشق را زیر پایش قربانی میکند ...
 

رز سیاه

عضو جدید
کاربر ممتاز
متوجه نمیشم.یکم بیشتر توضیح بدید.

این یعنی عشق ...یعنی وقتی که با تمام وجودت فریاد بزنی بابی انت و امی ...
یعنی وقتی که بگی قشنگترین چیزام فدای نگاهت ابوالفضل ...
نمی تونم معنیشون کنم ...تا حالا دیدی عشق رو تو کلمات جا بدن ؟؟؟
 

رز سیاه

عضو جدید
کاربر ممتاز
مولایم حسین ..چه غریب به سوی دشمن شتافتی و چه غریب به شهادت رسیدی ...
لباس کهنه ای که مادرت فاطمه زهرا به زینب داده بود را از خواهر گرفتی ...پاره اش کردی ...
مولایم ..دشمنت چه خونخوار بودی که لباس کهنه ات را پاره تر کردی ...تا دشمن لباست را غارت نکند ...
اما چه سود که دشمنان بی مروتت ...بر سر همان تکه از لباس به نزاع برخواستند ...
 

رز سیاه

عضو جدید
کاربر ممتاز
یا ابوالفضل این تاپیک رو به نام مقدس تو زدم ...
ولی اینجا از همه نوشتم جز تو ...
یا ابوالفضل ...کدامین زبان را یارای آن است که اول نام تو را جاری کند و بعد نام حسین ؟؟
مولایم عباس نام تو ..عشق تو ..همه در حسین خلاصه شده ..عباس یعنی حسین و حسین یعنی عباس
 

رز سیاه

عضو جدید
کاربر ممتاز
یاساشین عاشیق لرین آ جان
یاساشین عزادارلرین آ قا جان
ایا باب الحوائج ..ایا باب الحوئج ...
 

Similar threads

بالا