به نام خداوند روزی رسان
سلام
اول از همه از آقا کسری شروع می کنم که کوچکتر از همه است .
آقا کسری
الان یک سالشه
تا حالا هیچ بچه ای رو ندیدم اندازه آقا کسری زور داشته باشه
بهش می گم ببری ، با اینکه یه سالشه اما فکر کنم اندازه یه بچه 8-7 ساله زور داشته باشه
همیشه یه چیز رو نشون می کنه و در چشم به هم زدنی خودش رو بهش می رسونه ، حال یا می شکنتش یا می کوبتش تو سر حقیر
بسیار با نمک و خندانه ، ذوق کردن هاش واقعا دیدینی هستند ، گول پسره خودمه
هیچ وقت نمی ذارم بهم بگه عمو!
اسم خودم رو صدا بزنی بهتره گوول بیسر
و دو قلو ها !
خدا بعد از 31 سال به ما عنایت کرد و دختری به خانواده ما داد!!!
5 تیر سال 90 بود که صدای یاسی عزیزم و سام عزیزم ، طنین انداز شد تا بعد از 16 سال خانواده ما باز با صدای گریه نوزاد آشتی بکنه !
خدا دو قلویی رو به خانواده ما و به بردار بزرگترم عنایت کرد
یاسی خانم ، اولین دختر خانواده ماست ، یک دقیقه از آقا سام بزرگتره ، فکر کنم آقا سام ادب رو رعایت کرده و بنا رو بر تقدم خانم ها گذاشته
چیزی که جالب بود این بود که سام یک سانت از یاسی بلند تر ، 100 گرم سنگین تر ، و دور کله اش هم یک ثانت بزرگ تر بود!
یاس رو یاسی جون صدا می زنم و هیچ وقت نذاشتم بهم بگه عمو ...
فوق العاده باهوشه ، با ادا و اطوار دخترانه ، همیشه وجود من رو غرق در وجود گرم خودش کرده ...
زمانی که می خنده همه غم های عالم رو فراموش می کنم
آقا سام رو سام بابا صدا می زنم ، و نذاشتم هیچ وقت بهم بگو عمو...
خیلی بامزه و پر از زوره ! بسیار بازیگوش و خوش خنده ست
گفتم عکساشونو بذارم که شما هم تو شادی من سهیم باشید، اما حیف که هاردم سوخت و نتونستم عکس های جدیدشون رو براتون بذارم ...
وقتی که به دنیا اومد
آقا کسری
وقتی که به دنیا اومد
وقتی که خوابیده بود
وقتی که نمی خوابید و همه رو مچل خودش می کرد
وقتی که از خواب پا میشه و شاد و شنگوله
یاسی خانوم ، طلا خانوم
دست یاسی جون تو دست من
اینم نماز خوندن یاسی
سام بابا
برادر زاده خوش تیپ ما
آخرین ویرایش: